هجدهم آذر ماه ۱۳۹۲ چهارمین سالروز درگذشت فرامرز پایور سنتورنواز و موسیقیدان نام‌آور ایران است. مرگ او برای جامعه موسیقی ایران دردآور بود ولی برای خود او آغاز رهائی از یک اسارت یازده ساله به شمار می‌رفت.

فرامرز پایور، استاد برجسته‌ موسیقی ایرانی، آهنگساز، مدرس و نوازنده سر‌شناس سنتور
فرامرز پایور، استاد برجسته‌ موسیقی ایرانی، آهنگساز، مدرس و نوازنده سر‌شناس سنتور

او در سال ۱۳۷۷ به سکته سنگین مغزی دچار شد و توانائی دست و پا و زبان خود را از دست داد. می‌توان دریافت تا مرگ فرا برسد چه بر او گذشته است. ولی دستاوردهای بازمانده از او نامش را در تاریخ موسیقی ایران نگاه خواهد داشت.

پایور در سنتورنوازی شیوه‌ای ابتکاری و جدا از سنتورنوازی‌های مرسوم داشت و بداهه‌نواز واقعی بود. مضراب‌های او روان و شمرده بود و می‌شد آن‌ها را شمرد.

پایور در سال ۱۳۱۱ در تهران و در خانواده‌ای اهل هنر و فرهنگ‌ زاده شد. پدر و پدربزرگش هر دو نقاش بوده و دومی با لقب مصورالدوله نقاش دربار قاجار بود و با نواختن سنتور و سه‌تار آشنائی داشته است.

فرامرز ابتدا در دارالفنون و بعد در مدرسه عالی دارائی درس خوانده و وقتی به موسیقی رسیده چنان شیفته و مجذوب شده که درس و مدرسه را‌‌ رها کرده و یکسره به معشوق پرداخته است. بخت بزرگ پایور راه یافتنش به کلاس ابوالحسن صبا بوده، هشت سال نزد او سنتورنوازی و ردیف موسیقی ایرانی را آموخته و کارش به آنجا رسیده که همراه و همکار روز و شب استاد شده است. دونوازی‌های این شاگرد و استاد هنوز از بهترین نمونه‌های موسیقی بی‌کلام به شمار می‌رود.

پس از مرگ صبا، پایور از محضر استادان دیگری چون نور علی برومند و عبدالله دوامی بهره گرفته و به ویژه همه گوشه‌های ردیفی و تصنیف‌های قدیمی را از سینه دوامی بیرون کشیده و برای اجرا تنظیم کرده است.

او سپس کار عملی را با بنیاد گروه سازهای ملی در هنرهای زیبای کشور- و بعد وزارت فرهنگ و هنر- آغاز کرده است. با گشایش تالار رودکی، پایور نیز با گروه خود به آن پیوست و از آن پس تا سال انقلاب برنامه‌های منظم و بی‌وقفه سنتی را در آن تالار عرضه می‌کرد. پایور در سفری مطالعاتی به انگلستان بر دانش موسیقی خود افزود و طبعاً زبان انگلیسی را نیز خوب آموخت. او با گروه خود سفرهای گونه‌گونی نیز به سرزمین‌های اروپائی و آسیائی داشته و در شناساندن موسیقی ایران به مردمان دیگر کوشش بسیار به کار زده است.

دستاوردهای دیگر

پایور در سنتورنوازی شیوه‌ای ابتکاری و جدا از سنتورنوازی‌های مرسوم داشت و بداهه‌نواز واقعی بود. مضراب‌های او روان و شمرده بود و دانه دانه می‌شد آن‌ها را شمرد، اگر هم تند نواخته می‌شد.

تاریخ سنتور را باید به دو بخش تقسیم کرد: پیش از پایور و بعد از او. ابتکارات پایور نقطه عطفی در سنتورنوازی سنتی به وجود آورد که بعد‌ها به برگ و بار نشست و نوازندگان جوان را نیز به نوآوری برانگیخت.

تا زمان پایور تنها می‌توان از سماع حضور یاد کرد که به گفته خالقی سنتورش را که به راه می‌انداخت چنان تند و تیز می‌شد که حرکت مضراب‌هایش فقط خط مستقیمی را در فضا ترسیم می‌کرد. دیگران که زیاد هم نبودند سنتور را «مشقی» می‌نواختند؛ مشقی و کلیشه‌ای. پایور با ابتکارات نوآورانه و در عین حال سازگار با جوهر موسیقی سنتی، خون تازه‌ای در رگ‌های سنتور جاری ساخت. به گفته ارفع اطرائی، یکی از شاگردان برجسته او تاریخ سنتور را باید به دو بخش تقسیم کرد: پیش از پایور و بعد از پایور. ابتکارات او نقطه عطفی در سنتورنوازی سنتی به وجود آورد که بعد‌ها به برگ و بار نشست و نوازندگان جوان را نیز به نوآوری برانگیخت. بعضی از آن‌ها معیارهای تازه‌ای برای نوآوری در سنتور ابتکار کردند.

فرامرز پایور تنطیم‌کننده ورزیده‌ای نیز بود. بسیاری از ترانه‌ها و آهنگ‌های دوره مشروطیت مثل ترانه‌های شیدا و عارف، رکن‌الدین خان مختاری و درویش خان از شیوه تنطیم پر تحرک او بهره برده‌اند.

پایور خود نیز آهنگ می‌ساخت، بیشتر بر روی آثار شاعران کهن. رباعیات خیام او با صدای شجریان، «صد آرزو» با شعر رودکی و با صدای گلچین و «بی‌ تو به سر نمی‌شود» با شعر مولوی و با صدای عبدالوهاب شهیدی از نمونه‌های مثال‌زدنی است.

پایور علاقه ویژه‌ای نیز به موسیقی بی‌کلام داشت. کنسرتینو برای سنتور و ارکستر، از حسین دهلوی که خود او نیز در ساختنش مشارکت داشته، یکی از بازمانده‌های ارزشمند اوست.

خوانندگان وابسته به فرهنگ و هنر آن سال‌ها تمام از ترانه‌های پایور تغذیه می‌کردند. در صدر آن‌ها خاطره پروانه بود که بهترین خوانده‌هایش آفریده فرامرز پایور است. آثار پایور را مؤسسه ماهور در تهران و بنگاه کالتکس در لس آنجلس روی سی دی ضبط کرده‌اند. ارفع اطرائی نیز کتابی با عنوان «معارف پایور» انتشار داده است. رد پای پایور در موسیقی ما باقی مانده است.