پدیده‏ مداحان به اصطلاح سیاسی، بی‏تردید از پدیده‏های نوین عرصه سیاسی جامعه شیعی ایرانی است؛ مداحانی که تا پیش از این، کارشان تحریک احساسات مذهبی در جشن‏ها و عزاداری‏ها و مناسبت‏های دینی بود، سال‏هاست که در میدان روضه و اشک و فریاد، گریزی هم به صحرای کربلای سیاست می‏زنند و مخالفان و منتقدان حاکمیت را گاه‏ و بی‌گاه با توهین‌آمیزترین الفا‏‏ظ، مورد «نوازش» قرار می‏دهند!

جالب‏تر آن‏که این مداحان به اصطلاح سیاسی که در پیروزی محمود احمدی‏نژاد در انتخابات سال‏های ۱۳۸۴و ۸۸ نقش برجسته‏ای را بازی کردند، در حوادث اخیر، به‏ویژه در زمینه نقش اسفندیار رحیم‏مشایی، رئیس دفتر رئیس جمهور ایران، موضع ضدیت با دولت را اتخاذ کرده‏اند؛ تا جایی‏که موجب طرح شکایت دولت از آنها شده است.

نخست از احمد قابل، پژوهشگر امور دینی در ایران پرسیده‌ام که پدیده مداحان سیاسی را چگونه ارزیابی می‏کند؟ آیا پدیده نوینی نیست؟ حداقل پیش از انقلاب اسلامی چنین پدیده‏ای نداشتیم.

احمد قابل: خود مسئله مداحی امری است که بیشتر صبغه مذهبی و سنتی دارد. اصل خود مداحی که تازه نیست، قبل از انقلاب هم وجود داشته، منتها در محدوده کمتری خود را نشان می‏داد. بیشتر در هیئت‏‏ها و مجالس مذهبی خاصی که برای مراسم محرم و این‏گونه موارد برگزار می‏شد، وجود داشت.
با حضور و ظهور انقلاب اسلامی و به صحنه آمدن مداحان در تلویزیون، در عمل گسترش فوق‏العاده‏ای پیدا کرد. به نحوی که دست‏کم در مشهد خبر داشتم، این‏ها صنف مشخصی برای خودشان معرفی کرده‌اند و کارت هم برای خودشان صادر می‏کردند و دوره هم می‏گذاشتند. هنوز هم این دوره‏ها را دارند؛ دوره‏‏ای که در آن تدریس می‏کنند که فرد چگونه خودش و صدای خود را پرورش بدهد و چطور از مسائلی که پیشکسوت‏ها مطرح می‏کنند، بهره ببرد.

آن‏ها در مقطعی حتی رقیب روحانیون شدند. به این معنا که به لحاظ مذهبی، جلسات مذهبی‏شان خیلی پررونق‏تر شد و حتی گاهی مزاحمتی برای اصل برپایی مجالس وعظ و خطابه پدید آورد.

اندک اندک با استفاده از نت‏های موسیقیایی و آوردن آن‏ به صحنه عزاداری‏ها که هرروز گسترش بیشتری پیدا می‏کرد، این مطلب شکل و شمایل دیگری به‏خود گرفت. به نحوی که الان حتی مداحی‏هایی داریم که همراه با موسیقی برای صدا و سیما ضبط می‏شود یا شرکت‏های خصوصی این کار را می‏کنند.


اصل این ماجرا از وقتی سیاسی می‏شود که حاکمیتی که در رأس قرار می‏گیرد، یعنی از خود ولی فقیه تا بقیه ارکان قدرت، به این پدیده جدید میدان می‏دهند. چون در زمان آقای خمینی، گرچه اتفاق‌های مشابه این می‏افتاد، اما به این‏جور افراد خیلی میدان داده نمی‏شد. ملاحظات خاصی در آن زمان صورت می‏گرفت که هنجارهای اجتماعی دست این‏گونه افراد نیفتد.

اندک‏ اندک این‏ها خودشان را تحمیل کردند و به‏خصوص با روی کار آمدن آقای خامنه‏ای، این پدیده فوق‏العاده گسترش پیدا کرد و بسیار به مداحان بها داده شد و در حد بسیار وسیع از محیط‏های مذهبی برای فعالیت‏های سیاسی استفاده شد.

از آن‏جا به بعد این‏ها برای خودشان شأن سیاسی و اجتماعی هم قائل و دیگر تعیین‌کننده شدند. به‏خصوص در دوره اخیر، دولت آقای احمدی‏نژاد اصلاً مشهور شده بود که این دولت، دولت مداحان است و حتی روزی که آقای احمدی‏نژاد در میدان ولی عصر جشن پیروزی برگزار کرد، افرادی که سران همین هیئت‏های مذهبی و مجموعه مداحان بودند که امروز به جان آقای احمدی‏نژاد افتاده‏اند، درست در کنار آقای احمدی‏نژاد ایستاده بودند و جمعیت را هدایت می‏کردند.

نگاه دینداران سنتی به پدیده مداحان سیاسی چیست؟ آیا در نگاه آن‏ها این پدیده پذیرفته می‏شود؟ یا اگر مخالفتی هست، این مخالفت از سوی روحانیون بلندپایه سنتی و مراجع تقلید ابراز می‏شود یا سکوت در پیش گرفته می‏شود؟

در این زمینه، دوتا رویکرد در تاریخ کشور ما ثبت شده است؛ یکی مخالفت با گسترش این پدیده است. می‏دانید که فعالیت‏های این گروه‏ها به جایی رسید که در مواردی، این مداحان در مداحی‏های‏شان آن‏قدر اغراق می‏کردند که داد بعضی از مراجع تقلید قم را درمی‌آوردند. یکی از مداحان در قم مطالبی درباره حضرت فاطمه و حضرت زینب گفته بود که مورد تکفیر قرار گرفت.

چنین مواردی با آموزه‏های مذهبی کاملاً در تغایر بود و موضعگیری‏هایی که از لحاظ محتوایی در مباحث و شعرهای‌شان مطرح می‏کردند، واکنش‏های تندی را برانگیخت.

اما صرف نظر از این، رونق مجالس حتی خود مراجع تقلید و مراسم سنتی مذهبی ما، همین آواهای خوش این آقایان است و نام این افراد خود به‏خود افرادی را جذب می‏کند.

البته بیشتر شوهای مذهبی است و دقیقاً مانند شومن‏های صحنه هنر موسیقی و این‏ها همان برنامه را دارند. فقط از ابزار موسیقی استفاده نمی‏کنند. والا آهنگ‏ها اکثراً همان آهنگ‏ها هستند و وزنی هم که می‏گیرند، به جای دست زدن و رقصیدن، مثلاً به سینه می‏زنند. در مجالس جشن‏‏شان هم به جای به سینه زدن، از بالای سر، دست‏ها را به‏هم می‏کوبند. والا هیچ تفاوت دیگری با آن شوهای موسیقیایی ندارد.

مداحان و جوانان قشر متوسط

محمدرضا یزدان‏پناه، روزنامه‏نگار در پاریس از زاویه دیگری به مسئله مداحان سیاسی نگاه می‌کند: چرا برخی جریان‌ها و جناح‏های سیاسی در جمهوری اسلامی، برای حمله به مخالفان و منتقدان خودشان، از مداحان سیاسی بهره می‏گیرند؟

محمد رضا یزدان‌پناه: روند میدان‏داری مداحان در ساختار قدرت جمهوری اسلامی ایران، بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ آغاز شد. یعنی زمانی که آقای علی‏اکبر ناطق نوری و آقای محمد ری‏شهری که هردوی آن‏ها تمام توان و اعتبار روحانیت سنتی حامی جمهوری اسلامی را در آن انتخابات ریاست جمهوری پشت سر خودشان می‏دیدند، در برابر روحانی‏ای که هیچ حمایتی در بین روحانیون جناح راست سنتی نداشت شکست خوردند. این نکته از آن زاویه مهم بود که به هر حال روحانیون جناح راست سنتی، به‏طور قدیمی حامی جریان جمهوری اسلامی بودند و به عنوان جریان حاکم در جمهوری اسلامی شناخته می‏شدند.
نتیجه آن انتخابات آیت‏الله خامنه‏ای و استراتژیست‏های دفتر ایشان را به این نتیجه رساند که روحانیت سنتی و گفتمانی که این روحانیت نمایندگی می‏کند، دیگر توانایی بسیج و سازماندهی افکار عمومی را در برابر گفتمان جدید ندارد که ادبیات مدرنی مانند دمکراسی‏، حقوق بشر یا حق حاکمیت ملی و مانند این‏ها را وارد ادبیات سیاسی اجتماعی ایران کرده است.


به‏نظر می‏آید از آن به بعد بود که مداحان به عنوان بهترین گزینه برای جانشینی روحانیت سنتی انتخاب شدند. یعنی مداحی جای منبر را گرفت و هیئت جایگزین مسجد شد.

هم‏زمان هم البته نمی‏شود نادیده گرفت که برای این‏که روحانیت به عنوان یکی از اصلی‏ترین منابع حاضر هم در انقلاب اسلامی و هم در جمهوری اسلامی، از عرصه شکلی سیاست ایران کنار گذاشته نشود، رشد و قدرت‏یابی نسل جدیدی از روحانیون هم در دستور کار حکومت قرار گرفت که مدیریت آن پروژه با مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قم به ریاست آیت‏الله مصباح یزدی بود.

کار این مؤسسه تربیت طلبه‏های جوان و تندرو بود که گفتمان خشونت‏طلب و ضد دمکراتیک مصباح یزدی را تبلیغ و ترویج می‏کنند. مداحان هم در ۱۴، ۱۵سال اخیر دقیقاً همین کار را می‏کنند.

یعنی این مداحان همان روحانیون هستند، با این کارکرد مهم و اصلی که بتوانند در وهله اول مانع فاصله گرفتن بیشتر نسل جوان عمدتاً خسته از مباحث منبری کسل‏کننده و تاریخ‏گذشته روحانیون، از گفتمان ایدئولوژیک و دینی نظام حاکم بشوند و بعد بشود آن‏ها را از طریق مقابله با گفتمان برابر این نگاه که یک گفتمان مدرن و دمکراتیک در داخل ایران است، جذب کرد.

مداحان این کار را به وسیله ارائه شکلی مدرن‏تر از مباحث حکمی و فقهی انجام می‏دهند و در این راه حتی از ابزارهایی استفاده می‏کنند که روحانیت سنتی و منبری آن‏ها را حرام می‏دانند. مثلاً استفاده از موسیقی‏ها و ریتم‏های غربی و یا به اصطلاح «لس‏آنجلسی» در مداحی‏ها.

این دلیل اصلی شکل‏گیری طبقه جدید به قول شما «مداحان به اصطلاح سیاسی» در ساختار قدرت جمهوری اسلامی است.

چقدر این مداحان به اصطلاح سیاسی که برای جذب جوانان، همان‏طور که اشاره کردید، به ریتم‏ها و موسیقی امروز هم متوسل می‏شوند، توانسته‏اند نسل جوان جامعه ایرانی را جذب خود کنند؟

تا زمانی که در ایران بودم، در تهران این مراسم، مداحی‏ها و اخبار آن را خیلی پی‏گیری می‏کردم. خیلی اوقات خودم به هیئت‏ها و حسینیه‏هایی می‌رفتم که مداحی‏های معروف تهران در آن‏جا انجام می‏شد.
چیزی که من شاهد بودم، این بود که هدف‏گذاری مداحی‏ها و مداحان صرفاً قشر پایین‏دست و قشر ضعیف جامعه از لحاظ اقتصادی و فرهنگی است.

یعنی شما در مناطق مرکز به بالای شهر تهران، شاهد حداقلی از هیئت‏ها و حسینیه‏ها هستید که در آن‏ها بساط مداحی فراهم باشد، اما در مناطق جنوبی یا جنوب شرقی تهران که فقر اقتصادی و اجتماعی از مناطق دیگر خیلی بیشتر است، شاهد هستیم که در هر کوچه یا خیابانی یک یا چندین هیئت و حسینیه فعال هستند.

واقعیت این است که هدف‏گذاری این‏ها روی همین قشر جوانانی است که معمولاً از خانواده‏های تهی‏دست و پایین‏شهری هستند. هم‏زمان، افرادی که در مراسم مداحی حاضر می‏شوند و می‏توانند به‏طور دائم حضور خود را در این‏گونه مراسم نشان بدهند، از امتیازهای مختلفی بهره‏مند می‏شوند که معمولاً پایگاه‏های بسیج محلات در اختیارشان می‌گذارد و به‏هرحال امتیازات شغلی و کاری‏ای به آن‏ها تعلق می‏گیرد.

به نظر می‏آید در این زمینه و در رسیدن به اهدافی که در این راه داشته‏اند، موفق بوده‏اند. عمده آرایی که آقای احمدی‏نژاد در سال ۱۳۸۴ در انتخابات ریاست جمهوری در جنوب شهر تهران به‏دست آورد، توسط همین مداحان بود.

منتها در جوانان مدرن‏تر، قشر دانشجو، جوانان فرهنگی و هنری، آن‏هایی که دغدغه مسائل سیاسی را دارند و به‏طور کلی جوانان طبقه متوسط ایران و تهران، می‏توان گفت که این اتفاق نیفتاده است و مداحان نتوانسته‌اند در میان جوانان نفوذ کنند.