انتخابات در جمهوری اسلامی با وجود همه تعارض‌ها و فاصله‌هایش با موازین انتخابات آزاد و منصفانه، یک موسم داغ سیاست در ایران است که نه تنها جناح‌های حکومتی را درگیر خود می‌سازد، بلکه نیرو‌های جامعه مدنی و همچنین اپوزیسیون را به واکنش وا می‌دارد.

پیچیدگی مسئله انتخابات در ایران و چگونگی عبور از این ساختار معیوب و دستیابی به ساختار قدرت که مصحول انتخابات تعیین کننده سیاست‌های کلان و جاری کشور برای یک دوره خاص و انتقال مسالمت آمیز قدرت باشد، همیشه بحث برانگیز بوده است. دانشگاه‌ها و جنبش دانشجویی به عنوان کانون اصلی تحول خواهی در کشور همیشه نسبت به امر انتخابات‌ حساسیت داشته و در فضای انتخاباتی فعال شده‌اند.

دلایل حساسیت فعالان دانشجویی به انتخابات را می‌توان در سه محور دسته‌بندی کرد:

■ نخست مسائل درون دانشگاهی و تاثیر مسئولان ارشد وزارت علوم بر مسائل صنفی و زیست دانشجویان و کیفیت آموزشی دانشگاه‌ها باعث شده تا حساسیتی به وجود بیاید که چه کسانی و چه ایده‌ای قرار است اداره دانشگاه‌ها را در دست بگیرد. البته وزارت علوم بازیگر اصلی در تنظیم قوانین و سیاست‌های کلان آموزش عالی و مدیریت فضا‌های دانشجویی در ایران نیست و فقط تا حدی اثرگذار است.

■ محور دوم خصلت سیاسی جنبش دانشجویی است که در شرایط سیاسی توسعه‌نیافته ایران بخش چشمگیری از فعالیت‌های دمکراسی‌خواهانه را بر دوش کشیده است.

■ محور سوم فضاهای دانشگاهی به مثابه عرصه رقابت‌های انتخاباتی است. مرجعیت دانشجویان و دانشگاهیان باعث شده تا کاندیدا‌ها به دانشگاه‌ها آمده و به بازاریابی سیاسی بپردازند. البته این نقش به موازات گسترش رسانه‌های مجازی و شبکه‌های اجتماعی سایبر و همچنین مناظره‌های زنده تلویزیونی کم‌رنگ شده است.

دوره سبز

علی افشاری

مطالب دیگر از همین نویسنده

جنبش دانشجویی در دوره پسااصلاحات نسبت به انتخابات مواضع متغیری داشته است. البته در این دوره به تدریج نقش سیاسی جنبش دانشجویی و فعالیت‌های آن نیز کاهش یافته است.

جنبش دانشجویی در سال ۱۳۸۴ نسبت به انتخابات رویکرد منفی اتخاذ کرد و با رد اصلاحات پارلمانتاریستی به تبلیغ اصلاحات ساختاری در سطح گفتمانی پرداخت. بعد از انتخابات که با نتیجه غیر منتظره ریاست جمهوری احمدی نژاد به پایان رسید ابتدا دیده‌بانی جامعه مدنی را برگزید.

در سال ۱۳۸۸ شرایط تغییر کرد و جنبش دانشجویی راهکار متفاوت شرکت در انتخابات و حمایت از مهدی کروبی را برگزید.

بعد از اعتراضات خیابانی دانشجویان نیز به صف نیرو‌های اجتماعی پیوستند. در واقع فضایی که فعالان دانشجویی در سال‌های ۸۲ تا ۸۴ ترسیم می‌کردند در آن زمان متحقق و پتانسیل و توانمندی جنبش اجتماعی آشکار شد. در آن زمان دانشجویان فعالیت متمایزی نداشتند. موتور بزرگ دیگر به حرکت افتاده بود و دیگر نیازی به فعالیت موتور کوچک نبود. اما نافرجامی جنبش سبز و سرکوب گستره بعد از آن که باعث شد دیگر هیچ سطحی از فعالیت تشکل‌های مستقل دانشجویی اعم از رسمی و غیر رسمی از سوی نیروهای امنیتی تحمل نشود، جنبش دانشجویی را به سمت رکود نخواسته سوق داد.

دوره بنفش

در سال ۹۲ تشکل‌های دانشجویی فعالیت خاصی نداشتند اما یک سری از دانشجویان پیگیر اقناع سید محمد خاتمی برای کاندیداتوری بودند. جنبش دانشجویی حضور سازمان یافته‌ای در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نداشت اما بخش قابل اعتنایی از دانشجویان از کاندیداتوری حسن روحانی استقبال کرده و از ریاست جمهوری وی حمایت کردند.

بعد از سال ۹۲ وضعیت جدیدی در جنبش دانشجویی به وجود آمد. نخست امید به دولت اعتدال باعث قدرت گرفتن نگاه‌های دولت‌محور و فاصه گرفتن با مشی گذشته جنبش دانشجویی شد. دوران وزیری فرجی دانا و گشایش‌های محدودی که ایجاد شد، به نوبه خود دیدگاه‌های اصلاح از بالا و به حاشیه رفتن دیدگاه‌های جنبشی را تقویت کرد. اما بعد از استیضاح فرجی دانا و تشدید فشار‌ها به مرور ضعف و ناتوانی این دیدگاه‌ها در خصوص تحقق مطالبات دانشجویان و گشایش‌های سیاسی را روشن ساخت.

شرایط فعلی

اینک دانشجویان در شرایطی با انتخابات ۹۶ مواجه شده اند، که با مشکلات زیادی دست به گریبان هستند. رصد کردن مواضع فعالان و گروه‌های دانشجویی روشن می‌سازد که انتقادات و اعتراضات نسبت به دولت روحانی و بخصوص عملکرد محمد فرهادی در وزارت علوم به طور نسبی بالا است. منتها بعید به نظر می‌رسد در سطحی بزرگی این نارضایتی به روی گردانی کامل از سیاست امید بستن به انتخابات منجر شود.

در فضای انتخاباتی کنونی، گرایش غالب دانشجویان نسبت به رویه‌ اصلاح از بالا و دولت محور، و همچنین ایفای نقش حزبی، موافقت ندارد. علائمی مشاهده می‌شود حاکی از اینکه رویکرد جنبشی دوباره مورد توجه قرار گرفته است. اما هنوز جنبش دانشجویی نتوانسته از رکود بیرون بیاید. فعالیت‌های انتقادی‌اش هنوز نمود برجسته‌ای ندارد.

گرایش غالب

موضع گیری انتخاباتی دانشجویان بسته به ملاحظات متعددی است که در نهایت تصمیم گیری را دشوار می‌سازد. از سویی چشم انداز روشنی برای بهبود وضعیت دانشجویان در صورت تداوم ریاست جمهوری حسن روحانی متصور نیست. سخت گیری‌های فرهنگی، ممانعت از برنامه‌هایی که دیدگاه‌های حاکم سیاسی و فرهنگی را به چالش می‌کشد، احضار فعالان دانشجویی به کمیته‌های انضباطی و نهاد‌های امنیتی و نگاه‌های محافظه کارانه و مداخله مسئولان وزارت علوم به نفع گرایش‌های حکومتی همسو با دو جناح اصلی نظام مصادیق این مشکلات هستند. اما مسئولان وزارت علوم همسو با نهاد‌های سرکوب‌گر نیستند و اختلاف نظر‌ها ولو محدود دریچه تنفس را باز نگاه داشته است.

از سویی دیگر تسلط مجدد اصول‌گرایان بر قوه مجربه و بخصوص ابراهیم رئیسی نیز در کوتاه مدت مشکلات را شدیدتر می‌سازد و در شرایطی که جنبش دانشجویی وضعیت قدرتمند و ثبات یافته‌ای ندارد و خصلت سیاسی آن نیز ضعیف شده است، از افزایش محدودیت‌ها آسیبی جدی خواهد دید.

در این شرایط احتمالا دانشجویان راهی جز اتخاذ راهکار‌های بینابینی ندارند تا به لحاظ راهبردی از جامعه‌محوری و نگاه جنبشی حمایت کنند اما در کوتاه مدت، در شکاف انتخاباتی موجود، گرایش “اعتدالی” در میان حاکمان را تقویت کنند. بر این پایه، تحریم تبلیغ دوری از صندوق‌های رای ظرفیتی برای همراهی اکثریت دانشجویان ندارد، اگرچه گروه‌ها و جمع‌هایی در دانشگاه‌ها هستند که از چنین رویکردی دفاع کنند. مشارکت مشروط و رای اعتراضی گزینه‌ای است که پیش‌بینی می‌شود که توجه دانشجویان بیشتری را جلب کند.

البته در سطح فعالان دانشجویی رویکرد‌هایی مطرح است که مستقل از دو گانه شرکت و تحریم در انتخابات بر روی طرح و ساماندهی مطالبات دانشجویی با محوریت استقلال دانشگاه مانور بدهند. تکیه‌گاه این طرح ایده استفاده از ظرفیت فضای انتخاباتی برای گسترش پوشش حمایتی دانشجویان از مطالبات و اطلاع رسانی در عرصه عمومی است. هدف دیگر این رویکرد متاثر ساختن کاندیدا‌های اعتدالی است تا این مطالبات را در برنامه‌های خود بگنجانند و بدیترتیب دولت آینده توجه بیشتری به حل مشکلات دانشجویان و خواسته‌های جنبش دانشجویی نشان بدهد.

دانشجویان و حسن روحانی

جمعیت دانشجویی کشور نزدیک به ۵ میلیون نفر است که همه آنها واجد شرایط رای دادن هستند. این جمعیت معادل ۹ درصد جامعه رای دهنده کشور است. با توجه به موقعیت اجتماعی دانشجویان و امکان اثرگذاری در سطح خانواده، بستگان و آشنایان، اثرگذاری اجتماعی آنها می‌تواند یک چهارم جمعیت رای دهنده را تحت تاثیر قرار دهد. از دوم خرداد ۷۶ به بعد دانشگاه‌ها از حامیان اصلی کاندیداهای جناح میانه رو و منتقد وضع موجود بوده‌اند.

در این انتخابات هم انتظار می‌رود این روند ادامه یابد اما در عین حال این نکته نیز قابل مشاهده است که وضعیت روحانی نسبت به سال ۹۲ در بین دانشجویان بدتر شده است و ممکن است با ریزش رای در جمع دانشجویان و دانشگاهیان مواجه شود، اگر چه بعید به نظر می‌رسد میزان این ریزش چندان زیاد باشد.

در نهایت روحانی اگر هم باز مقیم ساختمان پاستور بشود، باز مشکلات اصلی دانشجویان و دانشگاهیان حل نخواهد شد. استقلال دانشگاه نیازمند تغییرات بنیادین در ساختار قدرت و موازنه قوای اجتماعی است.


در همین زمینه

بیشتر بخوانید، در صفحه ویژه انتخابات