در این سالها هر اتفاقی سیاسی که در ترکیه افتاده است، رجب طیب اردوغان، رهبر مقتدر این کشور، پیروز شده است. حتی کودتای نافرجام اخیر نیز قدرت اردوغان را نه کم که بیشتر هم کرده است. ولی چرا اینگونه است؟ چرا مخالفان اردوغان که شاید کم هم نیستند (حدود نصف جمعیت ترکیه) در این سالها قادر نبودهاند حول محوری گردِ هم آیند و عدالت و توسعه را ناکام کنند؟ به نظرم پاسخ را باید در واگرایی شدید مخالفان حزب حاکم در مورد مسئله حقوق کردها دید.
میثم بادامجی از همین نویسنده درباره وقابع اخیر ترکیه |
نتیجه این نوشتار، که بنیادش تحلیل اسباب شکست ائتلاف مخالفان در انتخابات سال گذشته ترکیه است، میتواند عبرتی باشد برای گروهی که من «فربهملیگرایانِ» ایران میخوانمشان. منظور از فربهملیگرایی نگاهی سیاسی است که معتقد به مدلی فربه[1] و حداکثری از ملیگرایی است در برابر مدلی نحیف[2] و حداقلی و لیبرال از آن.
فربهملیگرایانِ ایرانی هرگونه اتحاد استراتژیک و چندفرهنگگرایانه میان دموکراسیخواهان مرکزگرا، به طور مشخص اصلاحطلبان چه محافظهکار و چه رادیکال، و هویتطلبان معتدل را – که باید میان آنها با هویتطلبان جداییطلب و نامعقول مرز مهمی کشید — خط قرمز حرکت سیاسی دموکراسیخواهی میدانند و به بهانه تمامیت ارضی و یگانگی میهن معتقد به سرکوب یا حداقل نادیدهانگاری جریانهای هویتطلب در میان اقوام غیرفارسزبانِ ترک، کرد، عرب و بلوچی هستند. (منظورم در این نوشتار از غیرفارسزبان کسانی است که زبان مادریشان فارسی نیست، و نه مثلاَ کسی که فارسی را زبان ارتباطی کشور نمیداند.)
«فربهملیگرایی» ترکی حزبِ حرکت ملّی و شکست ائتلاف ضداردوغان
همه چیز از انتخابات ۷ ژوئن ۲۰۱۵ شروع شد، یعنی زمانی که پس از سیزده حکومت تکحزبی عدالت و توسعه (AKP، آک پارتی) با کسب ۴۱ درصد آرا نتوانست اکثریت مطلق صندلیهای پارلمان ترکیه را کسب کند و به تنهایی دولت تشکیل دهد. در آن انتخابات حزب دموکراتیک خلقها (HDP) که ائتلافی از احزاب چپ بود و مدافع حقوقِ کردها، برای اولین بار با گذشتن از آستانه ده درصدی توانست به صورت حزب، و نه معدود نمایندگان مستقل همچون ادوار قبلی، وارد پارلمان شود و اقلیت مهمی از صندلیهایی را که پیش از آن از آنِ “آک پارتی” بود پرکند. در آن انتخابات عدالت و توسعه ۴۱ درصد رای آورده بود (پس از گرد کردن ارقام)، حزب جمهوری خواه مردم (CHP) ۲۵ درصد، حزب دموکراتیک خلقها ۱۳ درصد، و حزب حرکت ملی (MHP) ۱۶ درصد. برای اولین بار پس از ۲۰۰۲ فرصتی بینظیر فراهم شده بود که مخالفان گرد هم آیند و از طریق نتیجه صندوقهای رای قدرت اردوغان را مهار کنند. در نقطه مقابل رهبران حزب عدالت و توسعه ناراحت بودند و در پی چارهای برای برونشد از وضعیت نامطلوب. کمال قلیچداراوغلو رهبر حزب جمهوریخواه مردم یعنی بزرگترین حزب مخالف دولت پیشنهاد داد که ائتلافی از مخالفین (که با احتساب آرا باطله در مجموع تقریبا ۶۰ درصد آرا را تشکیل میدادند) برای تشکیل دولتی بدون عدالت و توسعه شکل گیرد. گزینههای مختلفی برای ائتلاف مطرح بود، ولی با در نظر گرفتن اختلافات بنیادین احزاب مخالف در مورد برخی مسائل من جمله مسئله کرد عملیترین پیشنهاد گزینهای به نظر میرسید که مطابق آن دو حزب جمهوریخواه مردم و حرکت ملی دولت ائتلافی را تشکیل دهند و حزب دموکراتیک خلقها هم از بیرون از ائتلاف حمایت کند. ولی این فرمول هرگز عملی نشد. شاید بپرسید چرا؟
در میان اسباب مختلف شاید علت اصلی شکست ائتلاف را بتوان موضع صددرصد مخالف «فربه ملیگرایان مرکزگرای ترک»، یعنی سیاستمداران و بدنه حزب حرکت ملی، با هرگونه همکاری در ائتلافی بود که یک طرف آن هویت طلبان کرد حزب دموکراتیک خلقها باشند. دولت باغچهلی رهبر طولانیمدت حزب حرکت ملی که تا آنزمان لااقل در ظاهر برضد اردوغان و فسادهای مالی منتسب به نزدیکان او موضع میگرفت آشکارا اعلام کرد که حزبش در هیچ ائتلافی که بخشی از آن حزب دموکراتیک خلقها باشد شرکت نمیکند. ترکگرایان همیشه گفتهاند که برایشان HDP فرقی با PKK، یعنی جریان مسلح کارگران کردستان، ندارد و ائتلاف ملیگرایان با این جداییطلبان و تروریستها در عالم خواب هم ممکن نیست. نتیجه آن شد که ملیگرایان ترکیه به بهانه حفظ تمامیت ارضی عدالت و توسعه اردوغان را بر حزب کردها ترجیح دادند و از شروع دوباره جنگ در مناطق کردنشین آشکارا حمایت کردند. نتیجه همه این اتفاقات بیش از همه به نفع رئیسجمهور و همحزبان او شد. آنها که حتی پیش از شامگاه انتخابات ۷ ژوئن ادبیاتی ملیگرایانه اتخاذ کرده بودند، در وضعیتی که جنگ در مناطق کردنشین اوجی دوباره گرفت کشور را به انتخابات زودرس بردند و در انتخابات یکم نوامبر ۲۰۱۵ آک پارتی باز توانست با کسب ۴۹ درصد آرا اکثریت مطلق صندلیهای مجلس را ازآن خود کند و بدون حضور مخالفان دولت تشکیل دهد.[3]
تبعات منفی امتناع ملیگرایان ترک از شرکت در هرگونه ائتلافی که در آن هویتطلبان کرد و چپها شرکت داشته باشند، برکسانی که وقایع ترکیه را از نزدیک تعقیب کردهاند پوشیده نیست. تبعات این تصمیم غلط را به عنوان نمونه میتوان در برقراری وضعیت فوقالعاده با حمایت دو حزب عدالت و توسعه و حرکت ملی پس از کودتای نافرجام اخیر و تصمیمات شتابزده گرفته شده در این مدت مشاهده کرد. پس از وضعیت فوق العاده هفتههای گذشته احزاب مخالف آک پارتی همان تاثیر اندک پیشین خود را هم در اغلب تصمیمگیریها ندارند، دولت دیگر موظف به پاسخگویی به دادگاه قانون اساسی در برابر تصمیماتش نیست، و شالوده شکنیهایی گسترده در مورد ساختار نظام آموزش عالی ترکیه، مدارس، قوه قضائیه، پلیس، نیروهای مسلح و …در عرض یکی دو روز انجام می شود، بدون آنکه در مورد نتایج برگشتناپذیر آنها به درستی اندیشه شود. متاسفانه به نظر میرسد از منظری دموکراتیک آینده خوبی در انتظار ترکیه، کشوری که تا همین چند سال قبل به عنوان الگوی دموکراسی خاورمیانه معرفی میشد، نیست..[4]
عبرتی برای ملیگرایان ایرانی
در ایران هم ملیگرایانی داریم که از بسیاری جهات دیدی نزدیک به حزب حرکت ملی ترکیه دارند و همچون سیاستمداران این حزب توجه به مطالبات قومیتی و هویتی اقوام را مساوی تجزیه طلبی میدانند. فربهملیگرایان در ایران میگویند تبعیض قومیتی نداریم و اکثر بحثهای مربوط به نابرابری قومیتی ساخته خیال و تبلیغات قوم پرستان چه بسا وابسته به اجنبی است. حرکت ملی هم برای سالها در ترکیه تبلیغ کردهاند که مسئله کرد نداریم و تایید بر تبعیض قومیتی و مطالبه حقوق قومی ساخته و پرداخته جداییطلبان یا بیگانگان است.
در کشوری که کثیرالقوم است اگر شما بخواهید هویتهای غیرمرکزگرا را به هر بهانهای نادیده بگیرید، و یا ازآن بدتر چنانکه در ترکیه گاهی رایج بوده است، به صورت نظامی سرکوب کنید دموکراسیخواهی دچار آسیبهای جدی خواهد شد. چه بسا در کشوری که درآن اکثریت مطلق شهروندانشان از یک گروه قومی-زبانی هستند، مدلهای همگونساز دولت-ملتسازی موفق شود، ولی در کشورهای کثیرالقومی چون ایران و ترکیه، حتی با سابقه بزرگ تاریخی، همگونسازی بدون توجه به حقوق اقلیتها معمولا نتیجه عکس میدهد، یعنی باعث مطالبه حقوق به صورتهای رادیکالتر و حتی خشن میگردد. بر این اساس نزدیکیهای اخیر میان اصلاحطلبان دموکراسیخواه و هویتطلبان معتدل ایرانی را باید به فال نیک گرفت و در تقویتش کوشید، نه آنکه انگ زد و در برابرش ایستاد.[5] به اعتقاد نگارنده، انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ علیرغم تمام مصائبش برای دموکراسیخواهی که هنوز هم ادامه دارد، این مزیت را داشته است که «فربهملیگرایی» سیاسی دوران شاه را به حاشیه رانده است و بدین ترتیب ناخواسته راه را برای شکوفایی چندفرهنگگرایی دموکراسیخواه برای آینده ایران گشوده است.
پانویسها
[1] thick
[2] thin
[3] البته موضع به نوبه خود آشتیناپذیر حزب دموکراتیک خلقها هم در نادیده گرفتنشان از سوی قدرت و احزاب مرکزگرا بیتاثیر نبوده است و از این منظر شایسته نقد است. برای تحلیلی مبسطوتر در مورد انتخابهای 7 ژوئن و 1 نوامبر و دلایل شکست ائتلاف نگا.
Meysam Badamchi, “Turkey: A Reluctance to Compromise”, India-Seminar: A Monthly Symposium, Ferment in the Middle East: A Symposium on Uncertainty and Hope for the Region, No. 679, March 2016, pp. 33-37.
این مقاله از این لینک قابل دانلود است.
[4] برخی از این تبعات منفی برای دانشگاهیان ترکیه را من در این یادداشت درسایت زیتون توضیح داده ام.
[5] در مورد لزوم همکاری چندفرهنگگرایانه میان اصلاحطلبان و هویتطلبان معتدل همچنین نگا. به این مقاله از نگارنده در زمانه.
آقای بادامچی طی چند سال، سعی دارد یک نظریه معتدل تری از قوم گرایان ارائه بدهد تا شکاف میان تجیه طلبی و ناسیونالیزم افراطی ایرانی را پر کند. اما چون خودش از ترک زبانان اذری هست و فشار فکری و انتظارت از قومیت مورد علاقه اش احساس می کند، نمی تواند خود را رها کند/این بار کلمه هویت طلب را کلیدواژه قرار داده است. هویت طلب یعنی چه؟! مگر کسی شناسنامه اش گم کرده یا یادش رفته در کجا به دنیا امده و زبان مادری اش چیست؟! چه کسی هویت فلانی را دزدیده در بچگی؟! این طعنه است و نه متلک، تا بهتر متوجه شویم بازی با کلمات باری موجه سازی صورت مسئله ای که از اساس غلط است. واقعا اگر قاجارها ترک زبان همچنان حکومتش ادامه می یافت، ایا همین اذری های ترک زبان قوم گراف باز هم این چنین فعالیت می کردند؟
======================
نکته آخر: مقایسه شرایط ترکیه با ایران نابجا است. در ترکیه تا قبل از تمایت خواهی و شبه کودتای اخیر اردوغان، یک دمکراسی حداقلی بوده و آن احزاب بالاخره فرصت شرکت داشتند. در حالی که در ایران حکومت یک پارچه در اختیار مذهبی است. این ظلم بزرگ رد حق ملی گرایان و یدگر میهن دوستان ایرانی کی می خواهید پایان دهید، کارهای حکومت مذهبی به حساب گروه دوم بگذارید؟
اول بروید متحد شوید و حکومت به زیر بکشید و بعد چنین ادعایی کنید. حرف و حرف/معلوم است حتی یک روز م فصت پیدا کنند این قوم گرایان ایران تجزیه می کنند حتی بهرتین نوع فدرال دمکراسی را هم پیشنهاد کنند/بارازنی ها به خوبی ثابت کردند فدرالیسم تنها ترفند برای تجزیه کم هزینه است. اگر بتوانید بدون خون ریری و ویرانی تجزیه کنید من شخصا دست و پای شما می بوسم و تبریک می گویم/افسوس تقریبا محال است تجزیه مسالمت آمیز! چه قوم گرا و چه ملی گرا ایرانی، هیچ کدام توان و قدرت براندازی ندارند و بی خودی خودشان مضحکه کرده اند. سرکارید و علاف واقعا. چهل سال دیگر که شاید ما نباشیم ولی بودید یادی از ما بکیند چه گفتیم.
روزگاران سوخته ما! / 07 August 2016
با توجه به شرایط ژئوپولتیکی، اقوام نامهربان در گوشه و کنار کشور و همسایگان آز ما در شمال- جنوب- شرق- غرب ایران ! وحدت ملی و تمامیت ارضی ایران با دمکراسی پارلمانی، توسعه زبان رسمی فارسی در راستای محو تدریجی گویشهای جاری عقب مانده، و خودگردانی عمرانی- اداری فدرالی در استانها شکل و دوام میگیرد !
یک کاربر ساده / 07 August 2016
دوست عزیز ترکیه کثیرالقوم نیست خودتان ک انجا زندگی میکنید خبر دارید لابد
ولی در کل برای اولین با است ک مقاله ای مفید و بدور از تعصب میبینیم
yaser / 07 August 2016
بنده چون همیشه هرچه در ازربایجان رخ میدهد دنبال واکنش ج ا ا و احزاب اپوزیسون هستم بسیار بسیار جالبه برام اینها که هردو دشمن هم هستن در مقابل آزربایجان واکنش یکسانی عرضه میکنند اط جمله هیچ کدام حاضر نیستن قبول کنن مردم این منطقه ترک هستن چه حزب کمونیست شد چه پان ایرانیست چه ج ا ا حقوق بشر را قبول دارن ولی وقتی میرسه به مواردی مانند تحصیل به زبان مادری حق تعیین سرنوشت همگی میگن خوب باشه شما که ترک نیستین خخخخخ در رسانه هاشون روز های جهانی رو نام میبرن مانند روز جهانی مبارزه با ایدز روز جهانی مبارزه با خضونت علیه زنان وقتی رزو جهانی زبان مادری میشه سکوت معناداری میکنن محبوسین آزربایجان بالای یک ماه اعتصاب غذا کردن کدام رسانه شما گفت ولی کافیه یکی از فالین فارس اعتصاب کنه دوروز نشده هرروز میگن آیا هیچ فکر کردین که چرا آزربایجان در جنبش سبز همراه شما نبود آیا هیچ فک کردین که چرا طرفداران جدایی طلبی زیادتر میشود آیاد هیچ فک رکردین چرا در استادیوم ها شعار های جدایی طلبانه حق خواهاهنه فرباد میکشن چرا در پول ایران از زمانی که فارسها حاکمیت را به دس گرفتن هیچ اثری از اماکن توریستی آزربایجان نیس چرا در پاسپورت ایران نیس چرا معادن آزربایجان را به کرمان اصفهان میبیرید چرا کارخانه های بسیار ضرر رسان را در آزربایجان راه اندازی میکنید چرا چند صد نفر از ارامنه آزربایجان حق دارن به زبان خود بنویسن بخوانن ما نداریم این حق چرا از ارمنستان حمایت میکنن بازم بگم بنده هرروز به این نکته میرسم که راکار ما فقط جدایی است
تبریزلی / 07 August 2016
(وقتی حرف کشور ایران است، غیر از فارسی زبان، مردمان دیگری هم هستند و مثلا وقتی سخن از آذربایجان است، آن سرزمین ترک ها است!!! انگار نه انگار در اذربایجان اقوام وزبان های دیگری هم هست!! ملی گرایی ترکی در مقابل ملی گرایی ایرانی!
این داستان کش دار و تمام نشدنی تهمت و افترا زدن نسبت به هم دو گروه دمکراسی خواه ایران (ملی گرا و قوم گرا) در حالی که هیچ کدام قدرتی ندارند جز حرافی در رسانه های مجازی و اندک رسانه های دیداری و شنیداری! کار این دو گروه بیشتر شبیه خودزنی است/ برنده و نفع برنده واقعی نظام مذهبی حاکم است/ایده ال نظام حاتکم تفرقه در این دو گروه دمکراسی خواه ملی گرا و قوم گرا است.
واژگان مبهم و کلی گویی هیچ گاه مشکلات حل نخواهد کرد. در حالی ساهاست از سوی ملی گرا و یا میهن دوستان خواهان یک پارچگی کشور طرح ها و پیشنهادهایی باری حل مسائل قومی وز بانی داده شده / از جمله سیستم های حکومت دمکراسی غیر متمرکز یا نمیه متمرکز/ حتی نحوه دروس به ز بان مادری و دروس به زبان فارسی دری/ تعاریف جدید از ملیت و قومیت/ نحوه تقسیم منابع ثروت عمومی و مالیات و مخارج/و حتی برخی جزئیات و نحوه اجرا و قانون اساسی موقت پیشنهاد کرده اند/ هنوز قوم گرایان و یا فعالان حقوق قومی-زبانی کلی گویی می کنند و به جز اصرار به کلیات فدرالیسم و به رسمیت شناختن کشور چند ملیتی! و تحصیل به ز بان مادری، تقریبا جزئیات مهمی را ارائه نکردند.
ملی گرا/قوم گرا/ وحدت طلب/ تجزیه طلب/ دمکراسی خواه/فدارلیست/ خودمختاری خواه: معانی اش مشخص است. هویت خواه برای من مبهم است/ بایست کلید وازگان تعریف شده و قابل درک برای طرف مقابل باشد/ ذیل این اصطلاح چه چیزی قابل درک و استنتاج است؟! من سالهاست مقالات آقای بادامچی را خوانده ام/ایشان که در ایتالیا دکترای حقوق گرفته اند/ همیشه سعی کرده یک نظریه متعادل و بینابین بین نظریات افراطی و تفریطی بدهند از این جهت قابل ستایش هست.
اول باید مخالفان و تحول خواهان نسبت به وضعیت فعلی، تکلیف خودشان با خودشان روشن کنند/ آیا خواهان ماندن در چارچوب ایران هستند با شرایط خاص یا می خواهند ایران تجزیه شود/
اگر می خواهند در چارچوب ایران به حقوقشان برسند ابتدا بایست توجه اشتراکات کنند و از کلمات قابل فهم برای طرف های دیگر استفاده کنند تا به درک متقابل برسند/
روزگاران سوخته ما! / 07 August 2016
بعنوان فردی عادی و علاقه مند به مطالعه/با توجه به تحولات سابق در کشورهای مشابه بویژه در منطقه ما/ هیچ شکی ندارم حتی دو گروه دمکراسی خواه ملی و قومی به یک توافق برای رژیم لیبرال دمکراسی فدرال برسند و حتی با فرض در دست گرفتن قدرت (!) اینها در نهایت به تقابل دو گروه دیگر خواهند رفت/اقتدارگریان مرکزی و تجزیه طلبان/ هیچ شکی نیست دو گروه غیر دموکراتیک مرکزی گرا و تجزیه طلب جنگ داخلی راه خواهند انداخت.
روزگاران سوخته ما! / 07 August 2016
باز تاکید می کنم پان ترکیسم اواخر عثمانی و اویال جمهوریت در ترکیه، موفق شد با پاک سازی قومی و ترکی سازی زبان اکثریت مردم انجا، حدود 80% جمعیت و خاک ترکیه یک دست کند. همچنان که نام کشور ترکیه کرد! ترکیه یعنی کشور ترک ها! بر خلاف ایران که اکثریت و بلکه همه مردم ایران نامش می تواند بدهد. ایران در اصل و ریشه از هم پوشانی چند نام باستانی چند هزارساله است.
ایران= ایر/ار+ان: سرزمین آیری ها (آریایی ها؟)
ایران= ایر کُردی کرمانجی+ان: سرزمین آتش/اشاره به احترام آتش در آیین های میترائی و زرتشتی/ از مشخصه های اقوام آریایی زبان باستان.
ایران = ار/ایر به معنی بلندی و سرزمین بلند وفلاتی از دو ریشه سومری و تُرکی+ان: اشاره به اینکه عمده ایران کشوری کوهستانی و مرتفع است. در دوران باستان دشت ها داخلی و جلگه های پیرامون فلات ایران زیر آب بوده اند به طوری که بیشت 90% ایران کوهستانی بوده است! این معنی اخیر، بهترین و زیباترین و با مسماترین معنی برای کشور ایران است.
روزگاران سوخته ما! / 07 August 2016
به هیچ.جه اینطور نیست که نویسنده مقاله سعی داشته اند شوهای نمایشی اردوغان فاسد را به عنوان پیروزی به مخاطبان تحمیل نمایند .
به قول معروف ( شاهنامه آخرش خوش است ) و اردوغان فاسد و حزب پوسیده اسلامگرایش هم آینده خوبی در پیش ندارند و سر انجام تیره و تاری در انتظار آنهاست .
دیکتاتورها همیشه محکوم به فنا و نابودی هستند و این دیکتاتور تازه به دوران رسیده هم ، به زودی به زباله دان تاریخ می پیوندد .
بهنام / 08 August 2016
حزب کردها اگر خیال اتحاد با حزب دیگری را داشت، حکمن،نمی توانست حزبی نزدیکتر از حزب اردوغان پیدا کند. حزب کردها با درگیر شدن با اردوغان اشتباه سیاسی ی بزرگی را مرتکب شد.انها با این حرکت حتا گوشه ای از هوادارن کرد خود را نیز به حزب اردوغان باختند. انانی که چشم بر واقعی بودن محبوبیت اردوغان در میان مردم ترکیه و اتفاقن و مخصوصن، مردمان غیر فاشیست ترکیه چشم می پوشند، بی شک سر خود را در زیر برف کرده اند. واقعیت اما می تواند سر ما را له کند.
جبار سودانی / 08 August 2016
1- با توجه به کامنت “روزگاران سوخته ما! / ۱۷ مرداد ۱۳۹۵” عبارت “هویت طلبی” فاقد معنی است و با کلمات بی معنی میتوان به اندازه یک مثنوی نظریه ساخت و بعظاً خطرناک و آدم کش مثل کافر، مرتد، رویزیونیست، اپورتونیست، مسلمان واقعی، اسلام ناب محمدی، جهاد(اکبر-اصغر)، صالحین، صالحون، راضیتاً مرضیه، پان ایرانیست، نژاد آریایی، امتناع تفکر، کثیرالمله، فارسها و خیلی دیگر.
2- در یک یرنامه (چیزی مثل میز گرد) دریک تلویزیوندولتی خارج از کشور رئیس یک گروه مخالف مسلح(هویت طلب!) از مردم ایران میخواست با آنها همراه شوند تا چند روزه تهران را تسخیر کنند و دموکراسی را در ایران برقرار کنند.
3- در زبان ترکی ترکیهای و در زمینه مدرن ترکیه که جناب عالی مقیم آن هستید معادل “هویت طلب” و حد و رسم آن چیست؟
علی / 09 August 2016