از پشت‌بام خانه‌ای در مهاباد، جایی که فرشته احمدی، مادر دو کودک خردسال، با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی جان باخت، صدای یک فریاد بلند شد؛ فریادی که هنوز در جان‌‌های بسیاری از ما می‌پیچد. باوان و میران، کودکان او، هر روز صبح با جای خالی مادرشان از خواب بیدار می‌شوند، کودکانی که هنوز به‌درستی نمی‌دانند چه بر سر مادرشان آمده، اما در عمق چشمان براق‌شان، صدای بی‌پاسخ مانده‌ی این فریاد را می‌توان دید.

https://twitter.com/Mohamad99209625/status/1743371334283854197/photo/1

فرشته احمدی، زنی ۳۲ ساله که پنج‌شنبه، ۵ آبان ۱۴۰۱، به ضرب گلوله جنگی نیروهای امنیتی در خانه‌اش کشته شد، حالا نمادی از مقاومت و فریاد خاموش نشده‌ی این جنبش است؛ جنبشی که با هر قطره خون به زمین ریخته‌شده محکم‌تر و قدرتمندتر ادامه یافت. فرشته احمدی تنها یک نام نیست؛ او یک تصویر جاودان از «زن، زندگی، آزادی» است.

امروز دو سال از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» در ایران می‌گذرد، جنبشی که صدای میلیون‌ها نفر را به گوش جهانیان رساند. دو سال از آن روزی که خیابان‌های ایران به نمادی از مقاومت، شجاعت و اشتیاق برای آزادی تبدیل شد. در این میان، نام‌هایی به یادگار مانده‌اند که هر کدام به نمادی از اراده و ایستادگی بدل شده‌اند. نام‌هایی چون مهسا، نیکا، محسن، سارینا، زانیار، کومار، مجیدرضا، فرشته و باوان و هزاران نام دیگر، هم‌چنان در قلب آزادی‌خواهان می‌تپد.

https://twitter.com/baharr_ali/status/1819205539512918112/photo/1

در این گزارش اختصاصی با ابراهیم، برادر فرشته، گفت‌وگو کرده‌ایم. او از روزی می‌گوید که خبر شلیک به خواهرش را شنید؛ از لحظه‌ای که قلبش با هر ضربه‌ بی‌امان خرد شد؛ از برخورد نیروهای امنیتی در مراسم خاکسپاری و فشارهایی که به خانواده‌اش وارد شد. او داستان باوان و میران را روایت می‌کند، داستان کودکان بی‌گناهی که تصویر گریه‌هایشان بر سر مزار مادر، جهانیان را متأثر کرد. این گزارش به زندگی، مرگ و نماد شدن فرشته احمدی در مسیر این جنبش می‌پردازد و به ما نشان می‌دهد که چگونه فرشته با وجود تمام رویدادها هنوز در آسمانِ آزادی می‌درخشد.

در این گزارش، قلب ابراهیم، با هر باری که نام خواهرش، باوان و‌ میران را به زبان می‌آورد، می‌شکند…

گفت‌وگو با ابراهیم احمدی را می‌توانید علاوه بر سایت زمانه در پلاتفرم‌های ساوندکلاد، اسپاتیفای و کست‌باکس هم بشنوید.

Ad placeholder