ونداد زمانی ـ سه حادثه در نخستین ماه سال جدید ایرانی، ذهن سرگردان مرا به سوی پرسشی کهنه کشیده است: “دوست دارید فرزندتان دختر باشد یا پسر؟”
جدیدترین اتفاقی که انگیزه طرح این پرسش شد، سخنرانی روز یکم آوریل هایدهمغیثی، جامعهشناس و استاد دانشگاه یورک در کلوپ کتاب ایرانیان تورنتو بود.
او در این سخنرانی به تاریخ مبارزات زنان ایرانی در طی صدسال گذشته اشاره کرد. قبل از آن هم تولد “حنا”، فرزند دوتن از دوستان نزدیکم، مرا به یاد این پرسش انداخت. سومین دلیل هم تاثیر خوبی بود که از خواندن دفتر شعر “سالخوردگی” احمدرضا احمدی گرفتم.
وقتی سالها قبل برای نخستین بار فهمیدم بهزودی پدر خواهم شد، همراه شادی بلافاصله با هجوم تشویش روبهرو شدم. با تشویشی که انگار ته دل و در ضمیر ناخودآگاهم شکل گرفته بود. از خودم پرسیدم: آیا ترجیح می دهم یک فرزند دختر داشته باشم یا پسر؟
در ذهنم به در و دیوار خاطرهها و احساساتم کوبیده میشدم و تاثیرات زندگی با سه خواهر دوستداشتنی و نقش موثر مادرم در شکلیابی شخصیت خودم در برابرم رژه رفتند. همزمان با آن، محدودیتها و محرومیتهای مادرم، خواهرانم و انبوهی از تحقیر و ستم بر جنس مونث هموطنم مثل ابر سیاهی بر سرم سایه افکند.
به خودم میگفتم در این جهان سومِ سراسر تبعیض، غم، فقر و بیسوادی که حتی مرد متوسط باهوش و امکانات معمولی نیز زنجیری بر دست و پا دارد و به ناچار بخش بزرگی از آرزوها و تواناییهای خود را سرکوب میکند چطور میتوانم از تولد دختری در این اجتماع خوشحال باشم و آرزوهای ایدهآلیستی برای او داشته باشم و به خودم نوید بدهم که زندگی موفقی در انتظار او خواهد بود؟
برحسب تصادف صاحب پسر شدم و پرسش فوق مرا مجبور نساخت که در کنار رشد دخترم، تشویش و نگرانی دائم در آن جامعه را تحمل کنم و هر لحظه در حال مراقبت از وضعیت و موقعیت دخترم باشم که مبادا به دلیل روزگار احمق، از قافله رشد و ابراز وجود انسانیاش عقب بماند. با این وجود ناگفته نماند که جن رها شده از نهانخانه ذهن هرگز به چراغ جادوی درون بازنگشت و مشاهده و مقایسه زندگی دختران و زنان پیرامون و نگرانی درباره سرنوشت آنها به عادتی ذاتی تبدیل شد.
تولد فرزند دومم اما در شرایط دیگری صورت گرفت. این بار بعد از شنیدن این خبر، بازهم آن پرسش قدیمی به ذهنم خطور کرد ولی پس از زندگی طولانی در کانادا که تقریباً شرایط مشابهی را برای زندگی برابر دختران و پسران تامین میکند ذهنم سرشار از تشویش و نگرانی نشد.
سخنرانی جامع و مستدل خانم مغیثی درباره تلاش طولانی زنان برای دستیابی به حقوق برابر و به ویژه مبارزه هوشمندانه و خستگیناپذیر کمپین یک میلیون امضا دست به دست داد تا در بازگشت به آن خاطرات قدیمی، ترس و پندار غلطی که در حین تولد فرزند اول به سراغم آمده بود را غیر منطقی بیابم. آن موقع بر اساس عادت سنتی بر این گمان بودم که فرزندم نگونبخت خواهد شد، اما حال میبینم شیرزنان ایرانی در حکومت قرون وسطایی ایران در دل شهرهای کوچک و بزرگ مشعل مبارزه اجتماعی را از طریق راههای گناگونی چون “کمپین یک میلیون امضا” زنده نگه داشتهاند.
با آن که آشنایی نسبی با تلاش زنان ایرانی داشتم ولی هنگام سخنرانی خانم مغیثی، با مسیر مداوم و تاریخیای که ترسیم کرد این احساس در من زنده شد که مقدم بر هر چیز چقدر این احساس ترس و نگرانی نابخردانه است.
هایده مغیثی در ادامه سخنرانی خویش به درستی اظهار کرد که گسترش جنبش مدنی معاصر ایران (جنبش سبز)، مدیون فعالیت زنان و دخترانی است که در طی ۳۰ سال گذشته، مداوم و پیگیر و از طریق شیوههای مسالمتآمیز مشغول دفاع از حقوق زنان بودهاند.
در همان لحظات که من زیر سیطره محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی به عنوان یک پدر با خود میگفتم کاش فرزندم دختر نباشد، دختران و زنانی چون خانم مغیثی در درون ایران با شهامت و خلاقیت در حال جابهجایی مرزهای اجتماعی بودند. شعور و پشتکار آنها گواه اثبات این حقیقت است که دختران و زنان نه تنها حقِ بودن دارند بلکه تاثیر وجودیشان ذرهای از نیمه دیگر بشریت کمتر نیست.
اتفاق سومی که مرا به یاد پرسش “دختر بهتر است یا پسر؟” انداخت، مجموعه شعر “دفترهای سالخوردگی” سروده احمدرضا احمدی بود. قصد اصلی از اشارهام به نمونههای کوچک از شعرهای “دفترهای سالخوردگی” تایید حمایتی است که شاعر معتبر ایرانی به گونهای آشکار از حضور زن در شعرهایش داشت.
مهمترین ویژگیای که در کل سرودههای این شاعر “پیر” ریشه دوانده، حضور انرژیبخش وجود “زنان” است آنچنان که در شعر “آسمان بارانی” اعلام میکند: “ما در آینههای زنان به پایان جهان و به پایان آسمان فکر نمیکردیم”.
در شعر “وسوسهها” از “شامگاهی” میگوید “که در پاریس از عشق دور” میشود؛ دور شدن از عشقی که او را وامیدارد تا احساس کند “جهان” برایش “خاکستر شده است”.
بیش از این لازم نیست از فرخندگی زندگی بگویم. سادهتر و قطعیتر از این حقیقت وجود ندارد که دنیای مردان کامل نخواهد بود اگر زنان فرصت کامل شدن نداشته باشند. امیدوارم هیچ پدری در ضمیر پنهانش نگران آن نباشد که فرزند دختر دارد.
عالی بود
کاربر مهمان / 18 April 2011
مطالبی که می نویسید برای مردم توی ایران از نان شب هم واجبتر است
امیدوارم هیچ پدری در ضمیر پنهانش نگران آن نباشد که فرزند دختر دارد.
کاربر مهمان / 18 April 2011
من متاسفم که این روزها افراد تنها بر مبنای آرزوها و نگرشهای ذهنی به موضوعات می پردازند . در جوامع دهقانی که شیوه ی تولید وابسته به زمین است و نیروی بدنی قویتر اهمیت فراوانی داشته پسر داشتن اهمیت ویژه ای داشته است و دختران که هم در تولید بچه و هم در مزرعه با انواع ستمها روبرو می شدند سربار تولید شناخته می شدند به همین دلیل والدین دختر حتی باید به داماد خود جهیزیه هم می دادند . اما در دوران مدرنیزم که شیوه ی تولید صنعتی می شود و نیروی انسانی اساسا فارغ از زن و مرد می توانند در تولید مشارکت کنند بدین معنا نیست که باز هم دختر بودن حتی در جوامعی مانند کانادا مع الفارغ باشد زیرا باز هم نیروی کار مرد است که ارزش بیشتری دارد مرد نه مرخصی دوران حاملگی و زایمان را دارد و نه مشکلات طول شیفت کار و … و به همین دلیل است اگر ما به آمار بیکاران در حتی همان کانادا هم بپردازیم شاهد خواهیم بود که تعداد بیکاران زن بیشتر از مردان است دستمزد زنان شاغل کمتر از مردهاست (در شغلهای مساوی ) و ….
نوشتار فوق نشان می دهد که نویسنده تنها بهتر بودن کانادا را و بدتر بودن شرایط ایران را می بیند در حالی که نقد جوامع سنتی و ماقبل تولید صنعتی بدین معنا نیست که در جوامع صنعتی و پیشرفته که اصل را بر اصالت فرد و فردگرایی قرار داده اند به اهداف انسانی دست یافته و نقد پذیر نمی باشند .
یکجانبه گرایی نویسنده و همینطور کامنت نویس سنتی ما هم نشان می دهد دو خط فکری در جامعه ای مانند ایران در جدال هستی و نیستی یکدیگر قرار دارند و همینطور خط فکری من است که در جدال با هر دو خط فکری قرار داشته و تا بازگشت به طبیعت و خوی و خلق انسانی همچنان باقی خواهد ماند ساده انگارانه است اگر در همینجا متوقف شویم و مسائل را تفکیک نکنیم .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 23 April 2011
فرهاد عزیز مرسی از توجهت… فقط می خواستم اشاره کنم که این تقسیم بندی دو گانه غرب زده و شرق زده ای که تصویر کردید بیشتر به دیدگاه کامنت گذار سنتی قبل از شما شبیه است که غرب را مرکز بی عدالتی به زن می بیند با این تفاوت که ایشان تعریف محدودی از زن دارند و برای ایشان زن فقط مادر و فرشته است و بقیه هرزه و شیطان صفت… شما نیز با اغراق بخشی به اشاره من که گفتم کانادا کمی بهتر از جهان سوم است بر طبق سیاق چپ سنتی ما همساز گشته اید با راست سنتی… باور کنید شرائط و امکانات دخترم مساعد تر است. غرب مدینه فاضله نیست و پر از اشکال و نابسامانی و افراط هم هست ولی پذیرش دستاوردهای آن حتی اگر راه دور نرویم همین اینترنت نیز خود از چرثومه های عملیات نظامی امریکا در جنگ کره بوده است ولی به وسیله دوستی و گفتگوی بشری تبدیل شده است.
هم شما و هم دوست مذهبی ما هم حق دارید بر نظرات تان پایبند باشید فقط بگذارید دیگران نیز به باورهای شان تمسک کنند. در فضای سالم رقابت سیاسی هر نگاهی بیشترین رای عمومی را داشت برای مدت کوتاهی ارزش های خود را در سیستم اجرایی کشور برقرار سازد. در حال حاضر کانادا توسط شخصی که دیدگاه هایش بسیار شبیه کامنت گذار قبل از شما است . هیچ اشکالی هم ندارد. حقی است که ایشان با ارائه نظرات خود و نه با زور کسب کرده اند
کاربر مهمان / 23 April 2011
حقوق برابر زن و مرد؟
این نطق های پیش نویس و دیکته شده به دست افرادیکه
با توجه به قحطی صاحب نظری و با توجه به شرایط موجود
چند جایزه به آنها تعلق داده اند و متعهد شده اند به مطالبی
بپردازنند که نه ارزش اجتماعی دارد نه با واقعیت نزدیک است
و میخواهند آهن قراضه وارد فرهنگ غنی ایرانی بکنند .
وقتی سخنانشان را در مصاحبه هایشان شنیده میشود باعث
ننگ است و بی احترامی است.
ارزش و بهای و قدرت و عظمت زن در فرهنگ غنی ایرانی بیش
از مرد و حقوق زن در جوامع غرب کاذب میباشد به آمارهای
اقتصادی توجه کنید .
برای نمونه ارزش و مقام و عزت یک زن ایرانی را که در یک
خانوادهای که در غرب زندگی می کند با یک زن غربی در خانواده
خود مقایسه کنید.
مسئله ما در جامعه چند فر هنگی بودن است .
اهمیت و نقش زن چه در جوامع شرقی و چه غربی بیش از مرد است.
و به همان نسبت ،سطح ارزش ، اهمیت ، قدرت و عزت و احترام زن در
در خانواده های با فرهنگ شرقی بیش از کل جوامع غربی است .
بار مسئولیت زنان در مسائل خانوادگی و اجتماعی در جوامع غربی
به مراتب سنگین تر از مردها است و تعهدشان نیز بمراتب بیشتر.
و این موصوع لذوم بافت اجتماعی میباشد که این بافت صد در صد
با بافت اجتماعی شرقی مختلف است.
چرا این مسائل را تک نظری مطرح می کنید و مغرضانه با آن برخورد
می کنید.
ارزش و اهمیت زن با شرایط فیزیکی و اخلاقی و اجتماعی و خانوادگی
و خصوصیتهایش به هیچ وجه با مرد مساوی نیست . بایستی جایگاه
مهمتری به آن داده شود و از همه مهمتر حفظ هرمت و مقام او که الگو
تک تک ما ایرانیان میباشد که کلمه مادر در راس آن قرار دارد و به همان
نسبت مقام همسر و فرزندان و احترام به ناموس سیاهی های جامعه
را ملاک سنجش های مغرضانه خود قرار ندهید.
به عمق جامعه و فرهنگ غنی ایرانی وارد شوید .
شرح و توصیف مقام زن در اشعار قدیمی ایرانی دنیا را شیفته کرده
و شماها که آزادی را در ظاهر می بینید قصد واردات فرهنگ های گم
شده و به بن بست خورده غرب را دارید.
اساس و زیر بنای جامعه چه در غرب و چه در شرق بر دوش زنان
است با این تفاوت که زن در جامعه غربی هر روز در تنگنای
بیشتر بوده و او را از وظائف اصلی و مهمترش به دلائل فشار
مسئولیت بیشتر و دور تر می کنند.
حق زن و مرد برابر نیست ، حق زن از مرد بیشتر است
نقش زن و مرد در جامعه برابر نیست. نقش زن بسیاز مهمتر میباشد.
فشارهای اجتماعی برای زن و مرد برابر نمی باشد ، برای زنها به
مراتب بیشتر میباشد.
به ریشه های فرهنگی خود برگردیم و شما مقاله نویسی خود را
تاخیر تا زمانی که در جایکاه کهن سالان رها شدید با تجربه دیگر
پیر زنان غربی هماهنگ و چاپ کنید.
فراموش نکنیم هرم زندگی شرقی متشکل از افراد ، خانواده و
جامعه است اگر نقش زن را از خانواده و جامعه حذف کنید معادل
هرم غربی خواهد شد که رآس آن بر سطح میباشد و پایه آن در هوا.
برای بیشتر زنده کردن حقوق زن بر اساس سنتهای غنی شرقی
باشید.
جالب است آمار تجاوز به زنها ، آمار زنهائيکه بدلائل فشارهای
اجتماعی مجبور به فساد میشونند، آمار ازدواج ، آمار تلاق ، آمار
کودکان و نوجوانان بی سزپرست و تجاوز شده به دلیل بی سر
پرستی و آمار مسائل جنسی و آمار ایذز و دیگر جنسی که یکی از
عوامل مهم آن مسايل خانوادگی و اجتماعی است و آمار پیر زنان و
پیر زنانی که در آسایشگاها رها میشونند را در جوامع غربی
نیز منتشر کنید.
نقش زن در سلامتی جامعه و ارزشهای انسانی بسیار مهم بوده
و به هیچ وجهه جایگزینی و برابری با مرد ندارد.
فراموش نشود که مادر من دختر و نور چشم پدر بزرگ من و همسر
پدر من و خواهر عمه و دائيمن و مادر بزرگ و یا عزیر یا مادر جان
بچه های من است.
مادر سنبل زن است و فدای تمام ماداران معتقد به ارزشهای فرهنگی
و اجتماعی میشوم.
لطفأ از مادران و مادر بزرگهای جامعه غربی هم در کل و موارد
استثنائيمقاله ای چاپ کنید.
اگر میخواهید ملت را بفروشید ولیکن ارزشهای زن در فرهنگ ایرانی را
با تبلیغات خود بد نام نکنید. چرا که با زنان بشیر میتوان ملت خراب
را آباد کرد وزنده کرد.
کاربر مهمان / 23 April 2011