«ترجیح می‌دهم شرافتمندانه ۱۵ باشم تا این‌که با حرام‌زادگی ۲۰ باشم. حرام‌زاده نبودن مازوخیسم شیرینی‌ست.»

این استاتوس فیس‌بوکی یک فعال حقوق بشر است.

یک فعال مدنی هم چنین نوشته است: «گویا بی من آفتاب روزهایت غروب می‌کند و نیز در کمال حرام‌زادگی روز بعد طلوع.»

این تنها نمونه‌هایی از به کار بردن واژه «حرام‌زاده» به عنوان صفت، یا شوخی، توهین و تحقیر در جامعه است.

1

اما حرام‌زاده یعنی چه؟ این واژه چه مفهومی را در ذهن تداعی می‌کند؟ چند بار این واژه را شنیده‌اید یا به کار برده‌اید و درباره خشونت نهفته در پس آن فکر کرده‌اید؟

در روایات دینی و اسلامی و همچنین قوانین جمهوری اسلامی که بر مبنای شرع و احکام دینی است، حرام‌زاده به فردی گفته می‌شود که خارج از رابطه شرعی ازدواج به دنیا آمده باشد. بر اساس این روایات و قوانین، همچنین فرزند زن مسلمانی که با فردی غیرمسلمان ازدواج کند حرام‌زاده است چون چنین ازدواجی حرام است.

در فرهنگ لغت عمید، در معنای حرام‌زاده آمده است: فرزندی که از ازدواج غیرشرعی به‌وجود آید. لغت‌نامه دهخدا هم در کنار کلماتی چون ولد زنا، ناپاک زاد، سنده. بد اصل و بد گوهر، از قصص‌الانبیا آورده است که «گفت حرامزاده کسی است که کشنده پدر خود را نکشد.»

این واژه اما در عرصه اجتماعی و در میان عامه مردم در شوخی‌ها، توهین‌ها و فحاشی‌ها به کار می‌رود و حتی در میان فعالان حقوق بشر، فعالان مدنی و قشر روشنفکر جامعه هم کاربرد آن رواج دارد. کسانی که چنین واژه‌ای را به کار می‌برند اما به خشونت نهفته در توهین و تحقیری که متوجه کودکان به وجود آمده از روابط خارج از ازدواج است، آگاهند؟ به حقوقی که در پس همین کلمه از این کودکان سلب می‌شود چطور؟

مهرداد درویش‌پور
مهرداد درویش‌پور

مهرداد درویش پور، جامعه‌شناس مقیم سوئد در گفت‌و‌گو با رادیو زمانه می‌گوید: «در جامعه‌شناسی، زبان نوعی ابزار قدرت ارزشی شناخته می‌شود. بنابراین زمانی که شما از واژه‌هایی نظیر “نامرد” و “ناجوانمرد” به جای غیر‌منصف یا بی‌وفا استفاده کنید، یعنی علنا مردانگی را مترادف عدالت خوانده و فرهنگ پدرسالاری را تجدید تولید می‌کنید. استفاده از واژه‌هایی نظیر حرام‌زاده به هر قصد و غرضی که باشد، گوشه‌ای از یک فرهنگ پدرسالار و دینی را که امروز به موزه تاریخ سپرده شده، باز‌تولید می‌کند. در کشورهای مدرن کمتر با چنین واژه‌هایی سر‌و‌کار داریم اما در کشورهای سنتی حتی بخشی از جامعه روشنفکر نیز این ادبیات را به‌کار می‌برد. امروز به‌عنوان آگاهی فمینیستی بسیار مهم است که به محض شنیدن این واژه‌ها واکنش نشان داده شود. یعنی همان‌طور که در مقابل جوک‌های جنسیتی، قومیتی و جوک‌های مربوط به گرایش جنسی، سنی و توان‌خواهی باید عمیقا مرزبندی کرد و واکنش نشان داد، در این مورد هم باید واکنش نشان داده شود.»

شادی صدر، حقوقدان و فعال حقوق بشر اما از منظر حقوقی و قانونی به تحلیل این واژه می‌پردازد.

شادی صدر
شادی صدر

او به رادیو زمانه می‌گوید: «از نظر حقوقی به دلیل این‌که هر رابطه خارج از ازدواجی در قوانین ایران جرم است، طبیعتا اگر فرزندی حاصل این رابطه باشد بر اساس قوانین می‌گویند نامشروع است. همین نامشروع یا ولد زنا بودن این فرد در قانون، تأثیر بسیاری در حقوق او دارد. اولین مورد این است که ولد زنا فامیل پدر را نمی‌گیرد. یعنی در شناسنامه این بچه‌ها نام پدر درج نمی‌شود و فامیلی مادر را می‌گیرد. هیچ نوع ارثی از پدر و خانواده پدری نمی‌برد. همین عامل در نهایت و بر اساس قوانین، مانع از رسیدن فرد به یک‌سری مشاغل می‌شود چون برای رسیدن به یک‌سری مشاغل و احراز یک‌سری پست‌ها نیاز دارد نسبش پاک باشد که معنی‌اش این است: کسی که از رابطه خارج از ازدواج دنیا آمده، نمی‌تواند یک‌سری شغل را بگیرد و به غیر از حقوق مدنی، حتی از حقوق اجتماعی‌اش هم محروم می‌شود.»

او اما از بحث قانون و حقوق فراتر می‌رود و می‌گوید که مهم‌تر از تبعیض قانونی و حقوقی، تحقیر اجتماعی است و هاله تحقیری که از ابتدا دور یک شخص به وجود می‌آید: «این‌که فردی به هر شکلی که دنیا آمده باشد و حاصل هر نوع رابطه خواسته یا ناخواسته‌ای که باشد؛ از اول به او بگویند حرام‌زاده، نگاه جامعه به او هیچ‌وقت نگاهی نیست که به سایر افراد جامعه می‌شود. همیشه یک تفاوتی میان او و دیگران وجود خواهد داشت که این تفاوت مایه برتری او نیست، بلکه مایه فرودست بودنش است. هنوز هم که هنوز است این در جامعه ایران وجود دارد، مگر این‌که افراد متوجه نشوند و ندانند. به محض این‌که بدانند فردی خارج از چارچوب ازدواج دنیا آمده، تحقیر و تمسخر او شروع می‌شود و اساسا این مساله نقطه‌ضعفی تلقی می‌شود که دیگران می‌توانند از آن استفاده کند. چون موضوع به یک “جرم” هم مربوط است و یک “خلاف اخلاقی”، این واژه همیشه برای تحقیر این افراد و فرودست کردن آن‌ها استفاده می‌شود.»

شادی صدر همچنین به‌ استفاده این واژه از سوی فعالان مدنی و فعالان حقوق بشر اشاره می‌کند و می‌گوید: «یک نکته خیلی مهم این است که هیچ‌وقت یادمان نرود: زبان هیچ‌وقت بی‌طرف نیست. استفاده از هر چیزی که در زبان است مجاز نیست، حداقل برای کسانی که به‌نوعی خود را طرفدار حقوق بشر و عدم تبعیض و برابری انسان‌ها می‌دانند. ما مجاز نیستیم از همه واژه‌ها و عباراتی که در زبان است استفاده کنیم، چون زبان خود عامل سرکوب است. این موضوع در همه جوامع وجود دارد و مختص ایران هم نیست. استفاده از برخی واژه‌ها برای این‌که گروه‌های مختلفی را به حاشیه برانند یا استهزا و تحقیر کنند، در همه‌جا رواج دارد. حالا ما هم اگر از همان زبان استفاده کنیم و بعد ادعای حقوق بشر داشته باشیم، نمی‌شود. باید بدانیم به محض این‌که ما از این واژه‌ها استفاده کنیم، کل گفتمانی که فرد به دنیا آمده خارج از رابطه ازدواج را نامشروع، ولد زنا و حرام‌زاده تلقی می‌کند، بازتولید می‌کنیم. یعنی اجازه می‌دهیم این واژه در زبان بماند و از آن استفاده شود. ما این واژه را طرد نمی‌کنیم و به‌عنوان یک واژه بد که نباید از آن استفاده کرد، کنار نمی‌گذاریم، بلکه از آن استفاده می‌کنیم و اجازه می‌دهیم کسانی که خارج از رابطه ازدواج دنیا آمده‌اند، مورد تبعیض، خشونت و تحقیر قرار بگیرند. موقع حیات دادن به چنین واژه‌هایی در زبان باید به کسانی فکر کنیم که تمام زندگی‌شان مجبورند داغ ننگ آن‌ها را روی دوششان حمل کنند.»

پیوند دین و پدرسالاری در یک واژه

مهرداد درویش‌پور معتقد است که واژه حرام‌زاده نه فقط بیش از هر واژه دیگری، به عریانی مفهوم پدرسالاری را نشان می‌دهد، بلکه رنگ دینی این برچسب را نیز عیان می‌کند. او به رادیو زمانه می‌گوید: «حرام‌زاده از صفت حرام آمده است. یعنی رابطه جنسی یا رابطه عاشقانه‌ای که بر مبنای شرع صورت نگرفته باشد از نظر مبانی دینی و اسلامی، حرام است. هم از این رو فرزند محصول این روابط “نامشروع” و “حرام”، حرام‌زاده خوانده می‌شود. به همین دلیل این برچسب، اعتبار اجتماعی فرد را از منظر دینی، اخلاقی، قانونی و فرهنگی زیر سؤال می‌برد.»

درویش‌پورمعتقد است امروز به کار بردن واژه حرام‌زاده یا نشان از تحجر دینی دارد یا ناشی از ردپای یک فرهنگ عمیقا پدرسالار و سنتی است، اما حتی برخی افراد که به چنین اعتقاداتی ندارند هم در ادبیات روزمره از این واژه به‌عنوان متلک، فحش و ناسزا استفاده می‌کنند. مثلا می‌گویند طرف عجب حرام‌زاده‌ای است. یعنی این صفت تنها  به قصد لکه‌دار کردن “اصالت اجتماعی” فرد از طریق زیر سؤال اصل و نسب او صورت نمی‌گیرد، بلکه به عنوان نوعی شیطان‌صفتی، پست‌فطرتی، بی‌پرنسیبی، رندی، مرز نشناسی، وقاحت و .. نیز به کار گرفته می‌شود.  مضحک است کسی نگاه فمینیستی به جهان داشته باشد یا باوری به افکار سنتی و پدرسالار نداشته باشد، اما همچنان این واژه را به کار ببرد. نفس به کار بردن این واژه ولو به‌عنوان دشنام یا شوخی، تولید دوباره فرهنگی زن‌ستیز و فرزند ستیز است.

او درباره تبعیض قانونی هم می‌گوید: «از نظر قانونی نیز این برچسب، انگی تبعیض‌آمیز است. فرزند خود هیچ نقشی در کم و کیف به دنیا آمدنش ندارد و همین که قانون، واژه ولد زنا را برای مذموم خواندن “حرام‌زادگی” به کار می‌گیرد، نوع کج‌روی اجتماعی است و نهادینه کردن تبعیض علیه این گروه از فرزندان در برابر فرزندانی که محصول ازدواج‌های دینی، شرعی و حتی عرفی جامعه نیستند.»