عاملیت به معنای توانایی در تصمیمگیری در مورد زندگی فردی و عمل برای رسیدن به نتیجه مطلوب بدون ترس، مجازات یا اعمال هر نوع از خشونت است. توانایی برای این نوع تصمیمگیری عموما به عنوان عاملیت یا قدرتمند کردن زنان نامیده میشود. در تعریف بانک جهانی و تحقیقات ارائه شده برای تقویت و قدرمند کردن زنان، عاملیت به عنوان یکی از فاکتورهای مهم در زندگی فردی زنان در نظر گرفته شده است. توانمندسازی زنان بدون عاملیت آنها امکانپذیر نیست؛ عاملیتی که در طول چند دهه گذشته در سراسر جهان بر زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی زنان تاثیر بسزایی گذاشته است.
عاملیت یعنی توانایی در تصمیمگیری، ارتباط مستقیمی با توانمندی زنان در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد. به این معنا که هر چه قدر عاملیت زنان در تصمیمگیری بالاتر رود، توانمندی زنان در آن زمینه خاص نیز افزایش مییابد. در سالهای گذشته اکثریت زنان در کشورهای مختلف در سراسر جهان در تلاش بودهاند تا به حذف سیستماتیک تبعیض علیه زنان در سطوح مختلف برسند، اما به نظر میرسد با وجود توانمندی زنان و تلاش آنان برای حضوری برابر، آنها همچنان درگیر این سیستم تبعیضآمیز هستند. عوامل زیادی در بازدارندگی زنان در سطح جهانی برای تاثیرگذاری وجود دارد.
در گزارش «توسعه جهانی؛ برابری جنسیتی و توسعه در سال ۲۰۱۲»، پیشرفتهای بیسابقه و قابل توجهی در زندگی زنان و دختران در سطح جهانی ثبت شده است. کشورهای بسیاری بیشتر از گذشته حقوق برابر زنان و مردان را در زمینههای مختلفی همانند مالکیت خانه، ارث و ازدواج توسعه بخشیدهاند و بهبود دادهاند. فاصله جنسیتی بین دختران و پسران در بسیاری از مدارس در کشورهای زیادی کمتر شده است. به طور متوسط جهانی زنان بیشتری از مردان در دانشگاه حضور یافتهاند و از سوی دیگر زنان عمر بیشتری از مردان داشتهاند. در بسیاری از کشورها، زنان حق رای یافته و توانستهاند برای انتخابات شرکت کنند. همه این آمارها که توسط بانک جهانی منتشر شده، نشان از تاثیر گذاری بیشتر زنان در سطح جهان است. اما در همین حال گزارش توسعه جهانی در تحقیقات بیشتری که شامل مقاله استر دافلو (Esther Duflo) با عنوان توانمندی زنان و توسعه اقتصادی و همینطور مقاله نالیا کبیر (Nalia Kabeer) به عنوان کار، توانمندی زنان و رشد کلی میشود، این مساله را بیان میکند که با وجود اینکه تبعیضهای جنسیتی تا حد زیادی کم شدهاند، اما تفاوت سیستماتیک همچنان در این نتایج وجود دارد. این مساله به خصوص در توسعه اقتصادی قابل مشاهده و بررسی است.
از سوی دیگر با توجه به آمارهای جهانی ارائه شده درجه این میزان عاملیت و تاثیرگذاری آن از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، در آمارهای منتشر شده بیشترین چالش برای میزان عاملیت زنان در کشورهای در حال توسعه وجود دارد که در آنها عوامل بسیاری بر قدرتمندی زنان تاثیر میگذارند.
علاوه بر این، عاملیت به صورت کاملا صددرصد و تاثیرگذاری به صورت تام، تقریبا برای بسیاری از زنان در سراسر دنیا مشکل است. چرا که عاملیت از طرق مختلفی میتواند تحت تاثیر قرار گرفته و بازنمایی شود، برای مثال معیارهای جهانی تاثیر گذار بر میزان عاملیت زنان شامل رابطههای فردی، استقلال در تصمیمگیری و توانایی در جمعآوری استعدادها و پتانسیلهای مادی موجود از قبیل زمین یا ملک، تحصیل یا سلامت خوب داشتن و همینطور مشارت در سیاست و آزادی در جابجایی است. همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا بتوانند شکل متفاوتی را از اثربخشی زنان در هر زمینه خاص فراهم کنند و نهایتا به تغییر و بهبود در وضعیت زنان منجر شوند.
چرا عاملیت در پیشرفت زنان مهم است؟
در سالهای گذشته در سطح جهانی تحقیقات بسیاری برای اندازه گیری و قدرت بخشیدن به عاملیت زنان انجام شده است. از این میان، میتوان به مقاله «توسعه به عنوان بخشی از آزادی» نوشته آمارتایا سن (Amartaya Sen) اشاره کرد. او در این مقاله به وضوح تاثیر میزان عاملیت زنان را بر توسعه جهانی بررسی میکند. مطابق این نظر هر چه قدر میزان تاثیرگذاری زنان بیشتر باشد، بیشتر میتوان به حذف انواع خشونتهای سیستمایتک علیه زنان امیدوار بود، تاثیرگذاری زنان در زندگی فردی و اجتماعیشان به بخشی از توسعه اقتصادی در جهان و به خصوص در سطح بینالمللی مبدل میشود و میتواند بر میزان زدودن فقر و همینطور توسعه فردی و بهداشت جهانی زنان نیز کمک کند.
از سوی دیگر، بیشتر شدن عاملیت زنان تاثیرات جهانی و بینالمللی هم دارد. مشاهدات بسیاری که در گزارشهای بانک جهانی منتشر شده است، نشان میدهد که هر چه قدر سطح سواد زنان بیشتر باشد، میتواند بر میزان عاملیت و همینطور بهبود وضعیت کودکان کمک کند. سطح سواد زنان و توانایی در تصمیمگیری برای بهبود وضعیت بهداشت کودکان در خانواده نهایتا میتواند بر توسعه عمومی وضعیت کودکان و زنان در جامعه جهانی تاثیر بگذارد. مشاهدات نشان داده است که کودکانی که مادرشان آموزش ابتدایی دارند -برای مثال در ویتنام و اتیوپی- رشد بهتری دارند و کمتر در معرض بیماریهای فقر رشد قرار میگیرند.
اما از سوی دیگر میزان رشد عاملیت در تصمیمگیریهای فردی تنها محدود به مساله سلامت کودک و مادر نیست، بلکه رشد و مشارکت زنان و قدرت در تصمیمگیری در سطح سیاسی میتواند منجر به منع وضع قوانین تبعیضآمیز علیه زنان شود و در نتیجه به بهبود کیفی وضعیت زنان در جامعه کمک کند.
آمارها نشان میدهد که حضور محدود زنان در جامعه و در اقتصاد در بازنمایی کمرنگشان در سیاست و در دولت و در کل جهان تاثیر مستقیمی دارد. در حال حاضر، زنان تنها ۲۲ درصد از پارلمانهای کل جهان را تشکیل می دهند و تنها نیم درصد در سال از ۱۹۹۶ رشد داشتهاند. در مقیاس مشارکت جهانی زنان تنها یک چهارم از موقعیت های بالای مدیریتی را دارند و کمتر از یک پنجم یعنی ۱۹ درصد از کرسیهای مدیریت جهانی را به عهده دارند. همین امر موجب شده است که با وجود رشد زنان در بسیاری از زمینهها، همچنان بسیاری از محیطها برای حضور فعال آنان ناامن باشد و از سوی دیگر میزان تاثیر آنان نیز تحت تاثیر قرار بگیرد و نتوانند بر رشد جامعه زنان تاثیر آن چنانی داشته باشند و در نتیجه قدرمند شدن زنان را با محور عاملیت به تاخیر بیندازد.
عوامل تاثیر گذار بر عاملیت زنان
با اینکه عوامل متفاوتی در کشورهای مختلف بر میزان بازدارندگی عاملیت زنان تاثیر دارد، اما آمارهای جهانی نشان میدهد که عوامل بازدارنده مشترکی در کشورهای مختلف وجود دارد که همچنان بر میزان عاملیت زنان تاثیر میگذارد. تحصیل، بازار اقتصادی، خانه داری، میزان خشونت علیه زنان در اجتماع و در خانه، عرفهای اجتماعی و قانون از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر میزان عاملیت زنان در سطح جهانی هستند.
تحصیل و آموزش زنان و استقلال در رابطه جنسی: بالاتر اشارهای به وضعیت آموزشی زنان و میزان عاملیت آنها شد اما به نظر میرسد که در معیارهای جهانی همچنان در بسیاری از کشورهای در حال توسعه وضعیت آموزشی زنان پایین است و همین امر موجب شده که بسیاری از زنان چه در سطح روابط فردی و چه در سطح روابط اجتماعی نتوانند تاثیرگذاری لازم را داشته باشند. از سوی دیگر میزان تحصیل با میزان استقلال جنسیتی نیز ارتباط مستقیمی دارد، این معیار به این معناست که آیا آموزش بالای زنان، آنها را توانا میسازد که برای مثال در هنگام سکس از پارتنر خود بخواهد از کاندوم استفاده کند. کمتر در روابط خود مورد تجاوز و سوءاستفاده های جنسی قرار بگیرد و از بیماریهای مقاربتی که سلامت زنان را به خطر میاندازد به موقع پیشگیری کند. این به این معناست که زنان با آموزش بالاتر، عاملیت بیشتری دارند. از سوی دیگر میزان سطح سواد زنان با استقلال جنسی آنان در این کشورها دارای ارتباط مستقیم است. برای مثال در کامرون ۶۱ تا ۸۰ درصد از زنان که سواد ندارند، استقلال جنسی ندارند. این آمار در مقایسه با زنانی که تحصیلات متوسطه دارند، حدود کمتر از ۲۰ درصد است بنابراین آموزش و استقلال جننسی در عاملیت زنان تاثیر مثبتی دارد.
اقتصاد: آمارهای جهانی نشان میدهد که مشارکت اقتصادی زنان در طول سالهای گذشته، پیشرفت قابل توجهی داشته اما با توجه به میزان تاثیر گذاری و عاملیت زنان در حوزههای اقتصادی، حقوق زنان در بسیاری از کشورها هنوز از مردان پایینتر است. با این حال به نظر میرسد که زنان در اکثر کشورهای در حال توسعه به عوامل تاثیرگذاری در توسعه اقتصادی تبدیل شدهاند توسعه اقتصادی زنان و تاثیرگذاری آن بر عاملیت در این کشورها موجب تغییر در الگوهای زندگی بسیاری از زنان شده است. این در حالی است که میزان اثر بخشی زنان در سطح اقتصاد جهانی نیز افزایش چشمگیری داشته است با این حال هنوز بسیاری از زنان به دلیل شرایط زندگیشان همچنان از تاثیرگذاری در بازار حذف شده یا به حاشیه رانده میشوند.
خانهداری و میزان خشونت علیه زنان: یکی از معیارهای تاثیرگذار بر عامیلت زنان، خانهداری و تصمیمگیری در امور خانه است هر چه قدر زنان توانایی بیشتری در تصمیم گیریها و مشارکتهای خانهداری داشته باشند، بر میزان عاملیت آنها و در نتیجه کم شدن خشونت علیه زنان تاثیر میگذارد. با این حال به نظر میرسد که مساله خشونت به خصوص خشونتهای جنسی علیه زنان همچنان یکی از عوامل بازدارنده اثربخشی عاملیت زنان است که در نتیجه در میزان تصمیمگیری زنان در خانه هم تاثیر میگذارد.
از سوی دیگر هر چه قدر شدت کلیشهها و عرفهای اجتماعی در خصوص زنان قویتر باشد، به عنوان عامل بازدارندهتری عمل میکند و تاثیر گذاری آنها را در هر دو سطح اجتماع و خانه کاهش خواهد داد. به همین دلیل این مساله ارتباط مستقیمی با عرفهای اجتماعی دارد که از عوامل موثر بر عاملیت زنان است.
عرفهای اجتماعی: یکی از عوامل تاثیرگذار بر عاملیت زنان که توسط تحقیقات بانک جهانی به عنوان مهمترین عامل در نظر گرفته شده است، مساله عرفهای اجتماعی و به خصوص کلیشههای جنسیتی علیه زنان است که در سطح جهانی موجب حذف عاملیت بسیاری از زنان شده است. در واقع میتوان گفت که مجموعه متفاوتی از معیارها و عرفهای اجتماعی، عاملیت زنان را شکل میدهد. عرفهای اجتماعی از کلیشههای نهادینه شده در ساختارهای قاونی کشور هستند اما در قوانین غیر قانونی شده شامل باورها و قضاوتهای افراد هستند. عرفهای اجتماعی هستند که کلیشه های جنسیتی را در مورد زنان، دختران مردان و پسران تعریف میکنند و همین کلیشه ها از عوامل بازدارنده عاملیت زنان و حرکت در سطح جهانی هستند. در تحقیقات انجام شده در ۲۰ کشور دنیا، برای مثال مردان و زنان به صورت ایدهآلهای مردانه و زنانه به تصویر کشیده شدهاند، مردان به عنوان نانآوران خانواده و تصمیمگیرندگان و زنان بهعنوان افراد مطیع، وفادار، مراقب همسر و فرزندان و همینطور مسئول تمام امور خانواده هستند.
در بررسی در این کشورها، زنانی که حاضر به پذیرش این نرمها شدهاند زنانی الگوی جامعه هستند و هر نوع سرپیچی از این عرفها نتایج بدی را برای زنان به همراه داشته است. به نظر میرسد که تابوی رد شدن از کلیشههای جنسیتی با بازدارندگی عاملیت زنان ارتباط مستقیمی دارد. از همین رو، عرفهای اجتماعی عموما بر بازتعریف تصمیمگیری در خصوص آموزش اینکه چه کسی کار مزدی انجام دهد و چه کسی بیشترین کار و مراقبت بدون دستمزد در و کار خانه را انجام دهد، تعریف میشود.
در تحقیقات انجام شده در شش کشور توسعهیافته و در حال توسعه برای مثال، گزارش توسعه جهانی در سال ۲۰۱۲ نشان داده است که زنان یک تا سه ساعت در روز بیشتر از مردان به کار خانه اختصاص میدهند و دو تا ۱۰ برابر بیشتر از زمان مردان را به مراقبت از بچهها و سرپرستی اعضای پیرتر خانواده میپردازند و در نتیجه یک تا چهار ساعت کمتر از مردان میتوانند در فعالیتهای اقتصادی و بازار کار شریک شوند.
عرفهای اجتماعی حتی میتوانند بر میزان تاثیرگذاری زنان در سیاست و اقتصاد هم تاثیر بگذارند. وجود همین عرفهای اجتماعی است که در عامیلت زنان نقش بازدارنده ایفا کرده است. برای مثال در کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی که این عرفها قویترند، زنان تنها هفت درصد از صندلیهای مجلس را در اختیار دارند و این آمارها علی رغم گسترده شدن مشارکت زنان در اجتماع و سیاست در سایر کشورهای جهان است. با این حال به نظر میرسد با توسعه آموزشی به تدریج به زدودن این عرفها و اثر بخشی مشارکت زنان منجر شود.
قوانین ملی: در آمارهای ارائه شده در بانک جهانی یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار بر عاملیت زنان قوانین واپسگرا و ساختارهای قانونی است که میتواند مانع از قدرت گرفتن عاملیت زنان و تحریک و برگزاری عرفها و نرمهای تبعیض آمیز در بسیاری از راهها شود. قوانین واپسگرایی که بر میزان عاملیت زنان تاثیر بسزایی دارند به آن دسته از قوانینی گفته میشود که زنان را از کار کردن در یک سری از شغلهای خاص بازدارد یا زنان متاهل را از اینکه در صدر تصمیم گیریهای خانواده باشند محروم میکند. این قوانین نه تنها موجب راندن بخش زیادی از زنان از بازار کار به خانه میشود بلکه با عقب راندن زنان از تصمیمگیریهای فردی در اجتماع و میزان تاثیر گذاری آنها نهایتا به حذف نیروهای زیاری از زنان در سطح اجتماع میشود. کشورهای بسیاری ازجمله ایران، اردن، کویت، عمان، سودان و … با تصویب قوانین تبعیض آمیز به خصوص در حوزه کار و سفر، استقلال در تصمیمگیری زنان را از آنها سلب کردهاند. در آمارهای ارائه شده در بانک جهانی هر نوع قانونی که زنان را از امر تصمیمگیری در امور فردی و اجتماعی منع کند، به عنوان دلیل اصلی بازدارندگی عاملیت زنان در نظر گرفته میشود.
بحث در خصوص عاملیت زنان و راههای قدرتمند کردن آنها بحثی بسیار پیچیده و چالشی است، اما در عین حال راههای بازدارندگی زنان از بازی کردن نقش در اجتماع میتواند به شناسایی و ارائه راهحلهایی منجر شود که در نتیجه راه را برای تاثیر گذاری زنان بیشتر باز کند. به نظر میرسد در طول دههها ی گذشته بحران عاملیت زنان در بسیاری از کشورها رو به بهبود گذاشته اما مساله قابل توجه تعداد زیاد کشورهایی است که همچنان این مساله و به خصوص پیشرفت زنان در آنها با چالشهای جدی همراه است.
بازشناسایی بحران عاملیت تاثیر بسزایی بر قدرتمند کردن زنان در سطح جهانی خواهد گذاشت و هر چه این عوامل ریشهایتر و زودتر حل شوند، در بهبود وضعیت زنان به طور کلی و در کشورهای مختلف در دنیا تاثیر مثبتی می گذارند و میتوان به حل این بحران در سراسر دنیا برای بهبود کیفیت زندگی فردی و اجتماعی زنان امیدوار بود.
منع: بانک جهانی: عاملیت و صدای زنان، توانمندسازی زنان و دختران برای رفاه عمومی، ۲۰۱۴
این مطلب بخشی از پرونده زمانه برای ۸ مارس است. باقی مطالب را در لینک زیر بخوانید: