عملیات هوائی علیه مواضع داعش در سوریه در حالی آغاز شد که بحث درباره ناکافی بودن این حمله برای پایان دادن به حضور «دولت اسلامی» در منطقه بالا گرفته است.
همه کشورهای شرکتکننده در این حمله بر ضعیف شدن داعش تأکید میکنند اما مطمئن نیستند که نتیجه این حمله به نابودی کامل «حکومت اسلامی» منتهی شود، از اینرو از هم اکنون بررسی گزینه جدید برای پایان دادن به بحران سوریه شکل گرفته است.
دیوید کامرون نخستوزیر بریتانیا در پارلمان این کشور، از «دولت فراگیر» در سوریه سخن رانده و فرماندهان ارتش امریکا طرح پیاده کردن محدود نیروهای نظامی خود در سوریه را بررسی میکنند. پارلمان ترکیه نیز به زودی چگونگی ورود نیروهای این کشور به منازعه سوریه را اعلام خواهد کرد.
در روزهای اول حمله ائتلاف به مواضع داعش در سوریه مشخص شده که نیروهای معتدل مخالف رژیم سوریه قادر نیستند نقش فعالی در صحنه نبرد ایفا کنند. به عبارت دیگر، آنها تحرک لازم در مناطقی که از دست «حکومت اسلامی» خارج میشود را ندارند. از آن سو ارتش سوریه ممکن است از این فرصت استفاده کند و فرار شبهنظامیان داعش از برخی مناطق را غنیمت بشمارد و جای آنها را بگیرد.
در روزهای اول حمله ائتلاف به مواضع داعش در سوریه مشخص شده که نیروهای معتدل مخالف رژیم سوریه قادر نیستند نقش فعالی در صحنه نبرد ایفا کنند.
علیرغم ورود نیروی هوائی آمریکا به سوریه و محدود شدن عملیات جنگندههای بشار اسد در برخی مناطق، نیروهای بشار اسد در دو منطقه «عدرا بلد» و شمال پایتخت مناطقی را تصرف کرده و جنگندههای وی در فضای حلب عملیاتی را انجام دادند.
تا این جای قضیه به نظر میرسد اوضاع به نفع بشار اسد پیش میرود و با وجود مشارکت ندادن حامیان وی در ائتلاف بینالمللی علیه «دولت اسلامی» و برخلاف شعارهای تندی که از سوی امریکائیها در ابتدای حمله بر ضد اسد دادند، هیچ علامتی دیده نمیشود که نشان دهد آنچه اکنون در سوریه روی میدهد، در نهایت به برکناری حاکم دمشق منجر خواهد شد.
از سوی دیگر حمله به جبهه النصره و حتی گروههائی مانند «احرار شام» که در لیست تروریسم امریکا قرار ندارد، شک و تردید در میان سوریها نسبت به اهداف امریکا از این حمله را برانگیحنه است و این گروههای اسلامگرا را بیشتر در کنار هم قرار خواهد داد.
اما علیرغم تمام این فشارها، جبههالنصره با داعش متحد نخواهد شد. آنها داعش را مسئول چنین وضعی میدانند و ابزاری برای کمک به دولت سوریه برای به انحراف کشیدن «انقلاب» مردم آن کشور تلقی میکنند.از سوی دیگر ائتلاف با داعش بعنوان مرگ سیاسی آنها خواهد بود زیرا «دولت اسلامی» چه در روابط بینالمللی و چه در داخل سوریه از نظر مردم آن کشور جائی ندارد.
استراتژی آمریکا و متحدانش در سوریه بر نابودی منابع مالی و نفتی دولت اسلامی بنا شده اما استراتژی داعش بر «گسترش در مناطق جدید» و حفظ ارتباط با عراق مبتنی است.
صحنه جنگ فعلی بعد از حمله نیروی هوائی امریکا و متحدان آن به سوریه، برای جبههالنصره و احرار شام نگرانیهائی فراهم کرده است. ترس آنها از این است که امریکا برای محافظت از مناطق وسیعی که ممکن است از دست داعش خارج شوتد، نیروی زمینی را به کار گیرد. با کنار گذاشتن آنها و عدم آمادگی مخالفان معتدل برای تصرف این اراضی، تنها نیرویی که باقی می ماند همانا ارتش بشار اسد است.
اما چنین ترسی تا چه حد میتواند با واقعیتها منطبق باشد؟ حقیقت این است که حتی اگر امریکا چنین هدفی داشته باشد – که بعید به نظر میرسد – ارتش بشار اسد در سطحی نیست که بتواند این مناطق را در اختیار خود بگیرد.
این ارتش در طی سه سال گذشته بسیار ضعیف شده و بیشتر به یک گروه شبهنظامیان فرقهگرا شبیه است تا یک ارتش کامل. در سه سال و نیم گذشته هزاران نفر از این ارتش گریختهاند و تنها مجموعه کاملا وفادار به بشار اسد در آن باقی مانده است. اگر کمک حزبالله لبنان و لشکر ابوالفضل عراقی نبود، این ارتش از مدتها پیش از هم پاشیده بود. تنها بخش خیلی فعال آن، نیروی هوائی است که در نهایت فقط میتواند بمباران کند اما نمیتواند روی زمین مستقر شود.
استراتژی «دولت اسلامی»
در حالی که استراتژی آمریکا و متحدانش در جنگ سوریه در گامهای نخست خود بر نابودی منابع مالی و نفتی دولت اسلامی بنا شده، استراتژی داعش بر «گسترش در مناطق جدید» و حفظ ارتباط با عراق مبتنی است. برنامهریزان دولت اسلامی در جنگ سوریه تلاش میکنند مناطق جدیدی را به تصرف خود دربیاورند. محاصره کوبانی در نزدیکی مرز ترکیه و تصرف گذرگاه یعربیه در مرز عراق از جمله این اهداف هستند.
بخش مهم استراتژی داعش آن است که نتیجه رویاروئی را نه نیروهای هوائی امریکا، بلکه نبرد زمینی تعیین کند. این برای داعش یک «جهاد واقعی» تلقی خواهد شد.
این استراتژی پیام خیلی روشنی دارد که میخواهد بگوید در حالیکه شما ما را بمباران میکنید، ما در حال فتح مناطق جدیدی هستیم. این استراتژی همچنین میتواند پیامی برای طرفداران داعش داشته باشد که ناامید نشوند و شروع حمله ائتلاف را به معنای نابودی قریبالوقوع این تشکل افراطی ندانند.
بخش مهم این استراتژی به این بر میگردد که نتیجه رویاروئی را نه نیروهای هوائی امریکا، بلکه نبرد زمینی تعیین خواهد کرد و بر اساس تعلیمات ایدئولوژیک این گروه تندرو، آنها زمان زیادی برای «جهاد» واقعی با آمریکا صبر کردند و اکنون این لحظه فرارسیده است. آنها از این طریق به هواداران خود خواهند گفت که بالاخره آمریکا را مجبور کردند برای جنگ با آنها به منطقه بیایید و این چیزی است که به زعم آنان، هر «جهادی» آرزوی آن را دارد.
در واقع این استراتژی از نظر تئوریسینهای آن میتواند نیروهای داوطلب جدیدی برای این گروه افراطی در سراسر گیتی فراهم کند. اگر امریکا نیروی زمینی به سوریه اعزام کند، هدف استراتژیک این گروه افراطی تأمین شده است.
در آن سوی قضیه، آمریکا تلاش کرده است با مشارکت دادن کشورهای سنی منطقه و قبول برخی از نیروهای اسلامی معتدل در داخل سوریه، این استراتژی را به هم زند. اما برای قبول بیشتر رویکرد آمریکا به این مسائل، باید اقدامات روشنی از سوی ایالات متحده درباره رژیم اسد اتخاذ شود. فقدان «اقدامات روشن» در برابر حکومت سوریه از سوی آمریکا نه فقط استراتژی دولت اسلامی را برُنده می کند، بلکه کشورهای عربی همراه آمریکا را در مظان اتهام قرار میدهد و مخالفان معتدل سوری را تضعیف خواهد کرد.
از این رو یکی از این اقدامات روشن میتواند ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز سوریه باشد که اکنون بحث آن بیش از هر زمانی در گذشته مطرح شده است. با ایجاد چنین منطقهای، مسیر تحولات سوریه به سوی آیندهای بدون بشار اسد رقم خواهد خورد.
از لحاظ ثبات سیاسی در کشور های خاورمیانه تنها ترکیه است که پس از جنگ اول جهانی تاکنون نظام خود را حفظ کرده و قبل از آن نیز تا چند قرن عثمانی حضور مداوم داشت اما صفویه که هم عصر عثمانی بود خیلی زودتر سقوط کرد جمهوری اسلامی ایران 35 سال و عراق و افغانستان ده سال عمر دارند مصر و پاکستان نیز نظام سیاسی جدید خود را پس از جنگ دوم جهانی سازماندهی کرده اند عربستان نیز در فاصله جنگ اول و دوم جهانی شکل گرفت که ثبات آن تاکنون مدیون نفت است حالا اگر این نظام ها را که عمر آن ها نیز زیاد نمیباشد در کنار مرز های نیمه جعلی خاورمیانه بگذاریم این عدم ثبات معنای عمیق تری پیدا میکند اگر بخواهیم آشوب ها کودتا ها را هم در نظر بگیریم مثلا در همین پاکستان اوضاع کاملا بهم ریخته دیده میشود صرفا در این فضای بی ثبات است که داعش میتواند خلق الساعه ایجاد شود نکته دیگر عنصر عدم تعین و رقابت های مزمن و تو در تو در خاور میانه است اروپا را در هر قرنی نگاه کنید دشمنی ها و دوستی ها و ائتلاف های معین داشت و دشمن دوست من، دشمن من بود و یا دوست دشمن من، دشمن من محسوب میشد اما در خاور میانه اوضاع اینچنین نیست ضمن آنکه خاورمیانه علاوه بر موضوعات خود نسبت به موضوعات مسائل مناطق دیگر و جهان نفوذ پذیر بوده و آن ها را بازتاب میدهد به همه ی این ها بحث نفت اسراییل و اسلام و ورود مدرنیته را هم اضافه کنیم اوضاع وخیم تر هم میشود خاورمیانه تا قبل از ورود مدرنیته یا اسیر دربارهای فاسد بوده و یا نیروهای خونخوار مثل آقا محمد خان معرکه گیری میکردند داعش مدلی جدید از نیروهای خونریز سابق است که دربار های فاسد را مثل اسد و کشورهای خلیج فارس تهدید میکند و اگر این نیرو به چاه های نفت دست پیدا کند ابعاد خطرناک و جهانی پیدا میکند و به همین دلیل انتلاف ضد داعش مجبور است تاسیسات نفتی را هدف قرار دهد عناصر ناراضی دربار های عربی مثل بن لادن این جریان مهاجم را ایجاد کرده اند و بصورت منطقی تنها کشورهای میتواند از داعش سود ببرند که به این میکروب مقاومت اکتسابی دارند و از قبل واکسینه شده اند و یا خود میکروب های خطرناک تری هستند و این کشور ها ایران و ترکیه تحت دولت اسلام گرا میباشند ایران که مخالف ائتلاف ضد داعش است و ترکیه شروطی دارد و هر دو کشور هر کدام به طریقی داعش را ایجاد کرده اند میدانیم که ایران و ترکیه طرف های اصلی جنگ و رودر رو هم در سوریه هستند که از هماوردی آن ها داعش متولد شده است در بحران سوریه هر دو طرف اوج قساوت و خونخواری خود را نشان دادند و جالب است که ایران و ترکیه مراودات اقتصادی نیز با هم دارند و طی آن بابک زنجانی را ایجاد میکنند ژاپنی ها در چین قساوت بیشتری داشتند تا اروپای های که از آن سر دنیا آمده بودند کاری که ترکیه و ایران با سوریه کردند فرانسه با سوریه نکرد اگر عراق و سوریه که زمانی مراکز خلافت بنی عباس و امیه دوباره قدرت بگیرند با هم متحد میشوند چون از اختلافات حزب بعث سوریه و عراق این دو کشور نابود شدند و مشت محکمی در آینده به ایران و ترکیه در شرایط مناسب میزنند
عبداله / 30 September 2014
حمله هوائی امریکا به سوریه فراتراز اهداف عنوان شده اولیه بوده است وچون موئتلفان تازه ای پیدا شدند که معرکه بگیر هستند امریکا در کنار کشورهای عربی خلیج فارس نقش قائد اعظم را بازی میکند وعراق را به اروپائیها بخشیده اند واین قاطر چموش لگد زن که نفت بسیاری دارد برای بحران زده های مالی اروپائی جاذبه بیشتر ی دارد تا سوریه با تولید 150 هزار بشکه نفت در روز.
پیروز جنگ تصرف کننده سر زمینها ست واگر جنگ هوائی ادامه پیدا کند ارتش زمینی است که فاتح خواهد بود ودر سوریه این ارتش اسد است که جنگ رامیبرد .
امریکا نیروی زمینی به سوریه نخواهد فرستاد و ناتو هم بسیار دور از ذهن است که نیروئی به این منطقه اعزام کند .
ترکیه هم در این فاز نیست زیرا این کشور با اینکه میهمان پایگاه نظامی امریکا است فرودگاه برای حمله به سوریه در اختیار امریکا نگذاشت .
اگر حملات هوائی ادامه داشته باشد طبیعتا پیروزی نزدیک میشود و بسیاری از فرار کرده های ارتش دوباره جذب خواهند شد و نظامیهای سوریه وسیعتر و منظمتر میشوند فراموش نکنیم که در روزهای گذشته یک کشتی باربری روسی در بندر طرطوس تسلیحات نظامی بدولت این کشور تحویل داده است ورژیم اسداز نظر لجیستکی و تسلیحاتی در مضیقه نیست و طبیعتا پشتوانه مالی ایران را هم در اختیار خواهدداشت و حضور مشاوران سپاه قدس و حزب اله هم قدرت انانرا افزایش خواهد داشت ولی معلوم نیست .از طرفی دیگر با قدرت نمائی روسها اجرای منطقه پرواز ممنوع مشکل است که اجرائی شود.
ملاقات یکساعته وزیر خارجه امریکا و ایران در والدورف استوریا نمیتواند چانه زنی برای تعداد سانتر فیوژ ها باشد و مسلما مناقشات عراق و سوریه در بر میگیرد که مشخص میکند در این موردتوافقی انجام نگرفته و پاسخ روحانی در مصاحبه مطبوعاتی گویای انستکه در جواب روزنامه نگاری که سوال کرد ایا ایران همکاری لازم را به ائتلاف برهبر ی امریکا در مصاف داعش خواهد داشت عنوان کرد انها باید کمک کنند جون اگر ایران در منطقه حاضر نبود تاکنون اربیل و بغداد هم سقوط کرده بودند یعنی رهبر مائیم.
ملاقات کامرون و روحانی هم بر همین سیاق بود که انگلیس میخواست ملیشاهای شیعه مناطق بمباران شده توسط جنگنده های انگلیسی را در زمین تصرف کنند که بنام بریتانیا تمام شود که با سیاستهای ایران همگام نبود و نتیجه این گفتگو واکنش تند نخست وزیر انگلیس را در مجمع عمومی بدنبال داشت که ایران را حامی
تروریست خواند و بعد هم که اعلام پرواز تورنادوهای انگلیسی از پایگاه قبرس رسانه ای شد هیچگاه ذکر نگردید که کدانم هدفها را زده اند .در صورتیکه فرانسه دراین مورد هماهنگی کرده است.
گفته اند که بلژِیک و هلند و دانمارک نیز هرکدام 6 ویا هفت جنگنده در اختیار ائتلاف گذاشته اند که مشخص میشوددر قالب ناتو نیست زیرا دران صورت ساز و کاری دیگر عنوان میگردید که بیان نشده است ولی همه این همکاریهادر حوزه سرزمین عراق خواهد بود .
امریکا نیروی زمینی در سوریه پیاده نخواهد کرد زیرا بودجه تصویبی این عملیات در کنگره فقط 500 ملیون دلار است که با مقایسه لشکر کشی بعراق و افغانستان بسیار نا کافی بنظر میرسد .و از طرفی دیگر رویاروئی با روسیه هم باید مد نظر باشد که تنش حوزه اوکراین گسترش نیابد.
ترکیه وارد جنگ زمینی در سوریه نمیشود چون با مشکلات کردهای ترکیه و ازان بدتر کردهای سوریه روبروست وازان مهمتر با افکار خلافت عثمانی تازه هماهنگ نیست وباروال هماهنگی با اخوان المسلمین هم همخوان نیست.
فرانسه و انگلیس هم با مشکلات عدم مجبوبیت و انتخابات پیش رو مواجه هستند و اصولا با اقتصاد درگیر با بحران نمیتوانند هزینه لشکر کشی زمینی را تامین کنند زیرا هر دو کشور از پیامدهای جنگی افغانستان و عراق ناراضیند و افکار عمومی را نمیتوانند برای جنگ زمینی تازه ای جلب کنند .
روی دیگر سکه حضور ایران و حزب اله بطرفداری اسد و پشتیبانی روسیه از این اهداف است .
میگویند این جنگ حداقل سه سال بطول میانجامد مجسم کنید از شهرهای سوریه چه باقی مانده که سه سال دیگر زیر حملات بمب باشد و اگر رژیم اسد سقوط کند ایا سرنوشتی بهتر از انچه امروز در لیبی میگذرد برای مردم سوریه باقی میماند .
ولی در عراق نفت هست و صادرات روزی 3ملیون بشکه و یا بیشتر هم متصور است وهمین سبب میشود که میراث خواران قرار داد ساکس پیکو باقی بمانند و به مانده های لورنس و معاهده ورسای هم توجه نکنند.
منوچهر / 30 September 2014