بیش از سه سال انتظار برای تماشای «قصهها» عمری بود پُر غصه. در این مدت به جای آن که فیلم «قصه ها»ی رخشان بنیاعتماد را ببینیم، هر روز غصه خوردیم که چرا فرهیختگان کشورمان همچون رخشان بنیاعتماد به جای آن که از سوی مسئولان تحسین شوند، مورد غضب قرار می گیرند و فیلمشان توقیف میشود.
رخشان بنیاعتماد، فیلم «قصهها» را در سال ١٣٩٠ ساخت و خودش تهیهکنندگی اش را نیز برعهده گرفت. ولی این فیلم تا اردیبهشت امسال مجوز اکران در داخل کشور به دست نیاورد هر چند توانست به جشنواره ونیز و جشنواره فیلم لندن راه پیدا کند و برنده بهترین فیلمنامه از هفتاد و یکمین جشنواره فیلم ونیز، و برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره آسیاپاسفیک شود.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ بر سر نمایش فیلم «قصهها» بین کمیسیون فرهنگی مجلس و وزارت ارشاد اسلامی درگیری ایجاد شد که در نهایت پس از گذشت چهار سال، از ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ اجازه اکران گرفت. ولی به رغم اجازه اکران، فیلم قصه ها را از داشتن تبلیغات گسترده محروم کردند و فقط تعداد اندکی از سالنهای سینما (۱۲ سالن) را در اختیارش گذاشتند و حوزه هنری عملا آنرا تحریم کرده و سینماهای حوزه هنری این فیلم را به نمایش درنمیآورند. به رغم همه اینها، مایی که سه سال منتظر دیدن این فیلم بودیم با اشتیاق به همان اندک سینماها شتافتیم و به راستی استقبال مردمی گسترده ای در همین زمان اندک، از فیلم شده است.[1]
رخشان بنیاعتماد در فیلم «قصه ها»، سرنوشت کاراکترهای فیلم های پیشین خود را در شرایط امروز جامعه دنبال می کند و به این ترتیب مثلا زندگی معصومه (با بازی مهراوه شریفی نیا) که یکی از شخصیت های فیلم «زیر پوست شهر» بود و زندگی دشواری داشت، بار دیگر در فیلم قصه ها ظاهر می شود و ما متوجه می شویم که زندگی اش امروز آنچنان سخت تر شده که به ناچار برای امرار معاش به تنفروشی دست می زند و اتفاقی سوار بر ماشین پسر همسایه قدیمی شان عباس (با بازی محمدرضا فروتن) شده و هراسان از شناسایی اش توسط عباس، پا به فرار می گذارد. به این ترتیب در هر یک از اپیزودهای این فیلم سرنوشت دیگر شخصیت های فیلم های قبلی رخشان بنیاعتماد را می بینیم که چه بر سرشان آمده است. در این فیلم، هنرپیشه های مطرحی همچون گلاب آدینه، فاطمه معتمدآریا، باران کوثری، محمدرضا فروتن، مهدی هاشمی، شاهرخ فروتنیان، پیمان معادی، حسن معجونی، صابر ابر، فرهاد اصلانی، نگار جواهریان، بابک حمیدیان، بهاره دانشگر، ریما رامینفر، حبیب رضایی، عاطفه رضوی، مهراوه شریفی نیا، خسرو شهراز و فوژان عارف پور بازی می کنند.
رخشان بنیاعتماد متولد سال ۱۳۳۳ در تهران است و در رشته کارگردانی سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک تهران فارغ التحصیل شده است. او کارش را با مستندسازی آغاز کرد ولی در سال ۱۳۶۶ اولین فیلم بلند خود به نام «خارج از محدوده» را کارگردانی کرد و پس از آن نیز فیلم های دیگری که هر کدام از آثار ماندگار سینمای ایران است را کارگردانی کرد از جمله «زرد قناری»، «پول خارجی»، «نرگس»، «خون بازی»، «زیر پوست شهر»، «روسری آبی»، «بانوی اردیبهشت»، «گیلانه» و…
اگر بخواهیم فیلم های این کارگردان مستقل را به لحاظ حضور زنان تقسیم بندی کنیم می توان گفت که فیلم های او به دو دسته قابل تقسیم هستند. فیلمهای «زرد قناری» و «پول خارجی» و «خارج از محدوده» که در زمان جنگ ساخته شده اند و شاید به همین خاطر و به دلیل نفوذ گفتمان های مردانۀ زمان انقلاب، فضای فیلمها عمدتاَ مردانه و شخصیت های اصلی فیلم هم مرد اند و این مردان هستند که سرپرست و نان آور خانواده اند و کنشگر اصلی در عرصه عمومی محسوب می شوند. ولیکن در فیلمهایی که بنیاعتماد پس از این دو فیلم و پس از پایان جنگ ساخته است این زنان هستند که شخصیت اصلی فیلم هایش را می سازند، آنان هستند که کنشگرند، در عرصه عمومی فعالیت می کنند، خانواده را عملاَ سرپرستی می کنند و تصمیمات مهم اتخاذ می کنند. در واقع رخشان بنیاعتماد در سال ۱۳۷۰ با ساخت فیلم «نرگس» و در سال ۱۳۷۳ با فیلم «روسری آبی»، آشکارا از فضای مردمحور بودنِ دو فیلم قبلی اش فاصله می گیرد، و ما شاهد حضور شخصیت های زن قدرتمند در فیلم های او هستیم. از همین مقطع زمانی است که بنیاعتماد با شجاعت و صراحت تحسین برانگیزی، رویکرد جدیدی را در سینمای ایران نسبت به زنان به نمایش می گذارد و پیشتاز طرح مشکلات زنان در جامعه ما می شود. در واقع این کارگردان نامدار سینمای ایران پیش از سال ۱۳۷۶ که شرایط جامعه برای حضور زنان و طرح مسائل و مشکلات شان بسیار سخت بود، شروع به ساخت فیلم هایی با محوریت زنان و مشکلات آنان کرد و پس از آن نیز تا به امروز گرایش واقع بینانه اش را نسبت به مشکلات زنان در جامعه حفظ کرده است.
ویژگی دیگر فیلم های رخشان بنیاعتماد آن است که در سینمای او مردان هر چند تلاش می کنند تا بر زنان اعمال قدرت کنند و برایشان تصمیم بگیرند ولیکن آنان نیز به نوعی قربانی شرایط جامعه قلمداد می شوند و با آنان مانند دشمن برخورد نمی شود. از دیگر ویژگی های سینمای بنیاعتماد توجه خاص او به زنان فرودست جامعه است. شخصیت های زن که او در فیلم هایش می سازد گرچه از همه طبقات و قشرهای مختلف جامعه هستند ولیکن زنان فرودست، همواره نقش پُررنگ تری دارند. بنیاعتماد به این وسیله سعی می کند تا آنجا که ظرفیت های فیلم سازی در ایران اجازه می دهد مشکلات و قدرت و کنشگری زنان فرودست را در طبقات پایین جامعه منعکس نماید. در فیلم «قصه ها» نیز همین رویکرد نه تنها تداوم بلکه تعمیق هم می شود.
در میان فیلم های سینمایی درخشان، رخشان بنیاعتماد، فیلم های مستند او نیز جایگاه مهمی دارد. طی سالهای اخیر ساختن مستندهایش معمولاَ همراه با فعالان زن در حوزه های گوناگون بوده است از جمله فیلم های مستند «ما نیمی از جمعیت ایران هستیم»؛ یا «حیاط خلوت خانه خورشید» و آخرین نمونه آن «همه درختان من» که برشی از زندگی مه لقا ملاح، مادر محیط زیست ایران است. همه این ویژگی هاست که از رخشان بنیاعتماد کارگردانی منحصر به فرد می سازد که فکر می کنم هیچ فیلمساز زنی در ایران نمی تواند خود را مدیون تلاش های موفق و تاثیرگذار او در سینمای ایران نداند، ضمن این که فعالان جنبش زنان نیز وامدار کوشش هایش برای کلیشه زدایی از شخصیت های زن در سینما و به طبع آن، در کل جامعه، هستند.
پانوشت:
[1] در تهران، سینمای ایران، پردیس چهارسو، پردیس زندگی، پردیس کوروش، سینما فرهنگ، سینما قدس، سینما ماندانا و سینمای موزه ایران، فیلم قصه ها را به نمایش می گذارند. برای اطلاع از سینماهایی که فیلم «قصه ها» را به نمایش درمی آورند و سانس فیلم «قصه ها» می توانید به لینک زیر مراجعه کنید:
http://cinematicket.org/?p=filmdetail&fid=954&fileid=735&t=قصه-ها
منبع: مدرسه فمینیستی
لینک مطلب در تریبون زمانه