ورود ترکیه به سوریه با تانک و مهمات، بیرون راندن نیروهای داعش از جرابلس را به نقطه عطفی برای آینده سوریه بدل کرده است، آینده‌ای که باید با معادلاتی جدید بین مدعیان این منطقه رقم بخورد. آیا محتمل است که این بار راه حلی برای پایان مخاصمات سوریه یافت شود به طوری که رضایت نسبی تمام مدعیان را تأمین کند؟

عملیات «سپر فرات» − ورود تانک‌های ترکیه به سوریه
عملیات «سپر فرات» − ورود تانک‌های ترکیه به سوریه

در صف‌بندی جدید، علاوه بر ایران، عربستان سعودی، ائتلاف غرب به رهبری آمریکا و ناتو و البته روسیه، ترکیه، قطر و اقلیم کردستان نیز پای به میدان گذاشته‌اند. اما پیکارجویانی که در جبهه‌های مخاصمه در حال نبرد‌ هستند، با طرح جنگی‌ که اوضاع سوریه را به چهار سال قبل برمی‌گرداند، بایستی درباره متحدان خود تجدیدنظر کنند.

ترکیه در سوریه و دو جبهه جنگ

ترکیه همچنان سیاست دو جبهه جنگ، از یک سو با داعش و همزمان با کردهای سوریه را حفظ کرده است. پس از کودتای نافرجام ۱۵ ژوئیه، سیاست خارجی ترکیه در قبال سوریه و مسأله کرد در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته بود. سخنان بن‌علی ییلدیریم، نخست وزیر ترکیه در رابطه با تجدیدنظر کشورش درباره حضور یا عدم حضور بشار اسد در مذاکرات انتقال قدرت در سوریه، بسیاری را متقاعد کرد که ترکیه در دوران جدید پساکودتا در سیاست خارجی خود تغییراتی مهم اتخاذ خواهد کرد.

نقشه عملیات "سپر فرات"
نقشه عملیات “سپر فرات”

اما، آن‌چه ییلدیریم گفت به معنی صلح با کردها و به رسمیت شناختن حزب اتحاد دمکراتیک (پ‌ی‌د) و فعالیت‌های یگان‌های مدافع خلق در روژآوا نبود. بلکه بر عکس، او تأکید کرد که برای ترکیه، داعش، نیروهای کرد و اسد در یک جایگاه هستند و نمی‌توانند آینده‌ای برای خود در سوریه متصور شوند.

دولت رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، پس از کودتا گرچه برای مدتی آرامش را در شهرهای مرکزی و استانبول برقرار کرد اما هم‌چنان درگیری‌هایش را با نیروهای حزب کارگران کردستان در جنوب ترکیه ادامه داد. در واقع همان‌طور که اردوغان گفت کودتا «نعمتی الهی» برای ترکیه بود و بهانه‌ای کافی و به موقع به اردوغان داد تا نیروهای نظامی ترکیه را در تمام سطوح یکسان‌سازی کند.

برخلاف آنچه انتظار می‌رفت، این کودتا نه تنها از قدرت ارتش ترکیه نکاست بلکه به نظر می‌رسد طرحی برای هم‌سو کردن تمام فرماندهان جنگ برای ورود فیزیکی به عرصه مخاصمات سوریه در ارتش ترکیه به اجرا درآمد و همان‌طور که ییلدیریم وعده داده بود، ترکیه آماده حضور فعالانه در معادلات سوریه شد.

برای ترکیه نتیجه این کودتا، نه عقب‌نشینی بر سر مسأله کرد، بلکه فرصتی مغتنم برای پیش‌روی همه جانبه در خاک سوریه و عقب راندن نیروهای کرد از غرب فرات بود.

شکاف داخلی ترکیه بر سر مسأله سوریه پر شده است

یکی از مهم‌ترین منتایج مستقیم کودتای ۱۵ ژوئیه، هم‌آوا و هم‌سنگر شدن اپوزیسیون قانونی ترکیه با سیاست‌های خارجی نیروی حاکم یعنی گروه اردوغان بود. ابن سیاست طی سه سال گذشته پاشنه آشیل حزب حاکم “عدالت و توسعه” به شمار می‌رفت و اهرمی بود در دست دو حزب جمهوری‌خواه خلق و دمکراتیک خلق‌ها بود تا نه تنها فاصله خود را با اردوغان حفظ کنند، بلکه در خارج از ترکیه با دولت‌های اروپایی وارد گفت‌وگو شوند و خود را آلترناتیو کارآمدتری در قبال مسأله سوریه به غرب نشان دهند.

بلافاصله دو حزب کمالیست جمهوری‌خواه خلق و حرکت ملی ترکیه اعلام کردند که در این مقطع اختلافات خود را با حزب حاکم کنار گذاشته‌اند و برای «تأمین امنیت ترکیه» و «یکپارچگی در برابر تهدیدهای خارجی» به اردوغان دست آشتی می‌دهند.

با ورود رسمی ترکیه به جنگ در جرابلس، خانم سلین بوکه، سخنگوی حزب جمهوری‌خواه خلق در یک کنفرانس خبری اعلام کرد که حزبش از این اقدام حزب حاکم حمایت می‌کند و حتی اعتقاد دارد که برای این کار «دیر» شده و به طور رسمی اعلام کرد که حزبش از دولت می‌خواهد تا «با تمام قوا نه تنها در جرابلس بلکه در خارج و داخل ترکیه» علیه داعش وارد جنگ شود.

اما از دیگر سو، حزب دمکراتیک خلق‌ها که به حزب حافظ منافع کردها در پارلمان شهرت دارد و رهبران آن تا پیش از کودتا از سوی حزب عدالت و توسعه تروریست و «حامی تروریست‌های کرد سوریه» ( توصیفی که دولت ترکیه از روژآوا و “پ‌ی‌د” دارد) خوانده می‌شد، پس از کودتا به راحتی از تمام تصمیم‌گیری‌ها، جلسات و حتی میتینگ‌های مشترک احزاب اپوزیسیون و حزب حاکم کنار گذاشته شد.

انفجار انتحاری در عروسی غازی آنتپ که حزب دمکراتیک خلق‌ها اعلام کرد اعضای حزبش در آن کشته شدند و هم‌زمان آغاز تحرکات نیروهای ترکیه در جرابلس، شرایط را برای این حزب تنگ‌تر از قبل کرد. این حزب نیز چاره‌ای جز همراهی با صفوف متحد داخل ترکیه در قبال ورود ترکیه به جنگ سوریه نداشت. با این حال، در آخرین تلاش خود برای مخالفت اعلام کرد که تنها آلترناتیو برای جنگ دولت در داخل و خارج از ترکیه، بازگشت به پیمان صلح سه سال پیش با “پ‌ک‌ک” و هم‌پیمان شدن با نیروهای کرد است.

اما، دولت اردوغان بهای سنگینی داده است تا امروز در نقطه‌ای بایستد که قدرتمندانه خود را وارد معادلات سوریه کند و بیش از هر زمانی چشم به حمایت‌های خارجی‌ دارد. اردوغان پس از کودتا به نوعی به قدرت‌های خارجی اعلام کرده که همچنان تواناترین انتخاب برای ترکیه است و می‌تواند نه تنها «وحدت ملی» را نمایندگی کند، بلکه در عرصه منطقه نیز قابل اتکا است.

ترکیه ضلع چهارم برای ائتلاف روسیه، هم‌پیمان قابل اعتماد آمریکا

عذرخواهی اردوغان از روسیه با فاصله‌ای کم به دوستی استراتژیک بدل شد. حال که ترکیه خود را به روسیه و ایران نزدیک کرده و رسماً اعلام کرده که در ائتلاف ضد داعش با آن‌ها همراه است، باید برای اثبات آن تکلیف خود را با اسد روشن کند. قطعاً اعلام قبول حضور اسد در پروسه مذاکرات سوریه  از سوی ترکیه بدون پیش شرط صورت نگرفت.

اولین گزارش‌ها از رویارویی نیروهای اسد با نیروهای کرد در حسکه چند روز پس از مذاکرات ترکیه و روسیه منتشر شد. نیروهای ائتلاف سوریه دمکراتیک که در بیرون راندن نیروهای داعش از منبج نقش اصلی را ایفا کردند، به یکباره خود را در دو جبهه دیگر و در مقابل دو نیروی دولتی یافتند: ارتش سوریه از یک سو و ارتش ترکیه از سوی دیگر.

در این میان آمریکا که بر روی نیروهای کرد حساب کرده و به تازگی برنامه استراتژی جنگی جدید خود را به آن‌ها داده بود، باید مانند روسیه برای جلب رضایت آنکارا، این هم‌پیمان دیرینه‌اش، پیش‌شرط‌هایی را بپذیرد.

جو بایدن، معاون ریاست جمهوری آمریکا، در ملاقات با بینالی ییلدیریم، نخست‌وزیر ترکیه
جو بایدن، معاون رئیس جمهوری آمریکا، در ملاقات با بینالی ییلدیریم، نخست‌وزیر ترکیه

سفر جو بایدن، معاون ریاست جمهوری آمریکا، به آنکارا هم در ترکیه و هم در رسانه‌های کشورهای همسایه سفری جنجالی شد. پس از کودتا و خط و نشان‌هایی که اردوغان بر سر تحویل فتح‌الله گولن و دارایی‌های او برای آمریکا می‌کشید، آینده رابطه ترکیه با ایالات متحده و به ویژه تکلیف پایگاه اینجرلیک را در هاله‌ای از ابهام برده بود. اما سفر بایدن به آنکارا، به سرعت پرده‌های ابهام از ارتباط آتی ترکیه با آمریکا را برانداخت. بایدن صراحتا اعلام کرد که پیوند قدیمی آمریکا و ترکیه به این آسانی گسستنی نیست و «مردم ترکیه هیچ دوستی مهمتر از آمریکا ندارند».

اما این پیمان ناگسستنی که بایدن از آن سخن به میان می‌آورد، در گرو آن است که کشورش شروط آنکارا را برای حمایت از نیروهای کرد سوریه بپذیرد. با این حال نباید فراموش کرد که آمریکا و هم‌پیمانانش در ناتو، پیش از کودتا حوزه تحرکات آتی نظامی ترکیه را در منطقه روشن کرده بودند و بخش‌های حساسی را به ترکیه سپرده بودند. از قلب افغانستان، کابل، گرفته تا حوزه بالکان و البته شمال سوریه.

ترکیه امروز گرچه عربستان را با نیروهای سلفی‌های جهادی تحت حمایتش تنها می‌گذارد، روابط متزلزل اخیر خود را با همسایگانی چون ایران، آذربایجان، اقلیم کردستان عراق و حتی اسرائیل و قطر از نو محکم می‌کند.

ترکیه در برابر عربستان تنها و روژآوای تنهاتر

کردهای “پ‌ی‌د”، گرچه در ائتلاف سوریه دمکراتیک با عرب‌ها و آشوری‌ها همپیمان اند و از حمایت آمریکا به طور مستقیم بهره‌مند هستند، بخشی از همپیمانان قدیم خود را از دست داده‌اند. بخشی از آشوری‌ها که از این ائتلاف بیرون بوده‌اند همراه با ائتلاف کمیته هماهنگی ملی سوریه به رهبری حسن عبدالعظیم که روزی اولین راهپیمایی‌های ضد اسد را سازمان دادند، امروزه چشم به یاری روسیه و ایران و معامله با اسد دارند. این جمعیت گرچه همچنان در روژآوا یکی از وزنه‌های دخیل هستند، خود را از ائتلاف دمکراتیک کنار کشیده‌اند و روسیه را به آمریکا ترجیح داده‌اند.

“پ‌ی‌د” امروز تنها یک پشتیبان در منطقه دارند و آن هم آمریکاست. اما آمریکا از سوی ترکیه به شدت تحت فشار است که از پشتیبانی کردها دست بردارد، تصمیمی که آمریکا همچنان میلی به آن ندارد.

به نظر می‌رسد، آمریکا به زودی باید دست به انتخاب بزند: ترکیه یا کردها. و در این میان کردها تنهاترین نیروهای درگیر در سوریه هستند که تنها یاری که می‌توانند با خود همراه کنند، یک کشور مدعی در حال حذف از معادلات سوریه است.

یک مدعی دیگر در سوریه  عربستان است که امروزه تنها به نظر می‌رسد. عربستان سعوی بر روی گروه‌های سلفی جهادی، همان تندروهایی که خود عربستان را نیز تهدید می‌کنند، سرمایه‌گذاری کرده بود. با خروج ترکیه از حلقه مدافعان جهادی‌ها و برگشتن ورق آنها برای عربستان، این کشور دیگر هیچ بازوی قوی‌ای در سوریه نخواهد داشت. عربستان سعودی که در آغاز مذاکرات سوریه یکه‌تاز تصمیم‌گیری‌ها بود، اکنون باید با ترکیه‌ای رو در رو بایستد که به یکباره سیاستی متفاوت پیش گرفته و اکنون نه به صورت پنهان، بلکه آشکارا وارد جنگ شده؛ این‌بار در حمایت از سلفی‌های اخوانی یا همان‌هایی که غرب «اسلام‌گرایان معتدل» می‌خواند.

به نظر می‌رسد برای روژآوا روزهای جدیدی آغاز خواهد شد و جرابلس و «سپر فرات» تنها اول راه جدیدی است که باید کردهای سوریه بپیمایند تا متحد جدیدی بیابند. عربستان سعودی نیز بی‌میل نخواهد بود که علی‌رغم سنت گذشته‌اش، این بار تنها برای حفظ جایگاهش در آینده سوریه، چراغ سبزی به کردها نشان دهد. این گرایش را به وضوح می‌توان در موضع‌گیری‌های تحلیل‌گران سعودی در رسانه‌های عربی از جمله العربیه و شرق الاوسط دید.

آنچه مشخص است ترکیه نه قصد دارد که دوباره به پیمانی با کردها تن در دهد و نه سیاستش را در قبال روژآوا تغییر دهد و در این پافشاری موفق خواهد شد تا هم‌پیمانان ناتوی خود را تا حدی متقاعد کند.

این حد کجاست؟ سهم ترکیه در آینده سوریه آن را مشخص می‌کند. سوریه، حالا با مدعیان بیشتر آینده‌ای پیچیده‌تر را تجربه خواهد کرد و پس از چهار سال باید بار دیگر انتظار آن را داشته باشد تا تصویر جدیدتری از نقشه مخاصمات برایش ترسیم شود.


در همین زمینه