ساناز زارع ثانی ـ «آداب ایرانی » مجموعهای است که قرار است رفتارها، عملکردها، عکسالعملها و بهطور کلی، آداب و باورهای عیان و پنهان ایرانیها را بهدور از تعصب، به شکلی چند گزینهای و با زبانی کاملاً ساده و در بعضی موارد طنزآلود به روی کاغذ بیاورد.گزینههایی که برای هر کدام از سوالات در هر یک از موارد انتخاب میشود نتیجه تجربیات شخصی اینجانب یعنی « ساناز زارع ثانی» بوده و میتواند غلط یا درست باشد. صحبت سر درستی و یا نادرستی این رفتارها نیست. این تستِ رفتارهای ایرانی قرار است شبیه آینهای باشد که باعث میشود گاهی اوقات خود را در آن ببینیم، بعضی وقتها قبل از اینکه دیگران به ما بخندند به خودمان بخندیم، بعضی وقتها هم چنان زار بزنیم که آینه ترک بردارد!
موضوع : مهمانی و آداب مربوطه
سوال یک: به یک مهمانی دعوت شدهاید. اولین چیزی که به ذهنتان خطور میکند چیست؟
۱- چه عجب یاد ما کردند؟
۲- اگه مجید اینا رو دعوت کنه من نمیرم
۳- چی براش ببرم که پوز بقیه رو بزنم
۴- کاش قورمه سبزی هم باشه
۵- یا ابولفضل! بازم مهمونی
۶- حوصله شو ندارم. فقط موندم که چه بهونهای بیارم!
۷- چه خوب، خیلی وقت بود که دور هم جمع نشده بودیم
سوال دو: تصمیم میگیرید به مهمانی بروید. روبروی کمد لباسهایتان ایستادهاید و « چی بپوشم» اولین جملهای است که در ذهنتان میچرخد. بعد از آن چه فکری خواهید کرد؟
۱- اینو که یه بار تو مهمونی شهلا اینا پوشیده بودم
۲- اگه اینو بپوشم با چه کفشی سِت کنم؟
۳- کاش یه کم لاغر بودم
۴- اون از کمد منیژه این از کمد من
۵- خانوم! این کت شلوار منو ندیدی؟
۶- جورابامو شستی؟
۷- بهتره یه چیزی بپوشم که باهاش راحتم. مهم اینه که راحت باشم چون قراره با دوستان بعد از مدتها دور هم جمع بشیم
سوال سه: هم شما و هم همسرتان (دوست دختر، نامزد، دوست جدید…) کم کم دارید آماده میشوید که بروید به مهمانی. اولین جملهای که به طرف مقابل (از جنس مونت) میگویید چیست؟
۱- نمیشه یه چیز گشادتر و بلندتر بپوشی؟
۲- بابا همینطوریش قشنگی. نمیخواد از اونا به خودت بمالی
۳- این چیه پوشیدی؟
۴- حالا نمیشه این کون و کپل رو نندازی بیرون؟
۵- واسه کی خودتو این همه درست کردی ناقلا؟
۶- مهمونی ولیعهد که نیست. داریم میریم خونه عباس آقا
۷- میخوای اونم دربیار! تو که تا اینجاش اومدی
۸- چقدر قشنگ شدی. مطمئنم همۀ دوستام بهم حسادت میکنن. آخه بعد از مدتها قراره دور هم جمع بشیم و به هم حسادت بکنیم
سوال چهار: وارد مهمانی شدهاید. خیلی از دوستان و آشنایان را میبینید. از دیدن بعضیها خوشحال میشوید. از دیدن بعضیهای دیگه، نه. چه عکسالعملی نشان خواهید داد؟
۱-مرتیکه! اینم که اینجاست
۲-اَه اَه اَه! اگه میدونستم اینم اینجاست پامو نمیذاشتم
۳-خانوم دیدی گفتم! اینجا جای ما نیست
۴-قیافه شو
۵-یا حضرت عباااااااااااس! کی میخواد اینا رو تحمل کنه
۶-مهم نیست. به هرحال مهمونی که مال من نیست. عوضش دوستای دیگهای هم هستن که خیلی وقته همدیگه رو ندیدیم و دور هم جمع نشدیم.
سوال پنج: با یکی از همون افرادی که زیاد مورد پسند و رضایت شما نیست روبرو میشید و در معرض سلام احوالپرسی قرار میگیرید. نوع احوالپرسیتون به چه صورت هست؟
۱-به به به. چاکر آقا!
۲-چه خوب که شما اینجایید. اگه میدونستم اینجایید زودتر میاومدم اتفاقن الان داشتم به خانومم میگفتم چه خوب که ما هم اومدیم
۳-چه قشنگ شدی؟
۴-جمعمون جمع بود. فقط گلمون کم بود. باعث مسرته که شما رو هم اینجا میبینم
۵-سلام!
سوال شش: دور میز غذا جمع شدید. تقریبا ۲۵ نوع پیش غذا، غذای اصلی و پس غذا رو میز هست. چگونه غذا میخورید؟
۱- به صورت صمد
۲- در حالیکه از گرسنگی میمیرید سعی میکنید خیلی آهسته از پیش غذا شروع کنید. چون اینطوری شیکتر و خارجیتر هست
۳- چشمانتان شبیه کباب میشود
۴- بشقابتان را طوری پر میکنید که انگار کسی غیر از شما در آن مهمانی نیست و فقط شما مسئول اتمام غذاها هستید
۵-همینطور میچرید بدون اینکه فکر کنید
۶- مرتب از کالری غذاها صحبت میکنید و از اینکه رژیم دارید
۷- تِلپ میشوید روی صندلی و اصلا خیالتان هم نیست که حرکت دور میز غذا را مختل کردهاید
۸- در ضلع جنوبی میز ۱۸ نفره ایستادهاید و دستانتان در ضلع شمالی میز قابل رویت است
۹- خانواده و همراهان را تشویق میکنید که سریع از همه چیز بردارند «چون الانه که تموم بشه»
۱۰- به بشقاب زری نگاه میکنید تا مبادا بیشتر از او غذا بخورید
۱۱- همینطور میخورید تا نفخ کنید
۱۲- فقط میز را نمیخورید
۱۳- مرتب در مورد طرز تهیه غذاها از صاحب مهمانی سوال میکنید و بعضی وقتها هم یاداشت برمیدارید
۱۴- همزمان که میلُنبانید، مشغول حرف زدن و تفسیر اخبار سیاسی جهان هستید.
۱۵- کمی دورتر از همه ایستادهاید و منتظرید که دور میز کمی خلوتتر شود. به سمت میز میروید و درست به اندازهای غذا برمیدارید که معده و اشتهایتان اجازه میدهد. چون معتقدید که اینجا چراگاه نیست و فقط بعد از مدتها دور هم جمع شدهاید
سوال هفت: مهمانی تمام شده و از خانه آن شخص بیچاره بیرون آمدهاید. اولین جملهای که در مورد مهمانی بر زبان میآورید چیست؟
۱- خلاص شدیم. خدایا شکرت
۲- اینا دیگه کی بودن؟
۳- اَه اَه اَه زنیکه عنتر رو بگو. چه لَوندی هم میکرد. فکر میکرد آنجلینا جولیه
۴- برنجش خوب دم نکشیده بود
۵- لوبیاها تازه دارن تو معدهام میپزن
۶- اونی که با مهدی اومده بود زنش بود یا دوست دخترش؟
۷- نفهمیدی شوهر حمیده چرا نبود؟
۸- دیدی چه خونه زندگی به هم زده… کاش ما هم مالِ مردم خور بودیم
۹- عجب غذایی خوردیم انصافا
۱۰- من اگه جای مهوش بودم اون گلدونو اونجا نمیذاشتم
۱۱- اون مرتیکه چرا زُل زده بود به تو؟! پوفیوز مادر قهوه!
۱۲- بالاخره نفهمیدیم این مهمونی بود یا میخواست لباسهای تازه شو به رُخ بکشه… یا رَب روا مدار گدا معتبر شود!
۱۳- چه خوب بعد از مدتها دور هم جمع شدیم. دست شون درد نکنه
آدرس آشنایی بیشتر با نوشته های ساناز زارع ثانی
www.youtube.com/watch?v=SNblmv68BB0&feature=player_embedded
http://www.sanazsani.blogfa.com
http://www.sanyair.blogfa.com
http://www.kholvareha.blogfa.com
با سلام، بحث جالبی است اما
وقتی شما از آداب حرف می زنید مجموعه ای از رسوم ، سنت ها را حتما در نظر دارید. ولی در مطالب بالا شما به رفتارهایی که اکثرا منفی هستند و در رفتار افرادی از هر تیپ و طبقه و ملیت می توانند دیده شوند پرداخته اید. این واکنش ها می توانند در رفتار افرادی غیر ایرانی هم دیده شوند و لزوما آداب ایرانی نیستد.
فروغ
Forough / 22 January 2011
با سپاس از تمام دوستانی که وقت گذاشته اند و این مطلب را خوانده اند . لازم میدانم که توضیحات اولیه را که در مقدمه این مطلب گنجانده شده یکبار دیگر اینجا بنویسم تا این مطلب را بار دیگر خاطر نشان کنم که گزینه های انتخابی حاصل مشاهدات و تجربیات شخصی من بوده و نوشتن آنها لزوما دال بر صحت آنها نیست . این یک تحقیق یا گزارش علمی نیست ! همینطور موضوعات دیگری که قرار است از این به بعد در همین قالب و فرم ارائه شوند نیز از همین خصوصیت (تجربه و دیدگاه شخصی ) برخوردار خواهند بود و امیدوارم تا زمانی که این همکاری ادامه دارد همچنان از نظرات شخصی شما دوستان باخبر شوم تا بتوانم مطالب بعدی را با کیفیت بهتری ارائه دهم .من در این مجموعه به این دلیل به خصوصیات ناخوشایند یا منفی می پردازم چون آندسته از خصوصیات اخلاقی خوشایند که برای من هم عزیز و محترم هستند در اقلیت قرار می گیرند و شانس عرض اندام نمی یابند .و در کمال ادب و احترام درپاسخ به دوست دیگرمان (کاربر مهمان ) هم باید بگویم که شما موکل شعور عموم مخاطبین و یا خوانندگان صفحات رادیو زمانه نیستید و اجازه این را ندارید که به جای همه سخن بگویید. این مطلب می تواند مورد دلخواه شما نباشد . اجازه بدهید هر کسی قضاوت خودش را بازگو کند و به سردبیر رادیو زمانه هم اجازه انتخاب را بدهید.
و اما مقدمه ای که قرار شد یکبار دیگر برایتان بنویسم :
” ساناز زارع ثانی ـ «آداب ایرانی » مجموعهای است که قرار است رفتارها، عملکردها، عکسالعملها و بهطور کلی، آداب و باورهای عیان و پنهان ایرانیها را بهدور از تعصب، به شکلی چند گزینهای و با زبانی کاملاً ساده و در بعضی موارد طنزآلود به روی کاغذ بیاورد.گزینههایی که برای هر کدام از سوالات در هر یک از موارد انتخاب میشود نتیجه تجربیات شخصی اینجانب یعنی « ساناز زارع ثانی» بوده و میتواند غلط یا درست باشد. صحبت سر درستی و یا نادرستی این رفتارها نیست. این تستِ رفتارهای ایرانی قرار است شبیه آینهای باشد که باعث میشود گاهی اوقات خود را در آن ببینیم، بعضی وقتها قبل از اینکه دیگران به ما بخندند به خودمان بخندیم، بعضی وقتها هم چنان زار بزنیم که آینه ترک بردارد!”
ساناز زارع ثانی / 23 January 2011
khanoom sani, besyar aali bood, lezzat bordam!!!
Ali / 22 January 2011
به نظر من این مطلبی نبود که در حد رادیو زمانه باشه
کاربر مهمان / 22 January 2011
ربط این عکس به این مطلب چیه؟
واقعا مطلب تاثیر گذاری است که با این بار طنز بسیار دلنشین شده!!!اگر سردبیر محترم مطلب کم میاورد لزومی نیست که مطلب جدیدی گذاشته شود،مطلبی که به شعور مخاطب رادیو زمانه را توهین میکند
کاربر مهمان / 22 January 2011
آیا لازم است که حتما مطلبی چاپ شود ؟!!!!
و ساناز عزیز شعر هایت شاهکار است لازم نیست عزیزم کاری بکنی که در حد تو نیست
تو فقط لطفا شعر بگو
Anonymous / 23 January 2011
مطلب سطحی و نازلی است که من را از مطالبه سایر مطالب رادیو زمانه برای امشب منصرف کرد.
مهدی / 23 January 2011
این ابتکار عالی است
کاربر مهمان / 23 January 2011
در توان من نیست که برای بازگویی ساده رفتارهای مبتذل و خنده دار و توخالی از زبان شعر استفاده کنم . اعتقادی هم به گزارشات عملی که تیترشان در مورد “مهمان نواز بودن ایرانی ها ” هست ندارم . من دوست داشتم این حقارتها را با زبانی حقیرانه بنویسم شاید بهتر فهمیده شوند!
هر چه می گویم به قدر فهم توست / مردم اندر حسرت فهم درست !!!!
خوشحالم که این آینۀ ابتدایی محقر عکس پرسنلی ما را چنان مبتذل به ما نشان میدهد که از دست راوی جملاتمان خشمگین میشویم.
ساناز زارع ثانی / 23 January 2011
خانوم ثانی عزیز بسیار مطلب جالبی بود شما میدانید بسیاری از ایرانیها دوست دارند فقط تعریف و تمجید بشنوند یا بخوانند فرهنگ نقد و انتقاد از خود و فرهنگ خود در اکثریت ایرانیها متاسفانه هنوز که هنوز است جا نه افتاده همانطور که در اینجا هم بخوبی میبینید از کامنتها امیدوارم شما به کار خودتان ادامه بدهید و امروز بیشتر از دیروز قویتر به پیش بروید . مرسی از رایو زمانه که اینگونه مقالات را نشر میکند
k.k / 23 January 2011
این ماجرای بی احترامی به شعور خوانندگان هم از آن رفتار ها است که بعضی ها از خود بروز می دهند و کاش مطالبی در باره آن نوشته می شد. اگر کسی هست که فکر می کند شعور بالایی دارد به احتمال زیاد می داند که نباید بگوید من شعور بالایی دارم و مضاف بر آن به درستی می فهمد که نباید از طرف بقیه با شعورها هم نظر دهد. تازه، این عزیزان که اعلام با شعوری می کنند غیر مستقیم به بقیه خوانندگان که مطلب را جالب یافته اند اتهام بی شعوری را نیز ارزانی می فرمایند که این خود نیز صفت مهربانانه ای نیست. تحربه شخصی من از دنیای پیرامون می گوید که مهربانی و لطافت از ارکان شعور می تواند باشد.
پذیرش دیگری و انتقاد دو بالِ فرشته ی مدنیت هستند.
کاربر مهمان , ونداد زمانی / 24 January 2011
میشود گفت اصلا در انتظار چنین مطلبی نبودم
به نظرم خیلی ناپخته بود
بهتر است نویسنده به تخصص خود رجوع کند که قطعا نتایجه اش بهتر خواهد بود و اگر در این زمینه علاقه دارند مطلب بنویسند به سطح آگاهی خواننده آگاهی یابند و به شعورشان احترام.
بیشتر نظرات منفی بودند که شاید نویسنده در آن عمدی داشته چرا که رنگ خاکستری نوشته به سیاه تمایل داشت در صورتیکه میتوانست گزینه های خاکستری روشنتری اعمال کند
چون این آداب ایرانی نیست بلکه تنها در حوزه ی شخصیت قابل اعمال است .
بهتر است از عنوان مقال گرفته تا جزو جزو آن تجدید نظر کنند .
کاربر مهمان / 24 January 2011
میشود گفت اصلا در انتظار چنین مطلبی نبودم
به نظرم خیلی ناپخته بود
بهتر است نویسنده به تخصص خود رجوع کند که قطعا نتایج اش بهتر خواهد بود و اگر در این زمینه علاقه دارند مطلب بنویسند به سطح آگاهی خواننده آگاهی یابند و به شعورشان احترام بگذارند.
بیشتر نظرات منفی بودند که شاید نویسنده در آن عمدی داشته چرا که رنگ خاکستری نوشته به سیاه تمایل داشت در صورتیکه میتوانست گزینه های خاکستری روشنتری اعمال کند
چون این آداب ایرانی نیست بلکه تنها در حوزه ی شخصیت قابل اعمال است .
بهتر است از عنوان مقال گرفته تا جزو جزو آن تجدید نظر کنند .
کاربر مهمان / 24 January 2011
سرکار خانم زارع
بسیار برای من (به عنوان یکی از منتقدان مطلب و نویسنده یکی از نظرات) جالب است که در پاسخ به انتقادات وارده، حالت تدافعی به خود گرفته و به متهم کردن منتقدان پرداخته اید. جسارتا بد نیست این را هم به آداب ایرانی مورد نقد در مطلب بعدی خود اضافه کنید.
بحث من در درستی و یا نادرستی مطلب شما نیست و نبوده! بحث من در کیفیت مطلب و انتظاری است که از رادیو زمانه به عنوان یک خواننده پیگیر داشته ام و دارم.
با کمال تاسف باید بگویم مطلب در حد نشریات زرد و یا حداکثر وبلاگهایی است که به انتشار هر مطلب کم کیفیتی اقدام میکنند.
مهدی / 24 January 2011
آقای مهدی عزیز
همین که بعد از نوشتن کامنت در تاریخ یکشنبه, 11/03/1389 – 12:49 مجددا به سراغ این مطلب آمده اید برای من بسیار خوشحال کننده است که این مطلب یا آنقدرها که شما تاکید دارید سطحی و نازل نبوده یا اینکه با سلیقه شما به عنوان یک منتقد همخوانی داشته و یا اینکه نظر من به عنوان شخصی که مطالب سطحی و نازل در حد صفحات زرد و یا وبلاگهای بی ارزش می نویسد برایتان مهم بوده .
بنده منتقدی را متهم نکرده ام . تنها نظر خودم را نوشته ام . مثل هر شخص دیگری که به سراغ این مطلب می آید و نظرش را می نویسد.
ساناز زارع ثانی / 25 January 2011
با تشکر از خانم ساناز . باید عرض کنم همه ی کسانی که با فریاد های هیستریک خود بی محابا به اهانت به خانم زارع می پردازند توصیه می کنم به جای استفاده از سفسطه ی نخ نما شده ی “تخریب شخصیت منتقد” اگر جوابی در برابر این نقد دارند بفرمایند . در غیر این صورت زبان در کام گیرند و کمی تمرین انتقاد پذیری بکنند که ار ملزومات دموکرات بودن و آزاد اندیشی ست . با تشکر
آتئیست / 25 January 2011
منتقدان درست گفته بودند خیلی زرد بود. نویسنده هم زیادی از نوشتهاش دفاع میکند. خوب است که قدیمی ست. امروز اتفاقی در جستجوی گوگل پیدایش کردم.
سارا / 01 June 2012