طی حدود دوماه اخیر، دو کودک در ایران در پی آنچه «بازی اعدام» خوانده شده است، جان خود را از دست داده‌اند.

محمد آشوبی، کودک هفت‌ساله دهستان فیشور از توابع استان فارس، در پی صحنه‌سازی کودکانه اعدام جان خود را از دست داد.

به گزارش منابع محلی، اعدام دو نفر از اهالی دهستان فیشور در زندان عادل‌آباد شیراز موجب کنجکاوی این کودک نسبت به اعدام شده است.

محمد با استفاده از طنابی که در گوشه حیاط منزل‌شان آویزان بوده است، سعی می‌کند صحنه مراسم اعدام را بازسازی کند. او به روی ماشین اسباب بازی‌اش می‌رود و طناب را دور گردن خود می‌اندازد. در پی حرکت ماشین اسباب بازی در زیر پایش اما از طناب آویزان و در پی آن دچار خفه‌گی می‌شود و جان خود را از دست می‌دهد.

محمد مصطفایی: اعدام از جمله موارد بسیار وحشتناکی است که کودکان را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و چون آن‌ها اغلب در سنین پایین معنی و مفهوم مرگ را درک نمی‌کنند، با تقلید این مراسم جان‌شان را در معرض خطر قرار می‌دهند

پیش از این، روز یازدهم شهریورماه نیز در خبرها آمده بود یک کودک هشت ساله در شهرستان جوانرود در استان کرمانشاه در هنگام «بازی اعدام» جان باخته است.

بر اساس این خبر که تارنمای کرد‌پا آن را منتشر کرده بود، چند کودک اهل روستای «کلاش لولم»، هنگام تاب‌بازی قصد داشته‌اند صحنە اعدام رئوف مصطفایی، شهروند این شهر را به ‌عنوان بازی تکرار کنند که در این میان، مهران یوسفی، پسر هشت ساله، جان خود را از دست می‌دهد.

محمد مصطفایی، حقوقدان و فعال حقوق بشر ساکن نروژ، پس از انتشار این خبر، در گزارش «بازی اعدام با جایزه مرگ» به رادیو زمانه گفته بود: «در گذشته نیز نمونه‌هایی از این دست وجود داشته است، اما در خبر‌ها انعکاسی نیافته و علت چنین خودکشی‌های ناخواسته‌ای بررسی و مشخص نشده است».

در کودکان میل به تکرار بازی‌‌ها و دیدن چندین و چندباره فیلم‌های خاص‌‌ و مورد علاقه‌شان و همچنین همذات‌پنداری و فرو رفتن در نقش‌های نمایشی بسیار قوی است. از این‌رو برای آنها دیدن «مراسم اعدام به مثابه یک صحنه نمایش» می‌تواند بسیار تاثیرگذار باشد. محمد مصطفایی نیز معتقد است: «اعدام از جمله موارد بسیار وحشتناکی است که کودکان را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و چون آن‌ها اغلب در سنین پایین معنی و مفهوم مرگ را درک نمی‌کنند، با تقلید این مراسم جان‌شان را در معرض خطر قرار می‌دهند».

به گفته این فعال حقوق بشر، «حقوقدانان و حتی قضات زیادی بر معایب و زیان‌های اعدام در ملاء عام تاکید کرده‌اند، اما گوش مسئولان قوه قضائیه ایران در این مورد و البته بسیاری از موارد دیگر بدهکار نیست».

تولید و بازتولید خشونت

در تلویزیون ایران، برخلاف اصول رسانه‌های بزرگ خبری در جهان، کمتر پیش از نمایش تصاویر توام با خشونت، به مخاطبان درباره خشونت موجود در آن‌ها هشدار داده می‌شود.

«سیاست‌های خشونت‌آمیز حکومت»، «قوانین جزایی خشن»، «نبود سیاست فراگیر ضد خشونت در مراکز آموزشی»، «سرکوب فعالان و نهادهای حقوق بشری»، «تصویر و نمایش خشونت در رسانه‌ها به ویژه رسانه های دیداری»، «اعدام در ملاء عام»، «گفت و گو درباره اعدام در مقابل کودکان»، «پایین بودن سطح آگاهی مردم در زمینه حقوق بشر و در نتیجه پایین بودن حساسیت عمومی نسبت به خشونت و فرهنگ انتقام‌جویی» و … ازجمله عوامل گسترش و بازتولید خشونت در ایران هستند.

نیما سروستانی، ژورنالیست و مستندساز ایرانی ساکن سوئد در این زمینه به زمانه می‌گوید: «لازم است توجه داشته باشیم آنچه بر کودکان، بیش از رسانه‌ها و حتی برنامه‌های تلویزیونی تاثیر می‌گذارد، محیط زندگی و افکار عمومی است؛ یعنی آنچه کودک در خانواده، در راه مدرسه و مهد کودک می‌بیند و می‌شنود. اینها همان چیزهایی هم هست که در بازی‌های کودکانه با دوستانش پس می‌دهد و تکرار می‌کند. وقتی خانواده به راحتی جلوی کودک از اعدام و انتقامجویی حرف می‌زند؛ وقتی کودک در راه مدرسه، شاهد صحنه اعدام است و اعدام در ملاء عام را در نبود آگاهی لازم و اطلاعات ضد خشونت، مانند یک نمایش خیابانی می‌بیند، وقتی پدر و مادر، هم خود به تماشای این نمایش می‌روند و هم فرزندشان را با خود می‌برند، دیگر نباید توقع داشته باشیم که چنین اتفاق‌هایی در جامعه ایران رخ ندهد. پس مشکل تنها به رسانه ها و در اینجا تلویزیون برنمی گردد. سیاست آگاهانه حکومت برای سرکوب مردم، با بی‌تدبیری و ناآگاهی شمار زیادی از مردم در هم گره خورده است و نتیجه همین می‌شود که می‌خوانیم کودکی بر اثر بازی اعدام جان خود را از دست داده است.»

نیما سروستانی: وقتی خانواده به راحتی جلوی کودک از اعدام و انتقامجویی حرف می‌زند، وقتی کودک در راه مدرسه، شاهد صحنه اعدام است، وقتی پدر و مادر، هم خود به تماشای این نمایش می‌روند و هم فرزندشان را با خود می‌برند، دیگر نباید توقع داشته باشیم که چنین اتفاق‌هایی در جامعه ایران رخ ندهد

محمود صباحی، جامعه‌شناس مقیم آلمان نیز پیش از این به رادیو زمانه گفته بود: «تاثیرات اعدام تنها در بازی کودکان انعکاس مرگ‌آور نمی‌یابد، بلکه جان انسانی را در نزد آنان بی‌حرمت و بی‌قدر می‌‌کند و این خود آغاز تباهی است و نه بازداری تباهی».

این پژوهشگر دانشگاه لایپزیک معتقد است: «آنچه اعدام و نمایش آن را از درون بی‌ثمر‌تر و از هدف دور‌تر می‌سازد، این است که از طریق آن، هراس طبیعی از مرگ و شرم از خطا‌کار بودن ناگهان از دست خواهد رفت و راه را برای همه آن‌ خطاهایی باز خواهد کرد که قرار بوده به واسطه نمایش مرگ کثیف، از آنها پیشگیری شود.»

به عقیده وی، «امروزه به کلی روشن شده است که از طریق اعدام آن هم در ملاء عام چه خسران جبران‌ناپذیری در روان مردم و به ویژه کودکان به وجود می‌‌آید. بنابراین، آنچه برای مثال دولت ایران را به چنین رفتارهای ناهنجار اجتماعی می‌کشاند، نه نادانی و نادانستگی بلکه گونه‌ای تبهکاری عمدی است».

جمهوری اسلامی در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷، تلاش کرده است با مجازات‌های سنگین چون زدن شلاق، قطع اعضای بدن و اجرای حکم اعدام بر اساس قانون مجازات اسلامی، آمار وقوع جرم و جنایت را کاهش دهد. این نوع مجازات‌ گاه در مقابل دیدگان عموم مردم اجرا می‌شوند تا ترس از جزا و مرگ، باعث عبرت جامعه شود و بدکاران را از راهی که انتخاب کرده‌اند، بازگرداند، اما اینکه چه کسانی و از چه گروه‌های سنی‌ای شاهد این مراسم خواهند بود، معمولاً مورد توجه نبوده است.

کارشناسان اجتماعی نیز معتقد هستند، مجازات خشونت‌آمیز نه تنها به کاهش جرم‌های اجتماعی منتهی نمی‌شود، بلکه آنها را بازتولید می‌کند. محمود صباحی در این‌ زمینه در گزارش «بازی اعدام با جایزه مرگ» تاکید کرده بود: «برای پیشگیری از ناهنجاری‌های احتمالی اجتماعی آنچه که باید اتفاقاٌ ترمیم و بازنگری شود، همین روش‌های کوته‌اندیشانه تنبیه و مجازات است.»

طی ده سال گذشته فعالان حقوق بشر نسبت به اجرای حکم اعدام و هم اجرای آن در ملاء عام در ایران اعتراض‌های گسترده‌ای کرده‌اند اما تا به امروز، تغییری در سیاست‌های جمهوری اسلامی در پیوند با اعدام رخ نداده است.

در همین زمینه:

بازی اعدام با جایزه مرگ