در فاصله کمتر از دو ماه از اعلام جدایی شبه جزیره کریمه از اوکراین و پیوستن به خاک روسیه، دو شهر دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراین نیز همه‌پرسی مشابهی را در تاریخ ۱۱مه ۲۰۱۴ برگزار کردند.

Donzek

چنین شتابی در جدا شدن سه بخش اوکراین را باید به زیان کیف و به نفع مسکو ارزیابی کرد. کافی است به افزایش قابل توجه محبوبیت ولادیمیر پوتین در این روزها نگاه کنیم که از نگاه بسیاری روس‌ها توانسته مجد و عظمت ابر قدرتی روسیه را در ازای تحریم‌هایی نه چندان گزنده، به این کشور باز گرداند.

شهرهای دونتسک و لوهانسک نیز دو شهر صنعتی و کشاورزی مهم اوکراین به شمار می‌روند که جدایی آن‌ها ضربه سهمگین به اقتصاد اوکراین خواهد زد.

روزنامه واشنگتن پست به نقل از مرکز نظرسنجی لوادا، نوشت که محبوبیت ولادیمیر پوتین در پی انضمام شبه جزیره کریمه به روسیه از رقم ۶۱٪  در نوامبر ۲۰۱۳ به رقم چشمگیر ۸۰ درصد در ۲۴  آوریل ۲۰۱۴ افزایش یافته است. حاشیه خطای این نظرسنجی فقط دو درصد ارزیابی شده که حتی در آن صورت نیز محبوبیت بالایی برای پوتین به شمار می‌رود.

پوتین در دوران رهبری خود بر روسیه رقم ۸۸٪ محبوبیت را نیز در کارنامه خود دارد که ناشی از حمله نظامی به گرجستان در سال ۲۰۰۸ است. پوتین در یک حمله برق آسای ۵ روزه به گرجستان، مانع سرکوب جدایی‌طلبان روس تبار اوستیایی جنوبی توسط تفلیس شد. روسیه، این اقدام خود را در جهت دفاع از شهروندان روس ساکن اوستیای جنوبی عنوان کرده بود.

اهداف چهار گانه مسکو در اوکراین

قرار است تا ۲۵  مه انتخابات ریاست جمهوری در اوکراین انجام شود. پس از سقوط دولت یانوکوویچ (رییس جمهور متمایل به روسیه) رهبران اپوزیسیون مخالف او که اینک دولت موقت را در دست گرفته‌اند، خود را برای برنده شدن در انتخابات آتی آمده می‌کنند.

رهبران انقلاب اوکراین در حالی وارد کارزار انتخاباتی می‌شوند که در اثر سیاست‌های آنان سه منطقه مهم اوکراین (شبه جزیره کریمه و شهرهای دونتسک و لوهانسک) از این کشور جدا شده‌اند.

هزینه ‌ای که پوتین بابت این راهبرد خود در اوکراین پرداخته، صرفا تقابل با اوکراین نیست بلکه تقابل با غرب است.

در اهمیت شبه جزیره کریمه همین بس که قدرت سوق الجیشی دریایی برای تسلط بر دریای سیاه و از آنجا به دریایی مدیترانه به هر کشوری می‌دهد که آن را در دست دارد. این شبه جزیره خودمختار در ۱۷ مارس ۲۰۱۴ با مشارکت ۷۰٪ سکنه آن و با رأی مثبت ۹۶٪ رأی دهندگان برای پیوستن به روسیه از خاک اوکراین جدا شد.

شهرهای دونتسک و لوهانسک نیز دو شهر صنعتی و کشاورزی مهم اوکراین به شمار می‌روند که جدایی آن‌ها ضربه سهمگین به اقتصاد اوکراین خواهد زد. این دو شهر تأمین‌کننده بخش‌های زیادی از سوخت، برق و معادنی مثل زغال سنگ، آهن، فولاد و همچنین بخش‌هایی از نیازمندی‌های کشاورزی اوکراین هستند.

الکساندر تورچینف، رئیس‌جمهور موقت اوکراین گفته است: «رای مثبت مردم دونتسک به جدایی می‌تواند بحرانی اقتصادی و اجتماعی ایجاد کند.». او همچنین برگزاری رفراندوم را «یک گام به سوی پرتگاه» توصیف کرده است.

در حالی که مسکو مطالبات معوقه خود را از کی‌یف مطالبه کرده، تهدید به قطع گاز صادراتی نموده و به روند جدایی سه بخش از خاک اوکراین کمک کرده، انتخابات آتی ریاست جمهوری اوکراین انتخابات نوید بخشی برای رهبران جدید نیست که سیاست‌های نادرست‌شان هم تمامیت ارضی اوکراین را خدشه‌دار کرده و هم اقتصاد کشور را.

پس از سرنگونی ویکتور یانوکوویچ، پوتین در تلافی ضربه‌ای که از سوی طرفداران نزدیکی به غرب خورد، چهار هدف را دنبال کرده که عبارتند از:

یکم؛ پیام حمایت سرزمین مادری به روس تباران همه کشورها با عرض اندام نظامی دوباره مثل ۲۰۰۸(در حمایت از روس تباران اوستیای جنوبی) و اینک در اوکراین در ۲۰۱۴.

دوم؛ بلعیدن سرزمین‌های مهم اوکراین (دونتسک، لوهانسک و به ویژه شبه جزیره استراتژیک کریمه).

پوتین اوکراینی را می‌پسندد که مانع برنامه گسترش اتحادیه اروپا به سوی شرق باشد.

سوم؛ به جای گذاشتن اوکراین ضعیف و بیمار در دست غرب.

چهارم؛ دلسرد کردن مردم اوکراین نسبت به رهبران متمایل به غرب به منظور تاثیرگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری اوکراین (۲۵ مه) تا انتخاباتی پرشور برگزار نگردد.

جنگ سرد جدید

هزینه ‌ای که پوتین بابت این راهبرد خود در اوکراین پرداخته، صرفا تقابل با اوکراین نیست بلکه تقابل با غرب است. در نتیجه این تقابل، روسیه از “گروه ۸” و “ناتو” اخراج شد و تن به تحریم داد.

از واکنش روسیه می‌توان فهمید که این هزینه‌ها زیاد سنگین نیستند. پوتین اوکراینی را می‌پسندد که مانع برنامه گسترش اتحادیه اروپا به سوی شرق باشد. او به خوبی پیام سخن برژینسکی را درک کرده که «اوکراین ترن سیاست منطقه‌ای گسترش اتحادیه اروپاست.»

چنین روند تقابل روسیه جدید به رهبری پوتین با غرب را برای اولین بار “ادوارد لوکاس” در کتابی با نام “جنگ سرد جدید: روسیه پوتین و تهدید آن برای غرب” در سال ۲۰۰۹ مطرح کرده بود. لوکاس پیش بینی کرده بود که روسیه به رهبری پوتین تدریجا از از روند همکاری با غرب به سوی تقابل با غرب تغییر مسیر خواهد داد.