بچه بودیم؛ تابستان که میشد عزایمان میشد، نه تفریح، نه بازی، نه سرگرمی و نه جایی که نیرو و انرژی و توان بچگیمان را به هنری، خلاقیتی، ورزشی، کاری تبدیل کنیم، تنها جایی که داشتیم برویم کوچه بود، آنهم با محدودیتهای فراوان که مادر من از این نظر می تواند نام خودش را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کند. حالا که بزرگ شدهام و به همه چیز از دور نگاه میکنم، تحسینش میکنم، به خاطر همه وقت و انرژیای که صرف کرد، برای مراقبت از ما در مقابل آسیبهای اجتماعی محیطی که در آن زندگی میکردیم.
من در قرچک ورامین بزرگ شدم، گل تپه و خیرآباد را میدانم کجاست، با بافت مردمیِ شهر آشنا هستم، با میزان جرمهای پنهان و آشکاری که رخ می دهد، از نزدیک نوجوانان آلوده به مواد مخدر، زنان آبرودار تن فروش، خانوادههای فروپاشیده از اعتیاد، بچههای دزد در مدرسه، همه را دیدهام. شما فقط حکایت محمد بیجه و قتلهای مکررش را در پاک دشت ورامین شنیدهاید، من معلم یک دختر ۱۶ ساله بودم که مَرد متاهلی بعد از تجاوز به او با او رابطه دوستانه آغاز کرده بود و بعد از مدتی به بارداری دختر منجر شدهبود و دختر با جنین مرده در شکم دچار عفونت حاد شده بود و مدرسه میآمد و خانوادهاش از این موضوع بیاطلاع بودند.
من معلم این دختر ۱۶ساله بودهام در همان مدرسهای که خودم درس خواندم. زنی که خودش را آتش زد به خاطر آنکه شب قبلش همسرش زنی را به خانه می آورد و می گوید که صیغهاش کردم و جایی ندارم که ببرمش و آنها فقط در یک اتاق ۲۴ متری زندگی میکردند. به زن و دو کودکش میگوید که در آن سوی اتاق بخوابند و خودش و زن صیغهایاش در گوشه دیگر. صبح فردا، زن اول مرد، خودش را جلوی چشم دختر ۷ سالهاش آتش میزند، زن میمیرد، دخترش لال میشود، پسرشان بعد از چندی افسرده میشود، آلوده به مواد مخدر میشود و دوباره به همان چرخه معیوب باز میگردد، مرد با یک زن شاغل ازدواج میکند، چند سال بعد زن دوم هم دست دختر نیمه گویا را میگیرد و از زندگی مرد میرود.
اینها را از صفحه حوادث روزنامهها بر نداشتهام، اینها و هزار اتفاق دیگر را از نزدیک دیدهام. اتفاق اخیر در مورد آن طفل نازنین را که شنیدم تمام این حادثهها جلوی چشمم زنده شدند، چرخه فقر، بدبختی، فساد و بی توجهی در همه جا قربانی میگیرد و بچهها سادهتر از همه، قربانی محیطهایی از این دست هستند.
این بودجهها که برای به اصطلاح آبادانی صرف میشود دقیقا کجا میرود که بدبختی گریبان مردمان اطراف نشین را رها نمیکند؟ جُرم روی جُرم، بچه ۱۷ ساله، کودک ۶ ساله، این ماجرا و اتفاقات از این دست، یک قربانی ندارد، انگشت اتهام را نمیشود سمت یک نفر گرفت، آن انگشت را بچرخانید به سوی سیستمی که سالانه مثلا برای دیده نشدن تار موی زنانِ شهرهای بزرگ بیش از اشتغال زایی و فعالیتهای فرهنگی و تفریحی و افزایش روحیه خودباوری و ارزشمندگرایی مردمان حاشیهنشین و نقاط محروم هزینه میکند.
آن پسر ۱۷ ساله قربانی دیگر آن سر این حادثه است. میتوان هزار صفحه دیگر در این مورد نوشت و از هزار سمت دیگر به این موضوع پرداخت. کاش جامعهشناسان، آسیب شناسان، محققان و تحلیلگران در آن سرزمین ارزشمندتر بودند و ترس از دوزخ و حرص بهشت برای کاهش جرم، جای خودش را به تحقیقات و مطالعات میبخشید.
ﺁﻧﺠﺎ اﻳﺮاﻥ اﺳﺖ,اﻳﺮاﻧﻲ ﻓﺎﺳﺪ و ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﺮ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻨﻮاﻝ ﺑﻮﺩ,ﻭﻟﻲ ﻛﻤﺘﺮ اﺯ ﺁﻥ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ش ,اﺗﻔﺎﻗﺎ ﻣﺮﺩح ﺁﮔﺎﻩ ﺗﺮ و ﺟﺴﻮﺭ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ اﻧﺪ و ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺭا ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ اﻧﺪ
reza / 17 April 2016
غرچک ورامین؛ اسم که هر مهاجر اهل افغانستان در ایران با آن اشنا است.
اردوگاه عسکرآباد، جای که بک هفته ماندم و حتی به ما آب و نان ندادند…
یک سطر از خاطرات محمدحسین محمدی در ایران
کیهان فرهمند / 17 April 2016
در سرزمینی که در آن تفکیک جنسیتی از کودکی صورت میگیرد، دخترانش، پسرانش را گرگ تصور میکنند و پسرانش، دخترانش را طعمه.
در اوج گرایش و کشش با پیش زمینه ای آلوده عاشق میشوند، بدون هیچ شناختی
عشق میمیرد و رابطه نابود میشود.
مردانش تنوع طلب میشوند و زنانش مرد ستیز…
#رنه_دکارت
محمد حسین عماری / 17 April 2016
ایران بعد ترین رفتارو با مهاجران افغان داره
نژاد پرستن حسودی تو زاته
Ahmad / 17 April 2016
چقدر خوب نوشتید،خستہ نباشید با ارزوی سلامتی و صبر برای شما،ستارہ خانم
Ahmad / 17 April 2016
بانوی گرامی و آموزگار دل سوخته باسپاس از نوشته زیبا و پر احساس و منطقی تان اگر هنوز تدریس میفرماید این پانویس را هم در کلاس درس برای بچه های نازنین کشورم این عزیز تعریف بفرمایید >
اتفاقا در کتابهای تاریخ نوشته اند که فردی از متولدین همین اطراف قرچک ورامین یعنی گرمسار روستای ارادان ورامین و از پایین ترین طبقات جامعه بنام محمود احمدی نژاد بریاست جمهوری رسید و تا ۳ سال پیش ریس جمهور بود و بیشترین در آمد نفتی کشور در ۸ سال دوران حکومتش عاید شد که بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار ان نابود شده فقط ۲۰ میلارد دلار طلا و اسکناس دلار در زمان ریاست جمهوریش به ترکیه قاچاق و پس از ضبط توسط رهبر کشور برادر و دوست ترکیه بالا کشیده شد . دل آقای احمدی نژاد برای همه بویژه مادر چاوز کمونیست رییس جمهور ونزولا و بچه واکسی اروگویه ای و مورالس رییس دولت بولیوی و هر باج بگیر لبنانی و فلسطینی میسوخت و میتپید ولی دیناری برای زادگاه خودش خرج نکر د و به همه جا سفر کرد جز زادگاهش همین ورامین …. واقعا که شرف و انسانیت و ریشه و اصل چیز خوبیست
جهان آرشید / 18 April 2016
بسیار زیبا نوشته شده واقعا همین است که چطور میشود این حلقه معیوب فقر و خانواده بدبخت انسان بی هدف و جاهل پرورش میدهد را شکست
مرجان / 18 April 2016
خامنه ای پس از انتخاب احمدی نژاد کوشید دستگاه بورکراتیک دولت در حکومت دو وجهی توتالیتر اسلامی به زائده جنبش شیعه گری امام زمانی بدل کند . خامنه ای همواره می کوشید سه روش جکومت داری اجرا کند و محمود احمدی نژاد مجری این سه سیاست شد . به زبان عامیانه این سه عبارت هستند از ا: بزنید به سینه دشمن و دشمن فرار می کند .2: عوام تقویت و خواص را سرکوب کنید 3: بین عوام پول و مال تقسیم کنید تا هوادار حکومت اسلامی شوند
شاهد / 18 April 2016