در آستانه‌ی روز جهانی زن، هشتم مارس، جنبش زنان ایران در بیانیه‌ای اعلام کرد: «همچون سال‌های پیش هشتم مارس که برای زنان جهان روز جشن و پایکوبی‌ست، برای زنان ایران روز اعتراض است».
«شورای هماهنگی راه سبز امید» در ایران هم روز سه‌شنبه هشتم مارس را فرصتی برای پیگیری مطالبات جامعه‌ی زنان دانسته و از هواداران جنبش اعتراضی خواسته است، همراهی و همگامی خود را با برنامه‌های فعالان و نهادهای حوزه‌ی زنان برای پاسداشت روز جهانی زن نشان دهند.

«کمپین یک میلیون امضا» شاخه‌ی پاریس پایتخت فرانسه و «کمیته‌ی مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی»، همراه با ده‌ها نهاد ایرانی در اروپا و آمریکا فراخوان سراسری برای بزرگداشت روز جهانی زن را امضا کرده‌اند. در پی انتشار این فراخوان‌ها،روز شنبه پنجم مارس برابر با ۱۴ اسفند راهپیمایی‌ بزرگی در میدان حقوق بشر «تروکادور»، برای برابری، آزادی و شأن انسانی برگزار شد که در آن گروه پرشماری از ایرانیان ونیز فعالان سیاسی مدنی مصر تونس و الجزایر شرکت داشتند. شرکت‌کنندگان، براساس برنامه‌ی از پیش طراحی شده، از برابر سفارت جمهوری اسلامی در پاریس، سفارت مصر و سفارت الجزیره راهپیمایی کردند.

آسیه امینی، فعال حقوق زنان در نروژ از بیانیه‌ی جنبش زنان ایران می‌گوید که در آستانه روز زن منتشر شده است.

آسیه امینی: در واقع هشت مارس در همه‌‌جای دنیا و در همه‌ی‌ کشورها برای زنان روز جشن و پایکوبی و شیرینی و گل دادن و شاد بودن است، به خاطر این که در طی مبارزات‌شان بخشی از حقوق‌شان را به‌دست آوردند یا موفق شدند مثل بعضی از کشورها دوران سخت تبعیض را سپری کنند و یا دست کم در راه کسب این حقوق با فشارها و تهدیدهای امنیتی و حکومتی و همچنین با سرکوب و فشار روبه‌رو نیستند. سال‌هاست که زنان ایران برای برگزاری شاید ساده‌ترین مراسم‌شان برای هشت مارس، نه تنها با محدودیت‌هایی چون نداشتن امکانات و بی‌توجهی از طرف همه‌ی رسانه‌هایی روبه‌رو بودند که همه‌ی ابزار و همه‌ی امکانات کشور ما را در اختیار دارند ،بلکه با شدیدترین تهدیدها و سرکوب‌ها هم مواجه شده‌اند.

در سال‌های گذشته بسیاری از فعالان جنبش زنان هشت مارس را در خانه‌های‌شان و در جمع دوستان بسیار اندک و نزدیک و قابل اعتمادشان برگزار می‌کردند. گاهی اوقات به پارک‌ها رفتیم و سعی کردیم این مسئله را از خانه به عرصه‌ی عمومی بکشانیم. چون هشت مارس یک نماد است؛ نماد برای یک دوره‌ی مبارزه، برای یک باید بزرگی که زن‌ها برای خودشان آن را مطرح می‌دانند، اما همواره چه در پارک و چه در خیابان این روز برای ما روز شادی و پایکوبی نبوده است؛ روز اعتراض و مبارزه بوده و نمادی بوده است برای تلاشی که زن‌ها برای تغییر شرایط‌شان می‌کنند. در واقع امسال هم مثل سال‌های گذشته است و برای ما چیزی تغییر نکرده. برای این که نه تنها حقوقی به‌دست نیامده، که روز به روز آن حقوق اندک هم از دست رفته است. ضمن این که بسیاری از هموطنان ما برای انواع تبعیض‌های دیگری که منجر به حوادث یک‌سال و نیم اخیر شده و انواع ستم‌هایی دیگری که بر ما روا شده با ما همراه شده‌اند. بنابراین امسال هم برای ما روز اعتراض است و قطعاً در هرجا که باشیم به این اعتراض دست خواهیم زد.

دستاورد جنبش زنان ایران را در سال‌های اخیر چطور ارزیابی می‌کنید؟

درباره‌ی آن‌چه در ده‌سال اخیر در جنبش زنان رخ داده است، قطعاً نمی‌توانیم بگوییم که جنبش زنان یکی از اصلی‌ترین جنبش‌هاست، ولی می‌توانیم بگوییم یکی از معدود گروه‌هایی بوده‌اند که تأثیر خودش را برای تغییرخواهی گذاشت. به‌هرحال قابل انکار نیست. در سال ۸۴ در شرایطی که به‌هرحال شرایط سیاسی مناسبی نبود و دائماً از طرف گروه‌های سیاسی به زنان هشدار داده می‌شد که امروز جای اعتراض خیابانی نیست؛ امروز وقت گفتن این حرف‌ها نیست و اگر ما به این «امروز» گفتن‌ها اعتنا کرده بودیم، قطعاً یک بازنده‌ی دیگر بودیم. زنان به این نتیجه رسیده بودند که فارغ از دستورات آمرانه‌ی گروه‌های سیاسی که گاهی اوقات ظاهراً دلسوزانه هم عنوان می‌شود، مسیر خودشان را بروند و حرکت خودشان را داشته باشند. بنابراین در سال ۸۴ اعتراض خیابانی کردند، در سال ۸۵ اعتراض خیابانی کردند، در سال‌های بعد روزهایی را به نام «همبستگی زنان ایران» نامیدند و به خاطر آن میتینگ‌ها و جلساتی داشتند. یعنی دائماً این حرکت که شما باید در عرصه‌ی عمومی با مردم به گفت‌وگو بنشینید و از حقوق‌شان بگویید، به دلیل این که هیچ تریبون و هیچ رسانه‌ی دیگری ندارید، در جنبش زنان وجود دارد.

من فکر می‌کنم این شاید یکی از مهم‌ترین تأثیراتی بوده که مانند مهی بر دامن جنبش سبز نشسته و اجتناب از آن به نظر من انکار واقعیت است. ندیدن آن انکار واقعیت است. البته من خیلی خوشحال هستم.

شاید اگر هفت سال پیش ما با این موضوع روبه‌رو بودیم که قبل از هرچیز باید خودمان را به اثبات می‌رساندیم، امروز جنبش زنان یک موجود و یک واقعیت غیر قابل انکار است. من همین را هم یک دستاورد بزرگ برای آن‌ همه تلاش می‌دانم. دست کم دیگر کسی شما را انکار نمی‌کند برای حرکت و هدفی که دارید. من خیلی امیدوار هستم. حتی اگر این مسیر، مسیری یک‌شبه و مسیر راحتی نباشد. من اعتقاد دارم نسلی که بعد از ما خواهد آمد، نسلی است که با آگاهی جنسیتی خیلی بالاتر از ما این راه را شروع می‌کند. بنابراین به‌هرحال به آینده بسیار امیدوارم.

زنان و حرکت‌های صلح‌آمیز


دکتر فرهاد عاملی وکیل دادگستری و استاد دانشگاه سوربن در گفت‌وگویی کوتاه با زمانه، درباره‌ی نقش مردها در تساوی حقوق زنان و مردان و نیز، فرق زن و مرد از نظر حقوقی توضیح می‌دهد.

فرهاد عاملی: مطلب مهمی که من درباره‌ی آن بسیار فکر کرد‌ه‌ام، این است: به‌خصوص از جنبه‌ی سیاسی، خانم‌ها به آن صورت مثل آقایان دنبال قدرت نیستند، خصوصاً در قیاس با آقایانی که در قسمت سیاسی فعال هستند. موقعی که زمام امور در دست زنان باشد- البته این یک اصل کلی نیست- ولی خانم‌ها در قیاس با آقایان همیشه به خاطر آن رأفت قلبی که دارند و آن مهربانی‌ای‌ که ممکن است در وجودشان باشد و کمتر در وجود آقایان هست، کمتر به آن‌جا می‌رسند که خونریزی و جنگ و این جور چیزهاست. شاید خانم‌ها از راه‌حل‌های بیش‌تری می‌توانند استفاده کنند برای جلوگیری از این بحران‌ها تا آقایان که تا آخر کار می‌روند.

البته همان طور که خودتان اشاره کردید، من وکیل دادگستری هم هستم. در این‌جا هم خیلی اوقات پیش می‌آید که ما مثلاً مذاکراتی می‌کنیم تا ببینیم چه جوری می‌توانیم جلوی دعوا را بگیریم و به دادگاه نرویم. تعداد وکلای خانم در فرانسه خیلی زیاد است. اما راستش را بخواهید مواقعی که ما مذاکرات‌مان بیشتر با خانم‌ها هست، خیلی راحت‌تر به نتیجه می‌رسیم تا در مذاکراتی که با آقایان داریم. شاید این حالت رقابت یا حسادتی که بین هم‌جنس‌ها پیش می‌آید، بین از یک طرف شاید آقایان و از طرف دیگر شاید خانم‌ها با همدیگر، باعث می‌شود جلوی این که آدم به مصالحه یا صلحی برسد، گرفته شود.

من فکر می‌کنم این بالاترین کاری‌ است که آقایان می‌توانند بکنند. راه آمدن با خانم‌ها باعث خواهد شد که به طرف یک جامعه‌ی صلح‌آمیز که همه‌ به فکر آن هستیم بیشتر و بیشتر پیش رویم. الزامی که در آن هست، این است که آقایان بیشتر به حرف خانم‌ها گوش می‌دهند. اگر این هماهنگی پیش بیاید، من فکر می‌کنم به مدینه‌ی‌ فاضله خیلی نزدیک خواهیم شد.

دشواری‌های حرفه‌ای زنان


شهره حقیقت، عکس‌ـ خبرنگار ایرانی با رسانه‌های گروهی ایران کار می‌کرده است اکنون در فرانسه به سر می‌برد. او برای ما از وجود تبعیض جنسیتی حرفه‌ای میان زن و مرد در ایران امروز روایت می‌کند.

شهره حقیقت: در مدتی که در ایران زندگی می‌کردم و به حرفه‌ی فتوژورنالیستی که همان عکاسی خبری هست مشغول بودم، چیزهای بسیاری دیدم. متأسفانه این تبعیض را کاملا می‌توانید در آنجا به وضوح ببینید و یکی از دلایلش این است که در خبرگزاری‌های دولتی هیچ زن عکاس‌ـ خبرنگاری نمی‌تواند وارد شود. به دلیل این که زن است و زن نباید در رسانه‌های گروهی دولتی شرکت کند. اگرهم در کار رسانه‌ی خصوصی یا روزنامه‌ای بخواهد شروع به‌کار کند، جاهایی که می‌تواند کار کند به غیر از پارلمان، ریاست جمهوری و حتی وزارتخانه‌هاست. یعنی حتی وزارتخانه‌ها را برای یک عکاس‌ـ خبرنگار زن قیچی می‌کنند و می‌گویند حضور زن در اینجور جاها خوب نیست.

ما آخر سر هم دلیل خوب نبودن آن را برای این جامعه‌ای که جمهوری اسلامی تدوین کرده است نتوانستیم پیدا کنیم. خودشان می‌گفتند جامعه نمی‌پذیرد، ولی من با توجه به این که در چنین ارگان‌هایی کار کرده‌ام، هنوز برایم ماجرا مبهم است که چرا؟

ما شرایط بسیار سخت و دشواری را داشتیم، اما می‌خواستیم حضور زن در جامعه را نشان دهیم و بگوییم زن‌ها توانایی‌های خودشان را دارند و می‌توانند در این کارها گام بردارند. می‌بینیم حرکت‌هایی هم انجام می‌دهند،که با نوشتارشان و با عکس‌های‌شان مطرح می‌شود. ما در رسانه‌های خارجی اسم عکاس‌ـ خبرنگارهای زن را خیلی بیشتر داریم تا داخل کشورمان و این نشان می‌دهد که چقدر ما در آنجا محدودیت داشتیم و داریم.

در حال حاضر این جنبش سبز نشان داده است که تعداد زن‌هایی که در زندان اوین به سر می‌برند شمارشان بسیار زیاد است و نشان داده حضور زنان برای این اعتراض بزرگ تبعیض جنسیتی بسیار فراوان بود. چقدر روی این قشر فشار وارد شده بود تا حضور نداشته باشند ولی زن‌ها نشان دادند که می‌توانند در چنین جاهایی شرکت کنند، می‌توانند داد بزنند، می‌توانند حرفه‌‌شان را نشان بدهند و می‌توانند بگویند که ما در کنار آقایان هم می‌توانیم کار کنیم. اگر آقایان مشکلی دارند، واقعاً بیایند صحبت کنند. این آقایانی که در جمهوری اسلامی دائم می‌گفتند زن عکاس‌ـ خبرنگار حق ندارد در سفرهای استانی شرکت کند، دلیل‌شان چه بود؟ اگر کسی در دوره‌ی قبل از احمدی‌نژاد در روابط عمومی‌ها با ما همگام بود پس از مدتی باید بی‌کار می‌شد. به خاطر چه؟ به خاطر این که حمایت کرده است از یک زن عکاس‌ـ خبرنگار تا به سفرهای استانی بیاید! تا چه اندازه باید چنین ظلم‌هایی نسبت به زن‌ها ادامه پیدا کند.

تازه در این جنبش سبز تنها ندا نبود که کشته شد. نداهای بسیار زیادی هستند که نفس‌های‌شان حبس شد و واقعاً کشته شدند. متأسفانه به دلیل بی‌کسی و به دلیل این که کسی اسم اینها را به سایت‌ها نداد، اسم‌شان همچنان گمنام باقی مانده و در زندان اوین هم همچنان گمنام هستند. ای‌کاش بتوانیم روز جهانی زن را که در کل جهان برای آزادی و عدم تبعیض بین زنان و مردان گرامی داشته می‌شود، سال دیگر در کشورمان با آزادی هرچه تمام‌تر گرامی بداریم. امیدوارم که سال دیگر خیلی از کسانی که الان در اوین هستند درآزادی با شما مصاحبه کنند و برای‌تان توضیح دهند که ریشه‌ی تبعیض در ایران دیگر برچیده شده است.