خواست و اراده آیتالله خامنهای این است که کلیه فرامینش به گفتمان عمومی تبدیل شود. او در دیدار با اساتید دانشگاهها در ۱۳۹۴/۰۴/۱۳ به صراحت این مطالبه را عنوان کرد. او گفت که بسیاری از مسئولان نظام سخنان و فرامینش را به عنوان “نصیحت منبری” به شمار می آورند، نه فرامینی که باید به گفتمان عمومی تبدیل شود.
میگوید: «چند سال است که بنده در همین جلسه و در جلسات دیگر و در دیدارهای خصوصی با مسئولان اجرائی کشور، روی این مسئله تکیه کردهام، متأسفانه اطلاعاتی که به من میدهند و گزارشی که به من میدهند، نشان میدهد که نه، این حرفهای ما مثل نصیحت است؛ نصیحتی که مثلاً یک نفر منبر میرود و یک نصیحتی میکند؛ با این چشم نگاه شده؛ اینجور نیست؛ باید سعی بشود.»
او میگوید که اگر قرار است خواستهای عملیاتی شود، باید در گام اول به گفتمان عمومی تبدیل شود تا در گام بعد بدان عمل شود. گلایه میکند که نقشه جامع علمی کشور ، «با زحمت و تلاش دوستان تکمیل شد و به جایی رسید و یک سند کاملِ خوب تهیه شد برای کشور که خیلی مغتنم است. آن کسانی هم که صاحبنظر هستند، بعد از این که نقشه جامع علمی کشور تهیه شد -آنطور که به بنده گزارش دادند و منتقل شد- تأیید کردند منتها چون “گفتمانسازی” در این زمینه صورت نگرفت، مدیران، اساتید و دانشجویان اطلاع درستی از نقشه جامع علمی کشور ندارند.
آیتالله خامنهای در ۱۳۹۲/۱۲/۱۵ در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری نیز تأکید کرد که نباید سخنانش نصیحت به شمار رود، بلکه باید آنها را به گفتمان تبدیل کرد. میگوید: «آخرین مطلب، مسئله گفتمانسازی است. این مطالبی كه عرض كردیم، اینها فقط نصیحت و درددلِ بین ما نیست كه شما بگویید بنده بشنوم، بنده بگویم شما بشنوید، باید اینها به صورت گفتمان در بیاید. گفتمان یعنی باور عمومی؛ یعنی آنچیزی كه به صورت یك سخنِ مورد قبول عموم تلقی بشود، مردم به آن توجه داشته باشند؛ این با گفتن حاصل میشود؛ با تبیینِ لازم – تبیین منطقی، تبیین عالمانه و دور از زیادهرویهای گوناگون – حاصل میشود؛ با زبان صحیح، با زبان علمی و منطقی و با زبان خوش، بایستی این مطالب را منتقل كرد.»
فرامین/گفتمانهای گوناگون
“اقتصاد مقاومتی” یکی دیگر از عناوین و فرامینی است که آیتالله خامنهای مطرح کرده است. به نقل از یکی از اساتید حاضر در دیدار میگوید که “خیلیها از اقتصاد مقاومتی که شما میگویید، اطلاع ندارند”. سپس با اذعان به این خبر به عنوان نقطه ضعف، میکوشد تا راه برون رفت نشان دهد.
راهحل مسأله، همانگونه که مطرح شد، تبدیل خواستههای ولی فقیه به گفتمان عمومی است. خامنهای میافزاید: «ما اگر میخواهیم یک خواستهای تحقق پیدا کند، قدم اوّل این است که این خواسته را بهصورت یک گفتمان پذیرفتهشده دربیاوریم؛ مسئله علم از همین قبیل بود که یک گفتمان شد و بهطور طبیعی وارد جریان عملی شد، عملیّاتی شد و بهصورت یک جریان درآمد؛ این [مسئله اقتصاد مقاومتی] هم همینجور است. مسائل مربوط به نقشه جامع علمی کشور باید تبدیل بشود به یک گفتمان و بهصورت جدی اجرا بشود.»
آیتالله خامنهای همیشه با تأکید بر آمارها از پیشرفت علمی ایران در برخی قلمروها سخن گفته است. میگوید که تعداد اعضای هیأت علمی دانشگاهها از حدود ۶-۵ هزار نفر در سالهای اول انقلاب به حدود ۷۰ هزار نفر رسیده است، تعداد دانشجویان ۲۵ برابر قبل از انقلاب شده است، ۱۰ میلیون فارغالتحصیل داریم، جنبش علمی کشور با شتاب فوقالعاده به یک جریان تثبیت شده تبدیل گردیده و ایران را با رشد ۱۳ برابر متوسط جهانی به رتبه شانزدهم جهانی ارتقأ داده است. این تحول چگونه حاصل شد؟ پاسخ خامنهای روشن است: چون فرامین او به گفتمان تبدیل شد.
بدین ترتیب، اگر در تمامی حوزهها، سخنان و فرامین او به گفتمان عمومی تبدیل شود، مسائل حل و فصل خواهند شد. احتمالاً او بر این باور است که دلیل عدم تحقق “اقتصاد مقاومتی”، عواملی چون روشن نبودن مقوله اقتصادی مقاومتی به عنوان برنامه اقتصادی، “شدیدترین تحریم های طول تاریخ که در مورد کشوری به اجرا درآمده” و دهها متغیر دیگر نیست؛ بلکه این امر است که اقتصاد مقاومتی هنوز به گفتمان عمومی تبدیل نشده است.
خامنهای در ۲۰/۱۲/۹۲ در مورد تبدیل اقتصاد مقاومتی به گفتمان عمومی گفته است: «الزام هفتم و کار لازم هفتم [از الزامات و انتظارات سیاستهای اقتصاد مقاومتی]، گفتمان سازی است؛ باید تصویر درستی از اقتصاد مقاومتی ارائه بشود.» در ۶/۱۲/۹۲ هم به سران سه قوه گفته است: “گفتمانسازی در خصوص اقتصاد مقاومتی و تبدیل آن به یك گفتمان عمومی، بسیاری از مشكلات را بر طرف و كارها را تسهیل خواهد كرد.»
شاهد و قرینهای که این مدعا را تأیید میکند، ادعای او درباره الگوگیری “بیداری اسلامی” – یعنی همان بهار عرب- از انقلاب اسلامی ایران است. با این الگوگیری، گفتمان انقلاب اسلامی به گفتمان غالب منطقه تبدیل شد. آیتالله خامنهای در ۱۳۹۰/۰۷/۲۸ در دیدار مسئولان اجرائی استان کرمانشاه ادعا میکند که “گفتمان غالب” منطقه، “گفتمان شریعت اسلامی” است.
میگوید: «خوشبختانه امروز در سطح منطقه، گفتمان اسلام، گفتمان پیروی از معارف اسلامی و احکام اسلامی و شریعت اسلامی، شده گفتمان غالب. در کشورهائی انقلاب شد، حرکت شد و مردم شعار دادند؛ در کشورهای دیگری هم اگرچه این تظاهر وجود ندارد، اما در باطن امر مردم اینجورند؛ آدم نشانههایش را دارد مشاهده میکند؛ این همان گفتمان شماست، این همان حرکت شماست. و جمهوری اسلامی و کشور عزیز ما الان به عنوان یک نمونه و یک الگو مطرح است؛ نگاه می کنند، می سنجند… تمام آنچه که در کشور ما میگذرد و جمعبندی شده همه این حوادث، امروز برای ملتها مطرح است، مورد توجه آنهاست.»
او رهبران نظام را به مواضع تقابلی با دشمن فرا خوانده و از آنان میخواهد تا این مواضع غیر انفعالی را به گفتمان تبدیل سازند. خامنهای در ۱۳۹۲/۱۲/۱۵ در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری میگوید: «اینجوری نیست قضیه كه اگر چنانچه ما تسلیم شدیم در مقابل دشمن، آنوقت مشكلات ما برداشته خواهد شد، برطرف خواهد شد؛ نخیر. من واقعاً باید تشكر كنم از مسئولان كشور كه در مقابله با دشمن حرفِ صریح میزنند؛ عدم انفعال ملت ایران را و عدم انفعال انقلاب را به زبانِ صریح بیان میكنند؛ این خیلی لازم است. این را باید ما به صورت گفتمان دربیاوریم؛ و این هم یكی از مسائل ما است.»
پروژه ناممکن اسلامی کردن علوم انسانی
همه به خوبی آگاهند که ایجاد “تحول در علوم انسانی” و “اسلامی سازی علوم انسانی” یکی دیگر از فرامین اوست. به گمان او، اگر این مطالبه هم به گفتمان عمومی تبدیل شود، حتماً عملیاتی خواهد شد. برای این کار، “شورای تحول و ارتقای علوم انسانی” را تشکیل داده است. قرار است “اهداف و وظایف” گسترده این شورا، توسط “این افراد” محقق شود. آیتالله خامنهای در دیدار با اساتید و مسئولان وزارت علوم دستور میدهد که دانشگاه ها و وزارت علوم از شورای تحول علوم انسانی تبعیت کنند و مصوبات شورای تحول را عملیاتی سازند.
گذشته از ناممکن بودن “اختراع علوم اجتماعی اسلامی” (رجوع شود به مقاله “جانشینسازی خامنهای و کنترل بیشتر دانشگاه“)، پرسش این است که با افرادی که متخصص ترین شان غلامعلی حداد عادل است، چگونه میتوان “علوم اجتماعی تجربی اسلامی” برساخت؟
آیتالله خامنهای مدعی است که با تبدیل فرامین به گفتمان، رشد سریع تولید علمی ایران در سطح جهانی ممکن گردید. رتبه ۱۹ جهانی تولید علم و رتبه دوم جهان اسلام و خاورمیانه- پس از ترکیه- هیچ ربطی به علوم انسانی ندارد. آمارها نشان میدهد که مقالههای علمی منتشر شده در نشریات تخصصی بین المللی متعلق به رشتههای مهندسی برق و الکترونیک، شیمی چند رشتهای، علم مواد چند رشتهای، مهندسی شیمی، و شیمی- فیزیک است. در حالی که جمهوری اسلامی طی ۳۶ سال گذشته دائماً در حال گفتمان سازی پیرامون اسلامی کردن علوم انسانی بوده و دستاورد آن صفر است. تنها دستاورد این گفتمان، هزینه کردن ده یا صدها میلیارد تومان بودجه کشور بوده که افرادی چون آیتالله مصباح یزدی، غلامعلی حداد عادل، و…؛ و افراد تحت امر آنان سودشان را بردهاند.
چرا این همه تأکید بر گفتمان؟
آیتالله خامنهای در ۱۱/۱۱/۹۳ گفت «گفتمانسازى خیلى مهم است.». این همه تأکید آیتالله خامنهای بر گفتمان سازی برای چیست؟ به نظر او وقتی مسألهای به گفتمان تبدیل شد، عملیاتی خواهد شد و اجرای آن کار دشواری نخواهد بود. در ۱۳۹۰/۱۰/۱۴ در سومین نشست اندیشههای راهبردی در این مورد گفته است : «هم در زمینه مسائل نظریهپردازی کارهای مهمی انشاءالله انجام خواهد گرفت، هم در زمینه گفتمانسازی، و هم در زمینه نزدیک کردن این گفتمان به اجرا؛ که البته اگر به صورت گفتمان در آمد، اجرای آن دیگر کار دشواری نیست. یعنی همان اشکالاتی که به مجلس و شورای نگهبان و دولت و غیره دارند، همه آنها برطرف می شود. گفتمان یک جامعه مثل هواست، همه تنفسش میکنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. باید این گفتمانسازی انجام بگیرد؛ که البته نقش رسانهها و بالخصوص نقش روحانیون و نقش بزرگان و اساتید دانشگاهی حتماً نقش بارز و مهمی است.»
احتمالاً افرادی به اطلاع او رساندهاند که به گفته میشل فوکو، قدرت گفتمانساز است و قدرت رژیم حقیقت خود را میسازد. فرض کنیم که فوکو قدرت را به قدرت سیاسی فرو می کاست. (مطابق نظر فوکو باید قدرت را شبکه مولدی به شمار آورد که در سرتاسر بدنه اجتماع جریان دارد، چیزی به مراتب بیش تر از یک رانه منفی که کارکردش سرکوب است) فرض کنیم که قدرت سیاسی هرچه را اراده کرد بتواند به گفتمان تبدیل کند. اما گفتمانسازی یک چیز است و محقق کردن یک گفتمان چیزی دیگر.
“گفتمان انقلابی” شرط لازم وقوع انقلاب است. اما به صرف اختراع گفتمان انقلابی نمیتوان اراده گرایانه انقلاب کرد. اگر رژیم سیاسی دارای “اراده” و “توان” سرکوب باشد (یعنی بخواهد و بتواند نیروهای انقلابی را سرکوب کند)، همین دو متغیر مانع وقوع انقلاب میشود. بگذریم که متغیرهای دیگری هم در کارند.
همان گونه که گفته شد، گفتمانسازی پیرامون تحول علوم انسانی و اسلامی سازی آنها نیز بدون نتیجه و پر زیان بوده است.
آیتالله خامنهای در ۱۳۹۴/۰۴/۰۲ در دیدار مسئولان نظام گفت: «طبق آمارهای رسمی جهانی، رتبه بیستم در اقتصاد دنیا متعلّق به جمهوری اسلامی است؛ ما در رتبه بیستم قرار داریم و ظرفیّت لازم برای رسیدن به رتبه دوازدهم را هم داریم.» فرض کنیم که تبدیل ایران به اقتصاد دوازدهم جهانی و رشد اقتصادی ۸ درصدی به گفتمان عمومی تبدیل شود، اما به صرف این گفتمان ها نمیتوان به این رتبهها دست یافت. یکی از علل آن تعارض دیگر گفتمانهای رسمی جمهوری اسلامی با این گفتمانهاست.
هیچ کس به اندازه آیتالله خامنهای در حال گفتمانسازی ضد فساد نبوده است و هیچ کس به اندازه او در ساختن ساختار فسادآفرین جمهوری اسلامی نقش نداشته و ندارد. وقتی روشن میشود که خودیهای حافظ رژیم – سپاه ، بسیج، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات، قوه قضائیه، مجلس، روحانیت، و…- درگیر بزرگترین فسادها هستند، فرمان “نباید بیش از حد کش بدهند قضیه را” و “غلط ترین کار، ظلم به خیلیها، خلاف قانون، خلاف تدبیر و خلاف اخلاق” قلمداد کردن افشای بورسیههای قلابی ، گفتمان ضد فساد را به مضحکه عمومی تبدیل میسازد. مطابق تحلیل گفتمانی، جهان اجتماعی و سوژهها توسط گفتمان برساخته میشوند. گفتمان خودیها و غیر خودیهای آیتالله خامنهای، سوژههای فاسد تولید کرده و میکند.
آیتالله خامنهای خواهان هژمونی گفتمانی- غلبه دیدگاه خاص خود- است. اما در جهان اجتماعی مرکزیت زدایی شده، خصوصاً جهان اجتماعی ایران، این سودا دست نیافتنی شده و هیچ نوع مرجعیتی وجود ندارد. به همین دلیل مخالفان جمهوری اسلامی هم قادر به ساختن رهبری واحد مقبول همگان نیستند.
ایران دارای صدها گفتمان، به مجمع الجزایر هزار تکهای تبدیل شده که در غیاب گفتمان اعتمادساز، سوژهها به راههای متفاوت و متعارض رانده میشوند. اگر چه اکثر قدرت سیاسی همچنان در دست آیتالله خامنهای است، اما این امر لزوماً بدان معنا نیست که او دارای هژمونی گفتمانی است.
های آدولف خامنه ای !
Farid / 12 July 2015
در حکومتی که در ان مردم را صغیر و مهجور بدانند و برای مردم ادعای ولایت بکنند طبیعیست همچین اختلاسهایی اتفاق بیفتد چندی قبل اعلام شد 18000میلیارد تومان منابع بانکی دست چند نفر هست که عبارتند از رحیم مشائی(8900میلیارد تومان) بقائی.صادق محصولی.رحیمی.مرتضوی.دانشگاه ایرانیان(دانشگاه احمدی نژاد با 1200میلیارد تومان) البته در نظامی که رهبر ان خامنه ای 95 میلیارد دلار اموال دارد و توصیه همیشگی اش به زیر دستانش کشیدن فتیله به پایین است طبیعیست که همچین دزدیهایی رخ دهد و بقیه اموال مردم ایران را نیز به سوریه(20 میلیارد دلار در سه سال) لبنان فلسطین و جاهای دیگر می دهند چون از نظر اخوند ***
ایران باید فدای فلسطین شود
naseem / 12 July 2015
افشای ثروت فرزندان خامنه ای
روزنامه “القدس العربی” چاپ لندن در گزارش مفصلی در باره ثروت فرزندان ولی فقیه نوشت: ثروت فرزندان خامنهای میلیاردها دلار برآورد میشود که بیشتر آن در بانکهای انگلیس و سوریه و ونزوئلا است.
این منبع نوشت: ثروت مجتبی دومین پسر خامنه ای به سه میلیارد دلار بالغ میشود که بیشتر آن را در بانکهای امارات و سوریه و ونزوئلا و برخی کشورهای آفریقایی سپرده است.
به نوشته این روزنامه، پسر خامنه ای دست روی اراضی گسترده ای در شهر مشهد گذاشته و آنها را به ملک خصوصی خود تبدیل کرده است. و این در حالیست که شهردار تهران محمد باقر قالیباف چندین هکتار از زمین های دولت را در بهترین منطقه عباس آباد تهران و دیگر نقاط به او هدیه کرده است.
مسعود سومین پسر خامنه ای است که مسئول بسیاری از مؤسسات متعلق به رهبر جمهوری اسلامی است. مسعود چیزی بیش از 400 میلیون دلار در بانکهای فرانسه و انگلستان و صد میلیون دلار هم در بانکهای تهران دارد. مسعود همچنین مالک انحصاری فروش تولیدات شرکت رنو فرانسه در ایران است.
کوچکترین پسر رهبر میثم است. او با دختر یکی از مشهورترین تجار بازار ازدواج کرده است. او در کارهای تجاری از جمله شریک برادرش مسعود در شرکت رنو است. وی همچنین مسئول اجرایی برخی موسسات وابسته به دفتر رهبر انقلاب است،
بشری دختر خامنهای با پسر رئیس دفتر خامنهای محمد گلپایگانی ازدواج کرد. او از زمان طفولیت مورد توجه بسیار زیاد والدینش بود، زیرا اولین دختر در خانواده است، این خانواده آنقدر او را نازپروده کرده بود که حین خروج از مدرسه، مسیری که اتوموبیل او در آن حرکت می کرد را می بستند، و نگهبان جلوی در مدرسه مستقر می شد، و دو نگهبان هم پشت در کلاس در مدت زمانی که کلاس برقرار بود می ایستادند. ثروت بشری را 100 میلیون دلار برآورد می کنند.
اما دردانه دیگر هدی، کوچکترین فرزند بین دختران و پسران خامنه است. او با فردی از خانواده مذهبی سرشناس ازدواج کرده است، هدی توجه زیادی به لباس و مد و زیور آلات دارد، او در خانهاش یک سالن آرایش زنانه دارد، که به دلیل ترددات زیادی که به این مکان هست حفاظت میشود، ثروت او معادل ثروت خواهرش بشری یعنی 100 میلیون دلار برآورد شده است.
حسن مشهورترین دایی خامنهای است، او پیمانکار تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی، و مسئول خرید دوربین ها و لوازم برقی و ماشینآلات مونتاژ آن است، وی همچنین نماینده انحصاری شرکت سونی ژاپن در سراسر ایران است، مجموع خریدهای صداوسیما از شرکت سونی سالانه بین 50 تا 60 میلیون دلار است. مبلغ معاملات این شرکت در جمهوری اسلامی نیز به 600 میلیون دلار می رسد که 7 درصد از آن را دایی حسن به جیب می زند
naseem / 12 July 2015
مسل=میل
بهنام / 12 July 2015
زمانه عزیز ما دوستش داریم. بهتر از ایشون کسی نیست.
نیما / 12 July 2015
آقای خامنه ایی با توصیهها و گفتمان سازیها سعی در کمرنگ تر کردن نقش خود در خاکمیت دارد و همچون پدر یا پدر بزرگی دلسوز به نصیحت گوئی و خیرخواهی میپردازد ولی ایشان سخنگوی دهها ادارات اطلاعاتی و اتاقهای فکری مستقل از یکدیگر است و گفتمان ایشان، تحلیل و ارزیابی بخش امنیتی حاکمیت از مسائل اجتماعی- اقتصادی- سیاسی روز کشور است. البته ایشان بنام ولی فقیه، هماهنگ کننده و کسی که حرف آخر را میزند، همچون پلاگارد و تابلوئی پر شعار و توخالی برای محفلهای قدرتی چون سپاه، اتاق بازرگانی، روحانیون شبه داعشی، قدرتهای خارجی و… مورد استفاده و سو استفاده قرار میگیرد و عملا کاره ایی نیست.پروژه اسلامی کردن علوم انسانی هم بدلیل در کوزه همان تراود که در آنست، پس از بودجههای میلیاردی ریالی و دلاری فقط برای یک عدّه ایجاد کار و مشغله یا در حقیقت سره کاری کرده است. هرگاه فشار خارجی بیشتر و پایه حکومت آخوندی لرزان شود، فشار داخلی- اجتماعی و تنگ نظریهای مذهبی در جامعه کمتر دیده میشود و هرگاه رژیم حاکم، خود را استوار و پابرجا میبیند، حبس، شکنجه، اعدام برای گروههای سیاسی و فشار بر اقشار مختلف شهری بیشتر خواهد شد و احکام اسلام، داعشی وار تبلیغ و ترویج میشود ! نفوذ و هژمونی فکری رژیم در میان طیف ایده پرداز و روزنامه نگار داخل و خارج از کشور بدلیل قدمت ۳۵ ساله و تجربههای سیاسی پرفراز و نشیب، عملا سرنگونی رژیم مذهبی در ایران را بدون دخالت خارجی و همکاری آنها با گروههای ملی و میهنی غیر ممکن ساخته و با بن بست مذاکرات هسته ایی شاید آمریکاییها وادار به همکاری و مسامحه با جریانهای ملی، دموکرات و چپ معتدل برای ایجاد یک ایران آزاد و آباد شوند !
جمهوریخواه / 12 July 2015
خیلی ساده . حرف و عملتان یکی نیست. بعلاوه حرفهای ایشان پاسخگوی مصائب و مشکلات جامعه نیست.
روزبه / 12 July 2015
فرعون = معظم = ما یعنی من = امر و فرمان = باید و باید = گفتار طلایی!
آقای گنجی هم گر روزی ۵ بار بجای ستایش و نیایش به درگاه
خالق خود به ذکر خیر و یا شر پیرمردی فرسوده و بیمار پردازد
کوچکترین فرقی در مورد آخر و عاقبت فرعون و فرعونیان نمیکند.
که نه خود ایشان از تاریخ و از قرآن درس عبرت میگیرد و نه قوم
ایرانی و نه رهبران عالیفرششان! بسا هیهات و بسا هیهات!
Majid / 12 July 2015
اقتصاد مقاومتی یعنی شکم گرسنه هر گزنمیتواند به گفتمان عمومی بدل شود.در مورد شریعت اسلامی، گفتمان منطقه است درست میگوید طالبان، دولت اسلامی که هم نام و معتقد به شریعت همچون رژیم اسلامی ایران است عمده گفتمان منطقه میباشد.و خامنهای از این امر خوشحال است. کلن میگوید دزدی و جنایت اعدام هر روزه حمله به زنان سازش پشت پردهٔ همه به جای خود به مردم با گفتمان من دروغ بگویید.و همه را عکس واقع با گفتمان یعنی تبلیغ نشان دهید.
Bahram / 12 July 2015
خود خامنه ای وحکومتش،گفتمان عمومی را تشکیل میدهد.که کی وچگونه مردم از شر این حکومت،خونخوار
رها میشوند.
امید / 12 July 2015
هر دیکتاتوری فکر میکند خداست و مقام خدائی دارد به خصوص این دیکتاتور متوهم که سعی دارد خود را عارف هم جلوه دهد و در کوچکترین مسائل مملکت هم دخالت میکند .
البته خودش هم فهمیده حنایش دیگر رنگی ندارد و کسی هم کاه بارش نمیکند .
بهنام / 12 July 2015
” گفتمان ” ترجمه ” discourse” است که در فلسفه و نگرش غربی به معنای “گفتگو” است .که از دو کلمه courseوdis تشکیل شده است اولی به معنای سخن مستقیم و فارغ از استدلال است و دومی به پیشوندی است که ضد انرا بوجود می اورد بنابراین “گفتمان” به معنی سخنی است که قابل استدلال است و به قصد قانع کردن طرف مقابل به کار می رود . انچه ایت الله خامنه ای می گوید در تعریف ضعیف “امر کردن” است و نه گفتمان .در شیوه دوگانه حکومت ایران دولت بوروکراتیک و حاکمیت شبه توتالیتر کلام ایشان با “امر کردن ” می کوشد شیوه رفتار جامعه را تعییین می کند . اما در جهانی سرشار از اطلاعات که جدا سازی و “تنها سازی ” افراد جامعه انچنان که خواست رهبری توتالیتر می باشد ممکن نیست و در جامعه ای پیچیده که نیازمند قانون برای تعیین حدود رفتار افراد کشور و رابطه انان با حکومت است ” امریه ” های ایشان به سرکوب و بحران همزمان می انجامد . از انجاییکه قدرت سخت با نیروی سرکوب و دستگاه های بورکراتیکی پیش می رود و ایشان قدرت اصلی حکومت شبه توتالیتر ایران است وضعیت در ایران هرگز به “بی مرکزی” که خصلت جوامع پست مدرن است نمی انجامد . ایت الله خامنه ای بر فراز قانون و بوروکراسی می کوشد با تغییر افراد جامعه به “انسان نوین اسلامی ” جنبشی سراسری بیافریند که هر فرد در ان خود معیار قانون و عدالت باشد . در این حالت نیازی به وجود دستگاه دولت نیز نیست چرا که این دستگاه مخل و جود جنبشی است که انسان نوین اسلامی انرا شکل می دهد و پیش می برد ( با دولت اول احمدی نژاد ایت الله خامنه ای کوشید با انحلال ادرات دولتی حکومت را به شکل جنبش باز افرینی کند ).
انسان نوین اسلامی نیازمند قانون نیست چرا که ذوب شده در ولایت است . ایت الله خمینی با عباراتی از واژگان اسلامی نوشته بود ” ولایت فقیه از امور اعتباری است و واقعیتی جز جعل ندارد . جعل یعنی قرار دادن قیم برای مردم .قیم مردم با قیم صغیر از لحاظ وظیفه و موقعیت هیچ فرقی ندارد ” اما شیوه نوین حکومت اسلامی کاملا مدرن وحکومت شبه توتالیتر است
شاهد / 12 July 2015
به امید حذف شدن اصل ضد انسانی و ضد حقوق بشری و ضد جمهوری ولایت فقیه .شرم آوره برخی خاتمی رو به عنوان ولی فقیه بعدی پیش نهاد می کنند در حالی که نمی دوند این نهاد ضد بشری فرشته رو تبدیل به دیو خونخوار و ضحاک صفت می کنه ! چه برسه خاتمی تدارکاتچی و واداده و توجیه گر و حراف
مرضیه / 13 July 2015
شاخدار ترین دروغ این است که بگویید آیت الله خامنه ای یا فرزندان ایشان به دنبال ثروت اندوزی است لطفا با سند حرف بزنید .. *** در ملبورن 120 میلیون دلار سرمایه دارد و در نروژ 85 میلیون دلار سرمایه گذاری کرده است حرف که استخوان ندارد .. در ضمن گفتمان سازی هم هیچ اشکالی ندارد ایشان رهبر این کشور هستند و باید رهبری کنند شما این چیزها را نمی فهمید…
کارشناس / 13 July 2015
کارشناس:
“ایشان رهبر این کشور هستند و باید رهبری کنند شما این چیزها را نمی فهمید…”
و این نقل قول حتمأ از خود رهبر است که نه میفهمد و نه
میداند که رهبری یعنی چه……
Majid / 13 July 2015