تعداد گرسنگان و محرومان جهان آنقدر زیاد است که میتوان آنها را در دستههای چند میلیونی قرار داد اما بانک جهانی به تازگی شگردی به کار برده که آمار فقرا را به طور صوری کمتر از واقعیت موجود نشان میدهد.
چند هفته پیش بانک جهانی خط فقر را از ۱.۲۵ دلار در روز به ۱.۹ دلار تغییر داد. اتفاقی که در ابتدا بسیاری را خوشحال کرد که بالاخره بانک جهانی هم پذیرفت خط فقر بسیار پایین بوده و در حالت جدید حداقل کمی معنادارتر میشود. اما این خوشحالی خیلی زود از بین رفت. چرا که در واقع بانک جهانی مبنای محاسبه را تغییر داده و با این کار ۱۰۰ میلیون از تعداد فقرای جهان کاسته، حال آنکه در دنیای واقعی چیزی تغییر نکرده است.
شعبده آمار دستاورد بزرگی برای بانک جهانی داشته: خط فقر بالا رفته اما تعداد فقرا کم شده؛ حال آنکه خط فقر جدید هنوز هم کفاف نیازهای اولیه انسان برای بقا را نمیدهد با اینحال بیشرمی وارونه جلوه دادن واقعیت تمامی ندارد. حقیقتی که مورد اجماع دانشگاهیان نیز هست. اما واقعا قدرت خرید ۱.۹ دلار در روز چقدر است؟
به لحاظ فنی این عدد معادل بینالمللی قدرت خرید در آمریکا در سال ۲۰۱۱ است. واضح است که با این عدد حتی تغذیه پایه نیز امکانپذیر نیست. بخش کشاورزی آمریکا (US Department of Agriculture) در سال ۲۰۱۱ اعلام کرد که برای تهیه خوراک کافی روزانه به ۵.۰۴ دلار نیاز است که تازه شامل سرپناه و پوشاک نمیشود.
مثالهایی از این دست فراوان است. در هند، کودکانی که در زیر خط فقر اعلام شده زندگی میکنند ۶۰ درصد بیشتر احتمال ابتلا به سوءتغذیه دارند و در نیجر، نرخ مرگ نوزادانی که زیر خط فقر تعیین شده زندگی میکنند سه برابر متوسط جهانی است. سوال اصلی اینجاست که وقتی چنین توافقی درخصوص معیوب بودن خط فقر وجود دارد چرا از آن استفاده میکنیم؟
بانک جهانی در تعیین خط فقر از معدل جهانی استفاده میکند و این یعنی خط فقر فقیرترین کشورهای جهان مثل چاد و برونئی هم شامل این معدلگیری است. جالب اینجاست که خود بانک جهانی تصدیق میکند که خط فقر مثلا در آمریکای لاتین ۶ دلار در روز است.
در این میان حکایت ایران کم و بیش یگانه است. مطابق محاسبات بانک جهانی در سال ۲۰۱۳، یک درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنند در حالیکه ۴ سال قبل از آن، ۳ درصد مردم زیر خط فقر بودهاند هرچند که همین آمار هم عجیب است. مطابق روش محاسبه بانک جهانی، با توجه به این نکته که قدرت خرید یک دلار معادل ٨٤١١ ریال است و با پرداخت یارانه ماهیانه، نباید هیچ فقیری در ایران وجود داشته باشد.
خط فقر در ایران
روش محاسبه خط فقر ملی در ایران بهطور رسمی موجود نیست، معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعی در پاسخ روزنامه اعتماد اعلام کرده که «اين نخستين باری است كه شيوه محاسبه خط فقر بهطور رسمی در ايران اعلام میشود» اما نتیجه نهایی معمایی بیپاسخ است و برخی آن را یک میلیون تومان میدانند و برخی هم معتقدند «بحث خط فقر با توجه به تنوعی که در کیفیت زندگی افراد جامعه ما در شهرها و مناطق مختلف کشور وجود دارد نمی تواند یک خط فقر ملی باشد. ما خطوط فقر متفاوتی داریم.»
آیا روشهای جایگزینی برای محاسبه خط فقر جهانی وجود دارد؟ بله. یک روش آن است که خط فقر، کشور به کشور محاسبه شود. نتیجه این روش نشان میدهد که حدود ۱.۷ میلیارد نفر زیر خط فقر زندگی میکنند و این با آماری که بانک جهانی علاقهمند به ارائه آن است در تضاد است. روش دیگر روش پیتر ادوارد در دانشگاه نیوکاسل با نام «خط فقر اخلاقی» است که مطابق محاسبات گذشته، ۵ دلار در روز و مطابق محاسبات جدید ۷.۴ دلار در روز را تعیین میکند.
اگر طبق روشهای دقیقتر، فقر جهانی را محاسبه کنیم چه اتفاقی میافتد؟ خواهیم دید که ۴.۲ میلیارد نفر زیر خط فقر زندگی میکنند و این ۴ برابر بیشتر از آن چیزی است که بانک جهانی دوست دارد ما باور کنیم و در واقع شامل ۶۰ درصد جمعیت کل جهان میشود؛ عددی که از سال ۱۹۸۰ بهصورت فزاینده زیاد شده است. در حالی که سازمان ملل معتقد است که تعداد افرادی که زیر خط فقر زندگی میکنند در ۲۵ سال گذشته حدودا نصف شده است و برای اهداف ۱۵ سال آینده تنها ۸۳۶ میلیون نفر را فقیر میداند.
اهداف توسعه پایدار، که در سپتامبر گذشته نهایی شد خط فقر ۱.۹ دلار در روز را هدف قرار داده است. چرا که تنها در این حالت است که میتوان نشان داد فقر جهانی رو به کاهش است و ثابت کرد که روشهای موجود اقتصادی نتیجهبخش بوده است.
استدلالهای اقتصاددانان سازمان ملل سخت بیمعناست. ما در روزگاری زندگی میکنیم که یک درصد پولدارهای دنیا بیش از نصف مردم جهان پول دارند. از آن بدتر، ۶۷ میلیاردر بیشتر از ۳.۵ میلیارد نفر پول دارند و هنوز اقتصاددانان به ما میگویند اگر بیشتر از روزی ۱.۹ دلار در روز پول داریم جای نگرانی نیست و همهچیز درست است.
————–
منابع: گاردین، وبسایت سازمان ملل، خبرآنلاین و فودپرس
Trackbacks