سازمان میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، سال ۹۵ را هرگز از یاد نخواهد برد. سالی که یک مدیر زن، زهرا احمدیپور، برای ریاست این سازمان انتخاب شد، انتخابی در میان نگرانی از حضور مردان مدیر سیاسی و تداوم نقشآفرینی آنها در سازمان میراث فرهنگی به عنوان حیاط خلوت دولتها.
در نیمه دوم سال ۹۵ مسعود سلطانیفر، رییس سابق سازمان میراث فرهنگی که در ابتدای دولت حسن روحانی نتوانسته بود در مجلس نهم رای بیاورد، در این سال (یعنی سال آخر دولت با وجود نمایندگان فهرست امید) با رأی قابل توجه نمایندگان مجلس دهم و پس از سه سال ریاست، سازمان میراثفرهنگی را به زهرا احمدیپور داد. احمدیپور، رییس جدید، دانشآموختهی جغرافیای سیاسی است و سابقه مدیرکلی دفتر تقسیمات کشوری وزارت کشور و معاونت ورزش بانوان سازمان تربیت بدنی را در کارنامهاش دارد.
اگر چه مهمترین اتفاق سال ۹۵ برای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، جابجایی رئیس سازمان بود، اما در روز اجرایی شدن این جابجایی سلطانیفر در مراسم تودیع خود مختومه شدن بزرگترین پرونده فساد در سازمان را بر اساس حکم دادگاه اعلام و درباره ماجرای فساد مالی گفت: «شرکت توسعه گردشگری که به صورت صوری در دولت گذشته تشکیل شده بود، قرارداد خاصی داشت که براساس آن برای ساخت سه هتل کمتر از ۵۰۰ میلیون تومان هزینه کرده بود اما در دادگاه شکایتی را علیه سازمان مطرح و اعلام ضرر ۱۰۸ میلیارد تومانی کرد. ما در ادامه تقاضای اعمال ماده ۱۸ قانون را کردیم که با صلاحدید قوه قضاییه این پرونده به دیوان عدالت رفت و پس از دو سال و نیم پیگیری، حکم تبرئه آن دو هفته پیش صادر شد و به این ترتیب از وقوع بزرگترین فساد در این سازمان جلوگیری شد.»
اما این همهی میراثی نبود که سلطانیفر به زهرا احمدیپور سپرد.
روزنامهنگاران در مسند روابط عمومی میراث فرهنگی
سازمان میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اگر چه در دورهی سلطانیفر ثبات بیشتری داشت اما این ثبات مدیون مرحمت محمد سلطانیفر برادر رئیس سازمان بود. محمد سلطانیفر که سمت مدیر کل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را از ۱۱ بهمن ۱۳۹۲ به عهده داشت و در کارنامهاش عناوین مدیر مسئول روزنامه صبح اقتصاد، مدیر تحقیقات رسانهای مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز ثبت شده است. شنیدهها حاکی از آن است که او با مدیر مسئول برخی از رسانهها وارد مذاکره شد تا جریان رسانهای سازمان میراث فرهنگی را هدایت کند. این اقدامات در نهایت منجر به ایجاد سکوت رسانهای در حوزه گردشگری و صنایع دستی شده و محمد بهشتی، رییس پژوهشگاه میراثفرهنگی را تنها فرد مرتبط با رسانهها ساخت. اما احمدیپور رئیس جدید سازمان در نخستین قدم، یک روزنامهنگار متمایل به اصلاحطلبان را در مسند روابط روابط عمومی نشاند تا ثابت کند که چندان قصدی برای پنهانکاری در سازمان میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ندارد.
کاسههای زرین شکسته
شکستن دو ظرف زرین در موزه اسلامی یکی دیگر از میراث دوران ریاست سلطانیفر در سال ۲۰۱۶ بود. به گزارش رسانهها: «اول آبان، این اتفاق افتاد. دو ظرف سلجوقی موزهی اسلامی، که ملت ایران آن را به امانت به مسئولان موزه سپرده بودند، شکست. رئیس موزهی ملی ایران میگوید که علت این اتفاق افتادن دیوارهی تقسیمکنندهی شیشهای ویترین روی این اشیاء تاریخی بود.» شکستن این دو ظرف تاریخی، پرده از مسئله مهمتر، یعنی غیر استاندارد بودن ویترینهای موزهی اسلامی برداشت. بنا بر گفتهی بسیاری از کارشناسان میراثفرهنگی، این موزه به دلیل اصرار مسئولان ارشد برای افتتاح زودهنگام، بر پا شد در حالیکه موزهی ملی ایران هنوز آماده بازگشایی نبود. هر چند رییس سابق موزهی ایران باستان افتتاح زود هنگام را نپذیرفته و به همین دلیل استعفا داد، اما سرانجام مدیر بعدی آثار ارزشمند ملی را در ویترینهای غیر استاندارد قرار داد تا در مجموع موزه اسلامی بدون ویترینهای استاندارد، بدون تهویه هوای مناسب، بدون نورپردازی مناسب و… گشایش یابد.
کاشیهای دزدیده شده
یکی دیگر از اخبار بلاتکلیف سال ۹۵، سرقت کاشیهای بناهای تاریخی تهران و شهرستانها همچون مسجد نصیرالملک شیراز بود. رییس میراثفرهنگی تهران به دلیل بیتوجهی و نبود حفاظتهای مورد نیاز، از معاون میراث فرهنگی کشور، کارت زرد گرفت. هر چند که خیلی زود خبری منتشر شد، مبنی بر اینکه کاشیهای دزدیده شده بناهای تاریخی تهران سر از موزهی لوور در آورده است – مسئلهای که دربارهی آن حتی شفافسازی هم نشد.
در مورد کاشیهای مسجد نصیرالملک هم گفتند، سارقان دستگیر شدند و کاشیهای این بنای مقدس به جای خود بازگشته است اما برخی از کارشناسان میراثفرهنگی همچنان معتقد هستند که نمیتوان چشمها را بر آسیبهای وارده به این کاشیها بست و مسئله حراست و حفاظت از گنجینههای تاریخی را پیگیری نکرد. در واقع داغ ننگ سرقت آثار تاریخی از سالها پیش بر چهره مسئولان میراث فرهنگی ایران خورده، اما سرقت کاشی بناهای تاریخی مسئله ضعف در مدیریت آثار تاریخی را بیشنر نمایان ساخت.
تخریب ارگ علیشاه
ارگ علیشاه یکی دیگر اتفاقاتی بود که بر ضعف میراثفرهنگی و البته سودجویی برخی مسئولان از موقعیتشان در تبریز صحه گذاشت. بر اساس خبرها، خاکبرداری عمیق در حریم این مسجد تاریخی به دلیل ساخت پارکینگ طبقاتی باعث آسیب رساندن جدی به این بنا شد. برای نجات این اثر ایلخانی، کمپینی از فعالان میراث فرهنگی هم راهاندازی شده ولی با این وجود همچنان دغدغهها در مورد صیانت از این بنای تاریخی بر جای مانده است. به دنبال پیگیریهای معاونت میراث فرهنگی و مذاکره با مقامات استانی و ارسال نامه به مسئولان مصلای اعظم تبریز و شهرداری این شهر از سوی مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان شرقی پروژه ساخت پارکینگ در حریم ارگ علیشاه متوقف شد.
محمدحسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی هم گفت: «در حال حاضر هیاتی از کارشناسان به استان تبریز اعزام شدهاند تا نتایج کامل گزارشها به شورای عالی شهرسازی و معماری جهت حفاظت از این بنای ارزشمند تاریخی گرفته شود.»
با اینکه سرانجام میراثفرهنگی توانست این مسئله را ختم به خیر کند همچنان دوستداران میراثفرهنگی در تبریز نگران از سر گرفتن فعالیت ساخت و ساز پارکینگ در حریم ارگ علیشاه هستند.
نتیجه تلاشهای میراث فرهنگی برای ارگ علیشاه، گرفتن مجوز کاوش در محوطه آن هم بود که البته باستان شناسان خبر از کشف دادههایی از دوران عصر آهن دادند. حال باید دید که در سال جدید چه سرنوشتی منتظر این اثر تاریخی کم نظیر است.
ثبت جهانی نان لواش و نوروز
ثبت جهانی «نان لواش» و «نوروز» را البته میتوان یکی از دستاوردهای مهم سازمان میراث فرهنگی در سالی که گذشت بدانیم. اگر چه هشتم مهرماه ۱۳۸۸ آیین باستانی «نوروز» با عضویت هفت کشور و با عنوان یک پروندهی مشترک در فهرست میراث ناملموس یونسکو به ثبت رسیده بود اما پروندهای مشترک با درخواست و مدیریت ایران و همکاری کشورهای جمهوری آذربایجان، هند، قرقیزستان، پاکستان، ترکیه و ازبکستان تشکیل و به عنوان سومین اثر در فهرست میراث ناملموس جهانی و نخستین اثر ناملموس ایرانی در این فهرست ثبت شد.
قطعا این آیین سنتی و مهم آنقدر برای کشورهای همسایه ایران اهمیت داشت که سال ۱۳۹۳ پنج کشور «افغانستان، عراق، قزاقستان، تاجیکستان و ترکمنستان» درخواست عضویت در پروندهی مشترک جهانی «نوروز» را مطرح کردند. بهدنبال این تقاضا و برای الحاق نام پنج کشور به این پرونده، از ۱۱ تا ۱۶ اسفندماه ۱۳۹۳، هتل لاله در تهران میزبان نمایندگان کشورهای عضو پرونده «نوروز» و کشورهای تقاضاکننده برای پیوستن به این پرونده بود تا کشورهای عضو پرونده بر سر چگونگی تهیهی پروندهی جدید و بهدست آوردن راهکارهای مختلف به تفاهم برسند و سرانجام دفتر بزرگترین پرونده میراث ناملموس از نظر تعداد کشورهای عضو در آن، ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ در طبقه ۱۳ هتل لاله بسته شد و صبح روز ۱۰ آذرماه ۱۳۹۵ با نهایی شدن پیوستن این پنج کشور جدید به پرونده، بار دیگر پرونده «نوروز» در فهرست میراث ناملموس جهانی یونسکو به ثبت رسید. افزون بر این پرونده، پرونده چندملیتی فرهنگ پخت نان لواش به طور مشترک بین کشورهای قزاقستان، قرقیزستان، آذربایجان، ترکیه و ایران ثبت شد. مسئولان ثبت میراثجهانی ثبت این دو پرونده مشترک را درخشان خواندند.
دفن شهدای گمنام در حریم پاسارگاد
یکی از خبرهای پرچالش سال ۹۵، به خاکسپاری شهدای گمنام در حریم درجه دو پاسارگاد بود. هر چند زهرا احمدی پور، رییس سازمان میراث فرهنگی پیش از خاکسپاری در شبکههای اجتماعی، گفته بود: «به شکل ویژه این موضوع در حال پیگیری است و مکاتبات گستردهای در این باره انجام شده. شهدا در قلب ملت ایران جای دارند و محل دفن آنها محل رجوع خیل گسترده مردم خواهد بود. انتخاب حریم پاسارگاد برای دفن شهدا در درجه اول بیاحترامی به خود شهداست. مگر قرار است شهدا به واسطه رجوع مردم به پاسارگاد محل زیارت مردم شوند؟ اقدامات لازم برای پیشگیری از وقوع این اشتباه و بیحرمتی به شهدا انجام شده و در حال پیگیری است. تلاش بر این است که شهدا در محلی متناسب دفن شوند نه در محوطه و حریم بناهای تاریخی.» با این حال شهدا، در روز شهادت فاطمه الزهرا در محوطه پاسارگاد دفن شدند. بعد از این مراسم، معاون میراث فرهنگی سازمان گفت که دفن شهدا در حریم درجه دو پاسارگاد مغایر با قوانین و ضوابط میراث فرهنگی نیست.
اما این نظر مغایر با اعتقاد کارشناسان میراث فرهنگی است؛ چرا که انتخاب ورودی روستای پاسارگاد که روزانه در معرض دید صدها گردشگر از تمامی نقاط ایران و جهان است، حرمت شهدا را زیر سوال برده و از سوی دیگر باعث تقابل و روبرو قرار دادن شهدای وطن با میراث تاریخی میشود. مهمتر از همه اینکه هر گونه ساخت و ساز آرامگاهی در این محوطه چنانچه دارای ارتفاع بلندی باشد، به طور قطع خطر جدی برای خروج پاسارگاد از فهرست میراث جهانی محسوب میشود.
خبرهای دیگری که به خاطر میمانند
کفه خبرهای ناخوشایند در حوزه میراث فرهنگی در سالی که گذشت، سنگین تر از خبرهای خوب بود. گویا آثار زیانبار حضور مدیران سیاسی گریبان این بخش را رها نمیسازد، و فهرست اتفاقات ناگوار همچنان فراموش نشدنی است. علاقمندان میراث فرهنگی در این سال، خبرهای بسیاری شنیده اند؛ از خبر مرگ یک سرباز در موزهی ملی ایران، بر اثر پرتاب شدن از محل نگهبانی گرفته تا افزایش روز افزون حفاریهای غیرمجاز در محوطههای تاریخی ایران به ویژه در خوزستان و گیلان، کشف اسکلت تاریخی دیگر در بافت قدیمی تهران، کشف تونل زیرزمینی تاریخی با قدمتی ساسانی در یکی از روستاهای گیلان، تخریب خانه فروغفرخزاد در خیابان هدایت، در خطر قرار گرفتن خانههای رهنما و اثر مهم معماری خانه نمازی، یکی از آثار مهم جوپونتی معمار معروف ایتالیایی، تخریب کوشک نورآباد ایذه، گودبرداری در مجاورت برج ایلخانی مراغه، اسقاطی شدن ساعت ملکه ویکتوریا در آستان حضرت عبدالعظیم و منتشر شدن شایعهای چون کشف گنج فاروق در شبکههای اجتماعی.