روز شنبه هفتم شهریور ماه، تلویزیون دولتی ایران، از یک -به بیان خودش- «معتاد کارتنخواب» دعوت کرد تا در برنامهای زنده حاضر شود.
میکروفون این برنامه که «پیشخوان خبر» نام دارد و از شبکه خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش میشود، چند دقیقه در اختیار این شهروند بود تا مشکلات خودش را بازگو کند.
فایل تصویری این برنامه به صورت گسترده در شبکههای اجتماعی فارسی بازنشر شده و در گروههای تلگرامی دستبهدست میشود. کاربران شبکههای اجتماعی و فعالان عرصه عمومی اظهارنظرهای مختلف و متنوعی در مورد این برنامه کردهاند.
بیسابقه و غیرمنتظره
پیش از این البته قربانیان آسیبهای اجتماعی به برنامههای مختلف تلویزیون ایران دعوت شده بودند، اما آنها در واقع قربانیان «سابق» و «به راه راست هدایتشدگان» امروزند.
به عنوان مثال، چند سال پیش «امین آقا فرزانه»، از «لات»های معروف تهران در برنامه ماهعسل به کارگردانی احسان علیخانی حضور یافته بود.
حضور «معتاد»هایی که در دورههای درمان موفق به ترک شدهاند هم در تلویزیون ایران متداول است. این افراد البته معمولا با چهره شطرنجی در برنامههای مختلف نشان داده میشوند.
همچنین در برنامههایی مانند شوک، از افرادی که با عنوان «متخلف» شناخته میشوند، با دوربین مخفی فیلمبرداری میشود و با صورت پوشانده شده، در تلویزیون نشان داده میشوند.
تلویزیون ایران حتی متخلفان رانندگی را با چهره شطرنجی نشان میدهد.
مردی که یکی از فرماندهان نیروی انتظامی، همانجا و در همان برنامه او را «مجرم» میخواند، احتمالا اولین بار است که میکروفون یک برنامه زنده را به دست میگیرد، وضعیت خود را توصیف میکند و البته صراحتا از مسئولان و متولیان امر انتقاد میکند.
«معتاد هستید» یا «اعتیاد دارید»؟
مجری شبکه خبر تلویزیون ایران، از این شهروند که در شبکههای اجتماعی و همینطور بین مردم به «معتاد کارتنخواب» معروف است، با عبارتهای «یکی از شهروندان عزیز» و «آسیبدیده اجتماعی» یاد کرد. حتی وقتی مستقیم او را مورد خطاب قرار داد، از بهکار بردن «معتاد هستید» خودداری کرد و با عبارت نسبتا محترمانهتری، پرسید: «چه مدت است معتاد … اعتیاد دارید؟»
این دست نگاهها در تلویزیون دولتی ایران نه تنها سابقه چندانی ندارد، که حتی مغایر بخشی از ایدئولوژی رسمیای است که حکومت آن را ترویج میکند.
جمهوری اسلامی سالهاست تلاش میکند به مردم بقبولاند معضلاتی همچون فقر، فساد، اعتیاد و بیکاری، مشکل ساختاری نیستند و ربطی به مدیریت و برنامهریزی ندارند، بلکه «هر فرد مسئول عملکرد خودش است».
از نظر ایدئولوژی رسمی حکومت دینی البته «غرب، رسانههای بیگانه، شبکههای ماهوارهای، استکبار جهانی و …» هم میتوانند در این مشکلات نقش داشته باشند.
چندی پیش یک روحانی طرفدار حکومت و نزدیک به جناح تندروی درون جمهوری اسلامی، در توییتر خود نوشته بود: «امکان ندارد کسی متعادل رشد کرده باشد، خوب هم درس خوانده باشد، بعد با مدرک فوق لیسانس بیکار باشد! من باور نمیکنم.»
این تنها یک نمونه از تلاش هواداران حکومت ایران برای فرافکنی مشکلات ساختاری و انداختن آنها به گردن «تربیت نامتعادل» و «خوب درس نخواندن» است.
البته در سالهای اخیر «بیتوجهی به دستورات اسلام» هم به عنوان یکی از علل اصلی مشکلات اساسی جامعه ایران (فقر، اعتیاد، بیکاری و …) جا زده میشود.
در چنین وضعیتی، یاد کردن از یک معتاد خیابانی با عنوانهایی چون «شهروند عزیز» و «آسیبدیده اجتماعی» میتواند تعجببرانگیز -و در صورت تکرار و تداوم- خوشحال کننده باشد.
«معتاد کارتنخواب» چه گفت؟
«شهروند عزیز» و «آسیبدیده اجتماعی» اما به گفته خودش ۱۴ سال است که «اعتیاد» دارد و دستکم پنج بار در کمپهای ترک اعتیاد، «ترک کرده است».
او صراحتا میگوید: «نمیشود من به زور ترک کنم… من خودم نخواستم ترک کنم، چون امیدی ندارم برای زندگی.»
ما از تحصیلات و خاستگاه طبقاتی و اجتماعی «شهروند عزیز»، که نه نام دارد و نه نشان، جز «آسیبدیده اجتماعی» بودن، خبری نداریم. اشاره او اما به دلیل اعتیادش، به اینکه چرا بعد از بازگشت از کمپ، «مواد مصرفیاش را بغل کرده است»، دقیق است.
حتی فرمانده پلیس مبارزه با مواد مخدر هم با این که او را مجرم میداند، نمیتواند ادعای او را انکار کند: «آنچه که بایستی در این تریبون گفته شود، از کلام این شهروند عزیز بود و خیلی از دستگاهها به لحاظ گفتههایی که ایشان داشتند، حقیقا میبایست در عملکرد خودشان تجدیدنظر کنند.»
حرف «معتاد کارتنخواب» روشن است: تا زمانی که پول لازم برای برگشتن نزد خانواده را نداشته باشد، دوباره همان آش است و همان کاسه. او با دست خالی و بدون شغل، بدون درآدمد حداقلی، نزد خانوادهاش برنمیگردد. اگر هم برگردد، بعید است که خانواده او را بپذیرد.
سالهاست آسیبشناسان و جامعهشناسان در ایران میگویند که حل معضل اعتیاد، بدون حل مساله بیکاری و فقر ممکن نیست.
فرمانده پلیس: به دیگران آسیب نزنند!
علی مؤیدی، رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر ایران، مهمان دیگر این برنامه پیشخوان خبر بود. او هر چند در این برنامه تایید میکند که «شهروند عزیز» حقیقت را گفته است، اما در تحریفی آشکار میگوید: «ایشان اگر مبتلا به اعتیاد است، انتظار و توقعش از حاکمیت این است که اگر آمد کف خیابان، به لحاظ این که آسیبهای دیگری به دیگران و به جامعه وارد نکند، انتظارش این است که یک خانه دوم برایش تعریف شود.»
این در حالیست که دو دقیقه پیش از این، «معتاد کارتنخواب» گفته بود انتظارش این است که وقتی از کمپ ترک اعتیاد بیرون میآید، شغل و درآمدی داشته باشد تا بتواند به آغوش خانوادهاش برگردد.
فرمانده پلیس مبارزه با مواد مخدر اما ظاهرا خود را «پلیس مبارزه با معتادان» میداند. «معتاد کارتنخواب» حاضر در برنامه هم قبلا گفته است که نیروی انتظامی با امثال او مثل حیوان رفتار میکند: «انگار از ما عقده دارند. ما وقتی لباس نیروی انتظامی را میبینیم فرار میکنیم.»
تاکید فرمانده پلیس مبارزه با مواد مخدر، تنها روی ساماندهی معتادان است. او رویکرد حکومت ایران را با کشورهای دیگر جهان مقایسه میکند، اما نسبت به کنترل یا جلوگیری از سوء مصرف مواد مخدر که تنها در جمعآوری معتادان از سطح شهر: «در هیچ کشوری امکان ندارد دستگاههای متولی اجازه بدهند که این آسیبدیدگان اینقدر چهره شهر را خراب کنند.»
این رویکرد اما در حاکمیت ایران سابقهدار است. اسفند ماه سال ۹۲، روابط عمومی شهرداری کرمانشاه پیشنهاد کرده بود «از پتانسیل کودکان کار و خیابان در ایام نوروز برای استقبال از میهمانان نوروزی استفاده شود.»
بر اساس این پیشنهاد این امر میتوانست «موجب جمعآوری کودکان کار از سطح شهر و از بین رفتن مناظر زننده» شود.
از نظر شهردار وقت کرمانشاه، برای جمعآوری مناظر زننده کودکان، حتی میتوان کار کودک را به رسمیت شناخت: «میتوانیم برای این کودکان لباس فرم تهیه کنیم و آنها را در نقاطی که کمپهای نوروزی برپا شده مستقر کنیم تا با گل از مهمانان استقبال کنند و آنها را در جابهجایی وسایل و حمل بارهایشان کمک کنند.»
گویا این یکی از راهبردهای اساسی حاکمیت در برخورد با معضلات اجتماعی است: اگر نمیتوانیم چیزی را تغییر دهیم، کافی است آن را به شکلی در بیاوریم که برایمان آزاردهنده نباشد.
دستگاههایی که «به هیچ وحدتی» نمیرسند
فرمانده پلیس مبارزه با مواد مخدر -شاید ناخواسته- اعتراف میکند که صبح همان روز، جلسه ستاد مبارزه با مواد مخدر، عالیترین مرجع حکومتی ایران در این خصوص، جز مشاجره و درگیریهای لفظی نتیجهای نداشته است.
در برنامه زنده شبکه خبر، محسن روشنپژوه، معاون پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی ایران هم حضور دارد. در قسمتی از برنامه که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، نماینده پلیس به نماینده بهزیستی اجازه صحبت کردن نمیدهد.
معاون سازمان بهزیستی هم میگوید «حرفهای این دوستمان (که اشاره به «معتاد کارتنخواب» است)، درست است.»
پایان برنامه هم به درگیری لفظی بین نماینده پلیس و بهزیستی میگذرد.
اما دو طرف در یک نکته توافق دارند و آن نکتهای است که مجری برنامه به عنوان نتیجه از آن یاد میکند: «به این نتیجه رسیدیم که ناهماهنگی بین دستگاههای مختلف باعث شده چهره شهر چنین باشد.»
نه معاون بهزیستی، نه فرمانده پلیس مبارزه با مواد مخدر، نه مجری برنامه، اشارهای به رنجهای آن «شهروند عزیز آسیبدیده اجتماعی» نمیکنند و حتی به سرراستترین نتیجه ممکن از حرفهای او و خودشان نمیرسند: برای این که «معتادان» چهره شهر را زشت نکنند، باید برایشان شغل و درآمد مناسب بهوجود آورد.
جای خالی یک لیوان
چند ساعت بعد از انتشار ویدئوی «حضور معتاد کارتنخواب در تلویزیون»، نگاهها از حرفهای او و دیگران درباره وضعیت سوءمصرفکنندگان مواد مخدر، به لیوانی منحرف شد که در برابر او نبود.
اغلب کاربران شبکههای اجتماعی این اتفاق را «شرمآور» توصیف کردند. این که در برابر دو مهمان و مجری برنامه، یک لیوان قرار دارد، اما در برابر «شهروند عزیز، آسیبدیده اجتماعی، بیمار، مجرم»، چیزی وجود ندارد. به همین ترتیب کسی هم حرفهای او را جدی نمیگیرد.
هر چند از به رسمیت شناختهشدن یک «معتاد کارتنخوابِ مجرم» به عنوات «شهروند» در تلویزیون ایران باید استقبال کرد، آن هم در حالی که تنها یک هفته بعد از این برنامه، علیاکبر محمدزاده، رییس کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال ایران، گفته است: «خالکوبی مخصوص زندانیان و آدمهای بیفرهنگ و بیشخصیت است.»
معادل دانستن زندانیان با «آدمهای بیفرهنگ و بیشخصیت»، بدون در نظر گرفتن بستری که زندانی در آن مرتکب جرم شده است، آن هم از جانب یک رییس کمیته «اخلاق»، احتمالا برای این است که تمام مسئولیت جرم را بر عهده مجرم بگذارند و زمینه اجتماعی وقوع جرم را پنهان کنند.
در برنامه ماه عسل با حضور امین فرزانه که پیشتر به آن اشاره شد هم مجری و «لات» سابق، اصرار دارند که هر آنچه بر سر امین فرزانه آمده، حاصل انتخابهای فردی و «ماجراجوییها»ی خودش بوده و حتی تلاش میشود نقش خانواده او را در زندگیاش کمرنگ جلوه دهند.
این همه در حالی است که در جهان پیشرفته، پذیرفته شده که رویکرد ممنوعیت و «مبارزه» در مواجهه با مواد مخدر، مفید نیست و باید آن را کنترل و ساماندهی کرد. همچنین سالهاست که جامعهشناسان و جرمشناسان بر این عقیدهاند که مجرم، قبل از این که مجرم باشد، قربانی شرایط اجتماعی خود است. بگذریم از این که در کمتر جایی از دنیا، سوءمصرف مواد مخدر، جرم تلقی میشود.