ونداد زمانی- بهانه اصلی که به من اجازه داد تا مقاله آقای «تایلور کلارک» در مجله معروف و پرخواننده امریکایی «اِسلیت» را کلمه به کلمه ترجمه نکنم در این واقعیت نهفته بود که مقاله «مشکل بازارِ کار نیست» تلاش خود را به این معطوف کرده است تا دلائل نگران بودن نسل جدید امریکاییها را تفسیر و تحلیل کند. اما واقعیت زندگی معاصر حاکی از آن است که دلائلی که آقای کلارک برای نگران بودن امریکاییها برشمرده است برای بخش بزرگی از بشر معاصر نیز صدق میکند.
تایلور کلارک از جملهی نویسندگان کتابهای سرگرم کننده علمی است که موضوعات کتابهایش را در تلفیقی از پژوهشهای علمی، تحقیقات، نثر جذاب و سرشار از طنز مینویسد. چاشنی آخری که نوشتههای آقای کلارک را مطبوع میسازد در به کارگیری تجربهی زندگی مردم پیرامون و حتی خودش میباشد.
«عصب» جدیدترین کتابی است که از تایلور کلارک به چاپ رسیده است که درحقیقت شکل جامع و کامل مقالهای است در مجله «اسلیت» منتشر کرده است. محبوبیت نوشتهها و منطق نویسندگی او را میتوان از استقبالی که از مقاله او شده است جستجو کرد. نزدیک به چهار هزار نفر از طریق فیسبوک، خواندن آن را جالب یافتند و صدها نفر با ابراز نظر در باره بحثی که او دامن زد عکسالعمل نشان دادهاند.
تکیه کردن به یک گزارش تحقیقاتی یکی از رسوم بسیار جا افتاده روزنامهنگاری است که بهویژه در عصر اینترنت بیشتر از پیش در مطالب ارائهشده در مجلات و سایتها خودنمایی میکند. تایلور کلارک نیز مقالهی خود را به انگیزه چاپ گزارشی درباره «افزایش نگرانی در دانشجویان امریکایی»(۱) که توسط دانشگاه کلیفرنیا تهیه شده است آغاز میکند.
گزارش محققین دانشگاه کالیفرنیا که از طریق جمعبندی پرسشنامه از بین ۲۰۰ هزار دانشجوی دانشگاهای مختلف امریکا تهیه شده است مؤید این واقعیت است که درصد آمار فشار روحی و نگرانی عاطفی در بین دانشجویان تازهوارد بیش از هر زمان دیگر شده است. گزارشی که به سرعت توسط رسانههای عمومی(۲) تبدیل به خبر داغ نیز شد.
ترس از پیدا نکردن شغل دلیل مهمی بود که اکثر رسانهها به آن پرداختهاند ولی تایلور کلارک از مرز واکنش احساسی و تا حدی سادهانگارانه درباره دلیل افزایش نگرانی دانشجویان امریکایی گذشت و نتیجه عمومی و کلیشهای که از این گزارش حاصل شده است را به زیر سئوال برد. او بر طبق سیاق همیشگی و موفق خود، از طریق استناد به دانش و تجربه شخصی از یکسو و از سوی دیگر ضمن به کار بردن «تفکر پژوهشی» به سراغ صاحبنظران روانشناس و عصبشناس رفت تا بتواند دلائل اساسیتری را برای معضل مطرح شده جستجو نماید.
او به یاد میآورد وقتی که نزدیک به ۱۵ سال پیش در حال اتمام تحصیلات دانشگاهیاش بود بخشی از هم و غم دانشجویان همدورهی او نیز در این خلاصه میشد که در فکر بازارِ کار و افت و خیزهای آن باشند و بالطبع همراه با آن نگرانیهایی را نیز برای خود تهیه میدیدند. توجه و نگرانی که از دید نویسنده، پدیده جدیدی نیست و نمیتواند بهانه و انگیزه اصلی افزایش نگرانی دانشجویان کنونی باشد. به همین خاطر بود که او بر خلاف بسیاری به این مهم اشاره کرد که افزایش نگرانی نسل جوان در حقیقت نشانهای است از افزایش نگرانی کل جامعه امریکا.
نکته جالب درباره پیگیریهای تایلور کلارک وتحقیقات میدانی و مصاحبههایی که با صاحبنظران علوم اجتماعی، روانشناسی و علوم پزشکی داشته است در این است که سه دلیل اصلی که او برای رشد نگرانی در جامعه امریکا برشمرده است بههیچوجهه مختص امریکا نیست و بهراحتی میتوان آن را به اکثر شهرهای بزرگ در کشورهای جهان نیز نسبت داد و به تعبیری نگرانی روزافزون بشر را مشکلی جهانی دانست.
ضمن پذیرفتن این حقیقت که منطق موجود در کتاب «عصب» و مقاله اقای کلارک میتواند بیرون از جامعه امریکا نیز کاربرد داشته باشد میتوانیم به آمار و ارقامی که او درباره افزایش تصاعدی هزینههای مربوط به داروهای آرامبخش امریکا ارائه داده است بنگریم. شکی نیست که بزرگترین و قدرتمندترین کشور دنیا میتواند به نسبت سایر کشورها تا حدودی در بعضی موارد بیشتر از سایرین در زمینه رنج و نگرانیهای روحی سرآمد دیگران باشد بویژه آنکه سیستم ثبت دقیقتر آمار نیز به چشمگیرتر بودن واقعیت کمک میکند.
آمار تکاندهندهای چون مبتلا بودن ۱۸ درصد از بزرگسالان امریکایی به ناهنجاریهای ناشی از ناراحتی و نگرانی، اختصاص یافتن هزینه ۳۰۰ میلیارد دلاری درمانی برای بیماریهایی که به نوعی در ارتباط با افزایش مشکلات روحی است تأییدکننده دیدگاه آقای کلارک است که ماجرای تشویش و نگرانی به محوطه دانشگاه و دانشجویان محدود نیست. او از قول روانپزشک امریکایی «رابرت لاهی» نقل میکند که: «دانشاموزان دبیرستان در امریکا به طور متوسط سطح تشویششان بالاتر از حد متوسط بیماران بزرگسالی است که ۵۰ سال پیش به مطب روانشناسان میرفتند».
آقای کلارک ضمن آنکه انواع دلائل نظیر مشکلات اقتصادی، سختتر شدن شرایط و محیط کار، تنوع بیش از حد که تصمیمگیری درباره مسائل مهم زندگی و حتی اعمال روزمره را دشوار ساخته است را در بحث خود میگنجاند ولی بهطور مشخص سه عامل را از زاویه دید خود، اساسیترین دلائل افزایش پریشانی روحی امریکاییها و به تعبیری بشر میداند.
او معتقد است که تنهایی و افزایش گسترده شیوهی زندگی انزواگرایانه، یکی از مهمترین شرایط تشویشبرانگیز افراد است. کوچک شدن خانوادهها، رشد استقلال فردی، رواج زندگی مجردی، جابجایی رو به گسترش افراد به دلائل شغلی و از همه مهمتر بها دادن به رشد شخصی باعث شده است تا بشر از زنجیره عاطفی خانواده، قبیله و حتی ملیت فاصله بگیرد. به عبارتی «وقتی افراد به دلائل مختلف از خانواده، اقوام و جامعهای که رابطه و علائق مشترک دارد کنده میشوند به همان اندازه نیز از پشتیبانی و حمایت افراد فوق محروم میگردند. کمبودی که در طی فراز و نشیب زندگی نگرانبخش خواهد شد». هجوم بشر معاصر به سمت شبکههای اجتماعی اینترنتی و پناه گرفتن در بین مجموعهی دوستانِ مجازی مؤیدِ این حقیقت عمومی در تمام نقاط دنیا است.
افزایش بیرویه اطلاعات عمومی دلیل دومی است که آقای کلارک بر روی آن انگشت میگذارد. بیش از یک میلیارد انسان هر روز از طریق اینترنت به موضوعات مورد علاقهشان دسترسی مییابند. در هر نشست دو ساعته در چهارراه اطلاعاتی اینترنت، افراد با انبوهی از اطلاعات خود را آشنا میسازند که شاید هزاران برابر بیشتر از اطلاعاتی است که بشر اولیه بر اساس ضرورتِ معیشت ناچار به دانستن آن بود. انباشت بیحد و مرز اطلاعات و دانستنیهایی که به قول عصبشناسان چندین برابر بیشتر از ظرفیت ذهنی و روانی بشر است و واکنش طبیعی آن تشدید تشویش در ذهن بشر میباشد.
آقای کلارک سومین عامل افزایش ناهنجاریهای روحی بشر را در ارتباط با دو عامل اولیه میبیند و معتقد است که همهی اتفاقات ناشی از زندگی در دنیای مملو از دستاوردهای مدرن باعث شده است تا بشر حوصله و استقامت کمتری نسبت به درد و غم پیدا کند. او معتقد است که فرهنگ فراگیر «اَلکیخوش» بودن با اصرار زیاد این توقع را ایجاد کرده است تا در برخورد با دشواریها صبر و تحملی به خرج ندهیم و به سرعت به شیوهها و گریزگاههای مصنوعی نظیر داروهای آرامکننده، مصرف بیشتر، الکل، مواد مخدر و حتی این اواخر به سکس بیرویه پناه ببریم. آقای کلارک مقالهاش را با این خوشبینی به پایان میرساند که مواردی که او تشخیص داده است فقط یک شیوه از دیدن و بررسی مشکلات است و امیدوار است که نقطه آغازی برای تهیه نگاهها و واکنشهای جدید برای کم کردن تشویش و نگرانی در بشر گردد.
1- report
2- wondered, story, ran footage
By Taylor Clark, It’s Not the Job Market, Slate Magazine
http://www.slate.com/id/2283221/pagenum/all/#add-comment
یعنی وضعیت نابسامان و نامطمئن اقتصادی مهم نیست اصلا؟ زهی رو.
سعید ب / 28 February 2011
سعید ب عزیز
آقای کلارک نگرانی اقتصادی را انکار نمی کند فقط اشاره می کند چون مشکلاتی نظیر عدم امنیت اقتصادی همیشه وجود داشته است شاید بهتر است برای یافتن دلیل افزایش نگرانی بشر معاصر بد نیست به سمت یافتن دلائل دیگر هم برویم. همین.
مرسی از توجه ات
کاربر مهمان , ونداد زمانی / 01 March 2011