نهایی کردن توافق هستهای ایران و ۱+۵ گویی جز دولت اوباما و جمهوری اسلامی مدافعی ندارد و دولتهای عرب خاورمیانه، اسرائیل، اکثریت کنگره، لابیهای مستقر در واشنگتن، و …؛ برای بر هم زدن آن دست به هر کاری زده و میزنند.
دعوت کنگره از نتانیاهو برای سخنرانی مفصل علیه توافق احتمالی، نامه ۴۷ سناتور به رهبران ایران که هرگونه توافقی با اوباما فاقد اعتبار است، طرح ضرورت حمله نظامی فوری به ایران از سوی تام کاتن، ملزم کردن اوباما به این که ظرف ۵ روز توافق نهایی را- جهت تأیید یا رد- در اختیار کنگره بگذارد، دعوت از مریم رجوی- رئیس جمهور سازمان تروریستی مجاهدین خلق که در طول تجاوز صدام حسین به ایران با ارتش صدام در یک جبهه علیه نظامیان ایران میجنگید و بنابر ادعای خودشان در طول جنگ ۶۹هزار نظامی ایران را در جبههها کشتهاند- برای شهادت در جلسه کنگره ، و…؛ همگی برای آن صورت گرفت که آیتالله خامنهای را به گونهای تحریک کنند تا به مذاکرات هستهای پایان بخشد و تقصیر شکست مذاکرات به نام او و ایران ثبت شود.
بمباران بیش از یک ماهه مردم و تمامی زیرساختهای یمن توسط ائتلاف به رهبری عربستان سعودی نیز تا حدودی با همین انگیزه آغاز شد . دولت آمریکا که خود را ناچار به راضی کردن دولتهای عربی منطقه میبیند، از تجاوز عربستان به یمن حمایت کرد، از آن پشتیبانی لجستیک و اطلاعاتی به عمل آورد، و از همه بدتر، آن را مشروع و دفاع عربستان از خود قلمداد کرد. معلوم نیست که عربستان با کشتن بیش از ۱۴۰۰ تن و آواره کردن ۳۰۰هزار تن و زخمی کردن بیش از ۶ هزار تن از یمنیها در برابر چه تجاوزی از خود دفاع میکند؟ (اینها آمارهای سازمان ملل است که معمولاً از همه کمتر اعلام میکند. برای این که تک تک آنها برای سازمان ملل باید اثبات شده باشند)؟ عربستان سعودی به هر عملی دست زد تا پای ایران را به این جنگ باز کند و بدین ترتیب مذاکرات هسته ای را دود کند و به هوا بفرستد.
آیتالله خامنهای رهبر خودکامه رژیمی دیکتاتوری است که حقوق بشر را به نحو سیستماتیک نقض میکند، اما ابله نیست که فریب این تحریکات را بخورد. او نیز به گونهای عمل کرده که اگر مذاکرات شکست بخورد مسئولیت آن به گردن آمریکا بیفتد. در مورد یمن نیز جز محکوم کردن تجاوز عربستان کاری انجام نداده و میداند که قتلعام مردم یمن- از جمله با بمبهای خوشهای آمریکا- و ارتکاب جنایات جنگی صدای اعتراض نهادهای حقوق بشری و روشنفکران را در خواهد آورد.
احتمالاً این همه فعالیت برای برهم زدن مذاکرات و توافق هستهای شگفتآور نباشد، اما دولت اوباما که قطعاً خواهان نهایی کردن توافق هستهای است، باید به پیامدهای منطقی مذاکره و توافق التزام داشته باشد. یادآوری دائمی اوباما، جو بایدن، جان کری، اشتون کارتر و بنجامین رودز از بر روی میز بودن سناریوی حمله نظامی، مخالف منطق مذاکراتی است که به توافق نهایی نزدیک میشود.
اگر تحریکات فراوان دیگران کارساز نباشد، احتمالاً تهدیدات دائمی عالیترین دولتمردان آمریکا میتواند موجب تحریک خامنهای شده و او را به واکنش بیندازد. آیتالله خامنهای در ۱۳۹۴/۰۲/۱۶ ضمن اشاره صریح به تهدیدات نظامی مقامات دولت اوباما گفت: «من نمیفهمم مذاکره در زیر شبح تهدید چه معنایی دارد؟ مذاکره کنیم زیر شبح تهدید! مثل این که یک شمشیری بالای سر [ما باشد]. ملّت ایران اینجوری نیست؛ ملّت ایران مذاکره زیر سایهی تهدید را برنمیتابد. چرا تهدید میکنند؟ چرا غلط زیادی میکنند؟ میگوید اگر چنین نشود، چنان نشود، ممکن است ما حمله نظامی به ایران بکنیم… بنده با مذاکراتی که در زیر شبح تهدید انجام بگیرد، موافق نیستم.»
آیتالله خامنهای سپس افزود که وقتی جرج بوش هم ایران را به حمله نظامی تهدید میکرد، در ۱۳۸۶/۶/۳۱، گفته است: «دوران بزن و دررو تمام شده؛ اینجور نیست که شما بگویید میزنیم و درمیرویم؛ نخیر، پاهایتان گیر خواهد افتاد و ما دنبال میکنیم. اینجور نیست که ملّت ایران رها کند کسی را که بخواهد به ملّت ایران تعرّضی بکند؛ ما دنبال خواهیم کرد.»
خامنهای گفت که ایران برای رفع تحریمها به مذاکره و توافق نیاز دارد، اما آمریکا بیش از ایران نیازمند مذاکره است. ایران با تحریمها هم میتواند به حیات خویش ادامه دهد، ولی تنها دستاورد دولت آمریکا این است که ادعا کند ایران را سر میز مذاکره آوردیم و خواستهای خودمان را به آنها تحمیل کردیم.
خامنهای نه تنها راه مذاکره و توافق را مسدود نکرد، بلکه به تیم مذاکرهکننده گوشزد کرد تا با حفظ خطوط قرمز به مذاکره جهت توافق ادامه دهند. او افزود که تحمیل و تحقیر و تهدید و توسری خوردن را نمیپذیرد. او گفت، شدیدترین تحریمهای طول تاریخ که علیه ایران وضع شده، علیه هر کشور دیگری وضع میشد، به کلی آن کشور را “منهدم” و “متلاشی” میکرد، اما چنین وضعی برای ایران پیش نیامد.
مسأله و مشکل دولت اوباما این است که باید نگرانیها، تبلیغات و عملیات مخالفان داخلی و منطقهای توافق هستهای را حل و رفع کند. به همین دلیل دائماً از خطر جمهوری اسلامی، از روی میز بودن سناریوی حمله نظامی، از پشتیبانی بی چون و چرا از اسرائیل و دیگر متحدان منطقهایاش سخن میگوید. اگر چه تهدید استفاده از نیروی نظامی با دو منظور رام کردن تندروهای داخل آمریکا و تقویت اهرم مذاکراتی انجام میشود، ولی اعتبار چنین تهدیدی در شرایط موجود به طور جد محل تردید است. به نظر نمیرسد رهبری جمهوری اسلامی تهدید نظامی آمریکا را جدی بگیرد. اگر این مدعا صادق باشد، مفید بودن تهدید نیز مورد تردید بسیار است.
دولتمردان آمریکایی برای خنثی کردن تبلیغات کاذب مخالفان دائماً تأکید میکنند که ایران همه چیز را داده و هیچ چیزی گیرش نیامده که هیچ، تا ابد همه مراکز هستهای و غیر هستهای اش تحت بازرسی و کنترل دائمی خواهد بود. تحریمها هم سر جایش خواهد بود و تنها برخی از آنها رفته رفته اجرأ نخواهند شد.
این سیاست؛ اولاً: معلوم نیست که مخالفان توافق هستهای را راضی کند. ثانیاً: احتمال دارد که در مرحله و زمانی آیتالله خامنهای را به این نتیجه برساند که ادامه مذاکرات و توافق هستهای بی فایده بوده و دولت آمریکا همچنان راههای عراقی و لیبیایی کردن ایران را دنبال میکند .
آیا معقول است که پیشنهاد آیتالله خامنه ای به آمریکا مبنی بر آن که اگر یک توافق هستهای آبرومندانه حاصل شود، میتوان مذاکرات را به همه زمینهها بسط داد، با تهدیدهای مکرر بر روی میز بودن سناریوی حمله نظامی پاسخ بگیرد؟ آیا معقول است که آمریکا ایران را از سلاحهای دفاعی هم محروم سازد، اما دشمنان و همسایگان ایران را به تسلیحات تهاجمی (به عنوان مثال جنگندههای اف- ۳۵) مسلح سازد؟ آیا سیاست یک بام و دو هوایی دولت آمریکا در حمایت از جنایات متحدان منطقهای اش و محکوم کردن جنایات غیر متحدانش اخلاقاً قابل دفاع بوده و چهرهای دموکراتیک و حقوق بشری از آمریکا به تصویر میکشد؟
بسیاری از مناقشات بینالمللی بر اساس سوءبرداشتها از برداشتهای طرف مقابل به جنگهای خانمانسوز منجر شده است. استفاده بیش از حد و غیر ضروری از تهدید استفاده از نیروی نظامی میتواند مذاکرات هستهای را که به خط پایان نزدیک است، به شکست کشانده و راه را برای تخاصمی درازمدت و حتی جنگ هموار سازد.
* نسخه انگلیسی این مقاله در وبسایت «میدل ایست آی» منتشر شده است.
آقای گنجی عزیز،
این جنگ طلبها ی غربی همیشه کارشان را با جنگ طلبهای طرف مقابل پیش برده اند. در مقاله شما یک سؤ نگری دیده میشود. مثلا به تاریخ این مساله اتمی که پیش درامد این جنگ طلبی هست، جنگ شیعه و سنی که ناشی از بنیاد گرائی شیعه به پرچم داری خمینی و خامنهای است اشاره نمیکنید، و به خریدهای تسلیحاتی حکومتهای عربی، به عنوان سیاست یک بام و دو هوایی آمریکا ارجاع میدهید.
شما به عنوان روشنفکر و نه یک سیاستمدار، چنانکه خودتان بارها روی این مساله پای فشردید، باید از سیاست یک بام و دو هوا پرهیز کنید.
جنگ طلبهای شیعه، مثل آقای جعفری و ذوالنور که اعلام تشکیل هلال شیعه و نمایندگی از طرف خدا در نابودی اسرائیل را اعلام میکنند را هم به عنوانه یک عامل در نظر بگیرید. یا مقالاتی که در پایگاههای اینترنتی پر ترافیک، به ضد هم وطنان یهودی نوشته شد و آنها را به کشتن بچه مسلمانان متهم کرد. شنیدم که هم وطنان یهودی از شما خواستار موضع گیری شدند ولی شما هیچ ابراز نظری نکردید.
آقای گنجی لطفا روشنفکر بمانید.
Masoud / 13 May 2015
هر مقاله ای موضوع خاص خود را دارد. در کنار همین مقاله لیستی از مقاله های گنجی آمده است. تا دلتان بخواهد گنجی نقد جمهوری اسلامی کرده، به فارسی و انگلیسی. همین دیروز این پست را در فیس بوکش گذاشته است:
“این تهدیدهای تو خالی فرماندهان سپاه بسیار خطرناک است و ممکن است هزینه سنگینی برای ایران به وجود آورد. آنان نمی دانند یا خود را به نفهمیدن می زنند که آمریکا دارای بزرگترین ارتش جهان بوده و قدرت ویرانگر آن می تواند کشوری چون ایران را به راحتی نابود کند.
آری آمریکا نمی تواند بر اثر حمله نظامی بر ایران مسلط شود و کل منطقه هم به وضع بسیار بدتری دچار خواهد شد. اما عدم تسلط بر منطقه یک چیز است و نابودی ایران و ایرانیان چیزی دیگر. فرض کنید آمریکا هم هزینه بپردازد، اما این هزینه در برابر نابودی ایران و ایرانیان هیچ خواهد بود. قدرت نظامی ما در برابر قدرت نظامی آنها هیچ است. درست است که تهدیدهای توخالی و دن کیشوت وار متوجه آمریکا نیست، اما آمریکا خود را به دفاع از متحدان منطقه ای اش موظف کرده است.”
https://www.facebook.com/AkbarGanji?v=wall&ref=ts
ابراهیم / 14 May 2015
اگر گنجی این خبر را نشنیده، برای اطلاع :
” کارشناسان سازمان ملل و منابع غربی گفتهاند جمهوری چک جلوی انجام معاملهای برای ایران را، با هدف انتقال محمولهای بزرگ از فناوری حساس، که بالقوه میتواند در تاسیسات غنیسازی اورانیوم کاربرد داشته باشد، گرفته است.
خبرگزاری رویترز که این گزارش را ۲۳ اردیبهشت، منتشر کرده، میگوید این رخداد میتواند بازتاب نگرانیهای غرب در اعتماد به تهران پیرامون وفادار ماندن آن به یک توافق اتمی باشد.”
http://www.radiofarda.com/content/f35_czech_republic_iran_nuke_howdenckd/27015163.html
شهرام / 14 May 2015
شما نگران تحریک شدن خامنه ای هستید یا نگران جام زهر خوردن او؟ تحریمها ی فلج کننده هم خامنه ای را تحریک کرد، نتیجه ولی این بود که جنابش با زانوهای خونی پای میز مذاکره آمد و موافقت کرد بساط هسته ای را جمع کند.
خامنه ای و رزیم او فقط زبان زور را می فهمند. برای اینکه خامنه ای جام زهر را تا آخرین قطره اش بنوشد، لازم است تا آخرین لحظه به زبانی با او صحبت بشود که می فهمد. اکبر گنجی با ژست ظاهر الصلاح به امریکا التماس می کند که مراعات حال روحی و روانی او و موقعیتش در ساختار قدرت را بکند و برای حفظ اقتدار داخلی ایشان تقاضای تفاهم دارد.***
حسن / 14 May 2015
آقای گنجی مخاطبان شما *** عقل دارند . کاملا” روشن است که ایران حوثی های یمن را از هر نظر سازماندهی کرده و حمایت می کند آنوقت شما می نویسید که خامنه ایی در مورد یمن نیز جز محکوم کردن تجاوز عربستان کاری انجام نداده است . مواضع شما خط جمهوری اسلامی است با ماسک اپوزیسیون و آزادی خواهی .
امید / 14 May 2015
آقای گنجی عزیز
مشکل تحلیل جنابعالی در اینست که تاریخ را از وسط شروع به خواندن میکنید که منجر به نتیجه گیری غلط میگردد.
ایران درقالب اثاثیه حجاج اسلحه به عربستان فرستاد
این ایران است که یک گروه شبهه نظامی در لبنان ایجاد کرد که در آخر به ترور حریری انجامید
مقتدی صدر مزدور ایران بود که مدتها عراق را نا امن کرد
به مدت شش ماه مردم سوریه اعتراض آرام داشتند و سپاهیان سرمست از سرکوب جنبش سبز به فکر سرکوب مردم سوریه افتادند و موجب تقویت نیروهای افراطی گردیدند
هم اکنون نام یکی از بلوارهای منتهی به فرودگاه نجف، امام خمینی است! حقیقتا چه احساسی به ما دست میداد اگر یکی از خیابانهای ایران به اسم صدام حسین نامگذاری میشد؟
مردم ایران و منطقه تاوان صدور انقلاب و رویای هلال شیعی را میپردازند، این انتظار که آمریکا متحدان استراژیک خود را فدای عصبانی نشدن آقای خامنه کند انتظار نامعقولی است. عربستان متحد استراژیک امریکاست.
رضا / 14 May 2015
تحلیل بسیار درست و منطقی بود. اما من گمان میکنم که دولت اوباما تمام توان خود رو خواهد گذشت تا این مذاکرات به نتیجه برسه و از مسیر خارج نشه چرا که پای آینده حزب دمکرات و میراث خود اوباما در میان هست. آمریکاییها به خوبی میدانند که رفتارهای عربستان قابل توجه با هیچ استاندارد حقوقی و حتی بین المللی نیست اما در شرایط امروز هر گونه مخالفت علنی آمریکا با عربستان به پیچیده تر شدن بحران میشود و کار رو برای پیش برد مذاکرات مشکل تر خواهد کرد. ضمنا آقای گنجی توجه کنید که بایدن که چند هفته پیش از گزینه نظامی در مقابل ایران حرف زد یک ماه پیش هم در سخنانی بی سابقه گفته بود که رفتار متحدان ما در منطقه (مثل عربستان ترکیه و کشورهای خلیج فارس) باعث قدرت گرفتن داعش شده. لینک این سخنان رو در پایین پیدا کنید و مطالعه بفرماید. بایدن و اوباما کاملا به منبع مشکلات امروز منطقه آگاه هستند اما باید برای کوتاه مدت حد عقل در ظاهر وانمود کنند که در کنار عربستان و قیر ایستادند. این موضوع رو هم خامنهای و هم روحانی بخوبی میدانند.
مقاله واشنگتن پست در تحلیل سخنان بایدن رو ملاحظه کنید
http://www.washingtonpost.com/blogs/worldviews/wp/2014/10/06/behind-bidens-gaffe-some-legitimate-concerns-about-americas-middle-east-allies/
arash / 14 May 2015
آقای گنجی در این مقاله نوشته “آیتالله خامنهای رهبر خودکامه رژیمی دیکتاتوری است که حقوق بشر را به نحو سیستماتیک نقض میکند”. در صدای آمریکا هم توضیح داد که حتی اگر امشب رزیم سرنگون شود و یک رژیم دموکراتیک بر سر کار آید که گاندی یا ماندلا رئیس جمهور آن باشد، الویت اول آن سازش هسته ای و نجات کشور از خطر نابودی است.
حالا که این رژیم دیکتاتوری فاقد آن عقلانیت رژیم دموکراتیک است، کوشش گنجی این است که هر چه سریعتر توافق هسته ای صورت گیرد و خطر جنگ رفع شود. با توافق هسته ای ایران تحت شدیدترین نظارت های بلند مدت قرار خواهد گرفت که دیگر بهانه ساختن بمب اتمی سلب می شود.
دوستانی که از زور صحبت می کنند منظورشان چیست؟ ایا جر جنگ نظر دیگری دارند که می گویند این رژیم جز زبان زور نمی فهمد و جامعه جهانی باید با زور با آن برخورد کند. خب بکند چه می شود، ایران هم یک لیبی و سوریه دیگر می شود. چی گیر ما و شما می آید جز اینکه کشورمان و مردمامان نابود می شوند؟
ابراهیم / 15 May 2015
گنجی در مقالات فارسی به روحانیت مرتجع حمله و ارزوی اسلام دموکراتیک میکند ولی در مقالات چاپ شده در نشریات خارجی به اسم ایشان سعی در پاک نشان دادن نیات خامنه ای و عدم میل به ساخت بمب و موشک و خواستار لغو تحریمها برای جبران صداقت رژیم و توسعه دموکراسی در ر ژیم خفقان میشود!
برادر چرا مقالات شما نیز مثل توافق اتمی ملاها و کری دارای روایات مختلف و متضاد شده؟!
کدام را باور کنیم ؟!
traneh / 15 May 2015
حکومت شما در سوریه و عراق و یمن و……..بدنبال چیست ؟
چرا پول را از سفره بچه ایرانی بر میدارد و اسلحه و موشک میخرد و به تروریستهای منطقه میدهد؟
cyrus / 15 May 2015
این جریان حکومت اسلامی از دوران مشروطه شروع شد با مخالفت مردم و و اعدام نوری پایان گرفت تا سالها بعد با حمایت کشورهای غربی خمینی جانشین شاه شد و او که میدانست عمرش طولانی نخواهد بود از روز اول شعار های کشور گشایی مثل راه قدس از کربلا میگذرد را داد و باعث فجایع انسانی و اقتصادی برای هردوکشور ایران و عراق شد که همچنان ادامه دارد و حالا به یمن و سوریه و……کشانده اند….
cyrus / 15 May 2015
هاشمی رفسنجانی از عملیات خیبر که در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۶۲ و با شرکت ۲۵۰ هزار نفر از نیروهای نظامی ایران انجام شد، به عنوان یکی از نقاط عطف جنگ یاد میکند.
در این عملیات نیروهای ایرانی به دلیل نبود پشتیبانی هوایی، در رویارویی با نیروی زرهی ارتش عراق شکست سختی خوردند!!
به گفته هاشمی رفسنجانی در عملیات فاو ، شلمچه و حتی حلبچه هم که پس از خیبر اتفاق افتاد، ایران در پی یک پیروزی پایدار بود ! که بتواند سر میز مذاکره به خواستههای خود برسد!!!!، اما موفق نشد فقط همین یک پیروزی را نیز به دست آورد!!
به گفته هاشمی رفسنجانی عملیاتی مانند «فتح»، «کربلا»، «والفجر ۹» و «نصر» هم به نتیجه مطلوب نرسید !! و فقط توجه شورای امنیت سازمان ملل به جنگ ایران و عراق را برانگیخت و زمینههای پذیرش قطعنامه را فراهم کرد.( زهر خوردن پس از یک میلیون کشته و زخمی و صدها میلیارد خسارت مالی !)
مهران / 15 May 2015
گنجی نوشته :
استفاده بیش از حد و غیر ضروری از تهدید استفاده از نیروی نظامی میتواند مذاکرات هستهای را که به خط پایان نزدیک است، به شکست کشانده و راه را برای تخاصمی درازمدت و حتی جنگ هموار سازد.
سوال من: خط کدام پایان ؟ این حکومت دروغگو از بمب و موشک دست بر نمیدارد برادر و این مذاکرات فقط برای رفع تحریم است و در اخر نیز نمیتوانند دنیا را فریب دهند….
مهران / 15 May 2015
شاهدان عینی از منطقه سنی نشین اعظمیه در شمال بغداد میگویند که افرادی از زائران شیعه حرم امام موسی کاظم بامداد پنجشنبه۱۴ میاقدام به حمله به ساختمان سرمایه گذاری وقف سنی، غارت اموال و پس از آن به آتش کشیدن آن کردند. مهاجمان همچنین دستکم ۱۷ منزل مسکونی را به آتش کشیدند.
به گزارش روزنامه فرامنطقهای الشرق الاوسط، مهاجمان که شماری از آنها مسلح بودند، به این اقدام اکتفا نکرده بلکه درهای شماری از مغازهها را شکسته و آنها را غارت کردند.
یک سرهنگ در پلیس عراق به خبرگزاری فرانسه گفت: «برخی از افراد نفوذی از زائران که به سمت مرقد امام کاظم میرفتند اقدام به حمله به ساختمان وابسته به هیئت سرمایه گذاری وقف سنی در منطقه اعظمیه کردند و پس از آن دستکم ۱۷ منزل را به آتش کشیدند.»
مهران / 15 May 2015
اکبر گنجی در مورد رفتار دولت امریکا در قبال برنامه هسته ای ایران درست می گوید . اما مشکل نطریه پردازی او بکار بردن نظریه ” سلطانیزم ” در مورد حکومت اسلامی ایران است . بنا به نظریه ماکس وبر مشروعیت حکومت سلطانی بر پایه “سنت ” است در حالیکه ایت الله خمینی ولی فقیه را قادر می داند که حتی وحدانیت خدا را باطل کند . در واقع حکومت اسلامی ایران حاصل جنبش توده ای همه گیر-متفاوت با جنبش انقلابی- است . هانا ارنت فرق ایندو را چنین می داند . هدف انقلاب تغییر جامعه است اما هدف جنبش همه گیر تغییر فرد است . نظریه علی شریعتی در ” بازگشت به خویشتن ” و ایت الله خمینی در بدو ورود به ایران ” دلخوش نباشید به این چیزها ما شما را ادم می کنیم ” ناظر بر تغییر ” فرد” و شکل دادن به “انسان نوین” است که خود تجلی عدالت و قانون در جامعه شود .
حکومت شبه توتالیتر ایران ( حکومت ایران شبه توتالیتر است نه بدان جهت که نخواسته کاملا توتالیتر باشد بلکه به این دلیل که در عصر گسترش اطلاعات شکل دادن به حکومت توتالیتر رویایی است بدون تعببیر) شکل نوینی در اشکال حکومت ها در جهان است که در قرن بیستم تجربه شد .” این حکومت تناوبی که تا کنون همه حکومت ها در فلسفه سیاسی مبتنی بر ان بوده است یعنی – تناوب حکومت غیرقانونی و قدرت خودسر- و حکومت قانونی و قدرت غیر خود -سر را بی اعتبار کرده است . این حکومت همه قوانین موضوعه را نادیده می گیرد و به قوانین وضع شده از سوی خود بی اعتنا است ضمن انکه از لغو رسمی این قوانین نیز سر باز می زند .با این وجود این نظام بدون راهنمایی قانون واز روی خوسری نیز عمل نمی کند زیرا ادعا می دکند از قوانینی پیروی می کند که همه قوانین موضوعه باید از انها سرچشمه بگیرند .همین داعیه وحشتناک ولی ظاهرا پاسخ ناپذیر فرمانروای توتالیتر است که بدور از ” غیر قانونی بودن ” به سرچشمه های اقتداری راه می برد که قوانین موضوعه مشروعیت نهایی شان را از ان دریافت می دارند .چنین حکومتی گرچه قدرت را در خدمت یک فرد به کار نمی اندازد ( بر خلاف حکومت سلطانی ) اما کاملا اماده است تا مصالح فوری یکایک افراد کشور را در اجرای انچه ” قانون ابدی و طبیعی ” می انگارد فدا کند . هانا ارنت توتالیتاریسم ترجمه محسن ثلاثی ص 306
در سیاست خارجی پیروی از اجرای انچه ” قانون ابدی و طبیعی ” به بحرانی دائمی بدل می شود . ” رهبر توتالیتر با وظیفه ای دوگانه روبرو است که در نگاه نخست تا حد پوچی تناقض امیز می نماید .زیر او از یکسو جهان ساختگی را به عنوان واقعیت ملموس برپا دارد و از سوی دیگر باید از هرگونه ثبات در جهان نوپدید جلوگیری کند .چرا که ثبیت قوانین و تمکین به قواعد دیپلماتیک خود جنبش و همراه با ان ارزوی در اختیار گرفتن جهان را نابود می کند . هانا ارنت توتالیتاریسم ترجمه محسن ثلاثی ص 185 . چنین تناقضی موجب دو گانگی در حاکمیت توتالیتر( هانا ارنت تضاد حزب و دولت در دولت کمونیستی) می شود که در ایران خود را درکشمکش دائم بین رهبری جنبش توده ای -ولی فقیه -از یکسو و- رییس جمهوری- مسئول دولت بورکراتیک از سوی دیگر نشان می دهد ( جز دولت موسوی و اول احمدی نژاد که دلیل ان اشکار است و نیازمند تحلیل دیگر) . رهبری جنبش فقط زمانی که احتمال به خطر افتادن حکومت می رود یا مماشات برای گسترش جنبش ضروری است می کوشد خود را با “قواعد دیپلماتیک جهانی ” همگام سازد . اما این همگام شدن دوره ای کوتاه مدت است . ” بسیاری از اشتباهات در برخورد با حکومت توتالیتر از تجربه عقل سلیمی مایه می گیرد که ارتباطش را با واقعیت از دست داده است . برخلاف همه چشمداشت ها امتیاز دادن ها و افزایش اعتبار بین المللی به حکومت توتالیتر کمک نمی کند تا دوباره به جامعه ملل بپوندد و از شکایات دروغین دست کشد که سراسر جهان علیه او صف ارایی کرده اند . هانا ارنت توتالیتاریسم ترجمه محسن ثلاثی ص 188
بنابراین گنجی در موارد زیر اشتباه می کند
الف : نامیدن حکوت اسلامی بنام “سلطانیزم” که موجب عدم درک ضد قانونگرایی و کوشش این حکومت به حاکم کردن ارزشهای خود بر همه افراد کشور و سایر کشورها می شود ( یک مورد کوچک همه وابستگان دیپلماتیک کشور های خارجی در ایران باید بر اساس گسترش ارزشهای اسلامی حجاب بر سر بگذارند اما در حکومت مرتجع و مستبد سلطانی عربستان سعودی چنین امری برای وابستگان دیپلماتیک کشور های خارجی اجباری نیست )
ب: نقش هژمونی که در حکوت توتالیتر رهبری جنبش بنا بر پیروی از قاعده گسترش جنبش قدرت فائقه و تصمیم گیر نهایی است و در چهارچوب این گسترش سیاستهای خودر تنظیم می کند .
ج: و سر انجام فرض اینکه با بسته شدن معاهده هسته ای بین حکومت ایران و امریکا حکومت ایران بدل به دولتی عادی می شود . گرچه همه نیرو های سیاسی – به تفاوت کنشگر سیاسی ازاد و رها از کینه و طمع با جماعت سرشار از عقده و کینه توجه شود – باید کاملا از چنین معاهده ای استقبال و حمایت کنند چون گامی در جهت شکل گیری دولتی بورکراتیک و عادی در ایران است که می تواند طلیعه دولتی باشد که در ایران برای همیشه به “قانون” تمکین کند در جهان “قواعد دیپلماتیک” را رعایت نماید .
شاهد / 15 May 2015
گنجی جان نعل وارونه میزنی. تهدید نظامی نکنند که آقا ناراحت نشه؟ ایران با تحریم چیزیش نشده؟ برادر بیا ایران بفهمی که خیلی چیزا شده. من کشاورزم گندم میکارم 20 ساله که اینکاره ام. از 3 سال پیش به اینور که تحریما شدت گرفته و سم و کود حسابی وارد نمیشه راندمان کشاورزی شده 20 درصد. هرچی میکاریم 80 درصدشو آفت میزنه. کجای کاری استاد؟
هادی / 15 May 2015
آقای خامنه ای صلاحیت رهبری را ندارد و سالها قبل میبایستی
از اینکار برکنار میشد. ایشان حتی در نطقهای خود که معلوم
نیست چه کسی برایش نوشته خود را جدا از ملت دانسته و خود
را بنده نامیده و ایرانیان را «ملت ایران». وای بر ایشان در روز
جزا و در درگاه خدا که تنها و تنها به قلوب مخلوقاتش واقف است
و معظم یکتا. و وای بر مشرکان و اکبران روی زمین.
حمید / 15 May 2015
گنجی مینویسد:
“خامنهای نه تنها راه مذاکره و توافق را مسدود نکرد، بلکه به تیم مذاکرهکننده گوشزد کرد تا با حفظ خطوط قرمز به مذاکره جهت توافق ادامه دهند. او افزود که تحمیل و تحقیر و تهدید و توسری خوردن را نمیپذیرد. او گفت، شدیدترین تحریمهای طول تاریخ که علیه ایران وضع شده، علیه هر کشور دیگری وضع میشد، به کلی آن کشور را “منهدم” و “متلاشی” میکرد، اما چنین وضعی برای ایران پیش نیامد.”
چند پرسش:
اگر «نرمش قهرمامانه» عبارتی مامانی و فریبنده برای توجیه
تحمیل و تحقیر و توسری خوری نیست نیست پس چیست؟
زمانیکه کشور همسایه یعنی عراق برای ۱۱ سال تحت شدیدترین
تحریمها بود که بطور مثال ۵۰۰ هزار کودک شیرخوار بخاطر نبودن
شیرخشک جان خود را از دست دادند آقای خامنه ای کجا تشریف
داشتند؟ و زمانیکه آمریکا با اشغال عراق آن کشور را در معرض انهدام
و متلاشی شدن قرار داد آیا خامنه ای اولین مقام رهبری در میان
کشورهای منطقه نبود که دولت دست نشانده و انتصابی آمریکا را
در آنکشور به رسمیت شناسد؟
و آیا مگر خامنه ای غیر از بلاهت به علم غیب هم آگاهی دارد که
وضع آینده کشورهای دیگر را پیش بینی کند که اگر مثلأ وضع
ایران را داشتند تا بحال دود شده و به هوا رفته بودند؟ مگر کوبا
که حتی یک دلار هم درآمد نفت ندارد بعد از ۶۰ سال که تحت
شدیدترین ترحیمها بوده تا بحال منهدم و متلاشی شده که
ایران ثروتمند و غنی در ذخایر زمینی تا بحال ویران شده باشد؟
حقا اویل از این جهالت منهدم و متلاشی ساز خود و پیروان خود.
Majid / 15 May 2015
هم به نفع آمریکا وهم به نفع جمهوری ریش وعمامه است تا باهم کناربیآیند و کنار هم خواهند آمد. انقدر نگران انقراض این رژیم “فاشیست دینی” نباشید. این رژیم مرغ تخم طلای آمریکاست، پس بی خردیست که آنرا ذبح امپریالیستی کند.
علی کبیری / 16 May 2015
جناب گنجی توصیه نموده اند که خواسته یک رهبر حکومت که او دیکتاتورش می داند برآورده شود. تا خدای نکرده او فکر نکند مذاکرات بی نتیجه بوده است. آیا گنجی هنوز هم مثل سال های بعد 76 به نظریه جمهوری خواهی خود در مقابل مشروطه خواهی اصلاح طلبان معتقد است. عالیجناب خاکستری و سرخ پوش که برگرفته از انقلاب فرانسه است چطور! تا مدتی ذهن مردم را مانند شراب و ساقی حافظ مشغول کرده بود که منظور گنجی از سرخ و سیاه چه کسانی هستند. اخیرا هم می خواهد دروغ های اقتصادی مخالفین نظام را فاش کند. چرا سراغ دروغ های اقتصادی دولت احمدی نژاد نرفتی! مملکتی که بودجه محرمانه ملاک عمل است ما ندانیم که درون پرده چه تدبیر کرده اند. زمان شاه از کره و ترکیه و… برای کار به ایران می آمدند اکنون روسپی های ایران برای کار به بیرون می روند. زمان شاه از پس که شغل زیاد بود حتی راننده پای2 نبود اکنون مهندس اضافه زده است. آمار اقتصادی یعنی این! اقتصاد علمی است که برای آن جایزه نوبل می دهند و هر کسی نباید پا در کفش آن کند. اگر هم گنجی جایزه صلح نوبل را می خواهد بهتر است راه دیگری برود و از دیکتاتور دفاع نکند. آمار های هم که سازمان ملل و یا سازمان های اقتصادی بین المللی می دهند تماما بر اساس گزارش ها و آمار های رسمی دولت ها می باشد. همین که ایران رتبه پایینی در شفاقیت اقتصادی دارد اعتبار تمام آمار های اقتصادی را مخدوش می کند. واقعیت را صفایی فراهانی در گفتگو با لیلاز گفت. و یا محسن رنانی وضعیت اقتصاد ایران را ناقص توضیح داده است. بله هاشمی و خاتمی برای اقتصاد کار کرده اند. اما احمدی نژاد خرابکاری و روحانی هنوز نه!
عبداله / 18 May 2015
دوستان گرامی در سایت، آقای گنجی !
در باره مقاله آمارهای …. آقای گنجی چیزی نوشتم ولی یک ساعت میشود هرچه تلاش کردم در گویا نیوز دریافت نشد! با اجازه اینجا می نویسم.
رفتار آقای گنجی ما را بیاد رفتارهای آقای خاتمی می اندازد که با حرفهای درست محبوب شد و رای آورد ولی آن محبوبیت را صرف تبلیغ برای استبداد کرد. آقای گنجی با آن همه نوشته های خوب گاهی هم ….!
آمارهای مقاله آقای گنجی هم ما را بیاد آمارهای آقای احمدی نژاد می اندازد. آقای احمدی نژاد آمار میداد که تورم نیست و کار هست و … رشد و توسعه (!) هست و … ! آقای کروبی هم پاسخ میداد که که این چه آمار هایی است؟! گرانی و تورم را ننه جون من هم می فهمد .
این که ما در ایران می بینیم با آنچه که این آمارها نشان میدهند فرق بسیار دارند. چه کار کنیم که همان رشد کم زمان شاه برگردد و جای رشد و پیشرفت بیشتر جمهوری اسلامی را بگیرد؟ چکار کنیم که عقب ماندگی نسبی و رشد کمتر کره جنوبی و ترکیه و مالزی و سنگاپور (بدون نفت خام) جایگزین پیشرفت و رشد جمهوری اسلامی بشود؟
آقای گنچی! دوازده میلیون تومان پول جراحی دادم ولی در آمارهای رسمی (بیمه) حدود یک میلیون تومان نشان داده میشود. همین دیروز رفتم نان بخرم بجای هزارتومان پنج ماه پیش 1500 تومان پرداختم! برای یک باکس آب نسبه به پنج ماه پیش 60٪ پرداخت کردم ! (زیرا با این آب خوب تهران جمهوری اسلامی برخلاف آب بد تهران زمان شاه ! کلیه ام دارد خراب میشود و …). بلیت اتوبوس و هزینه برق و آب و تلفن و گاز هم زیاد شدند. کیفیت کالا پایین امده کم فروشی هم میکنند قیمت هم بالا میرود ولی دولت آمار رسمی میدهد که رشد داریم و تورم کنترل شده و کاهش یافته ، همین هم در آمارهای سازمان ملل و آنگاه در مقاله اقای گنجی بازتاب می یابد! حقوق کارمندان و بازنشستگان را کمتر رشد دادند با این استدلال عجیب که تورم کم شده اگر حقوق زیاد شد تورم زیاد میشود! نماینده ای نداریم که دفاع کند و ….
آقای گنجی! رشد اقتصادی نسبت به کدام ارقام پایه؟ درامد ملی در زمان احمدی نژاد با افزایش بهای نفت رشد بی سابقه یافته، ولی اثرش در زندگی مردم که یکی از شاخص های توسعه بشمار میرود چه بود؟ ممکن است اقتصاد ژاپن ( یکی از نیرومندترین و پیشرفته ترین اقتصادها ) 2٪ رشد کند که بسیار خوب است ولی اگر اقتصاد جمهوری اسلامی 8٪ رشد نداشته باشد فاجعه است. چیزی که در برنامه دیده شده بود و نشد. ما رفتیم زیر صفر، اگر تکانی بخوریم ، رشد بشمار می آید در حالی که در واقع از روند منفی و از زیر صفر داریم برمیگردیم ( تازه اگر رقمهای رسمی راست و درست باشند)، نه آن رشدی که شما به رخ ما می کشید. نرخ برابری ریال زمان شاه و زمان جمهوری اسلامی در برابر دیگر پولها را مقایسه کنید با قیمت پول کشورهای ترکیه و مالزی و سنگاپور و ترکیه بدون نفت خام. امروز اگر بهای ریال در برابر دلار از حدود 3400 تومان به 3000 تومان برسد میدانید چه رشدی نشان میدهد؟ این رشد ارز برابری چشمگیر و بهبود است ولی نه آنی که شما میگویید؛ نه آنگونه که وضع امروز ما را بهتر از زمان شاه یا رشد پیشرفت ما را نسبت به ترکیه و … هم بیشتر بخوانید و طوری بحث تاریخی اقتصادی بکنید که زخم دل ما را تازه کنید1
کی زمان شاه هر روز بچه ها یا جوانهایی را میدیدیم که در ظرفهای زباله دنبال خوراک بگردند؟ یا این همه فرار مغزها و دانشگاه دیده های بیکار نبودند. کی درس خواندگان و دانشگاه دیدگان برای رفتن به کره جنوبی و ترکیه و مالزی و … به التماس می افتادند و … ؟!
گنجی جان! گویا شراب مراب میخوری و گاهی از سر مستی می نویسی ! نوش جان، همیشه مست باشی ولی نابحق و نادرس ننویس !
رقمها باید تعریف و تفسیر شوند، ارقام خام را پایه استدلال نکنید . آقا در اینجا به ستوه آمده ایم. دیگر روی زن و فرزند ما به ما باز شده و سر نمی توانیم بلند کنیم. کی زمان شاه این جور بود؟ کی جمعیت روستاها این اندازه کم بود؟ در کدام کشورهایی که نام میبرید ( کره جنوبی و ترکیه و مالزی و …. ) این وضع هست؟ این فرار بی سابقه و هولناک مغزها آیا در اثر رشد اقتصادی بیشتر از ترکیه و کره و مالزی است؟! شما وضع تنها شرکت سامسونگ را با اقتصاد متکی به نفت خام ما بسنجید. خودروها و صادرات دستگاه های الکترونیک و … کره ای حتا آمریکای شمالی را در نوردیدند! جا ندارم تا توضیح روشنتر بدهم.
چرا بر زخم ما نمک می پاشی؟ شما هم دارید حرف مقام رهبری مسلمین جهان را میزنید که قطار کشور با سرعت رو به پیشرفت است ولی مردم حس نمی کنند !
آمارهایی که واقعیت های جامعه و اقتصاد را نشان ندهد با هر امضایی بی اعتبار است.
بابک / 18 May 2015
اصلاح میکنم :
برای یک باکس آب نسبت به پنج ماه پیش ۶۰٪ بیشتر پرداخت کردم !
بابک / 18 May 2015
گرچه برایم ثابت شده که دست اندرکاران رسانه ها و بگفته آقای شیخ محمد یزدی قلم بدست ها، به پیشنهادها و خواهش ها کمتر توجه میکنند، ولی چه کنیم، شاید به حرف شما گوش کنند، خواهشمندم به دوستان در گویا نیوز بگویید برای پیام گذاشتن سختگیری نکنند. با وی پی ان و فیلتر شکن با زحمت وارد سایت میشویم میخواهیم پیام بدهیم ولی نتیجه نمی گیریم. پیام را دریافت کنند اگر میشود نشان داد نشان بدهند اگرنه، نشان ندهند، با پسوورد مردم چکار دارند؟
روش زمانه بسیار خوب است. سپاسگزاریم
بابک / 18 May 2015