ونداد زمانی ـ یک بنگاه انتشاراتی آمریکایی حدود ۱۵۰ سال پیش از «لوییزیا. می. اَلکات» که با چاپ داستانهای کوتاه شهرتی برای خودش به دست آورده بود درخواست کرد تا یک داستان سرگرمکننده «دخترانه» با فرمول داستانهای «سانتیمنتال» بنویسد. داستانی که مقدم بر هر چیز سرگرمکننده باشد تا بتواند برای موج گسترده علاقمندان «خواندن» در نیمه دوم قرن جذاب باشد. خانم الکات که از چهرههای مطرح حلقه اصلی روشنفکران فمینیست اواسط قرن ۱۹ آمریکا بود و از تغییرات سریع و بهقدرت رسیدن تجار و سوداگران دوران رشد صنعتی دلخوشی زیادی نداشت این دعوت را پذیرفت و بر اساس فرمول ادبیات عامهپسند، داستان «زنان کوچولو» را به رشته تحریر درآورد.
اهمیت تحولاتی که در نیمه دوم قرن نوزدهم در آمریکا به وقوع پیوست بر کسی پوشیده نیست. از طرفی مبارزه طولانی برای استقلال و جدایی رسمی کشور از سیطره استعمار انگلیس بعد از پیروزی شمال کشور در جنگهای داخلی شکل واقعی به خود گرفت و از طرف دیگر با رشد سریع بخش تجاری و صنعتی، به ناگهان آمریکا با موج عظیم تولید ثروت و رشد استانداردهای زندگی روبرو گردید. در همان اوان، نزدیک به ۱۰ میلیون سیاه پوست از قانون لغو بردهداری استفاده کردند و بزرگترین مهاجرت درون کشوری را از جنوب و مزارع کشاورزی به شهرهای بزرگ شرق و شمال کشور نظیر بوستون، شیکاگو و نیویوک سامان دادند.
تلاش نویسندگان و متفکرین بزرگ اوائل قرن ۱۹ نظیر «امرسون» که گفتگوی فرهنگی و اخلاقی بزرگی را در کشور تدارک داده بود نویدِ تعریف جدید و کاملی از آرزوی زندگی در «سرزمین آزاد» را دامن زده بود. روشنفکران و فرهنگیانی چون وایلت ویتمن، آلن پو، امیلی دیکنز وهنری جیمز به دنبال تعریف جدیدی از دمکراسی بودند تا نه تنها طبقات مرفه را شامل گردد بلکه در برگیرنده آرزوهای بلندپروازانهای باشد که بخش اصلی جامعه را نیز از میمنت آزادی برخوردار گرداند.
داستان «زنان کوچولو» روزشمار زندگی چهار خواهر یک خانواده آمریکایی است که بعد از غیبت پدری که برای شرکت در جنگ داخلی آنها را ترک کرده بود دچار مضیقه اقتصادی گشتهاند و میبایست برای راهاندازی نیازهای خانواده مسئولیتهایی را بپذیرند. دختر بزرگتر معلم سرخانه میشود و دختر دوم که تقریباً شخصیت خود نویسنده را یدک میکشد، میبایست در طول روز به خانه عمه سالخورده و اشرافی برود و از او مراقبت کند.
لوییزیا. می. الکات با به تصویر کشیدن زندگی چهار دختر آمریکایی و به زبان آوردن آرزوهای شخصی، امیدها و ترسهایشان به خودی خود جذابیت لازم برای یک داستان سرگرمکننده را فراهم کرد. نزدیک به ۱۵۰ سال پیش خانم الکات در داستان سرگرمکننده «دخترانه» توانست چهار تابوی بزرگ جامعه را در لابلای داستان هیجانانگیز و سانتیمانتال خود به مبارزه بطلبد.
نویسنده داستانِ بسیار مشهور شدهی «زنان کوجولو» اول از همه با برجسته کردن فعالیتهای اجتماعی و سیاسی مادر خانواده که شبانه روز در حال کمک کردن به بردههای فراری و یا غذا رساندن به مردم فقیر شهر بود رسماً و به تعبیر امروزی از مادر خانواده تصویر جدیدی ارائه داد. او مادر سنتی و محکوم و محبوس در خانه را تبدیل به یک فعال اجتماعی حرفهای ساخت که میلی برای ماندن در خانه و آشپزخانه نداشت.
موضوع دومی که خانم الکات توانست بدون آنکه از جذابیت داستانش بکاهد بر آن انگشت بگذارد همان توقع توهینکننده همیشگی به دختران و زنان است که از کودکی به آنها تلقین شده است. او نشان داد دختران و زنان جوان لازم نیست منتظر شاهزادهای سوار بر اسب سفید برای نجات خودشان باشند. او با خلق «جو» که دختر دوم خانواده و شخصیتی است که میخواهد با نویسنده شدن زندگیاش را بچرخاند توانست یک امکان جدید برای مستقل و بینیاز بودن را عرضه کند.
دست رد زدن به عشق رمانتیک سومین نیت پنهان در داستان همهپسند آمریکایی «زنان کوچولو» است که بعد از ۱۵۰ سال هنوز توسط مردم کوچه و بازار خوانده میشود. چاپ مداوم کتاب و تبدیل آن به فیلم سینمایی، نمایشنامه و حتی بررسی آکادمیک و آموزش آن در دانشگاههای انگلیسی زبان موید تجربه ماندگاری است که نویسندهی روشنفکر یک ملت در چهارچوب سلیقههای عمومی مردم انجام داده است. خوانندگان این داستان از طریق تجربهی متنوع چهار خواهر و بهویژه «جو» و انتخاب آگاهانه او برای ازدواج فرصت مییابند تا با اعمال و سلیقههای قهرمان جسور قصه همذاتپنداری کنند. «جو» با جسارتی منطقی عشق صمیمی ولی یکطرفه اشرافزادهی بسیار جذاب و ثروتمند و تقاضای ازدواجش را رد میکند ولی از طرف دیگر با تمایل و جذابیتی منطقی، ازدواج با مرد مهاجر فقیری را برای خود تدارک میبیند. او همسر مهاجر تحصیلکردهای میشود که نه تنها ابایی برای انجام کارهای آشپزخانه ندارد بلکه آن را دوست دارد.
به هم زدن رابطه بین خانه و کار و ترتیب جدید دادن به نقش زنان و مردان در خانه و یا محیط کار هدف اعلام نشده چهارم خانم «لوییزیا. می. الکات» بود که با هوشمندی تمام در میان داستان سرگرمکننده خود گنجانده بود. «جو» با تشویق مادر خود خانه به ارث رسیده از عمه اشرافزاده را تبدیل به مدرسه میکند و با این ترتیب هم معلم مرد (همسرش) را به کار در خانه ترغیب میکند و هم مفهوم جدیدی به جایگاه سنتی زن خانهدار میدهد. «جو» در خانه همان کاری را میکند که به شکل سنتی، مردان در بیرون از خانه انجام میدادند.
کشور آمریکا در جنب و جوش شکلدهی به هویتی بود که از اواسط قرن ۱۷ میلادی به دنبال آن میگشت. وایلت ویتمن در «ترانههای من» تلاش کرد تا به تصویری جهانی از انسان آزاد آمریکایی دست بیابد. مارک تواین به کمک قهرمان ولگردش «هاکلبری فین» به دو لکه ننگآورِ موجود در جامعه آمریکا یعنی بردهداری و مذهب خرافی به عامهپسندترین شکل ممکن یورش برد و اخلاق مذهبی را که باعث درجا زدن معرفت جامعه آمریکا شده بود را زیرکانه به تمسخر گرفت.
زنان آمریکایی که به همراه کشیشان معتقد به لغو قانون بردهداری پایههای درخواستهای اجتماعی را در کشور گسترش میدادند. زنان جسور و آگاهی که قبل از همه «ناتانیال هارتون» توانست در داستان «داغ ننگ» با قدرتی چشمگیر به عنوان شخصیت اصلی در قلب مردم آمریکا جای دهد. «لوییزیا. می. الکات» نیز به سهم خود بر دامنه توقع زنان آمریکایی از طریق نوشتن داستان عامیانه «زنان کوچولو» افزود.
Louisa May Alcott, Little Women
جناب ونداد زمانی از نوشتههای شما سپاسگزارم امید که پایدار باشید و در راه روشنگری همیشه پویا،،
رکسانا مدرس / 04 March 2011
فیلم زنان کوچک را به خانواده ها هم توصیه کنید. ما ترجمه اسپانیایی آن را برای پر 10 ساله خود گرفتیم و خیلی برایش جالب بود. دنیای دخترها هم محبت عمیق آنها به همدیگر دارد و هم بدی های معمول که خواهر برادرها با هم دارند. همین دلیل شده که داستان واقعی باشد
کاربر مهمان سحر-ه / 04 March 2011
هول حلیم عزیز اگر روشنفکران متعهد امریکایی نبودند دولت های امریکا همه جای جهان را تبدیل به عراق می کردد. این خانم الکات از مخالفان دولت در زمان خودش بود و با دارو دسته ای خوش و بش داشت که از جمله آنها « تورو» بود که بعد از امرسون بزرگترین قیلسوف و نظریه پرداز اخلاقی قرن 19 امریکا بود. تورویی که یک آنارشیست کلمل بود و رسما با دولت سر جنگ داشت. به مردم می گفت به ارتش نپیوندید و مالیات ندهید. خانم الکات وقتی از یکی از سفرهای اروپا بر می گشت اقای امرسون کشور آقای تورو را مجبور کرد یک هفته در بندر منتظر او باشد… با این وجود فرمایش شما درست است. دولت امریکا همیشه منافع خوش را مهمترین دلیل در تصمیم گیری هایش می داند و شده که منافع آنها با منافع ملت ما همراه نباشد
درود
کاربر مهمان ونداد زمانی / 05 March 2011
چند سال پیش کتاب را خواندم. انموقع به نظرم رسید زیادی اخلاقی بود و پر از سوز و گداز بود که توی چشم هم می زد ولی با این حرفهایی که شما به کتاب نسبت دادید می توانم تجسم کنم که خانم الکات نیت های دیگری هم داشته است.
کاربر مهمان ابراهیم / 04 March 2011
این چه وضعشه خیلی دیگه دارین لی لی به لالای امریکا و تصویر جهانی از انسان ازاد امریکایی می گذارین … ای بابا نکنه یادتون رفته همین امریکا تا دو روز پیش جهانخوار بود. همینها مگه نبودند که نیم میلیون عراقی رو الکی الکی کشتند. امریکا از بمب اتم هیروشیما تا کره و شیلی و ویتنام وعراق و افغانستان همیشه همین بود و همینطوری هم خواهد بود. از بدی هایش هم بگین. از دروغ و چاخان هم بگین. این نسل جدید داره از چاله در نیومده براش یه چاه دیگه باز میکنید
کاربر مهمان هول حلیم / 04 March 2011