با رشد تکنولوژی و ورود ماشین آلات پیشرفته در تولید، هر چند سختی کار نسبت به گذشته کمتر شده است، اما مشکلات جدیدتری برای نیروی کار به وجود آمده است.
استفاده از مواد شیمیایی خطرناک در تولید بخشی از کارخانهها، تولید سر و صدا توسط ماشین آلات صنعتی و حمل مواد سنگین توسط نیروی کار در بخش ساخت و ساز، بیماریهای تنفسی و ریوی، از دست دادن شنوایی و بیماریهای استخوانی را به شایعترین بیماریها در میان کارگران در سطح جهان تبدیل کرده است.
به گزارش سازمان جهانی کار، بیماریهای شغلی شش برابر بیشتر از حوادث ناشی از کار موجب مرگ و میر کارگران میشود. این آمار در ایران ١٢ برابر است. در ایران بعد از بیماریهای قلبی و عروقی، بیماریهای ناشی از کار بیشترین آمار بیماریها را به خود اختصاص دادهاند.
آمار جداگانهای برای مرگ و میر کارگران ناشی از بیماریهای محیط کار منتشر نشده است و به گزارشهای ماهانه پزشکی قانونی که عموما شامل مرگ ناشی از حوادث کار است، اکتفا میشود.
اما با وجود پنهان ماندن آمار بیماریهای شغلی در ایران و تلفیق آن با آمار حوادث ناشی از کار، این پرسش وجود دارد که چرا بیماریهای ناشی از کار بیشتر از حوادث ناشی از کار در ایران جان کارگران را میگیرند؟ چه عوامل بیماریزایی در محیط کار وجود دارد که موجب بیماری کارگران میشود؟
ایران، کشور آلایندههای شیمیایی برای کارگران
ایران، دومین تولیدکننده محصولات پتروشیمی در خاورمیانه است. مجتمعهای بزرگی همانند پتروشیمی اصفهان، پتروشیمی شازند، کود شیمیایی شیراز و مجتمع بندر امام، هزاران کارگر را در خود جای داده است.
کارخانههای پتروشیمی در ایران به دلیل عدم وجود نظارت قانونی از ارائه شناسنامه در مورد محصولات تولیدی و آلایندهها خودداری میکنند.
رييس انجمن علمي بهداشت كار ايران، در اردیبهشت ماه سال ١٣۹١، در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با اشاره به اثرات زيان بار تماس با آلايندههای شيميایی، از اجباری نبودن تهيه «شناسنامه مواد توليدی» در كارخانهها انتقاد كرده و گفته بود: «ميزان ابتلا به سرطانهای شغلی در جامعه رو به افزايش است.»
فريده گل بابايی گفته بود که عمدهترين مخاطرات موجود در زندگي در محيطهای كاری وجود دارند و علت آن هم اين است كه فرد در يک فضای محصور با انواع مواد شيميايی سر و كار دارد. اگر تماس با اين مواد شيميايی از حد معينی بيشتر شود، میتواند تاثيرات مخربی بر جای بگذارد.
به گزارش سازمان جهانی کار، سالانه یک میلیون کارگر در جهان به خاطر تماس با مواد آلاینده شیمیایی جان خود را از دست میدهند.
در سال ١٣۸۸، در کارخانه فارسیت دورود استان لرستان، به خاطر استفاده از ماده شیمیایی غیرمجاز «آزبست»، ۶۷ کارگر مبتلا به سرطان بدخیم «مزوتلیوم» شدند و جان خود را از دست دادند.
این در حالی است که در ۴٠ کشور دنیا، این ماده شیمیایی خطرناک را در مواد اولیه تولیدی خود حذف کردهاند. بر طبق آمارهای غیر رسمی ایران هفتمین کشور دنیا در استفاده از «آزبست» است.
آزبست بعد از سرب و جیوه، خطرناکترین ماده شیمیایی برای محیط زیست و سلامت انسان شناخته شده است.
سین. ب، ۴۷ سال دارد و بیش از ١٠ سال است که در کارخانه فارسیت دورود مشغول به کار است. او بعد از تعطیلات نوروز ١٣۹۴، با در بسته کارخانه مواجه و از کار اخراج شد.
این کارگر باسابقه فارسیت دورود که با مشکلات تنفسی به خاطر تماس با «آزبست» دست و پنجه نرم میکند، در گفتوگو با رادیو زمانه در مورد مرگ ۶۷ تن از همکارانش در سالهای گذشته به دلیل بیماری سرطان میگوید: «با وجود مصوبه دولت در مورد حذف استفاده از آزبست در تولید لولههای سیمانی و الیافی در سال ١٣۷۹، کارخانه فارسیت دورود همچنان و به طور گستردهای از این ماده الیافی در تولید استفاده میکرد. در سالهای اول که من به کارخانه رفتم از ماسک هم استفاده نمیشد و بعدها خودمان آن را تهیه کردیم.»
این کارگر فارسیت دورود در ادامه با اشاره به مشکلات تنفسی که برای او به وجود آمده میگوید: «از سال ١٣۹٠ تا ١٣۹٢ کارخانه به خاطر استفاده از آزبست تعطیل شد و ما بلاتکلیف بودیم. البته لوله و سقفهای سیمانی زیادی در انبار مانده بودند و بخش فروش کار خودش را میکرد. من با این وضعیت جسمی توان کار کردن ندارم و با آنکه بیمه هستم، باید بخشی از هزینههای درمان را خودم پرداخت کنم. تعداد زیادی از دوستان من جان خود را در این سالها از دست دادند و بیشتر از ۶۷ نفری بودند که در اخبار منتشر شد، اما با تمام بلاهایی که به سر ما آمد، سازمان تامین اجتماعی که مالک این کارخانه است، هیچ اقدامی برای حذف این ماده تولیدی نکرد و زمانی دست به کار شد که خیلی دیر شده بود.»
علاوه بر استفاده از مواد شیمیایی غیرمجاز در کارخانههای پتروشیمی، استفاده از سُرب در کارگاهها و کارخانههای ایران، نگران کننده قرار است.
در گزارش مرکز سلامت و محیط کار در سال ١٣۹٣ در برنامه عملیاتی کاهش و کنترل سرب در محیط کار آمده است: «بر اساس آخرین آمار جمعآوری شده از ۲۴ دانشگاه علوم پزشکی کشور به ترتیب تعداد ۹۱۰ کارگاه و پنج هزار و ۲۷۰ شاغل در معرض سرب هستند. از کل شاغلان در مواجهه با سرب حدود هزار و ۸۳۴ نفر از آنها در محیطهای کاری حضور دارند که سرب در آنها بیشتر از حد مجاز است. از این تعداد سرب در ۱۲۴ کارگاه به عنوان ماده اولیه و اصلی کاربرد دارد که در مجموع سه هزار و ۲۵۹ نفر از کارگران را شامل میشود.»
بر اساس مطالعهای که در مدرسه بهداشت هاروارد در سال ٢٠٠۸ میلادی صورت گرفته است، سربی که وارد بدن میشود درون استخوان ذخیره شده و تا سالها در بدن باقی میماند و به تدریج در درون خون آزاد میشود. به این ترتیب تاثیر مخرب سرب بر سلامت انسانها تا مدتهای زیادی بعد از اینکه آنها در مجاورت سرب قرار گرفتند، همراهشان باقی میماند.
خط تولید پر سر و صدا و خطر ناشنوا شدن کارگرها
کارگرانی که در محیطهای پر سر و صدا کار میکنند، به دلیل آلودگیهای صوتی محیط کار ابتدا در معرض افت شنوایی و پس از آن در معرض ناشنوایی کامل قرار میگیرند. کارگران معادن، نساجی و ریسندگی در ایران به دلیل استفاده از دستگاههای کهنه و دسته دوم بیشتر در معرض ناشنوایی قرار دارند.
حسین اوریاد، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، مرداد ماه ١٣۹٢ در گفتوگو با خبرگزاری مهر گفته است: «تحقیقات پژوهشگران نشان داده که حضور در محلهای پر سر و صدا، مشکلاتی مانند فشار خون، افزایش ضربان قلب و تعداد تنفس را نیز به همراه دارد.»
آلودگیهای صوتی، یکی از شایعترین عوامل زیانآور در محیط کار است. بیشترین میزان تولید صدای مجاز در یک شیفت هشت ساعته کاری، ۸۵ تا ۹٠ دسیبل است که در کارخانههای نساجی و ریسندگی در ایران تا ١٠٠ دسیبل هم میرسد.
برخی فلزات سنگین، حلالها و سایر مواد شیمیایی نیز باعث کاهش شنوایی حسی و عصبی میشود.
آرتروز و دردهای استخوانی در کارگران ساختمانی
بیش از یک میلیون و ۷٠٠ هزار نفر کارگر ساختمانی در ایران، بدون بیمه و تشکل، مشغول به کار هستند.
علاوه بر قرار گرفتن مواد شیمیایی و ریزگردها که کارگران ساختمانهای بتنی در معرض آن قرار دارند، آرتروز و درد کمر و استخوان یکی از شایعترین بیماریهای شغلی در بین کارگران ساختمانی در ایران است.
رضا. ف، که در ٢۹ سالگی به خاطر حمل مواد سنگین دچار درد شدید کمر و آرتروز گردن شده، ١٠ سال است در ساخت بناهای بتنی کرمانشاه کار میکند.
این کارگر ساختمانی در مورد خطراتی که در محیط کار تهدیدش میکند، به رادیو زمانه میگوید: «درد کمر و آرتروز گردن را تا چند سال پیش نداشتم، اما این درد کمکم سراغم آمد. کار روزانه ساختمانهای بتنی تا ١٠ ساعت است و در تمام این مدت، به جز در زمانی که بتنریزی توسط ماشینآلات صورت میگیرد، باید مصالح سنگین را جابهجا کنم و در جایی هم که لازم است با قرقره، گاهی اوقات تا ارتفاع ١٠ متر، سطل پر از بتن را از پایین تا بالا بکشم. البته بعد از گذشت ١٠ سال این کار را تازه واردها انجام میدهند، اما کار ما طوری است که نمیتوان دست روی دست گذاشت و نظارت کرد. در هر شرایطی باید مواد سنگین را جابهجا کنیم.»
کارگران ساختمانی در ایران، رکوردار حوادث ناشی از کار هستند. علاوه بر بیماریهای ناشی از حمل مواد سنگین که منجر به کمردرد و آرتروز در کارگران ساختمانی میشود، بیماریهای پوستی در اثر تماس با سیمان مرطوب، درزبندهای آکرلیک، قیر یا آسفالت و پاک کنندهها، در میان آنها شایع است.
نان به نرخ جان و نقش دولت و کارفرما
در اردیبهشت ماه ١٣۹۴، حسن هفدهتن، معاون روابط کار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ایران خبر داد که سالانه دستکم ۹هزار و ۸٠٠ نفر در ایران بر اثر حوادث و بیماریهای شغلی جان خود را از دست میدهند.
بنا بر گزارش نهادهای دولتی در ایران، بیماریهای شغلی نه تنها کاهش نیافته، بلکه روند صعودی هم به خود گرفته است.
نقش نظارتی دولت به عنوان بزرگترین کارفرمای اقتصادی در ایران و همچنین نظارت واحدهای ایمنی و بازرسی کار در کارخانهها و کارگاههای بخش خصوصی، با توجه به افزایش بیماریهای شغلی، کمرنگ و بیاثر به نظر میرسد.
با وجود طرح خانههای بهداشت کارگری که در سال ١٣۶۸ به تصویب رسید، این طرح در ایران نیمه تمام ماند و به دلیل اهمیت ندادن به آن، به دست فراموشی سپرده شد.
طرح نیمه تمام بیمه کردن یک میلیون و ۷۰۰ هزار کارگر ساختمانی که بار یکی از پرخطرترین مشاغل را در ایران به دوش میکشند، عدم پاسخگویی به مطالبات ١٢٠ کارگر اخراجی فارسیت دورود که سالها با خطرناکترین مواد شیمیایی کار کردهاند و همچنین نبود یک برنامه مشخص و جامع از طرف دولت برای ارتقای ایمنی و بهداشت کار، نقش دولتها را در ایران در ایجاد یک محیط امن و به دور از بیماری و حادثه برای کارگران، بیتاثیر کرده است.