راهپیمایی مدنی برای حلب، Civil March for Aleppo، نام کنشی است که از ۲۶ دسامبر ۲۰۱۶، ۶ دی ماه ۱۳۹۵، از برلین آغاز شده و قرار است در حلب تمام شود.

راهپیمایی صلح از برلین تا حلب

درحالی که در ابتدا گفته می‌شد راهپیمایی‌کنندگان تلاش خواهند کرد از مرز عبور کنند و به حلب برسند، حالا شنیده می‌شود که این راهپیمایی قرار است تا مرز ترکیه و سوریه ادامه پیدا کند.

این راهپیمایی که به آن «راهپیمایی صلح برای سوریه» هم می‌گویند، تا ۲۲ ژانویه به شهری کوچک در مرکز چک رسیده است. هدف از این راهپمایی، آن‌طور که سازماندهی‌کنندگانش می‌گویند، رساندن پیام صلح به جهانیان است. مسیری که راهپیمایی‌کنندگان در پیش گرفته‌اند، درواقع برعکس مسیری است که بیشتر پناهجویان سوری برای رسیدن به آلمان می‌پیمایند. آن‌ها می‌گویند از این طریق می‌خواهند از نفرت علیه خارجی‌ها و پناهجویان در کشورهایی که در مسیر راهپیمایی هستند نیز بکاهند.

«چه می‌توان کرد جز این که به آن‌جا برویم؟»

مبتکر این راهپیمایی یک روزنامه‌نگار آلمانی ِ لهستانی‌تبار به نام آنا آلبوت است. این روزنامه‌نگار در گفت‌و‌گو با روزنامه بیلد گفته وقتی تصاویر شرایط وحشتناک انسانی در حلب را می‌دیده، از خودش پرسیده چه می‌توان کرد، و تنها به یک پاسخ رسیده: «ما به آن‌جا می‌رویم تا به محاصره پایان دهیم.»

او می‌گوید: «از خودم پرسیدم چه‌طور می‌توان در شرایط مردم در حلب بود؟ برلین در محاصره و زیر بمباران هوایی، وقتی هیچ راهی برای تهیه غذا و دارو برای من و کودکانم نیست.»

آنا آلبوت

به باور آنا، او و بقیه راهپیمایی‌کنندگان حداقل سه ماه در راه خواهند بود. او در پاسخ به این سوال که چرا در زمستان سرد راهپیمایی را سازمان‌دهی کرده، گفته: «می‌دانم که سفر ساده‌ای نیست. طبیعتا بیشتر خوش می‌گذشت اگر تا تابستان صبر می‌کردیم و یک سفر تفریحی با جوانان اروپایی می‌رفتیم. اما موضوع این نیست. اتفاق حالا دارد می‌افتد. و حتی، وقتی ما به آن‌جا می‌رسیم، احتمالا خیلی دیر شده است.»

آنا با غرور می‌گوید که دو فرزندش هم مادرشان را در روزهای اول همراهی کرده‌اند و بعد به مدرسه بازگشته‌اند.

این روزنامه‌نگار به خودش شک راه نمی‌دهد: «من به حلب خواهم رفت. هدف ما این است که یک کریدور انسانی برای مردم حلب باز کنیم و درباره آن با نهادهای مردمی زیادی در ترکیه و سوریه صحبت کرده‌ایم و خیلی‌ها قبلاً گفته‌اند که به ما خواهند پیوست. ما فشار زیادی به مسئولان خواهیم آورد.»

آنا از اظهارنظر در مورد شرایط سیاسی سوریه خودداری می‌کند.

مفید برای کاهش بیگانه‌ستیزی

جابر، جوان ۲۴ ساله سوری که تابستان ۲۰۱۵ به آلمان آمده، این راهپیمایی را چند روزی تا مرزهای شرقی آلمان همراهی کرده است. او درست از همان مسیری که حالا راهپیمایی صلح پیش گرفته، خود را به آلمان رسانده است.

جابر به رادیو زمانه می‌گوید: «قطعاً این راهپیمایی نمی‌تواند جنگ را تمام کند، اما حداقل می‌تواند توجه‌ها را به خود جلب کند. همین‌طور در جایی مثل شرق اروپا و بالکان که پناهجویان همیشه مورد آزار و اذیت هستند، می‌تواند تأثیر داشته باشد.»

او می‌گوید شهروندانی از آلمان، لهستان، فرانسه، ایتالیا و البته سوریه مارش صلح را همراهی می‌کردند.

حرکت راهپیمایی‌کنندگان به سوی سوریه در برف و سرما

«صلح بدون عدالت یعنی تسلیم»

مراد، فعال مدنی و فیلمساز جوان سوری ساکن برلین هم در ابتدا با این راهپمایی همراه بوده است. او به زمانه می‌گوید: «صلح بدون عدالت؟ این اسمش تسلیم شدن است.»

مراد که مثل جابر مایل نیست نام خانوادگی‌اش ذکر شود، در ادامه می‌گوید: «راهپیمایی صلح به حلب، بعد از این که اسد و متحدانش حلب را ویران کردند و مردم حلب را آواره کردند و خیلی‌ها را کشتند …؟ می‌خواهم بگویم بعد از جاری شدن این همه خون، صلحی وجود ندارد. با وجود این من خیلی به این راهپیمایی فکر کردم و تلاش کردم آن را به عنوان یک ایده خوب بپذیرم، اما نه دیگر وقتی که آن‌ها حتی اجازه ندادند ما پرچم‌های سوریه انقلابی را همراه داشته باشیم.»

«ما سیاسی نیستیم»

راهپیمایی مدنی برای حلب در حالی از میانه جمهوری چک می‌گذرد که بسیاری از شرکت‌کنندگان سوری راهپیمایی آن را به حالت قهر و اعتراض ترک کرده‌اند، زیرا سازماندهی‌کنندگان اصلی راهپیمایی که اروپایی هستند، مانع شده‌اند که فعالان اپوزیسیون سوری‌ پرچم‌های سوریه انقلابی (یا پرچم‌های انقلاب سوریه) را همراه داشته باشند، با این استدلال که این راهپیمایی فقط برای صلح است و باید فقط پرچم‌های سفید همراه داشت.

أنس الباشا یکی از این فعالان است. او که چند روز اول با راهپیمایی صلح برای حلب همراهی کرده، می‌گوید: «ایده تظاهرات ایده خوبی بود. در این مارش می‌شد به آدم‌ها دسترسی پیدا کرد و توجه آن‌‌ها را به وضعیت اسف‌بار حلب جلب و حساسیت ایجاد کرد. علاوه بر آن من امیدوار بودم که این مارش به غیرنظامیانی که در حلب مانده‌اند نشان دهد که ما آن‌ها را رها نکرده‌ایم و بمباران وحشتناک حلب را به شدت محکوم می‌کنیم. همچنین از آن‌جا که این راهپیمایی از کشورهای زیادی عبور می‌کند، امکان دسترسی به تعداد زیادی از مردم می‌توانست وجود داشته باشد. من امیدوار بودم که اکسیون مثل یک بهمن عمل کند و تا آستانه مرز سوریه هزاران نفر راهپیمایی کنند و ما بتوانیم یک مثال، یک راه نشان دهیم.»

أنس الباشا (سمت چپ با کاپشن نارنجی)، از شرکت‌کنندگان در راهپیمایی از برلین تا حلب که در روزهای آغازین این حرکت حضور داشته و سپس آن را ترک کرده است

أنس می‌گوید در ابتدا به‌خاطر این‌که پیشگامان در ویدئوی‌شان بمباران شدید حلب را نشان داده‌اند، فکر کرده که راهپیمایی به وضوح علیه اسد و روسیه است. او معتقد است که اول باید به روشنی علیه کسی که جنگ را آغاز کرده موضع‌گیری شود.

أنس الباشا:

بعد از چند ساعت صحبت با سازمان‌دهی‌کنندگان، فهمیده که آن‌ها اصلا کشمکش سوریه را دست نمی‌شناسند.

«صلح یک امر سیاسی است»

أنس معتقد است غیرممکن است به شیوه‌ای غیرسیاسی برای سوریه کاری کرد: «به‌طور کلی خوب است که “برای” چیزی تظاهرات کنیم و نه “علیه” چیزی. اما وقتی برای صلح تظاهرات می‌کنیم، باید به این هم فکر کنیم که صلح یعنی چه و چه‌طور می‌شود به صلح رسید. مثلاً صلح با یک آتش‌بس پایدار یکسان نیست. علاوه بر آن برای من صلح از عدالت تفکیک‌پذیر نیست. از آنجا که جنگ چیزی جز دست‌درازی بیش از حد سیاست نیست، صلح هم متأسفانه همیشه امری سیاسی است. بعد از این همه کشتار و شکنجه، برای بیشتر سوری‌ها صلح تحت رژیم اسد غیرقابل تصور است. چه‌طور می‌توان زیر سایه دیکتاتوری که مسئول مرگ دوستان و آشنایان و همه‌ غیرنظامی‌ها‌ست، در صلح زیست؟»

به گفته أنس، برای این‌که برای سوریه کاری کرد، قبل از هر چیز باید به عدالت، آزادی و حقوق بشر متعهد بود: «این که چه‌طور چنین چیزی از یک راه غیرسیاسی ممکن است، برای من یک معمای بی‌معنی‌ست.»

أنس الباشا در نهایت می‌گوید: «خیلی خوب است که انسان‌ها دور هم جمع می‌شوند که برای صلح تظاهرات کنند. می‌دانم این آدم‌ها حسن نیت دارند. اما آزادی، عدالت و صلح چیزی بیش از یک آتش‌بس طولانی‌مدت تحت تسلط رژیمی‌ست که حقوق بشر را زیر پا می‌گذارد.»

خیال‌پردازی: آن‌چه ما در خاورمیانه به آن نیاز داریم

امین ریاحی، فعال سیاسی ایرانی ساکن برلین که در ابتدا از ایده راهپیمایی صلح برلین تا حلب استقبال کرده و قصد داشته با آن همراه شود، در مورد دلیل این استقبال به رادیو زمانه می‌گوید: «اولین مواجهه با این ایده هیجان‌انگیز است. شناسایی حلب به مثابه نقطه بحران و پا گذاشتن به آن از طرف اروپایی‌ها، حتی اگر با عادت بی‌اعتمادی غربی‌ها نسبت به نیروهای تحول‌خواه خاورمیانه همراه باشد، در بطن خود سیاسی و به ناچار از موضع همراهی با دموکراسی‌خواهان خاورمیانه خواهد بود.»

او هم اما خیلی زود با سازماندهی‌کنندگان اصلی مشکل پیدا می‌کند: «در روز دوم مارش، حمل پرچم انقلاب سوریه را ممنوع کردند و پس از آن حاضر نشدند اسد و هم‌پیمانانش را به عنوان جنایت‌کار معرفی کنند. این دو باعث شد که تعداد زیادی از سوری‌ها مارش را ترک کنند و مشروعیت مارش زیر سوال رفت. پیش‌بینی این‌ها چندان سخت نبود، چرا که مارش با یک بحران معنای پیشینی و حل‌ناشده حول شعار “راهپیمایی برای صلح” دست به گریبان است.»

به نظر ریاحی آن‌ها که از صلح حرف می‌زنند، نشانی غلط می‌دهند: «مطالبه صلح زمانی معنا دارد که جنگی در میان باشد. کدام جنگ در کجای تاریخ با “جمعة الکرامة” و “جمعة العزة” و “جمعة آزادی” و “جمعة الحرائر” شروع شده است؟ در سوریه کسی نمی‌جنگد. در سوریه انقلاب کرده‌اند، حکومت و دیکتاتوری‌های متحدش انقلاب را سرکوب می‌کنند و مثل تمام انقلاب‌های دیگر بخش‌هایی از آن منحرف شده است. کسی در انقلاب صلح نمی‌کند. انقلاب یا فرو می‌نشیند یا پیروز می‌شود. مباحثی که در رابطه با پرچم یا اعلام موضع مارش در رابطه با اسد پیش آمد، از نام‌گذاری غلط رویدادها تحت عنوان جنگ برمی‌آید.»

این فعال سیاسی معتقد است راهپیمایی برلین تا حلب هم «جزیی از تصمیم بشریت برای انکار انقلاب سوریه» است: «کاربست واژه فراموشی به جای انکار مناسب نیست، کسی ظرف شش سال فراموش نمی‌کند.»

ریاحی از زاویه دید دیگری این کنش را خیال‌پردازی‌ای می‌داند که ما به آن نیاز داریم: «اما اگر خیال‌پردازی کنیم چه؟ خیال کنیم که این مارش همچون قرون گذشته هزاران نفر را از سراسر دنیا جمع می‌کند، آن‌ها را به یک نقطه محاصره‌ شده در خاک سوریه می‌رساند، طرفین را مجبور می‌کند که سلاح‌های خود را زمین بگذارند و به روش‌های دموکراتیک تن‌ در دهند. در این صورت این راهپیمایی انقلاب سوریه را با پیروزی به پایان رسانده است. همراهی و هم‌دلی با این مارش از این نقطه شروع می‌شود. نمی‌توان این مارش را به کلی نفی یا تأیید کرد. رویکرد غیر سیاسی و اکتیویستی فعلی این مارش غیر قابل پذیرش و برای حد و اندازه رویدادهای سوریه بیش از اندازه کوچک است، اما امکانی که برای خیال‌پردازی پدید آورده، همه آن چیزی‌ست که ما در خاورمیانه به آن نیاز داریم.»


در همین زمینه