گفته می شود در هر ده ثانیه، دختری را در نقطهای از دنیا ختنه میکنند. بر اساس برخی آمارها حدود ۱۴۰ میلیون زن در دنیا ختنه شدهاند. سازمان ملل متحد بریدن آلت جنسی زنان تحت عنوان «سنت و آیین» و عمل ناقصسازی اندام جنسی زن را مصداق بارز «شکنجه» میداند.
در بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ میلادی، به ناقصسازی اندام جنسی زنان تنها به عنوان یک مشکل پزشکی توجه میشد، ولی از سال ۱۹۹۰ میلادی به بعد به این موضوع از زاویه نقض حقوق انسانی و نقض حقوق اساسی زنان و کودکان توجه شد.
از سال ۲۰۰۳ میلادی، ششم فوریه هر سال به عنوان روز بینالمللی عدم هرگونه مدارا با مثله کردن جنسی زنان نامگذاری شده است. سازمان ملل متحد برنامهای برای کاهش میزان انجام این عمل تا سال ۲۰۱۵ دارد.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته این فرض وجود دارد که ظهور آداب مربوط به بریدن آلت تناسلی زنان برای اولینبار در مصر باستان در دره رود نیل اتفاق افتاده و از آنجا به نواحی اطراف گسترش یافته است. یک نظریه میگوید: «هدف این رسم جلوگیری از اختلالهای جنسی نبوده است، بلکه نوعی مناسک گذار به حساب میآمد که ریشه آن در افسانههای بدویان مصری و دیگر مردمان آفریقا یافت میشود. بریدن آلت تناسلی زنان به صورت سنتی در بیش از ۳۰ کشور جهان انجام میشود که بیشتر آنها آفریقایی هستند. در میان کشورهای فارسی زبان، در جنوب و غرب ایران این رسم وجود دارد. هر چند بر اساس آمارها در طی سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۶ میزان زنان ختنه شده به صورت تدریجی رو به کاهش بودهاست.» (ویکیپدیای فارسی)
گفتوگو با پروین ذبیحی
بیش از ۶۰ سال است که مدافعان حقوق بشر در سراسر دنیا علیه ختنه زنان مبارزه میکنند. پروين ذبيحى، فعال حقوق زنان و کودکان، که به عنوان يکى از برندگان جایزه حقوق بشرى رها در سال جاری معرفى شد، یکی از فعالان عرصه پیشگیری از عمل ختنه زنان در کردستان ایران است. او تاکید دارد اگرچه به دلیل افزایش آگاهی در زمینه ختنه زنان از میزان آن بسیار کاسته شده است، اما این عمل سنتی همچنان در ایران وجود دارد.
او متولد بانه، ساکن مريوان، عضو هيئت مديره انجمن زنان آذرمهر، عضو کانون کودکان و اتحاديه کارگران بيکار و اخراجى است و در انجمن ادبى مريوان نيز فعاليت دارد. ذبيحى همچنين از اعضاى «کميته عليه خشونتهاى ناموسى» است.
تحقيق و پژوهش، نوشتن مقاله و تهيه گزارش، ساختن فيلم در رابطه با خودسوزى زنان و همچنين برگزارى كارگاهها و مراسمهاى مختلف در رابطه با زنان و كودكان از جمله فعالیت های این فعال اجتماعی در سال های اخیر است.
همکارى با جامعه حمايت از زنان کردستان، کمپين يک ميليون امضا، تشکيل کانون دفاع از کودکان مريوان، مبارزه با قتلهاى ناموسى، ختنه دختران، خودسوزى زنان، سنگسار و خون بس و اعدام بس، عمده فعاليتهاى وى در اين دوران بوده و کمپين هاى زيادى توسط وى راهاندازى و مديريت شده است.
ذبیحی کتاب «ختنه دختران» اثر روناک فرج را از کردى به فارسى ترجمه کرده و کتاب «فريادهاى آتش» را که تحقيقى در زمينه خودسوزى زنان در مناطق کردنشين است، در دست انتشار دارد.
رادیو زمانه در یک برنامه رادیویی با این فعال اجتماعی به گفتوگو نشسته است:
در عمل ختنه زنان چه اتفاقی میافتد، چه عملی روی زنان انجام میشود که به آن می گویند ختنه کردن زنان؟
پروین ذبیحی – بهطور خلاصه ختنه دوختن آلت تناسلی زنان یا بریدن بخشی از آلت تناسلی زنان است که به شیوههای مختلف و در نقاط مختلف دنیا انجام میشود؛ از بریدن بخشی از آلت تناسلی گرفته تا دوختن و تنها باز گذاشتن سوراخی به عنوان مجرای خروج ادرار یا خون عادت ماهیانه.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته این فرض وجود دارد که ظهور آداب مربوط به بریدن آلت تناسلی زنان برای اولینبار در مصر باستان در دره رود نیل اتفاق افتاده و از آنجا به نواحی اطراف گسترش یافته باشد.
در کردستان انگیزه این عمل دلایل مختلفی دارد. مثلاً ما در مصاحبههایی که اینور و آنور با ماماهای محلی کردیم که این کار را انجام میدهند، یا با پدر و مادرهایی که مرتکب این عمل شدهاند، شنیده ایم که گفته اند این عمل برای کم کردن حس جنسی زنان یا به قول خودشان برای دورشدن بچههایشان از شیطنتهای جنسی است.
شما میدانید که در جامعه سنتی وقتی زن نصف مرد بهحساب میآید، مسئولیت حفاظت و شرافت خانوادگی بر عهده مردان است و زن باید شرافت و ناموس و پاک دامنیاش را، به قول کسانی که این تعریف را از زن دارند، حفظ کند. بنابراین با ختنه، یعنی بریدن بخشی از آلت تناسلی زنان این میل جنسی سرکوب میشود و دیگر ارتباط خارج از ازدواج نخواهد داشت و درنتیجه خطری برای خانواده نخواهد داشت.
چرا هنوز ختنه روی زنان انجام میشود؟
بههرحال این شکنجهای که بر زنان و دختران اعمال میشود، این آزار جنسی و این قطع بخشی از اندام جنسی زنان، در رابطه با همان سنتهای ارتجاعی و قوانین زنستیز است و به مالکیت خصوصی مربوط میشود.
وقتی من بهعنوان زن نصف مرد بهحساب میآیم یا وقتی به من میگویند ناموس که ناموس هم یعنی تمام اموالی که مرد در خانوادهاش دارد، ازجمله زنان و دخترانی که در حیطه خانوادگی این مرد هستند، پس جزو اموال مرد بهحساب میآیم.
وقتی من به عنوان زن جزو اموال مرد بهحساب میآیم و از من تعریف ناموس میشود، مسلماً این «مال» باید به هر قیمتی از تعرض دیگران در امان بماند. حال برگردیم به مسئله بکارت که حفظ مالکیت حفظ بکارت است. یعنی زن قبل از رفتن به خانه همسر نباید هیچ نوع ارتباط جنسی داشته باشد و بکارت در این مورد حرف اول را میزند. وقتی بکارت از بین برود، در خیلی جوامع، طبق سنتی که در میان اقوام عشیرهای یا حتی در خود کردستان است. انواع خشونت را در پی دارد.
حفظ ناموس، ختنه را به دنبال دارد؛ ممانعت از ادامه تحصیل، ازدواج زودرس و یا محروم کردن دختران و زنان از تمام لذتها و خوشیها را به دنبال دارد. حتی کنترل تمام احساسات و در واقع کنترل تن زن توسط مردان را به دنبال دارد. بنابراین تعریف سادهای که میشود کرد، تاکید بر همین ناموس است. کسانی که دخترانشان را ختنه میکنند، فکر میکنند با قطع کردن آلت تناسلی زن یا بخشی از آن احساسات جنسی زن کم میشود.
من پزشک نیستم، ولی تا حدودی پیرامون این مسئله مطالعه کردهام و میدانم که قبل از برقراری هر نوع ارتباط جنسی، این مسئله ختنه زنان لزوماً نمیتواند باعث کاهش احساسات یک دختر جوان شود. زمانی این تأثیر را خواهد گذاشت، یعنی سردمزاجی و این چیزها را به دنبال خواهد داشت و زن نسبت به ارتباط جنسی بی میل خواهد شد که محل تجمع هورمونهای جنسی در نقطه مورد نظر در آلت تناسلی زنان در اثر عمل ختنه آسیب دیده باشد. بنابراین این ناآگاهی است که برخی فکر میکنند هر نوع ختنه و هر نوع برشی باعث سردمزاجی زن میشود. من بعد این نکته را بیشتر توضیح خواهم داد که ما در مورد اطلاعاتی که ارائه میدهیم یا حرفهایی که میزنیم، یک مقدار توام با حس مسئولیت و آگاهی بیشتر باشد که موجب ترس و وحشت دختران و زنانی نشود که این عمل روی آنها انجام شده است.
شما در توضیحات خود به سنت ختنه زنان اشاره کردید. غیر از سنت، نقش مذهب و افراطیون مذهبی که کم و بیش در آن منطقه فعال هستند چیست؟ آنها چقدر در انجام این عمل در منطقه کردستان تاثیر و نقش دارند؟
اجازه دهید قبل از اینکه درباره این موضوع حرف بزنم، مختصر اشارهای داشته باشم به اطلاعات تجربی و منابعی که تا به امروز در این مورد خوانده و مطالعه کردهام و مربوط به دوران گذشته است، ازجمله زمان فرعونیان و ابراهیمیان.
پروین ذبیحی: شما میدانید که در جامعه سنتی وقتی زن نصف مرد بهحساب میآید، مسئولیت حفاظت و شرافت خانوادگی بر عهده مردان است و زن باید شرافت و ناموس و پاک دامنیاش را، به قول کسانی که این تعریف را از زن دارند، حفظ کند. بنابراین با ختنه، یعنی بریدن بخشی از آلت تناسلی زنان این میل جنسی سرکوب میشود.
همیشه در طول تاریخ مسئله قربانی کردن و قربانی شدن وجود داشته است و در صف اول هم زنان قرار داشتهاند. حتی به خاطر جلوگیری از طغیان رود نیل، مثلاً دختران را ختنه میکردند. هنگام ختنه، وقتی بخشی از آلت تناسلی زنان را میبریدند، قسمت جداشده را در کیسهای به گردنشان آویزان میکردند تا به داخل رود نیل بیاندازند و از طغیان آن جلوگیری کنند.
درواقع برای جلوگیری یک فاجعه طبیعی هم میبایست دختران یا زنان قربانی میشدند. بنابراین این پدیده مربوط به زمان اسلام یا فلان حکومت مذهبی یا فلان دوره تاریخی ازجمله اسلام نبوده است. قبل از آن هم وجود داشته است. حتی طبق تحقیقاتی که من کردهام، در زمان غارنشینی چون پدیدههای طبیعی برایشان قابل توجیه نبوده، ازجمله قاعدگی را نشانه نوعی پلیدی می دانستند. پلید دانستن اندام جنسی زنان فکر میکنم از همان زمان در اذهان به وجود آمده است. در دین اسلام هم ختنه زنان بهعنوان مسئلهای در قرآن قید نشده است، منتهی نقل قولها و احادیث مختلفی ارائه شده است که عدهای این مسئله را واجب میدانند و عدهای مستحب. عدهای نیز گفتهاند که نباید انجام شود. فتواهای مختلف داده شده، ولی گزینه مذهبی در ادامه این سنت خیلی تأثیر داشته است.
در تمام نقاطی که به منظور بررسی ختنه زنان به آنجا رفتهام یا دوستان و محققان رفتهاند، در تمام روستاها و مناطقی که تحقیق شده، فرضاً خود من و خانم شیخالاسلامی در روستاهای اورامان دیدیم وقتی هیچ دلیل علمی برای این کار ندارند، همین سنت فاطمه و زهرا، فاطمه و عایشه را مثلاً مطرح میکنند که به توصیه اینها بوده و این قضیه برایشان خیلی مهم بوده است.
نکته دیگر درباره تأثیر مذهب، این است که بهمحض اینکه روحانی محل در مسجد حاضر میشود و فتوا میدهد که این کار حرام است یا اگر نکنید بهتر است و تأکید می کند که این مسئله نباید انجام شود، مردم حرف او را گوش میدهند. یعنی اگر مردم محل هیچ دلیل و منطق علمی را هم قبول نکنند، حرف روحانی محل را کاملاً قبول می کنند و این مبنایی میشود که به این کار ادامه داده شود یا نشود.
عدهای معتقدند در مناطقی مثل کردستان ایران این عمل دیگر انجام نمیشود و در حقیقت به تاریخ سپرده شده است. شما این موضوع را تائید میکنید؟
نه من کاملاً رد میکنم. ما تمام کسانی که اتفاقاً در کردستان کار کردهاند، ازجمله خود من و خانم شیخالاسلامی و آقای احمدی و همینطور خانم کریمیان که در این باره کتابی به اسم «تراژدی تن» چاپ کردهاند، از مناطق مختلفی، آمار و مصاحبه و فیلم داریم. ما به مردم قول دادیم که فیلمهایشان را پخش نمیکنیم. ما در اطراف اورامان به چند تا روستا رفتیم و با ۴۷ نفر مصاحبه کردیم که بیشترشان ختنه شده بودند.
من اینجا رسماً به شما اعلام میکنم که ما تمام اسناد را داریم. لزومی ندارد من نام کسی را ببرم. ما نمونه ای داریم از یک مادربزرگ ۷۰ ساله، دخترش که ۴۵ سال دارد و همینطور نوهاش که سال سوم راهنمایی است. هر سه ختنه شده اند.
یعنی سه نسل مختلف...
من البته اسم روستا را نمیبرم، اما اسم مادربزرگ خورشید بود. هم خورشید خانم، هم دخترش و هم نوهاش ختنه شده بودند. مادر بزرگ اما مسئله را خیلی طبیعی میدانست. این قضیه را سنت میدانست. دخترش هم که ۴۵ سال داشت و اجازه داده بود که دخترش ختنه شود، میگفت که این کار را کردم که دخترم با پسرها دوست نشود. این عین جمله خود اوست که من به فارسی ترجمه میکنم. میگفت این عمل باعث میشود که دختر من دیگر با هیچ پسری دوستی نکند و پاک به خانه شوهرش برود. ما برایش توضیح میدادیم که خانم این جور احساسات اگر در بچه شما خیلی عمیق باشد، تا زمانی که ارتباط جنسی نداشته باشد، ختنه هیچ تأثیری روی او ندارد و هیچ ضمانتی برای دخترتان ایجاد نمیکند. اما حرف ما را قبول نداشت و میگفت کار خوبی انجام داده.
آیا آماری هم در این زمینه دارید؟
یکسری آمار برایتان میگویم. زمانی که من و خانم شیخالاسلامی به چند روستای شهر اورامان رفتیم، ازجمله درکه، دره ناخی، دزلی و خود اورامان و چند روستای کوچک همجوار دیگر، حدوداً با ۴۰ یا ۴۵ زن حرف زدیم که اکثر قریب به اتفاقشان ختنه شده بودند.
خیلی از زنان جوان دانشجو آمدند و با من مشورت کردند و به من گفتند که از ازدواج میترسند، از بس که گفته اند ختنه باعث سردمزاجی و نازایی میشود یا باعث به هم خوردن و از هم پاشیدن زندگیها میشود. میگفتند: ما میترسیم ازدواج کنیم.
دو، سه سال پیش در جمعی با شورای زنان شهر سنندج، نه شورای اسلامی بلکه شورایی که جمعی از زنان خودشان تشکیل داده بودند و غیردولتی بود، برای روز جهانی علیه ختنه زنان کارگاهی تشکیل دادیم. من و یک خانم ماما فرمی را آنجا پخش کردیم. از این حدود ۸۰ ـ ۷۰ نفر، ۴۰ نفر فرمهایشان را پر کردند که قریب به اتفاقشان ختنه شده بودند. جالبتر اینکه اسلامیهای تندرو که ما به آنها «سلفی» میگوییم، دارند در سنندج و کردستان یواش یواش این قضیه را دوباره جا میاندازند و اصرار دارند که زنان ختنه شوند. ما در همان کارگاه متوجه شدیم. چون خانمی میگفت عمه من که لیسانس هم دارد، اصرار دارد که من ختنه شوم، چون در غیر این صورت خوراک یا غذایی که من درست میکنم حرام است و آنها نباید بخورند.
آقای احمدی هم در استان کردستان تحقیق کردهاند و همینطور آذربایجان غربی و یکسری آمار ارائه دادهاند. ایشان در اشنویه به هفت روستا رفتند و با ۷۴ زن مصاحبه کردند که از این تعداد ۵۶ نفر ختنه شدهاند. در نقده به ۹۴ روستا سر زدهاند و از ۶۱ زن ۳۶ نفر ختنه شدهاند. در مهاباد به ۹ روستا سر زدهاد. از ۱۰۷ زن ۷۹ نفر ختنه شدهاند. در قروه به ۷ روستا رفتهاند و از ۵۹ زن مورد مصاحبه ۴۱ نفر ختنه شدهاند. در پیرانشهر در ۱۱ روستا، از ۱۶۹ زن مورد بررسی ۱۳۲ نفر ختنه شدهاند. در همین پیرانشهر ما دوستی داریم به اسم آقای فائق رسولی. اینها چند سال پیش گروهی تشکیل بودند به اسم «اومانیته» که در روستاهای پیرانشهر کلی زحمت کشیدند. خانم ایشان معلم بود و از ۴۰ نفر دانشآموز دختری که داشت، دو نفر غیربومی بودند، دو نفر ختنه نشده بودند. ۳۸ نفر دیگر از دانشآموزان این خانم ختنه شده بودند. در بوکان در ۸ روستا، از ۷۶ زن مورد بررسی ۴۵ نفر ختنه شدهاند. در تکاب در ۱۰ روستا، از ۱۲۷ زن مورد پرسش، ۹۸ نفر ختنه شدهاند. در بانه در ۱۰ روستا، از ۱۳۳ نفر زن مورد پرسش ۸۴ نفر ختنه شدهاند. قرار شد من و آقای احمدی باهم روی این جدول کار کنیم که متأسفانه به علت دستگیری شوهرم دیگر نتوانستم به همکاریام با وی ادامه دهم.
خود افرادی که ختنه شده بودند از تجربه خود چه میگفتند؟
در روستای دزلی ما هم با قربانی حرف زدیم، هم با کسی که این عمل ختنه را انجام میداد. از همه جالبتر برایمان شوهر یکی از قربانیها بود. این آقا خودش داوطلب شد که مصاحبه کند. مصاحبه هم تصویری است که این کار را من و خانم شیخالاسلامی باهم انجام دادیم. ایشان خیلی زنش را دوست داشت و یک پسر هم داشتند و آمد جلوی دوربین درباره این پدیده حرف زد و گفت: «زن من واقعاً سردمزاج است و به خاطر حفظ خانواده و اینکه خانوادهام از هم نپاشد، به من کمک کنید. کدام دکتر را میشناسید؟ من خودم هزینه میکنم تا او درمان شود. فقط یک دکتر خوب به من نشان دهید تا همسرم را معالجه کند.» همسر ایشان ختنه شده بود و این آقای جوان هم هست و یک بچه هم دارد.
یک نمونه دیگر برایتان بگویم از عدهای که مسئله را انکار میکنند. من و عدهای از دوستان هر سال در روز جهانی علیه ختنه زنان، یک بروشور چاپ میکنیم. امسال که بروشورمان چاپ شد، ما خانه یک آقای اورامی زبان بودیم. در بین اورامیها این مسئله ختنه خیلی زیاد است. سه تا خانم هم آنجا بودند. من وقتی ایمیلم را باز کردم، دیدم که بچهها کار بروشور را تمام کردهاند و آن را ازجمله برای من فرستاده اند، ذوق کردم. آنها فهمیدند و پرسیدند چیه؟ من برایشان تعریف کردم. یکی گفت پس برای همین است که خواهر من ۷ سال است ازدواج کرده و بچهدار نمیشود؟ پرسیدم خواهرت ختنه شده؟ گفت بله. در یک روز این خواهر بیچاره سه بار ختنه شده بوده. یکبار ماما یک قسمتی از آلت او را میبرد و بعد متوجه میشود کم بریده. بعد دوباره یک قسمت دیگر را میبرد و او را میفرستد خانه. این بار به نظر مادر دختر کم بوده. دوباره این بیچاره را میفرستند خانه مامای محلی و برای سومین بار در طول یک روز این بچه ختنه میشود. این خاطره تلخ مرا خیلی ناراحت کرد و همین هم باعث شد بیشتر دنبال این قضیه بروم.
خیلی از زنان جوان دانشجو آمدند و با من مشورت کردند و به من گفتند که از ازدواج میترسند، از بس که گفته اند ختنه باعث سردمزاجی و نازایی میشود یا باعث به هم خوردن و از هم پاشیدن زندگیها میشود. میگفتند: ما میترسیم ازدواج کنیم. من شخصاً با این دختران جوان برخورد داشتم و دارم. من صددرصد مطمئنم که ختنه زنان در جامعه هست. خودم و دوستانم رفتهاند دنبال این قضیه. مقالهها و کتابهایی چاپ شده. حتی عدهای مخالف و عدهای موافق این کارند. منتهی خیلی از موانع باعث شده که ما نتوانیم و به ما اجازه داده نشود، آنطور که دلمان میخواهد، تحقیق کنیم و نتایج تحقیقمان را منتشر کنیم.
لطفا کمی بیشتر درباره مشکلات کار توضیح دهید.
من اصلاً مشکل فرهنگی برای کار و تحقیق در این زمینه ندارم. چون خودم مال این منطقه هستم و مردم بومی مرا میشناسند. وقتی میروم آنجا، مشکلی با خود مردم ندارم و خیلی هم خوب با من برخورد میکنند.
من میتوانم برای آن کسی که مانع قانونی برای تحقیق در زمینه ختنه زنان ایجاد میکند، توضیح بدهم که این مسئله در قرآن نیست و در قوانین ایران هم جایی ندارد. میتوانم توضیح بدهم تحقیق من نه علیه نظام است، نه علیه مذهب اسلام، اما کسانی که واقعیت را انکار میکنند و در فیسبوک و اینترنت مینویسند و مانع کار کسانی میشوند که میخواهند در این حوزه کار کنند، به نوعی مسئله را سانسور میکنند
مشکل خاصی که داریم، وجود افرادی است که من اسم آنها را گذاشتم ناسیونالیستهای افراطی. کسانی که به شدت وجود این مشکل را انکار میکنند. اینها با من بارها برخورد ناجور کردهاند که تو داری با این کارت مردم کرد را یک ملت وحشی معرفی میکنی. این جزو فرهنگ و آداب و رسوم ما نیست. من از همین جا میخواهم به آنها بگویم که مبارزه برای به دست آوردن حقوق ملی این نیست که واقعیتها را انکار کنیم. ختنه زنان سنتی است که از گذشته به جا مانده و ما باید علیه آن مبارزه کنیم، هرچند که به دلایل مختلف از میزان آن خیلی کم شده است.
باور کنید اگر تحقیق جامعی صورت بگیرد، درمییابیم که دامنه این آسیب خیلی بیشتر است. کسانی که انکار میکنند، کسانی که در خود کردستان هستند، کرد زباناند و این مسئله را انکار میکنند، خیلی بیشتر به ما ضربه میزنند تا آنهایی که به بهانههای مختلف برای ما موانع قانونی میتراشند و نمیگذارند کار کنیم.
آنها خیلی بیشتر ضرر میزنند. من میتوانم برای آن کسی که مانع قانونی برای تحقیق در زمینه ختنه زنان ایجاد میکند، توضیح بدهم که این مسئله در قرآن نیست و در قوانین ایران هم جایی ندارد. میتوانم توضیح بدهم تحقیق من نه علیه نظام است، نه علیه مذهب اسلام. این طوری میتوانم به آنها توضیح بدهم، اما کسانی که واقعیت را انکار میکنند و در فیسبوک و اینترنت مینویسند و مانع کار کسانی میشوند که میخواهند در این حوزه کار کنند، به نوعی مسئله را سانسور میکنند و با سانسور چیزی حل نمیشود. آن بچهها از قربانی شدن رهایی پیدا نمیکنند. از پاشیده شدن خانوادهها جلوگیری نمیشود، بلکه قضیه بدتر میشود. به ما اجازه بدهند. بهتر است کمتر سمپاشی کنند، کمتر الکی بنویسند. چند هزار نفر کمپین تشکیل دادهاند، به خاطر حمایت از لباس کردی در پی توهین به زنان مریوان. من آنجا بودم، در آن میدان بودم. به تن یک متهم، لباس زنانه کردی پوشانده بودند. بعد پنج هزار نفر نه به خاطر توهین به شخصیت زن، بلکه توهین به لباس کردی جمع میشوند، کمپین تشکیل میدهند و لباس کردی میپوشند. از همین پنج هزار نفر، حداقل سه هزار نفر مخالف فعالیت ما در زمینه ختنه زنان هستند. در صورتی که همین زنهایی که برای لباسشان دارید مبارزه میکنید، دارند قربانی میشوند و این درد بزرگی برای تمامی کسانی است که در این قضیه تحقیق میکنند.
با توجه به این آماری که شما مطرح کردید و تحقیقاتی که انجام شده است، هیچ طرح یا پروژهای از طرف سازمانهای دولتی، بینالمللی یا NGOهای مختلف در آن منطقه اجرا میشود تا بلکه بتوان جلوی این عمل را گرفت؟
من یک نکته را توضیح بدهم. ختنه زنان در گذشته گستردهتر بوده است و حالا از میزان آن کاسته شده است. به چند دلیل، ازجمله بالا رفتن سطح آگاهی مردم رفته رفته از آن کم میشود.
اطلاع رسانیهایی که شبکههای مختلف با توجه به احساس مسئولیتشان انجام میدهند و مهمتر از همه مخصوصاً در اورامانات، قشر تحصیلکردهای که به سفرهای خارج از استان میروند یا در دانشگاههای مختلف درس میخوانند و آگاه میشوند در کاهش این سنت نقش دارند. حتی چند نفر پایان نامههای تحصیلی شان را در این زمینه مینویسند. بههرحال اینها هم یک روز پدر یا مادر میشوند. خانم کریمی اگر امروز علیه ختنه کتاب مینویسد، فردا مادر میشود و قطعاً دخترش را ختنه نمیکند. خانم رایحه مظفریان (نویسنده کتاب تیغ و سنت) اگر در جنوب دارد کار میکند، قطعاً فردا مادر میشود و دیگر این کار را نمیکند. بالا رفتن سطح آگاهی خانوادهها، پدر و مادرها و جوانان در کاهش این معضل خیلی کمک کرده است. جالب است که وقتی با خانم کریمی مصاحبه میکنم، میگوید که من اصلاً این قضیه را نمیدانستم و برایم هم جالب نبود، تا وقتی که خواستم پایان نامهام را بنویسم. در واقع بعد از این انتخاب، ابعاد مسئله برایش جالب میشود.
کسی که قبلاً از چگونگی و چرایی چنین مسئلهای خبر ندارد، وقتی درباره آن شوع به تحقیق میکند و نسبت به مسئله آگاه میشود، قطعاً علیه آن مبارزه می کند؛ علیه رواج این مسئله. خلاصه اینکه از میزان ختنه زنان خیلی کم شده، ولی هنوز هم هست.
من متوجه شدهام که در فاصله سه نسل این مسئله بوده است. پس نمیتوانم وجود آن را انکار کنم. یک مسئله دیگر هم این است که منطقه مریوان از تنوع فرهنگی خیلی زیادی برخوردار است. مثلاً در منطقه کردی زبان مریوان مثل منطقه کوماسی قتل و خودسوزی خیلی زیاد است، ولی از ختنه زنان چیزی نمیدانند. در منطقه اورامانات قتل و خودسوزی کم است، ولی در عوض ختنه زنان زیاد است. مثلاً من در روستای نشکاش در مورد بچههایی تحقیق کردم که قربانی مین بودند. وقتی رفتم به آن روستا که ۱۱۱ نفر هستند متوجه شدم در آنجا طلاق کم است، خودسوزی تا حالا نبوده، ختنه تا حالا نبوده، قتلی تا حالا اتفاق نیفتاده است. نکته اینکه از ابتداییترین امکانات هم برخوردارند. حتی من آنجا یک تابلوی خیاطی، دوزندگی، هیچ چیزی ندیدم. ولی این چیزها در آنجا خیلی کم بود. در نتیجه کسانی که در این زمینهها تحقیق و فعالیت میکنند، باید این تنوع فرهنگی را در نظر داشته باشند.
ما به یک رسم دیگری هم در کردستان برخوردیم، به اسم «۴۰ تیغه». یعنی میآیند با یک تیغ روی پوسته ظاهری شکم و اندام تناسلی یک خط خیلی نازک میاندازند. میگویند ما با این کار سنت ختنه را انجام دادهایم و دیگر کار انجام شده است. یا یک چاقوی بسته را از روی پیراهن آن دختر یا آن زن به پایین میاندازند. چاقو که دم پایش افتاد، میگویند ما سنت ختنه را به جا آوردهایم.
مثلاً در منطقه کردنشین مریوان ختنه کم است و میگویند ما اصلاً از این مسئله خبر نداریم. این است که کسانی که میآیند در این منطقه کار میکنند، باید این نکته را مد نظر داشته باشند که گاهی وقتها، در بعضی جاها اصلاً اسم ختنه را نشنیدهاند و نباید شیوع این مشکل در یک منطقه را به سایر نقاط تعمیم دهند.
چندی پیش ما یک گروه تشکیل داده بودیم. قرار بود در کردستان کار کنیم. گروهی که در آن خانمها شیخالاسلامی و رویا طلوعی هم بودند. بعد همین گروه، اومانیته، در اطراف پیرانشهر بود که جلوی کارها گرفته شد. همین طور خود من بودم و خانم شیخالاسلامی که باز یکسری مشکلات مالی پیش آمد و ما نتوانستیم ادامه دهیم که علاوه بر اینها مشکل گرفتن مجوز بود. خیلیها داوطلب شدند و علاقهمند بودند که این کار را کنند. منتهی متأسفانه یک مقدار مانع برای این قضیه زیاد است. همینطور گروه آقای احمدی هم بودند که ظاهراً ایشان خیلی پیش رفتند و در جنوب هم کار کردند. بههرحال تا جایی که من خبر دارم، غیر از تک تک افرادی که شخصاً کار میکنند، در حال حاضر NGO و سازمانی که در این راستا بهطور متشکل و مستمر کار کند وجود ندارد.
یعنی تا حالا وزارت بهداشت یا خانههای بهداشت، در این زمینه کار پیشگیرانه یا آموزشی و اطلاعرسانی انجام ندادهاند و در برنامهشان نیست؟
اصلاً. خیلی کم. مگر اینکه گروهی صرفاً برای این کار به منطقه مورد نظر رفته باشد. مثلاً فرض کنید شما بهعنوان عضو یک گروه به آنجا رفتهاید، مجوز گرفتهاید و با خانه بهداشت هماهنگ کردهاید و مثلاً یک کارگاه دو ساعته در چند جا گذاشتهاید. ولی برنامه ای مثل یک وظیفه مستمر، آن طوری که مثلاً خانه بهداشت برای ناراحتی کلیه، ایدز و اعتیاد برنامهریزی میکند و در روزهای به خصوصی یکسری کارگاه میگذارد، وجود ندارد؛ خیلی کم و بندرت به چشم می خورد. اصلاً ختنه زنان بهعنوان مسئله در کردستان مطرح نیست و نمیخواهند هم مطرح باشد.
من امیدوار هستم و با توجه به کارهایی که ارائه دادهایم و با توجه به اینکه این مسئله هیچ مغایرتی با قانون اساسی و قوانین قرآن و این چیزها ندارد، در آینده بتوانیم برای فعالیت مجوز بگیریم. من با مامایی حرف زدم که عمل ختنه زنان را انجام می داد. او میگفت من یک ریال هم از مردم پول نمیگیرم. با این کار بهشت را میخرم. دقیقاً این جمله را گفت که من با این کارم یعنی ختنه زنان بهشت را برای خودم خریدم و نیاز به پول آن ندارم.
در مناطقی که ختنه انجام میشود، واکنش مردانی که میخواهند ازدواج کنند چگونه است؟ آیا آنها ترجیح میدهند با دختری ازدواج کنند که عمل ختنه روی او انجام شده است یا نه؟
ما با کردستان عراق خیلی هم فرهنگ هستیم. فرهنگمان تقریباً یکی است. همان جور که آنجا مشاهده و گزارش مستندی هم در این زمینه تهیه کردیم، ازجمله از طریق «وادی» که یک انجمن عراقی آلمانی است، خود مردها مشوق بودند. من چندسال پیش یک مصاحبه از یک پیرزن شنیدم در رادیو سنندج به اسم گلچهره. ایشان میگفت بعضی وقتها پدرها بالای سر میایستند که میزان برش بیشتر باشد، ولی رفتار نسل جدید با توجه به آگاهی و علمی که فرا گرفته است خیلی فرق میکند. این را هم بگویم که ختنه خیلی پنهان انجام میشود و ممکن است حتی مردهای نسل جوان اصلاً از قضیه خبر نداشته باشند. ولی اگر هم خبر داشته باشند، آنهایی که سطح آگاهیشان بالا رفته، طبیعتاً نمیخواهند زندگی جنسی سردی داشته باشند. نمیخواهند زندگیشان از هم بپاشد و دختران ختنه نشده را ترجیح میدهند.
در پایان اگر نکتهای دارید مطرح بفرمایید.
دو مطلب را میخواهم مطرح کنم: اولاً اینکه شماری از فعالان اجتماعی به ختنه زنان یا از سر «دلسوزی» یا «موضوعی مناسب برای خبر، گزارش و تحقیق» نگاه میکنند.
خیلی وقتها، تنها تعریفی سریع از ختنه زنان داده می شود؛ عوارض آن را میگویند و از عوارض هم فوراً نازایی و … را برجسته میکنند.
من نه دکترم، نه کارشناس این مسئله، اما به خاطر تجاربی که دارم و مدارکی که به دست آوردهام، تأکید میکنم کسانی که در این زمینه مینویسند لازم هست در نظر داشته باشند که در کردستان و در تمام مناطق تحت تحقیق ما، در ختنه های صورت گرفته، اگر بریدن آلت جنسی زنان خیلی عمیق نباشد، خیلیها اصلا دچار مسئله نمیشوند و بیشترین تأثیری که این کار بر آنها دارد تأثیر روانی است. مردم در این زمینه ها بیشتر از طریق رسانهها ارتباط میگیرند. افراد آسیبدیده هم در میان همین مردم و همین مخاطبان رسانه ها هستند. این اطلاعات گاه ناقصی که میگیرند، روی روح و روانشان تأثیر میگذارد. از ازدواج میترسند، از تشکیل خانواده میترسند، از وضعیت خودشان میترسند و گوشهگیر میشوند. نسبت به پدر و مادری که این عمل را با آنها انجام داده، بیاعتماد میشوند.
تا دیروز پدرش اصرار داشته است تا مچاش را بپوشاند. به وقت ختنه، یک غریبه میآید، پیراهنش را تا فرق سرش بالا میبرد و اندام جنسیاش را نگاه میکند. بعد با اطلاع رسانی رسانه ها، تمام آموزههای اخلاقی ای را که به او داده اند، از او میگیرند. این افت و خیزها یک تخریب روانی مضاعف برای آنها در بر دارد. ختنه زنان عوارض دارد، خیلی هم دارد. مخصوصاً که از وسایل خیلی کثیف و غیربهداشتی برای این کار استفاده میشود.
من از کسانی که در این زمینه مینویسند میخواهم وقتی اطلاعات میدهند اطلاعات کامل بدهند و با اطلاعات غلط و ناکامل روی روحیه آدمها تأثیر منفی نگذارند. پیشنهاد می دهم سعی کنند با نکات مثبتی که ارائه میدهند و اطلاعاتی که دارند، امید به بهبود را در این افراد بیشتر کنند.
تمام اشکال ختنه، باعث نازایی نمیشود. امروز عمق برشهای ختنه خیلی کمتر از سابق شده. شاید جالب باشد بگویم: ما به یک رسم دیگری هم در کردستان برخورد کردیم به اسم «۴۰ تیغه». یعنی میآیند با یک تیغ روی پوسته ظاهری شکم و اندام تناسلی یک خط خیلی نازک میاندازند. میگویند ما با این کار سنت ختنه را انجام دادهایم و دیگر کار انجام شده است. یا یک چاقوی بسته را از روی پیراهن آن دختر یا آن زن به پایین میاندازند. چاقو که دم پایش افتاد، میگویند ما سنت ختنه را به جا آوردهایم. یعنی برخی خانوادهها آسیب ختنه را تا این حد کم کردهاند.
لازم هست در این زمینه تحقیق ریشهای و راهکاری پیدا شود. راهکار زیاد است و پیشرفت ممکن؛ حتی اگر به کندی. با انکار این سنت از طرف عدهای از خود محل هایی که ختنه در آنها انجام می شود و بیعلاقگی محافل بینالمللی که فکر میکنند تمام این تحقیقات صرفاً حرف است، متأسفانه قضیه همچنان ادامه پیدا می کند. من می گویم باید علیه این سنت مبارزه شود، حتی اگر در هر روستا پنج نفر مانده باشند.
ممنون از مصاحبه ی پر محتوایی که انجام داده اید ، بخصوص بخشی از مصاحبه که به آسیب شناسی فعالیت های انجام شده در زمینه اگاه سازی افکار عمومی در این باره بر زنان ختنه شد ه بود، بسیار تامل برانگیز بود .
شخصا هیچگاه از این زاویه به این مساله فکر نکرده بودم.
سپیدار / 24 July 2014
خسته نباشید کارتون عالیه.
جواد / 24 July 2014
Trackbacks