سخنان حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، در روز «قدس» که با ورود هیأتی از حماس به منطقه «ضاحیه» در جنوب بیروت و سپس سفر این هیات به تهران همزمان شد، نشانگر تلاش حزبالله لبنان برای کاستن از اختلافات میان جمهوری اسلامی و جنبش حماس است. حسن نصرالله طی سخنانی از طریق تلویزیون مدار بسته گفت: «درست است که ما با برخی گروههای مقاومت فلسطین بر سر سوریه اختلاف پیدا کردیم، اما نه بر آنها فشار وارد کردیم، نه به مشاجره پرداختیم و نه تقاضا کردیم که رویکرد خود را تغییر دهند… ما در مبارزه با اسرائیل هیچ اختلافی با آنها نداریم، در کمک به مردم و مقاومت فلسطین هیچ اختلافی نداریم.»
اشاره حسن نصرالله به اینکه آنها درخواستی از حماس نداشتند بازگو کننده این مسئله است که ایران از ابوموسی مرزوق یکی از رهبران حماس خواسته بود انتقادهای خود از ایران را که در شبکه یوتیوب نیز پخش شده، پس بگیرد. ابومرزوق در سخنان ویدئویی خود گفته بود که «آنچه ایران بهنام کمک به مقاومت فلسطین مطرح میکند، دروغی بیش نیست.» از سخنان اخیر نصرالله میتوان برداشت کرد که ایران دیگر چنین شرطی برای عادی کردن روابط خود با حماس نمیخواهد.
عادی سازی مناسبات تهران و حماس
روزنامه السفیر چاپ بیروت که به حزب الله نزدیک است،درباره سخنان حسن نصرالله در روز قدس نوشت که بعد از گشایش اخیر در روابط ترکیه و اسرائیل، شمارش معکوس برای عادی شدن روابط حماس با رهبران ایران آغاز شد. در سالهای اخیر و با تیره شدن روابط جمهوری اسلامی و حماس، ترکیه و قطر، حامیان مالی حماس بودند و اشاره روزنامه السفیر به بهبود روابط ترکیه و اسرائیل به این معنی است که دولتمردان آنکارا همانند گذشته کمک مالی به حماس ادامه نخواهند داد و این فرصتی ایجاد کرده تا با وساطت حسن نصرالله، روابط ایران و حماس به حالت قبل از بحران سوریه برگردد.
قبل از این حزبالله لبنان موفق شده بود بین شخصیتهای فلسطینی نزدیک به حماس مانند «ابوقاسم دغمش» دبیرکل جنبش مقاومت مردمی که در غزه فعال است و رهبران حزب بعث سوریه، دیدارهائی در دمشق صورت دهد و همین هیأت فلسطینی را به مناطق حزبالله در لبنان دعوت کند. علاوه بر این روزنامه فرامنطقهای «الشرق الاوسط» نوشت که (بر اثر وساطت حزبالله) جناح تندروی حماس شامل مروان عیسی فرمانده شورای نظامی گردانهای عزالدین قسام (شاخه نظامی حماس) به همراه یحیی سنوار و محمود زهار یکی از رهبران تندرو حماس، رابطه خود را با سپاه پاسداران ایران حفظ کرده و در سال گذشته ۴۵ میلیون دلار کمک مالی از ایران دریافت کردهاند.
این ارتباط علیرغم مخالفت دفتر سیاسی حماس صورت گرفته که معتقد است نزدیکی به ایران بعد از فاجعه سوریه، ممکن است به از دست رفتن پایگاه مردمی حماس در جهان اسلام منتهی شود.
تامین مالی جهاد اسلامی
اوایل ماه مه گذشته، مقامات جمهوری اسلامی در همه سطوح، از آیتالله خامنهای گرفته تا محمدجواد ظریف و از علیاکبر ولایتی تا علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، استقبال گرمی از رمضان عبدالله شلح دبیرکل جنبش جهاد اسلامی به عمل آوردند و زمینهساز چنین دیداری، حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان بود. حسن نصرالله خط تماس ویژهای دارد که هر آن میتواند با ولی فقیه ایران تلفنی صحبت کند یا درخواست ملاقات نماید،
وضعیت مالی جهاد اسلامی در سالهای اخیر به شدت بحرانی بود و برخلاف حماس که توانست جایگرینی برای منابع مالی خود فراهم کند، به غیر از ایران هیچ گزینه و حامی دیگری نداشت. در دوره تیرگی روابط با تهران، جهاد اسلامی برای جبران کمبود مالی خود یکی از رهبرانش به نام محمد هندی را به الجزایر و ترکیه فرستاد. حاصل این رفت و آمدها، جمعآوری مبلغی کمتر از یک میلیون دلار بود. علاوه بر بحران مالی، جهاد اسلامی یک مشکل دیگر داشت که تنها کمک ایران میتواند آن را حل کند و آن پیدایش گروه «صابرین» در نوار غزه است که با حمایتهای نظامی و مالی جمهوری اسلامی شکل گرفته بود. این گروه که کتابها و افکار و کیش حسن نصرالله را در غزه ترویج میکند با انشعاب گروهی از فرماندهان جهاد اسلامی در سال ۲۰۱۴تأسیس شد.
جهاد اسلامی و تمسک به نصرالله
رهبری این گروه به عهده فردی بنام «هشام سالم» است که اخیرا به مذهب شیعه گرویده و با کمکهای مالی و تسلیحاتی ایران رشد کرده است. گفته میشود سالیانه ۱۲ میلیون دلار هزینه این گروه است که مستقیما از جمهوری اسلامی دریافت میشود. از آنجا که این تشکل جدید در غزه پای خود را در مراکز جهاد اسلامی گذاشته و به جذب افراد آن میپرداخت، به خطری بالفعل علیه گروه رمضان شلح و یاران او تبدیل شد. فشارهای مالی از یک سو و تولد گروه صابرین در داخل حوزه آنها از سوی دیگر، جهاد اسلامی را به جایی کشاند که جز تمسک به حسن نصرالله و سپس پرواز به تهران، چارهای نداشت.
باید در نظر گرفت که گروه جهاد اسلامی برخلاف حماس مراکز خود در دمشق را ترک نکرد و موضعگیری مشخصی نیز درباره بحران سوریه نداشت. آنها فقط گاهگاهی در مصاحبههای خود، درگیری میان دولت سوریه و مخالفانش را موضوعی داخلی تلقی میکردند که تمایلی به ورود به آن ندارند. اخیرا جمهوری اسلامی از آنها خواست که در ارتباط با یمن و «دخالت» پادشاهی سعودی در آن موضع روشنی بگیرند که با مخالفت رهبران جهاد اسلامی مواجه شد.
هنوز معلوم نیست که این گروه بر مخالفت خود نسبت به درخواست ایران اصرار داشته باشد یا نه، اما مشخص است که جهاد اسلامی قولهایی به طرف ایرانی داده تا در زمینه رویاروئی نظامی با اسرائیل تدارکاتی داشته باشد. در زمان دیدار شلح از ایران در اوایل ماه مه گذشته، روزنامه «الشرق الاوسط» نوشت که جمهوری اسلامی با پرداخت ۷۰ میلیون دلار به جهاد اسلامی موافقت کرد.
جمهوری اسلامی با چنین بذل و بخشش هائی میتواند جنگ دیگری را علیه اسرائیل در منطقه به راه اندازد، اما اگر رهبران آن فکر می کنند که موقعیت تضعیف شده خود در جهان اسلام را میتوانند بازسازی کنند، چنین هدفی حاصل نخواهد شد؛ زیرا خامنهای و زیرمجموعه او، همزمان نمیتوانند به سیاست فرقهگرایی در سوریه، عراق و یمن ادامه دهند و همزمان خود را مدافع فلسطین نشان دهند. این دو سیاست با هم تناقض دارند. این بذل و بخششها تنها سرمایههای ملی را تلف میکنند و تلاشهای حسن روحانی برای بهبود روابط ایران با دنیای غرب را نیز زیر سؤال میبرند.
مقالات دیگر از همین نویسنده
تمام ایران را فدای یک سرزمین کوچک که حتی اندازه کوچکترین استان ایران نیست کرده اند ولی حتی فلسطینیان آن ها را آدم حساب نمی کنند. یک کشور 80 میلیونی را فدای تعداد محدودی کرده اند. چرا مسلمانان برمه و چین و چچن را می کشند صدایتان در نمی آید؟ غیر از اینست که به لجنزار اعتقاداد کثیف خود عادت کرده اید؟ چرا یک کشور با این پیشینه بزرگ و این جمعیت فراوان را فدای عده ای می کنید که حتی شما را آدم حساب نمی کنند؟
Fahim / 03 July 2016
جنگهای فرقه ای را آنهایی برپا کردند که از محبوبیت عظیم حزب الله درمیان جوانان امت عرب وحشت کردند. محبوبیتی که سببش مقاومت دلیرانه ی حزب الله لبنان در سال 2006 و حاصل حلال شجاعانه ترین نبرد یک نیروی عرب با دشمن صهیونیستی بود. حقیقت این است که آنگاه که امت همیشه تحقیر شده ی عرب به گونه ای نمادینه از حلول روح جمال عبدالناصر در کالبد حسن نصرالله صحبت آغاز کرد، وحشت کاخها و حرمسراهای شیوخ سخیف خلیجی را چنان فرا گرفت که ایشان را به جنونی حرام و جهنمی دچار کرد.
آنانکه اوضاع را بی طرفانه تحلیل می کنند، در جام جهان نمای تاریخ، سوختن خانه ی این فاسدان معروفه ی همیشه مایه ی ننگ امت عرب را، در شعله های آتش خود افروخته اشان می بینند. آنها که بی طرفانه می نگرند ، اثرات اتحاد آشکار و سخیف سردمداران دروغین ملی گرایی عربی، یعنی گوادان پولدارسعودی، با قاتلان هزاران کود فلسطینی را، در دل خونین امت همیشه تحقیر شده ی عرب می بینند.
جبار سودانی / 03 July 2016