یک سال پس از حمله ۷ اکتبر حماس و نسل‌کشی اسرائیل در غزه، نه فقط هیچ افقی برای صلح در منطقه و آتش‌بس دیده نمی‌شود، بلکه همچنین جنگ به شکل هرروزه تعمیق و تشدید می‌شود. از یک سو جنگ تمام‌عیار و بی‌پایان ضامن بقای دولت نتانیاهو شده است و از سوی دیگر محور مقاومت به جنگ فرسایشی خود ادامه می‌دهد. درحالی که جنگ بر سر مردمان ایران سایه انداخته و به بازتولید اشکال مختلف ستم یاری رسانده، نیروهای راست‌گرا بر طبل جنگ‌طلبی می‌کوبند و به حملات نظامی آری می‌گویند. برای فهم انتقادی وضعیت فعلی، «زمانه» با ع.ذ. از منتقدان داخل گفت‌وگو کرده است. نام او بنا به دلایل امنیتی محفوظ باقی می‌ماند.  

ع.ذ. در این پادکست درباره شیوه‌ای از حکمرانی سخن می‌گوید که با جنگ میانجی‌گری شده است: درهم‌تنیدگی جنگ خارجی جمهوری اسلامی و جنگ داخلی آن (اعمال سلطه به ستمدیدگان) که مدام در حال ترجمه شدن به یکدیگر‌اند. بی‌ثبات‌سازی و غارت اقتصادی فزاینده، جنگ علیه زنان، و امنیتی‌ساختن حاشیه‌هایی چون بلوچستان و کردستان را به‌عنوان مصداق‌هایی از این وضعیت جنگی و حکمرانی می‌توان نام برد. علاوه بر این، او به نقد جنگ‌طلبی راست برانداز می‌پردازد و نشان می‌دهد چطور گفتارهای ناسیونالیستی اسطوره‌ای نظیر آشتی «پارسیان» و «یهودیان» در وضعیت جنگی تقویت می‌شوند.

در آخر او از موانع موجود بر سر «راه سوم» (نه به محور مقاومت، نه به اسرائیل و غرب) و همبستگی میان مبارزات متکثر و پیوندزدن مسئله جنگ با اشکال مختلف ستم و سلطه می‌گوید. به زعم او، «سرایت‌بخشی» امور مشترکِ جنبش‌های اجتماعی ناهمگون و «ترجمه» این مبارزات به یکدیگر قادر است دربرابر سیاست اردوگاهی مقابله کند.

Ad placeholder

سه پرسشی که از او پرسیدیم عبارت اند از:

  • از ۷ اکتبر بدین سو، جنگ میان به‌اصطلاح محور مقاومت (جمهوری اسلامی، حزب الله لبنان، حوثی‌های یمن، حماس و …) و دولت استعماری اسرائیل و متحدین غربی‌اش به شکل کمی و کیفی دچار استحاله شده است. با نسل‌کشی عریان اسرائیل، شکست دیپلماسی و آتش‌بس، تجاوز نظامی به لبنان و ترور مقامات ارشد نظامی حماس و حزب‌الله و سپاه پاسداران به نظر می‌رسد منطق «نه جنگ نه صلح»، «صبر استراتژیک» یا «کش دادن زمان» که همواره منازعات ژئوپلتیک را ازسوی نیروهای ارتجاعی-اسلام‌گرای منطقه در سطح محدود، حساب‌شده و فرسایشی نگاه می‌داشت دیگر پاسخ‌گوی وضعیت جدید در «رژیم جهانی جنگ» نیست. حفظ «جهان چند قطبی» یا به چالش کشیدن انقیاد خاورمیانه به دست اسرائیل و متحدین نیازمند تغییر استراتژی‌های کلان ژئوپلتیک و تشدید منازعات از سوی محور مقاومت است. نظر شما درباره بحران فعلی محور مقاومت چیست؟
  • نیروهای ارتجاعی راست‌گرا و ناسیونالیست بر طبل جنگ‌طلبی می‌کوبند و با وارونه‌سازی واقعیت حمله اسرائیل به جمهوری را درمقام رهایی جا می‌زنند. همانطور که جورج بوش حمله به عراق را برمبنای دموکراسی و آزادی و رهایی زنان توجیه می‌کرد، نتانیاهو نیز از نزاع میان جمهوری اسلامی و طبقات تحت ستم بهره گرفته و با تحریک ملی‌گرایی و پیشینه اسطوره‌ای و حسنه میان «پارسیان» و یهودیان تلاش می‌کند هرشکی از تجاوز نظامی را برای تهیدستان و ستمدیدگان عادی جلوه دهد. در دومین سالگرد قیام ژینا و با وفاداری به شعار «زن زندگی آزادی» چطور می‌توان به این گفتارهای جنگ طلب پاسخ داد و پیوند درونی نظامی‌گری و سرکوب جمهوری اسلامی در درون مرزهای جغرافیایی ملی‌اش را نشان داد؟
  • در رابطه با تفکر اردوگاهی که یا از محور مقاومت حمایت می‌کند یا رابطه انتقادی خود را با آن از دست دادند، به نظر می‌رسد تأکید گفتاری بر پیوند عینی نظامی‌گری از یک سو و غارت و مردسالاری و دیگرهراسی از سوی دیگر، پیوند میان «وعده صادق» و «جنگ علیه زنان»، یا تجربه جنگ هشت ساله ایران و عراق که درش جمهوری اسلامی ستون های خود را در دهه شصت تثبیت کرد، کاری از پیش نمی‌برند. برای تقویت موضع ضدجنگ و «راه سوم» چه باید کرد؟

این پادکست را می‌توانید علاوه بر سایت زمانه در پلاتفرم‌های ساوندکلاد و کست‌باکس هم بشنوید.

Ad placeholder