حرکتهای آغازین دولت یازدهم در مذاکرات اتمی، امید به تفاهم هستهای را افزایش داده است. البته این امید هنوز در مرحله حرف است و معلوم نیست در عمل متحقق گردد. ولی جهتگیری مشهود تا کنون از تقابل به تعامل و ترجیح نزدیکی به دوری بوده، و این خود گام مثبتی است.
از آنجایی که این اقدام توسط حکومت صورت میگیرد و به نظر میرسد حول عقبنشینی تاکتیکی بین بخشهای مختلف حکومت همنظری و اجماع وجود دارد، ممکن است بخشهای تندرویی از نیروهای اپوزیسیون به دلیل نفع حکومت از تنشزدایی هستهای، نگران تثبیت بیشتر حکومت و تضعیف جامعه مدنی بشوند، از این رو به دلیل بیم از ضربه خوردن مبارزه، از جمله مبارزه برای بهبود بخشیدن به وضعیت حقوق بشر در ایران، روی خوشی به توافق هستهای نشان ندهند.
در این مطلب کوشش میشود مزایای عقب نشینی نظام جمهوری اسلامی از ماجراجویی هستهای برای گذار مسالمت آمیز به دموکراسی و بهبود وضعیت کشور تشریح شود.
البته در آن سوی میدان نیز بخشی از نیروهای اصلاح طلب و مدافع گفتمان اعتدال استدلال میکنند که حل مناقشه هستهای دولت روحانی را تقویت میکند،، دولتی که مشی اعلامشدهاش میانهروی است و به دنبال باز کردن فضای سیاسی است؛ بنابراین این اتفاق به نفع ملت و میهن است.
در این مطلب – که مخاطب آن نیروهای دموکراسی خواهی هستند که رسیدن به دموکراسی را در اتکا به خواست و اراده مردم ایران و همزیستی با دنیا جستوجو میکنند − کوشش میشود خارج از دو گانه فوق، مزایای عقب نشینی نظام جمهوری اسلامی از ماجراجویی هستهای برای گذار مسالمت آمیز به دموکراسی و بهبود وضعیت کشور تشریح شود. فرقی نمیکند که کدام جناح و چه کسی از تقابل دست بر میدارد و به سمت مصالحه هستهای میرود و چه انگیزهای دارد. بلکه تاکید بر خروجی نظام است که اراده واقعی، صادقانه و قابل راست آزمایی برای عقب نشینی از ماجراجویی و آمادگی برای توافق را به نمایش گذارد.
دلایل ارزیابی مثبت از مصالحه هستهای را میتوان را به شرح زیر دسته بندی کرد:
کاهش فضای پلیسی و کمر رنگ شدن اولویتهای امنیتی
نتیجه اجتنابناپذیر مصالحه هستهای کم رنگ شدن ضرورتهای امنیتی است. در شرایط تشدید برخوردها، امنیت تبدیل به مسئله اصلی حکومت میشود. حضور نظامیان در عرصه عمومی و تصمیمگیریها افزایش مییابد. در چنین فضایی آزادیهای حداقلی هم که ممکن است وجود داشته باشد و امکان نقادی و اعتراض، محدودتر و محدودتر میشود. گرایش به محافظه کاری و تشدید سختگیریها در حاکمیت گسترش مییابد و هزینه مطالبه تغییر افزایش پیدا میکند. بنابراین هر گامی که از تنشها فاصله گرفته شود، لاجرم قدری نیز از فضای پلیسی کم گشته و پارادایم امنیتمحوری برای حکومت تضعیف میگردد.
تضعیف فضای پلیسی، روزنههای تنفس را گسترش داده و غیر مستقیم به تلاش برای هموارسازی گذار به دموکراسی کمک مینماید. اهمیت این مسئله از آنجایی بیشتر میشود که مناقشه هستهای از دید غرب، ماهیت امنیتی دارد.
بهبود وضعیت معیشتی و یا توقف روند نزولی
نتیجه تخلف ناپذیر تفاهم هستهای رفع و یا کاهش تحریمها است. حداقل جلوی روند افزایش تحریمها را میگیرد. پسامد کاهش و رفع تحریمها بهبود اقتصادی و تقلیل سختیهای معیشتی است. در نتیجه فضا برای توسعه اقتصادی مساعد میشود.
در بحران اقتصادی، معیشت مسئله اصلی مردم میشود. گوشها شنوای مزایای دموکراسی و ضرورت مبارزه برای آزادی و توسعه سیاسی نخواهد بود. بنابراین فروکش کردن فشارهای اقتصادی، فضا را برای تحرک سیاسی و کنش انتقادی در جامعه مساعد میسازد.
بررسی سابقه اعتراضات سیاسی در ایران و رفتار مردم نشان میدهد که معمولا در شرایطی که معضل اقتصادی دغدغه اصلی مردم نیست و تهیه مایحتاج زندگی سخت نشده است، آنگاه تمایل به اعتراض و مطالبه سیاسی در افق عرصه عمومی نمایان شده است.
در بحران اقتصادی، معیشت مسئله اصلی مردم میشود. گوشها شنوای مزایای دموکراسی و ضرورت مبارزه برای آزادی و توسعه سیاسی نخواهد بود. بنابراین فروکش کردن فشارهای اقتصادی، فضا را برای تحرک سیاسی و کنش انتقادی در جامعه مساعد میسازد.
جلوگیری از تضعیف زیر ساختهای اقتصادی و اجتماعی
مناقشه هستهای در سالیان اخیر تاثیرات منفی بر زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی کشور گذاشته و در مسیر توسعه کشور ایجاد اخلال کرده است. ادامه این روند مخرب، چشم اندازی اژ ویرانی را ترسیم میکند.
دموکراسی در چارچوب ملت و کشور معنا دارد. وقتی ساختارهای شکل دهنده کشور تضعیف گردد، استقرار دموکراسی نیز با مشکلاتی مواجه میشود و یا اساسا دیگر موضوعیت خودش را از دست میدهد. دموکراسی در زمین سوخته ارزشی ندارد.
جلوگیری از جنگ و به حاشیه رفتن محافظه کاری سیاسی ناشی از تهدید آن
همگرایی در مواجهه هستهای و نمایش اراده واقعی و سازنده برای توافق، راه را بر حمله نظامی محتمل می بندد. خلاصی از تاثیرات مخرب جنگ اعم از محدود و یا نا محدود برای جنبش دموکراسی خواهی ایران امتیاز بزرگی است. در این وضعیت ستیزهجویی حاکمیت که منشأ اصلی جنگ احتمالی است، مهار می شود و پراگماتیسم نوعی اعتدال را بر آن تحمیل می نماید.
برخی از فعالان سیاسی اعم از اصلاح طلب، چپ سنتی ،ملی-مذهبی ، ملی و معدودی از روشنفکران مدعی قلمرو عمومی با برجسته کردن خطر سوریهای شدن ایران، ترس از خشونت و کشتار فراگیر و تجزیه کشور ، خواهان پذیرش و یا رضایت مقطعی به رویکرد اصلاحات پارلمانتاریستی در عرصه عمومی شدهاند.
همچنین دور شدن تهدید جنگ و خطر های امنیتی باعث می شود برخی از تنگنا های پیش روی کنش سیاسی معطوف به جنبش اجتماعی و رادیکال برداشته شود. در ماه های اخیر استدلالی در خود آگاه و نا خودآگاه سیاسی جامعه مطرح بوده است که باید فتیله فعالیت های اعتراضی را برای جلوگیری از مخاطرات خارجی و تهدید های مربوط به حفظ تمامیت ارضی پایین کشید و به مطالبات سیاسی حداقلی روی آورد.
برخی از فعالان سیاسی اعم از اصلاح طلب، چپ سنتی ،ملی-مذهبی ، ملی و معدودی از روشنفکران مدعی قلمرو عمومی با برجسته کردن خطر سوریهای شدن ایران، ترس از خشونت و کشتار فراگیر و تجزیه کشور ، خواهان پذیرش و یا رضایت مقطعی به رویکرد اصلاحات پارلمانتاریستی در عرصه عمومی شدهاند.
حال با برطرف شدن خطر جنگ محتمل، فضا برای کنش های سیاسی رادیکال و معطوف به تغییر بنیادین ساختار سیاسی مساعد می شود و دیگر طرح این گونه استدلال های بازدارنده در عرصه سیاسی قابل تداوم نیست.
ممانعت از رشد غربستیزی و رویکردهای خصومت محور در روابط خارجی
بین دموکراسی و آشتیجویی و صلحخواهی در دنیا رابطه معناداری وجود دارد. تشدید مناقشه هسته، مشوق ستیزهجویی خارجی و غربستیزی در داخل و بیرون حکومت است. این فضا عرصه را برای میانهروی سیاسی و گسترش مناسبات دموکراتیک تنگ میسازد. حتی مجال رشد برای گرایشهای لیبرال افراطی و اقتدار گرا مساعد مینماید.
سوابق تاریخی نشان میدهد هر بار که گرایشهای خارجی ستیزانه و خصومت محور با غرب در جامعه پژواک بیشتری یافتهاند به همان نسبت مدارا، آزادیهای اساسی، حقوق فردی و دموکراسی به محاق رفتهاند. البته این رابطه، یک قانونمندی خدشهناپذیرنیست. اما میتوان به طور نسبی انتظار داشت که فضای غلبه پارادایم غرب ستیزی، فاصله و زاویه بیشتری با موازین دموکراسی داشته باشد. و برعکس: رمیم تیرگی مناسبات و وجود روابط خوب بین غرب و حکومتهای ایدئولوژیک باعث تقویت نیروهای معترض و منتقد میشود. در این شرایط تاثیر گذاری غرب در بهبود اوضاع حقوق بشری بیشتر است. البته این نسبت در خصوص کشورهای غیر دموکراتیک متحد آمریکا صدق نمیکند. مگر اینکه شرایط آنها مانند دوره مبارک و محمد رضا شاه پهلوی بحرانی شود. اما تعامل حکومتهای ایدئولوژیک خارج از اردوگاه غرب با آمریکا، تقویت کننده فرسایش و مهار تند روی آنها است.
تفاهم هستهای به معنای تجدید نظر در رویکرد تقابلی و متوقف کردن واگرایی خواهد شد و در نتیجه سیاست خارجی به الگوی مبتنی بر منافع ملی نزدیک میشود. افزایش انزوای ایران در مناسبات جهانی که بیش از گذشته در هم تنیده شده است، گرایشهای افراطی را در میانمدت تقویت میکند.
نتیجه: ضرورت استقبال از مصالحه هستهای
بنابر دلایلی که برشمرده شد بایسته است که دموکراسیخواهان ایرانی طرفدار مشی گذار مسالمتآمیز و درون زا به مردم سالاری، از مصالحه هستهای استقبال کنند. فرجام کار اگر برد برای دو جناح اصلی حاکمیت باشد، برای مردم و کشور نیز برد است. البته برداشت حکومتیها، اپوزیسیون دموکرات و حامیان آنها در جامعه، از برد و موفقیت در تنش زدایی هستهای یکسان نیست و گامهای بعدی هر یک از آنها نیز پس از تحقق تنشزدایی متفاوت است.
نظر شما چیست؟
شما درباره موضوع مطرح شده در این مقاله چه فکر میکنید؟
نظرتان را برای “زمانه” بنویسید.
مواردی را که نویسنده ی مقاله به عنوان نتایج مثبت مصالحهء اتمی شرح می کنند، احتمالاتی بیش نبوده و تحقق شان به هیچ وجه تضمینی ندارد. در صورت این توافق تحولی که پیش خواهد آمد به قرار زیر است. نظام ولایت فقیه در تماسهای پنهان از نظر ملت ایران که چگونگی آنها روشن نیست، به معامله ای با غرب و امریکا دست زده. اینکه امریکا موجودیت جمهوری اسلامی را تهدید نکند و به نوعی مشروعیت اش را تضمین کند در مقابل نظام ولایت فقیه به مسئلهء اتمی اش نقطهء پایان می گذارد. چیزی که محور اصلی معارضهء غرب با ایران است.اوبا ما در سخنانش در بارهء ایران متعهد بقای نظام اسلامی در ایران شد و روحانی هم مکرر بر خاتمه بخشیدن کامل به مشکل اتمی با تاکید انگشت گذاشت. اما پرسش این است. آیا مصالحه انجام پذیر است؟ معلوم نیست. زیرا سیاست خارجی تجاوز گرانه و حمایت از باندهای تروریستی خاورمیانه و تهدید مدام غرب و امریکا که کانون این سیاستهای خارجی ایران است، راه رسیدن به توافق را دشوار می کند. اما فرض کنیم که چنین توافقی صورت پذیرد. رابطهء ایران با غرب حداکثر به شرایط دورهء حکومت رفسنجانی باز میگردد. یعنی تنشها میان ملایان و غرب از میان می خیزد یا تضعیف می شود و روابط اقتصادی جریان مییابد و به حال عادی باز میگردد. مثلا نان و گوشت مردم ارزانتر می شود و نرخ دلار هم سقوط میکند!! اما حاکمیت بربر منش نظام اسلامی با تمام خصلتهای سرکوب و قتل و جنایت خود بر قرار همیشگی برجای می ماند. هیچ چیز در جهت تحول جامعهء ایران مطلقا عوض نمی شود. زندان و شکنجه و اعدام و سنگسار و غیره بر جای می ماند . تنها ایرانیان در این مصالحه دوباره قربانی می شوند. پس بهتر است کسانی که به عنوان اپوزان برای این مصالحهء خامنه ای و ملایان و سپاه با امریکا کف می زنند، قدری صبور باشند، تا کار این مصالخه به پایان برسد آنروز معلوم می شود که ملت ایران از این نمد چه کلاهی بدست آورده.
یک ایرانی / 02 October 2013
احتمال حل پرونده هسته ای ج.ا در کوتاه مدت خیلی خیلی کم است. در این فاصله مشکلات حکومت در تامین حداقل معیشت و نیازهای مردم با شیب تصاعدی بیشتر خواهد شد. سونامی «بیکاری بزرگ» در راه است. دولت حسن روحانی هیچ برنامه اقتصادی ندارد. جز انتظار برای رفع تحریم ها و بازشدن شیرهای صدور نفت. در این فاصله چون احمدی نژاد برای پرداخت یارانه ها چاره ای ندارد که از تفاوت نرخ رسمی و آزاد ارز استفاده برد. همچنین به افزایش نرخ خدمات و کالاهای دولتی بپردازد. یعنی این که قیمت ارز پایین نخواهد آمد و تورم همچنان افسارگسیخته ادامه پیدا خواهد کرد.
آتشی بزرگ در زیر خاکستر نهفته است. ایرانیان وطن دوست باید دست به دست هم دهند و برای مدیریت بحران ها و اداره فردای ایران به سازمان ها و تشکیلاتی که با آن همسویی بهتری دارند بپیوندند. تشکیل کنگره ملی ایرانیان چون مجلس در تبعید متشکل از همه گروه ها و جریانات یک ضرورت است.
الف- سلامی / 02 October 2013
مقاله بسیار خوب و مفیدی بود .
با تشکر از جناب آفای افشاری .
اکنون حکومت در عرصه اقتصادی تقریبآ به بن بست رسیده و از طرفی ممکن است و احتمالات زیادی وجود دارد که اقشار مختلف مردم به خصوص قشر ضعیف و متوسط جامعه با کوچکترین جرقه ای که در اینجا میتواند حمله نظامی آمریکا و یا اسرائیل باشد ، بر ضد حکومت قیام کنند و چه بسا مانند نظام سوریه عده ای از پرسنل نظامی با غیرت و شرف از ارتش و سپاه جدا شده و طرف مردم و حق را بگیرند که در اینصورت کشور با خطر جنگ داخلی دراز مدت مواجه خواهد شد .
از طرف دیگر این عین خوش خیالیست اگر باور کنیم که حکومت دلش به حال مردم سوخت که رهبرش دم از نرمش قهرمانانه ( جام زهر سابق ) میزند ، بلکه علت عمده آن فشار کمر شکن تحریمهای اقتصادی بوده و مردم ما باید زیاد به این مسئله خوشبین نباشند که با یک توافق هسته ای همه چیز رو براه خواهد شد ، زیرا تحریمها باعث خسارات فراوان به تمام ارکان اقتصادی و حتی اجتماعی نظام گردیده و تبعات آن به این راحتی تمام نخواهد گردید .
سیاست منحوث غرب به ویژه آمریکا در زمینه حقوق بشر بر همگان ثابت گردیده و فرایند دفاع از حقوق بشر تنها به یک ( ژ ست ) دموکراسی خواهی تبدیل گردیده است ، به طور مثال میتوان نحوه برخورد آمریکا با حکومت متحجر عربستان را مثال زد به گونه ای که شاهد هستیم این حکومت متحجر با احکام قرون وسطائی و عفب مانده خود انسانها را با شمشیر گردن میزند ، ولی آیا تاکنون دیده و شنیده اید که غربیها به خصوص در راس آنها آمریکا حتی یکبار هم که شده به صورت تلویحی اعمال این حکومت را محکوم نمایند ؟
جوابش ساده است میلیونها تن ذخایر نفت و گاز مانع از این میشود که دولت پر مدعای آمریکا به چنین مسئله ای حتی فکر کند ، چه برسد به این که نظرش را بیان کند .
به نظر میرسد که در آینده هم با نظام جمهوری اسلامی نیز همین گونه برخورد شود ، یعنی اینکه ما کاری به کار حقوق بشر و جنایاتی که شما انجام میدهید نداریم و فقط ممکن است هر از چند گاهی همان ( ژست ) سابق خود را بگیریم و شما هم دست ما را برای غارت هر چه بیشتر ذخایر نفت و گازتان باز بگذارید .
مسئله حقوق بشر متاسفانه به ابزاری جهت فشار به حکومتها جهت نیل به اهداف و منافع سیاسی و اقتصادی تبدیل گردیده و فقط جنبه شعار گونه به خود گرفته است .
به هر حال مردم در یک حالت خوشبینی و امید جهت گشایش کارها و گره های کور مشکلات معیشتی خود به سر میبرند و امیدوارم که این خوشبینی تا حدودی به واقعیت منجر شود .
به امید سربلندی ملت بزرگ ایران
بهنام / 02 October 2013
اینها گول زدن مردم و خودمان است .
این حکومت بدنبال بمب اتم جهت ضمانت بقا برای چپاولش میباشد و برای چپاول نیاز به سرکوب داخلی دارد.
گمان کردند با علم کردن ظریف وروحانی و زبان بازی و تویتر بازی یتوانند دنیارا فریب و تحریمها را لغو سازند!.
زهی خیال باطل بر حکومت و طرفدارانش !
rostam / 03 October 2013
روحانی: تماس تلفنی قدم کوچکی بود، قدمهای بلندتر بر میداریم
سنای آمریکا روز سهشنبه، نهم مهر ماه، تصمیم به تعویق بررسی طرح تشدید تحریمهای ایران تا بعد از مذاکرات ژنو گرفت.
درست است که یک تاریخ شناس هرگز روی هیچ حرکت سیاسی قمار نمیکند و به پیش بینی دست نمیزند . تحلیل تاریخ همیشه تحلیل گذشته است . اما مواردی هستند در تاریخ که دائما تکرار میشوند . بنابر این یک سیاستمدار بر اساس تاریخ و سنجش شرایط حال میتواند سیاست های پیش رو را با ضریب اطمینان کافی تنظیم کند .
شاید هنوز زود باشد که از نظر تاریخی در مورد حسن روحانی و برنامه او قضاوت کرد و یا حتا از نظر یک فعال سیاسی پیش بینی قا بل قبولی انجام داد . اما تا این جای کار میتوان به عنوان فعال سیا سی و نه تاریخ شناس موا رد زیر را با ضریب اطمینان قا بل قبول پذیرفت و تایید کرد
١) روش حسن روحانی با همه رئیس جمهورهای دیگر در ج ا متفاوت است . او به معنی واقعی کلمه دیپلمات است .
٢) با وجود ناباوری اپوزیسیون و برخی از مقامات غربی ، اسرائیل و اعراب ، اعما لی که او تاکنون انجام داده ، او را از نظر تاریخی به حد وثوق الدوله ارتقا میدهد . چون پارسال هیچ کسی این اندازه هم فکر نمیکرد او عمل کند .
٣) حسن روحانی جبران ما فا ت میکند ، سریع العمل است و این به او قدرت مانور بهتری در شرایط پر از تردید تو ام با سم پاشی چند جانبه و
مو قعیت شکننده می دهد
٤) ایت الله خامنه ای تا زمانیکه سکوت کند میتواند جبران گذشته کرده و از نظر تاریخی به مو قعیت مظفر الدین شاه نزدیک شود . و اگر بترسد و روحانی را قربانی کند ناصر الدین شاه خواهد شد اگر چه با توجه به سوابق ، روحانی امیر کبیر نیست .
روحانی و خامنه ای از این قیاس ممکن است خوششان نیاید . اما تاریخ نویسان بعد ها این گونه قضاوت خواهند کرد .
صدای پایی که می آمد به همهمه تبدیل شده و به سرعت به سوی فریاد شدن میرود . مخصو صا با اراده قوی و تدبیر نه تنها اوباما و کری بلکه اینک با اقدام هوشمندانه سنا ی امریکا میتوان پوستین شک بیرون آورد و به جای نق زدن به ممکن شدن این اتفاق کمک کرد
چرا که در تاریخ علیرغم ناباوری ها از این گونه حوادث به وفور اتفاق افتاده
کتاب تاریخ را ورق میزنم هیچ جنگی در ان نیست که ابدی باشد ، همه خصومت ها را پایانی است
چیزی زیباتر از صلح نمیتوان در تاریخ یافت حتا وعده های پوچ حکومت به این و ان طبقه یا ملت یا گروه .
چیزی مستدل تر از صلح طلبی و همزیستی مسالمت آمیز وجود ندارد حتا توجیه های عوام فریبانه برای گرم نگه داشتن تنور جنگ
سربازان از جنگ برگشته را میبینم که در یقلوی های خود می ناب مینو شند بدون کوچکترین عنایتی به چشم غره سرداران جنگ افروز
در تنها کافه به جای مانده از جنگ
در میان دود غلیظی که فضا را پر کرده
صدای خواننده ای قدیمی ” اما نه چندان قدیمی که از یادها رفته باشد ” میپیچد :
” دوست دارم میدونی که این کار دله گناه من نیست ، تقصیر دله …..”
کتاب تاریخ را میبندم !
دلم هوای این فضای وهم انگیز را دارد . میخواهم هم پا ی سربازانی می بنوشم که از ٣٣ سال جنگ بیهوده ویرانگر خسته شده اند
از ملامت شما منفی خوا نا ن حاشیه نشین کمترین نگرانی را دارم
بله شما آقا و خانم عقل کل
چرا آستین بالا نمیزنید مثل بنی صدر اقلا کاری مثبت بکنید .
شما که از رفع خطر جنگ برای اسد خوش حالی میکردید چه گونه اکنون سم پاشی میکنید ؟
abedin tavncheh / 03 October 2013