هرچه پای انسانها بیشتر به طبیعت باز میشود و چیرگیِ انسانها بر طبیعت افزایش مییابد نیاز به پاسداری از طبیعت و پاسداری از گونههای طبیعی و تنوعِ زیستی نیز افزایش مییابد. در این باره که چگونه چنین هدفی را باید دنبال کنیم دو دیدگاه هست. یک دیدگاه این است که در طبیعت برخی جاها را از گزندِ انسانها به دور نگه داریم، یعنی جاهایی باشد که ویژهی حیاتِ وحش و حیواناتِ وحشی باشد و انسانها فقط با نظارت و بهطورمحدود به این مناطق دسترسی بیابند. چنین مناطقی را پارکهای طبیعی، پارکهای ملی، پارکهای حیاتِ وحش، مناطقِ محافظتشده، طبیعتِ وحش، یا ذخیرهگاههای طبیعی مینامند.
در مقابل، بر طبقِ دومین دیدگاه، بهجای تأکید بر جدا کردنِ حیات وحش از انسانها، باید زمینه را برای گونهای همزیستی میانِ انسانها و حیاتِ وحش فراهم کنیم، گونهای همزیستی که تا میشود بیآسیب و بیگزند باشد.
کسانی که از این دیدگاه دفاع میکنند معتقدند که اساساً این امکان وجود ندارد که به اندازهی کافی سرزمینها و مناطقی را از دسترسِ انسان به دور نگه داریم تا بدینوسیله بتوانیم از بومسازگانها و جمعیتِ حیاتِ وحش و تنوعِ زیستی پاسداری کنیم.
کتابی در دفاع از همزیستی
کتابِ برهمکنشها میان انسان و حیاتِ وحش: از همستیزی تا همزیستی که در ویراستی نو در انتشاراتِ راتلج منتشر شده از دومین دیدگاه در این زمینه — یعنی از همزیستیِ انسانها و حیاتِ وحش — دفاع میکند. وضعیتی که نویسندگان در این باره مطلوب میدانند جهانی است که در آن همزیستی کمترین آسیب را به همراه دارد، خواه در روابطِ میانِ انسانها با همدیگر خواه در روابطِ میانِ انسانها و حیاتِ وحش.
در اینباره که چرا باید دیدگاهِ دوم را نادیده نگرفت نویسندگان بر دو نکته انگشت میگذارند. یکی اینکه تقاضای انسانها برای زمین چنان زیاد و اشتهای انسانها برای منابعِ طبیعی چنان سیریناپذیر است که در بهترین حالت فقط بخشِ کوچکی از سطحِ زمین را میتوان به دور از دسترسِ انسان نگاه داشت. در این باره گفتنی است که حتا بزرگترین پارکهای طبیعی و مناطقِ حفاظتشده هم آنقدر بزرگ نیستند که روندهای طبیعی در بومسازگانها را پایدار نگه دارند.
نکتهی دومی که نویسندگان طرح میکنند این است که اساساً جمعیتِ حیواناتِ وحشی فقط وقتی پرشمار خواهد ماند و فقط وقتی خطرِ انقراضِ گونهها کاهش خواهد یافت که انسانها و حیاتِ وحش با هم در زمینی مشترک زندگی کنند بیآنکه هیچیک تأثیری منفی بر زندگیِ دیگری بگذارد. البته کسانی که از دیدگاهِ همزیستی هواداری میکنند محافظت از راهِ جداسازی را رد نمیکنند و مخالفتی با تعیین کردنِ برخی مناطق بهعنوانِ مناطق محافظتشده ندارند، اما معتقدند که چنین راهکاری به هیچ روی بسنده نیست.
وقتی سخن از ارتباطِ انسانها و حیاتِ وحش به میان میآید بسیاری از مردم با نگاهی منفی و حاکی از ناخوشایندی به این موضوع واکنش میدهند. برای نمونه، بسیاری از مردم بر این گماناند که حیواناتِ وحشی به محصولاتِ کشاورزی آسیب میزنند، ساختوسازها را خراب میکنند، و یا امنیت و سلامتِ انسانها را به خطر میاندازند. بهطورکلی «وحش» و «وحشی» صفتهایی است که برای بسیاری از مردم معنایی منفی دارد. اما در تعبیرِ علمی وقتی میگوییم حیوانی وحشی است معنایی که منظور میشود صرفاً این است که آن حیوان اهلی نیست یا انسانها قادر نیستند رفتارها و کردارهایش را مهار کنند. از همین رو امروزه بسیاری از نشریههای علمی ترجیح میدهند بهجای اصطلاحِ «حیواناتِ وحشی» (wild animals) از اصطلاحِ «حیواناتِ آزاد-زی» (free-ranging animals) استفاده کنند. در این کتاب اما نویسندگان ضمنِ توجه به چنین ابهامهایی همان اصطلاحِ حیاتِ وحش را ترجیح دادهاند.
شکی نیست که برخوردهای آسیبزا میان انسانها و حیواناتِ وحشی را نمیتوان نادیده گرفت. در این کتاب نیز نویسندگان در چند فصل تهدیدها و آسیبهایی را که حیاتِ وحش برای انسان دارد به بوتهی بررسی گرفتهاند؛ در یک فصل به این موضوع پرداختهاند که چگونه حیواناتِ وحشی به امنیتِ انسانها آسیب میزنند. در این فصل با نظر به آمارِ و ارقامی که در این باره هست برآوردی از میزان و شدتِ این آسیبها به خوانندگان ارائه شده است. سپس در یک فصل نیز بیماریهایی که از حیوانات به انسان سرایت میکند و در فصلی دیگر آسیبهای حیاتِ وحش به انسانها از نقطهنظر اقتصادی بررسی میشود.
موضوعهای مهم و جالب دیگر کتاب
افزون بر اینها، چندین موضوع جالب و خواندنیِ دیگر نیز در طیِ فصلهای کتاب به بحث و بررسی گرفته شده است، این موضوعات عبارتند از: مهارِ جمعیتِ حیواناتِ وحشی از راههایی چون عقیمسازی و کشتار؛ تغییر در سکونتگاهِ حیواناتِ وحشی به دستِ انسان؛ گونههای معرفیشده یعنی گونههای که بومیِ یک زیستبوم خاص نیستند اما در نتیجهی فعالیتهای انسان به آن زیستبوم معرفی میشوند؛ روشهای دفعِ حیواناتِ وحشی از جمله با استفاده از موادِ شیمیایی یا از طریقِ ترساندن و رماندنِ حیوانات؛ و مدلها و نظریههایی برای پیشبینیِ رفتارِ حیواناتِ وحشی. طیفِ گستردهای از روابط در میانِ انسانها و حیاتِ وحش برقرار است، از کارهای سادهای چون غذا دادن به پرندگانِ وحشی گرفته تا شکار و حتا زندگی برای مدتِ طولانی در دلِ حیاتِ وحش. بحثها در این کتاب نیز به شیوهای پیش میرود که گوناگونی و تنوعِ روابط در میانِ انسانها و حیاتِ وحش بهخوبی بازتاب یابد. در این اثر نگاهی واقعبینانه مییابیم و نویسندگان قصد ندارند برای ما بهشتی ترسیم کنند که در آنجا انسانها و حیاتِ وحش در صلح و صفا در کنارِ هم میزیند. برعکس، آنها طیفِ گستردهای از مشکلاتی در این باره را بهدقت بررسی میکنند، گرچه قصد دارند از رابطهی برخوردآمیز و ستیزگرانه میان انسان و حیاتِ وحش فراتر روند و راههایی برای همزیستی نشان دهند. این اثر بهطورمشخص اثری در حوزهی «مدیریتِ حیاتِ وحش» است، اما بهطورکلی هرکسی که به روابطِ میانِ انسان و حیاتِ وحش علاقه دارد آن را آموزنده و خواندنی خواهد یافت.