انتخاب حسن روحانی برای ریاست جمهوری ایران، مردی که با شعار «تدبیر و امید» پا به عرصه انتخابات گذاشته بود، برای بسیاری از ایرانیان حامل پیام امید و نشاط بود. در اذهان بسیاری از مردم «کلید تدبیر و امید» منحصر به تعدیل و اصلاح وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور نبود، بلکه زمینه‌ساز بهبود وضعیت سیاسی جامعه ایران بود. در این میان، خانواده‌های زندانیان سیاسی- عقیدتی از بقیه امیدوار‌تر بودند و شروع به طرح خواسته‌های خود کردند.

هر چند در بحبوحه کارزار انتخابات ریاست جمهوری، نهادهای امنیتی کشور فرصت را مغتنم شمردند و با توجه به عدم توجه رسانه‌ها، فشار بر اقلیت‌های دینی را افزایش دادند، ولی با انتخاب حسن روحانی و وعده‌های وی در بهبود وضعیت عمومی کشور، نور امید بر قلوب شهروندان غیر مسلمان نیز تابید. در پیام تبریک سه شهروند مسیحی محبوس در زندان اوین به حسن روحانی ذکر شده بود: «امیدواریم در دوران ریاست جمهوری شما بخاطر ایمان به عیسی مسیح و انجیل او، مجبور به تحمل رنج زندان نباشیم.»

نامه سرگشاده ۱۶۰ فعال مدنی و دانشجویان محروم از تحصیل، نمونه دیگری از این اقدامات است که در آن ابراز امیدواری شده تا در دوران ریاست جمهوری جدید، ممانعت ورود شهروندان بهایی به دانشگاه‌ها و موسسات عالی کشور رفع شود.

فشار بر زندانیان گمنام بهایی که در شهرستان‌ها زندانی هستند طی هفته‌های اخیر گسترش یافته است. برگزاری همایش‌های مختلف با موضوع بهاییت بخشی از مبارزه فرهنگی نظام با آئین بهایی است.

اخبار منتشره پس از انتخابات، دلالت بر کاهش آزار و فشار حاکمیت بر شهروندان و زندانیان بهایی دارد، اما آنچه مشهود است تغییر شکل این فشارهاست نه تخفیف آن‌ها؛ به طور مثال فشار بر زندانیان گمنام بهایی که در شهرستان‌ها زندانی هستند طی هفته‌های اخیر گسترش یافته است. برگزاری همایش‌های مختلف با موضوع بهاییت بخشی از مبارزه فرهنگی نظام با آئین بهایی است. از سوی دیگر، شرکت محسن مخملباف در جشنواره فیلم اورشلیم و دیدار محمد نوری‌زاد از فرزند خردسال یک زوج زندانی بهایی، موجب شد دین بهایی و نقض حقوق شهروندان بهایی در ایران از موضوعات روز چند هفته اخیر شوند.

محکومیت به اتهام ارسال ویدئو به شبکه من و تو

شمیم اتحادی، جوان بهایی ساکن شهر یزد از ۲۶ اسفندماه دربازداشت است. خانواده وی در ابتدا با امید به اینکه فرزندشان آزاد می‌شود از خبررسانی اجتناب کردند، ولی طولانی شدن دوره بازداشت موقت و محاکمه نامبرده پس از سه ماه با اتهامات تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت کشور، امید آنان را مبدل به یأس کرده است.

در آخرین خبری که در پیوند با وی انتشار یافت، محکومیت وی، هفت سال و سه ماه حبس تعزیری، ۷۵ ضربه شلاق و چهار میلیون تومان جریمه نقدی عنوان شد. یکی از نزدیکان نامبرده به زمانه گفت: «شمیم از ۲۶ اسفندماه سال گذشته توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد و به مدت یک ماه هم ممنوع‌المکالمه و ممنوع‌الملاقات بود. پس از مدتی از اداره اطلاعات یزد به زندان یزد برده می‌شود که با پیگیری خانواده از بند عمومی به بند سیاسی می‌رود. در ۲۶ خردادماه، جلسه دادگاه وی برگزار شد که پس از حدود سه هفته حکم هفت سال و سه ماه زندان، شلاق و جریمه نقدی را به خانواده‌اش ابلاغ کردند.»

وی سپس ادامه داد: «دوسال از حکم به دلیل ارسال فیلم به شبکه ماهواره‌ای من و تو است، پنج سال به اتهام توهین به مقدسات، سه ماه به اتهام اقدام علیه امنیت نظام و ۷۵ ضربه شلاق به دلیل توهین به مامور برای شمیم صادر شده که هیچکدام مبنای قانونی ندارد. مثلاً هنگامی ماموران برای بازداشت شمیم به منزلش رفتند بعضی وسایل را هم توقیف می‌کنند و می‌گویند فردا بیایید و آنها را بگیرید که شمیم با عصبانیت می‌گوید این یک روز شما مثل یک روزه قرآنه که هزار سال طول می‌کشد… همین سخن توهین به مقدسات تلقی می‌شود و پنج سال حبس تعزیری برایش صادر می‌کنند.»

از وی در مورد دلیل بازداشت اولیه شمیم پرسیدم. در پاسخ گفت: «این سومین قبرستان بهاییان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود. دوتای قبلی تخریب شدند. قبرستان سوم در وسط بیابان به بهاییان داده شده. آنها خودشان این منطقه را درختکاری و با تانکر آبیاری کردند تا درختان بزرگ شدند. سال گذشته آمدند و همه درختان را بریدند. شمیم از این حادثه فیلم گرفت و برای بخش گزارشگر شبکه من و تو فرستاد که همین موجب دستگیری وی توسط وزارت اطلاعات شد.»

به‌جز شمیم اتحادی، در طی یک ماه و نیم گذشته یک شهروند بهایی دیگر به نام «نسیم اشرفی» هم به اتهام عضویت در تشکیلات مذهبی بهایی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه محاکمه و به سه سال حبس تعزیری محکوم شد. وی در تیرماه سال ۱۳۹۱ خورشیدی همراه با همسر و تعدادی از شهروندان بهایی دیگر در تهران بازداشت شده بودند.

شمیم اتحادی، جوان بهایی ساکن شهر یزد از ۲۶ اسفندماه در بازداشت است. خانواده وی در ابتدا با امید به اینکه فرزندشان آزاد می‌شود از خبررسانی اجتناب کردند، ولی طولانی شدن دوره بازداشت موقت و محاکمه نامبرده پس از سه ماه با اتهامات تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت کشور، امید آنان را مبدل به یأس کرده است.

یکی از این شهروندان بهایی بازداشت شده «ژینوس رحیمی» نام دارد که در واپسین روزهای تیرماه برای گذراندن محکومیت یک سال حبس راهی زندان اوین شد.

تشدید آزار و فشار بر شهروندان بهایی شهرستان‌ها

در حالی که یک زوج زندانی بهایی در تهران به نام‌های کامران رحیمیان و فاران حسامی پس از شش ماه اولین ملاقات را با یکدیگر داشتند و «لوا خانجانی» یکی از شهروندان بهایی محبوس در بند سیاسی-عقیدتی زندان اوین به مرخصی آمد زندانیان بهایی شهرستان‌ها که در گمنامی و عدم خبررسانی، دوران حبس را طی می‌کنند تحت فشار قرار دارند.

یکی از نزدیکان «رامین ایدلخانی» زندانی بهایی زندان پارس‌آباد اردبیل به زمانه گفت: «رامین را اواسط خردادماه ناگهان بدون ارائه دلیل به زندان مشکین شهر منتقل می‌کنند. ممکن است این انتقال به دستور مدیر کل دادگستری اردبیل صورت گرفته باشد. متاسفانه به دلیل بعد مسافت، خانواده وی قادر به ملاقات با وی نیستند البته پس از ۳۵ روز برای پنج روز به مرخصی آمد.»

او درباره اتهام رامین گفت: «رامین ایدلخانی و همسرش عهدیه راشدی راد در پارس‌آباد اردبیل ساکن هستند. این دو در سال ۱۳۸۹ به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری بازداشت می‌شوند. پس از آزادی به قید وثیقه، در دادگاه انقلاب اردبیل محاکمه می‌شوند که طبق رای دادگاه، عهدیه راشدی راد از اتهام تبرئه ولی رامین ایدلخانی به دو سال حبس تعزیری و پنج سال تبعید از استان اردبیل محکوم می‌شود که حکم مزبور از ۳۱ مرداد ماه سال گذشته به مرحله اجرا درآمد. البته طبق قولی که داده شده یک سال از محکومیت دو ساله رامین مشمول عفو شده است.»

وی سپس ادامه داد: «در صورتی که محکومیت رامین پس از یک سال به اتمام برسد وی باید به مدت پنج سال از استان اردبیل خارج شود که این برای رامین که صاحب همسر و دو فرزند خردسال است شرایط سختی را ایجاد می کند.»

ممانعت از مرخصی درمانی دو زندانی بهایی به نام‌های «رزیتا واثقی» و «رحمان وفایی» که به ترتیب در زندان‌های مشهد و شیراز در حال سپری دوران محکومیت هستند نمونه‌های دیگری از آزار و فشار بر زندانیان گمنام بهایی در شهرستان‌هاست. رزیتا واثقی در ۲۴ اسفندماه سال ۱۳۸۸ خورشیدی توسط اداره اطلاعات مشهد بازداشت شد و در طی ۴۰ ماه که از حبس وی گذشته تاکنون از دریافت مرخصی محروم بوده است. یکی از نزدیکان نامبرده به زمانه گفت: «رزیتا بیش از سه سال است که در زندان مشهد زندانی است. در طی این مدت همواره با مرخصی وی مخالفت شده است. وی به اتهام فعالیت در جامعه بهایی محکوم به پنج سال زندان شده است. رزیتا در ابتدای بازداشت از طرف اداره اطلاعات مشهد برای امضای تعهدی مبنی بر عدم فعالیت در جامعه بهایی تحت فشار قرار گرفت و شش ماه در حبس انفرادی بود.»

 فرد مزبور در ادامه صحبت‌هایش گفت: «رزیتا به دندان درد شدید و تورم لثه مبتلا شده است که طبق نظر پزشک زندان احتیاج به جراحی فوری دارد، ولی اداره اطلاعات مشهد تاکنون از مرخصی درمانی وی ممانعت به عمل آورده است.»

 رحمان وفایی شهروند ۶۰ ساله بهایی، بیش از یک سال است که در زندان شیراز محبوس است. وی از فشار خون بالا و گرفتگی شدید عصب سیاتیک رنج می‌برد، به طوری که پای چپ وی کاملاً بی‌حس شده است و نیازمند درمان فوری است ولی مسئولان قضائی تاکنون از اعطای مرخصی به نامبرده خودداری کرده‌اند.

بازداشت «صمیم زارعی» در سنندج، احضار و بازجویی «نورا فلاح» در اداره اطلاعات شیراز، بازداشت «بهنام اقدامیان» در قروه (کردستان)، آغاز محکومیت یک سال حبس «افراسیاب سبحانی» و «نادر کسایی» در سمنان و اخراج «آیدا بندی» از دانشگاه پیام نور شیراز و هجوم ماموران امنیتی به مجلس ترحیم یک شهروند بهایی در تنکابن از جمله مواردی است که نشان می‌دهد طی یک ماه و نیم اخیر پس از انتخابات ریاست جمهوری، فشار بر شهروندان بهایی در شهرستان‌ها متمرکز بوده است. در واقع رژیم با این ترفند – وسیع کردن دامنه فشار‌ها و کم کردن ابعاد آنها- موفق به کاستن اعتراض‌های جهانی نسبت به نقض حقوق شهرندان بهایی در ایران شده است.

ممانعت از مرخصی درمانی دو زندانی بهایی به نام‌های «رزیتا واثقی» و «رحمان وفایی» که به ترتیب در زندان‌های مشهد و شیراز در حال سپری دوران محکومیت هستند نمونه‌های دیگری از آزار و فشار بر زندانیان گمنام بهایی در شهرستان‌هاست.

برگزاری همایش‌های مختلف با موضوع بهاییت

بخش دیگری از فشار بر شهروندان بهایی که کمتر مورد توجه جوامع بین‌المللی قرار می‌گیرد و بیشتر مصرف داخلی دارد، حملات رسانه‌ای بخش فرهنگی نهاد امنیتی علیه جامعه بهایی است. اختصاص چند قسمت از برنامه تلویزیونی «پلی به گذشته» به مجری‌گری خسرو معتضد تحت عنوان «فرقه ضاله بهاییت» که در خردادماه از شبکه دو سیما پخش شد را می‌توان آغازگر جریان مزبور دانست.

عصر روز دوشنبه سوم تیرماه نشست خبری «نجات یافتگان تشکیلات بهاییت» در محل اداره ارشاد اسلامی استان البرز در کرج برگزار شد. در این نشست خبری افرادی نظیر مهناز رئوفی (از بهاییان سابق و همکاران مؤسسه کیهان)، ایمان شجاعی و عطاءالله قادری که پیش از این در برنامه‌های مشابه در تلویزیون ظاهر شده بودند به سئوالات حاضران در جلسه پاسخ دادند. در بخشی از این همایش، ایمان شجاعی در پاسخ به رفتار جمهوری اسلامی با بهاییان گفت: «هیچ مسیحی و بهایی در ایران بازداشت نمی‌شود بلکه تا زمانی که خطا و جرمی نکند، آزادانه فعالیت دارد اما در سازمان ملل نماینده بهاییت ادعا می‌کند که یک ایرانی به جرم بهایی بودن بازداشت می‌شود.»

 این همایش در روز نیمه شعبان که به اعتقاد شیعیان دوازده امامی مطابق با سالروز تولد امام غایب است، برگزار شد. هر ساله در شهرهای مختلف ایران به مناسبت نیمه شعبان همایش‌هایی با موضوع مشابه اجرا می‌شود.

در همین تاریخ، روزنامه قدس از یک همایش دیگر با نام «پشت پرده فعالیت شبکه‌های ماهواره‌ای بهایی کیست؟» گزارشی منتشر کرد که در آن چند فرد به عنوان کار‌شناس بر پایه این اظهار نظر که «بهاییت فرقه‌ای انحرافی است که با هدف شکاف در بین مسلمانان به وجود آمده و برای نفوذ در بین مردم به فعایت فرهنگی روآورده» به ایراد سخنانی در این زمینه پرداختند.

با آغاز ماه رمضان، شهرداری تهران در مناطق بیست و دوگانه برنامه‌های ویژه‌ای تحت عنوان «بر آستان جانان» برگزار کرد که در یکی از این برنامه‌ها که در بوستان سهند اجراء می‌شد، مهناز رئوفی حضور یافت و به بیان سخنانی علیه آئین بهایی و پیروانش در ایران پرداخت. همچنین در بیست و یکمین نمایشگاه بین‌المللی قرآن به مناسبت ماه رمضان در مصلای تهران غرفه‌ای به نام «سراب و حقیقت» راه‌اندازی شد که گردانندگان در آن به پخش پوستر، سی دی، کتب و جزواتی بر رد و نفی آیین بهایی پرداختند.

افتتاح مسجد در زمین مصادره‌ای

در نخستین روزهای تیرماه، جامعه جهانی بهایی اعلام کرد که محل سکونت بهاءالله (بنیانگذار آیین بهایی) در بغداد به دلایل نامعلوم تخریب شده است.

این مکان که یکی از اماکن مقدس بهاییان شمرده می‌شود بیش از ۹۰ سال است که در مصادره حکومت عراق بوده و طی این مدت تلاش جامعه بهایی برای عودت آن ثمری نداشته است. مقارن با همین روز‌ها، خبرگزاری مهر در گزارشی اعلام کرد که در روز یکشنبه ۱۶ تیر ماه ۱۳۹۲ مسجد آیت‌الله خامنه‌ای افتتاح شد.

بخش دیگری از فشار بر شهروندان بهایی که کمتر مورد توجه جوامع بین‌المللی قرار می‌گیرد و بیشتر مصرف داخلی دارد، حملات رسانه‌ای بخش فرهنگی نهاد امنیتی علیه جامعه بهایی است. اختصاص چند قسمت از برنامه تلویزیونی «پلی به گذشته» به مجری‌گری خسرو معتضد تحت عنوان «فرقه ضاله بهاییت» که در خردادماه از شبکه دو سیما پخش شد را می‌توان آغازگر جریان مزبور دانست.

این مسجد در محلی بنا شده که پیش از انقلاب اسلامی، مرکز «حظیره القدس» بهاییان نامید می‌شد و بعد از انقلاب مصادره شد. «حظیره القدس‌«، نام مجموعه دفاتری است که بهاییان در اکثر شهرهای دنیا برای امور مشورتی یا عبادی تاسیس کرده‌اند.

بوسیدن پای کودک بهایی

شرکت محسن مخملباف در جشنواره فیلم اورشلیم و حضور محمد نوری‌زاد در منزل یک زوج زندانی بهایی و بوسیدن پای فرزند خردسال ایشان بازتاب گسترده‌ای در فضای مجازی داشت.

 هر چند این دو خبر به طور مستقیم به بهاییان ارتباط نداشت ولی در همه بازخورد‌ها سخن از بهاییان بود. این دو واقعه موجب شدند طی دو ماه اخیر شاهد مقالات و گفتگوهای متعددی درباره وضعیت شهروندان بهایی ایران در رسانه‌ها منتشر شود.

در روز ۲۴ تیرماه، محمد نوری‌زاد (فیلمساز و روزنامه‌نگار سابق روزنامه کیهان) به منزل کامران رحیمیان و فاران حسامی، زوج زندانی بهایی رفت و با فرزند چهارساله آنها به نام «آرتین رحیمیان» دیدار کرد.

نوری‌زاد در یک حرکت نمادین پای این طفل خردسال را بوسید و تصویر آن را در وب سایت خود منتشر کرد. نوری‌زاد در شرح این دیدار می‌نویسد: «به آرتین گفتم: پسرکم، من از طرف آنانی که در این سال‌های اسلامی، بر تو و بر همه همکیشان تو جفا باریده‌اند، از تو پوزش می‌خواهم… امروز در آن خانه کوچک، احساس کردم از رهبر مسلمین جهان به خدا نزدیک‌ترم. از همه مراجع شیعه فهیم‌تر و باتقواترم. از آقایان روحانی و خاتمی و هاشمی رفسنجانی و همه نمایندگان مجلس برترم. چرا؟ چون اطمینان دارم همه اینان در دل آرزو می‌کنند ای‌کاش جای من بودند. و شهامت این را داشتند که آشکارا و بی‌واهمه از شماتتِ خشک‌مغزانِ دینی، در آن خانه کوچک می‌بودند. اما چه جای درد که ترسی پنهانی، همه غیرتمندی اینان را بخاک آغشته. ترس از بی‌آبرویی…»

شرح این دیدار و تصویر بوسیدن پای طفل خردسال بهایی، واکنش‌های مثبت و منفی فراوانی را در داخل و خارج از ایران برتافت. اولین واکنش منفی از طرف حاکمیت، صبح روز بعد صورت گرفت که ماموران وزارت اطلاعات مستقر در فرودگاه بدون ارائه حکم قضایی گذرنامه، لب تاپ و چند وسیله شخصی همسر محمد نوری‌زاد را ضبط کردند و وی را برای بازپس‌گیری اقلام مزبور به دادگاه انقلاب خواندند. چند روز بعد خود محمد نوری‌زاد هم به اتهام «توهین به کتاب الله» به دادسرای ناحیه ۲۳ تهران احضار شد که پس از مراجعه معلوم شد که باید به دادسرای اوین مراجعه کند.

حرکت نمادین نوری‌زاد در دفاع از حقوق شهروندان بهایی موجب شد که از طرف هر دو جناح اصول‌گرا و اصلاح‌طلب مورد شماتت قرار گیرد. فشارهای دو جناح منجر به این شد که نوری‌زاد در نامه‌ای دیگر تحت عنوان «جنجال یک بوسه دیرهنگام» به رویکرد انسانی عمل خویش (بدون توجه به ماهیت و اعتقادات آئین بهایی) تاکید کند. مصاحبه نوری‌زاد با رادیو فردا پس از دریافت احضاریه که با عنوان «من تنها مانده‌ام ولی پشیمان نیستم» منتشر شد، موجب ایجاد موج جدیدی از حمایت‌های فردی و گروهی فعالان مدنی از وی شد که ازجمله می‌توان به نامه سرگشاده ۱۵۳ فعال مدنی غیر بهایی اشاره کرد که ضمن تقدیر از اقدام بشردوستانه محمد نوری زاد، نقض گسترده حقوق تمامی اقلیت‌های دینی و مذهبی در ایران را محکوم می‌نمود.

سازمان بین‌المللی کار (ILO) در گزارشی از سرکوب اقتصادی بهاییان در ایران ابراز نگرانی کرد و از حکومت ایران خواست تا برای رفع تبعیض علیه اقلیت‌های قومی و اقلیت‌های دینی غیر رسمی به ویژه بهاییان اقدام قاطع به عمل آورد.

یکی از آخرین نوشته‌هایی که خطاب به محمد نوری‌زاد انتشار یافت یادداشت پدر آرتین از زندان رجایی‌شهر بود. کامران رحیمیان ضمن ابراز قدردانی از نوری‌زاد، «بهایی» خطاب کردن فرزندش را به دلیل اعتقاد پدر و مادرش نادرست دانست و آرزو کرد که آرتین صرف نظر از اینکه در چه خانواده‌ای و با چه اعتقادی بزرگ شده، فرصت آن را داشته باشد که آگاهانه اعتقاد خود را انتخاب کند.

در بخشی از این نامه آمده است: «ای نوری‌زاد! در مقابل آرتین زانو زدید و بر پایش بوسه، این را ‌‌نهایت ابراز محبت و احترام نه به آرتین بلکه به روح پاک انسان دریافت کردم و همزمان آرزو دارم هیچ انسانی در مقابل انسانی دیگر از روی شرم زانو نزند، چه احترام به هر فرد را ناشی از روح انسانی‌اش می‌دانم که دقیقاً نقطه مشترک همه ماست و عزت و احترام هر دو طرف به یک اندازه مهم و باارزش است… آرزو دارم آرتین و همه ما احترام را شرط لازم هر ارتباطی بدانیم و بپذیریم اختلاف عقیده، تفاوت باور و حتی تضاد ذهنی منافع وجود دارد و هیچکدام نه مجوز بی‌احترامی است و نه لازمه‌اش. پس آرزو دارم بتوانیم یاد بگیریم نظرات خود را صادقانه و در ‌‌نهایت احترام ابراز کنیم.»

تازه‌ترین فتاوی آیت‌الله خامنه‌ای درباره بهاییان

بحث‌های پیرامون شرکت محسن مخملباف با فیلم باغبان در جشنواره‌ای در کشور اسرائیل و حضور محمد نوری‌زاد در منزل یک زوج زندانی بهایی، موضوع نقض حقوق شهروندان بهایی را به یکی از جنجالی‌ترین مباحث روز رسانه‌های خبری فارسی زبان تبدیل کرد.

 در پی آن خبرگزاری تسنیم- نزدیک به بیت رهبری- در روز سه شنبه هشتم مردادماه مطلبی تحت عنوان «تازه‌ترین فتاوی رهبری» در مواضع مختلف منتشر کرد. در بخش مشاغل از فتواهای منتشره آمده است: «معاشرت با بهاییان: از هر گونه معاشرت با این فرقه ضاله مضله، اجتناب شود.»

با توجه به اینکه فتوای مزبور به تازگی صادر نشده پس انتشار آن در خبرگزاری تسنیم و سایت‌های همسو را می‌توان عکس‌العمل نیروهای تندروی داخلی در برابر بازتاب گسترده رسانه‌ای موضوع نقض حقوق شهروندان بهایی در ایران طی چند ماهه اخیر دانست. هر چند بعضی بر این تاکید دارند که نشر فتوای آیت‌الله خامنه‌ای در آستانه ریاست جمهوری حسن روحانی درواقع تذکری به وی در رابطه با عدم مصالحه یا کم نکردن فشار بر بهاییان است.

نشر فتوای آیت‌الله خامنه‌ای در این برهه از زمان، امید شهروندان بهایی در بهبود شرایط زندگی‌شان در ایران را به یأس مبدل کرد و بیش از اصلاح و رفع محدودیت، نویدبخش یک آینده پرتنش را در دوران ریاست جمهوری جدید می‌دهد. فتوای مزبور که در بخش مشاغل فتوا‌ها ذکر شده عملاً شهروندان بهایی را از گردونه اقتصادی جامعه ایران خارج می‌کند و زمینه را برای تضییع حقوق شهروندان بهایی هموار می‌سازد. دو روز پس از انتشار فتواهای آیت الله خامنه‌ای، کمیسیون آزادی مذاهب جهان با انتشار بیانیه‌ای ضمن انتقاد از فتواهای رهبر جمهوری اسلامی ایران از رهبران جهان خواست تا در برابر این فتوا‌ها از حقوق شهروندان بهایی در ایران حمایت کنند چراکه احتمال می‌رود پس از این، بهاییان ایران با افزایش فشار و آزار گسترده‌تر از طرف حکومت مواجه شوند. در همین راستا، سازمان بین‌المللی کار (ILO) در گزارشی از سرکوب اقتصادی بهاییان در ایران ابراز نگرانی کرد و از حکومت ایران خواست تا برای رفع تبعیض علیه اقلیت‌های قومی و اقلیت‌های دینی غیر رسمی به ویژه بهاییان اقدام قاطع به عمل آورد.