زن زاده شدن عبارت بوده است از زاده شدن در سپهری معین و محدود، با متولی‌گری مردان. حضور اجتماعی زنان در نتیجۀ ذکاوت آنان در زندگیِ مقید به چنین قیمومتی در این سپهر بالیده است.

جان برجر

در سال ۲۰۲۴، نیمی از مردم دنیا رأی خواهند داد. از زمان انتخاب اولین زن به ریاست دولت در جمهوری خلق تووان در سال ۱۹۴۰ بیش از هشتاد سال می‌گذرد. زنان در طول تاریخ همواره در سیاست به حاشیه رانده شده و از قدرت دور نگه داشته شده‌اند. تاکنون از میان ۱۹۶ کشور جهان، فقط در ۴۴ کشور زنان به رأس ادارۀ کشور، اعم از ریاست‌جمهوری، نخست‌وزیری یا صدراعظمی رسیده‌اند. از کسب حق رأی تا نیل به مقامات دولتی و رهبری، زنان با مبارزه راه‌شان را در قلمروی سیاسی عمدتاً زیر سلطۀ مردانه گشوده‌اند. از یک سو، روابط سنتی زنان را به موقعیت فرودست پس کشیده و از سوی دیگر، در سیر مبارزه و به اقتضای وضعیت مدرن به سمت حقوق برابر سوق یافته‌اند.

نظر به اهمیت کارکرد بازنمایی تصویری زنان، به سراغ بازنمایی بصری زنانی می‌رویم که به رأس هرم قدرت رسیده یا در این راه تلاش کرده‌اند. نمونه‌ها بدون سوگیری نسبت به منش و سمت‌وسوی سیاسی زنان بررسی می‌شوند. با توجه به سازوکار قدرت، لزوماً تمام این زنان رویکردی زن‌محور ندارند. برای مثال، تصویری که اکنون از اعظم طالقانی در دست است (یکی از زنانی که صدای اعتراضش به تفسیر کلمۀ «رجل» در قانون انتخابات ایران بلند شد) بر ضدّ این اعتراض عمل می‌کند: او خواهان برابری حق نامزدی ریاست‌جمهوری بود که منصبی مدرن است (برخلاف کدخدا، امام، شاه)، اما طالقانی به پوشش سنتی وفاداری سفت‌وسختی داشت. پوششی که نمایانگر ایدئولوژی مذهبی او و چشم‌انداز عملکردش در صورت دستیابی به رده‌های بالا(تر) قدرت بود.

بازنمایی تصویری زنان علاوه بر حضور بصری و به چالش کشیدن قراردادهای برسازندۀ هویت‌های جنسی، جنسیتی، نژادی و طبقاتی، در تمهید و تداوم دستیابی زنان به امکان مشارکت سیاسی دخیل است؛ آیا اکنون که زنان از نقش‌های سنتی عدول می‌کنند، تصویر آنان نیز از اودالیق ( (نقش زنان عریان- نیمه‌عریان مبتنی بر تصور غربی‌ها از حرمسراهای شرقی)) متحول شده و با ایفای نقش اجتماعی‌شان نسبتی یافته است؟ زنانی که در این راه تلاش کرده‌اند، حضور تصویری دارند؟ اگر پاسخ مثبت باشد، این تصاویر بیانگر هویت سیاسی آنهاست که در راهش کوشیده‌اند؟

https://www.instagram.com/p/C9PXBMeN67E/

خرتک آنچیما-توکا از سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۴ به ریاست دولت جمهوری خلق تووا رسید. طی جنگ جهانی دوم، منابع جمهوری متبوع خود را برای کمک به شوروی در راه مبارزه با آلمان نازی بسیج کرد. از میان معدود تصاویری که اکنون از خرتک در دست است، عکسی نمایانگر حضور بصری اوست: خرتک میانسال عینکی با چین‌هایی در پیشانی و پیراهنی که یقه‌ای چین‌دار دارد و می‌تواند نشانه‌ای باشد از زنانگی او در لباس رسمی. خرتک کُتی همرنگ موهای کوتاه به تن دارد و چشمانش از پشت عینک ته‌استکانی چندان پیدا نیست. جز این عکس و یکی دو تصویر دیگر از جوانی و پیری خرتک، نقش دیگری از چهرۀ او وجود ندارد.

https://www.instagram.com/p/C9PXiSqNQxC/

سریماو باندارانایکه، نخست‌وزیر سری‌لانکا (سیلان) در دو دوره، از ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۵ و از ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۷، بود. در چند عکس دیگری هم که از سریماو به جا مانده، او را غالباً در لباس سنتی به رنگ روشن و لبخند بر لب پشت میز، یا در حال سخنرانی یا حضور در فضاهای سابقاً به‌تمامی مردانۀ سیاست و نظامی‌گری می‌بینیم. او چهره‌ای مصمم و در عین حال پرمهر و فروتن دارد و عناصر تزئینی همچون گوشواره، گردن‌بند و مچ‌بند نیز به تصویر افزوده شده است. اگر این ایدۀ جان برجری را بپذیریم که «ما هرگز فقط به یک چیز نگاه نمی‌کنیم؛ همواره به رابطۀ بین چیزها و خودمان می‌نگریم»، به رابطۀ تصویری عزم و اراده از اولین زن رده بالا (خرتک) و زن بعدی (سریماو) مِهری شبه‌مادرانه افزوده شده است.

https://www.instagram.com/p/C9PX1dnthnE/

ایندیرا گاندی دو دوره، از ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۷ و ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴، نخست‌وزیر هندوستان بود. تعداد پرتره‌های او از اسلافش بیشتر است. نمی‌توان این فراوانی را صرفاً به امکانات تصویرپردازی و نقاشی پرتره نسبت داد، چرا که در این صورت می‌باید تصاویر زنان عریان سده‌های قبل کم‌تر هم می‌بود. بلکه هنرمندان توجه بیشتری به ایندیرا نشان داده‌اند. طبیعتاً شرایط اجتماعی و رویکرد عمومی جامعه به تصویرپردازی از چهرۀ زنان نیز در کثرت یا قلت بازنمایی تصویری این زنان در کشورهای مختلف دخیل است. ایندیرا هم لباسی سنتی و چهره‌ای ملایم دارد. با این تفاوت بارز که مثلاً در پرترۀ گلازنف روی قامت ایندیرا تأکید شده و عنصر جدیدی وارد بازنمایی این زنان شده است. در پرتره‌های ایندرا، رابطۀ برجری مادر-مادربزرگی در ارجاع به زنان متقدم تداوم می‌یابد. شاید این سؤال پیش بیاید که آیا تصورِ پیشینی از نقش سنتی مادرانه است که در تصویر ایندرا و متقدمانش بازتابانده شده؟ آیا مخاطب توقع دارد تصویر زن در سپهر سیاسی بازتولید تصویر مردانه در این سپهر باشد؟ به عبارت ساده‌تر، تماشاگر چه انتظاری از تصاویر زنان سپهر سیاسی دارد؟ این سؤال البته از دقت کافی برخوردار نیست. مخاطب کیست؟ دقیق تر نیست که بپرسیم مخاطب فمینیست چه توقعی دارد؟

Ad placeholder

آیا فمینیست انتظار دارد چنین تصویری از زنان ببیند؟ تصویر دارایی‌ها، مردانگی، نگاهی به آینده با پیش‌بینی پیروزی در جنگ‌های محتمل؟ یا همین که زنان از ابژه‌های عریان یا همسران و مادران به سمت هویتی مستقل در این پرتره‌ها پیش رفته‌اند، به نوعی تقلیل‌گرایانه برای مخاطب فمینیست کافی است؟ برجر در «طریقه‌های دیدن» می‌نویسد:

تصاویر را در ابتدا برای احضار نمود چیزی غایب ساختند. به‌تدریج معلوم شد عمر تصویر بیشتر از چیزی است که بازنمایی می‌کند. سپس تصویر نشان داد سابقاً چه نگاهی به چیزها یا اشخاص در کار بوده و لذا مردم سوژه را چگونه می‌دیده‌اند.

پس می‌توان گفت تصاویری که زنان متقدم سپهر سیاسی را بازنمایی می‌کنند، توقعی را برآورده می‌کردند که از این زنان می‌رفت؟ مادری که حامل استعارۀ مام میهن هم بود؟ نمونۀ بعدی خلاف این تصور را نشان می‌دهد. گولدا مئیر را «بهترین دولتمرد» می‌نامیدند. برخلاف سخن‌پردازی‌های رمانتیک خارج از دنیای قدرت که با برچسب‌هایی همچون مام وطن، مادر طبیعت، (سر)زمین مادری سهم کلان مقدس‌مآبانه‌ای برای زن کنار می‌گذارند، سپهر عملی قدرت از زنان انتظار «دولتمردی» دارد.

https://www.instagram.com/p/C9PYg41tpl8/?img_index=1

گولدا مئیر تنها زن نخست‌وزیر اسرائیلی از ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ بود. او را «بانوی آهنین» نیز لقب داده‌اند. نقش‌هایی که از گولدا زده‌اند او را «مادربزرگ مصمم، رک و موخاکستری مردمان یهودی» به تصویر می‌کشند. چرا مخاطب در این تصاویر جز مادر (بزرگ)‌ی و عطوفت نشانۀ تفسیرپذیری نمی‌یابد؟ به جز سیگار که البته این عنصر هم در سایۀ مادربزرگی او کمرنگ می‌شود، تصویر گولدا سلسلۀ تصاویر زنانۀ مورد بحث را تداوم می‌بخشد. بعلاوه، پرترۀ سویر از گولدا زمینه‌ای خاکستری، پیراهنی با طرح برگ و بافت صورت و دست‌ها به ترتیب آسمان و طبیعت و خاک را تداعی می‌کنند که برای تداعی کشور نوتأسیس اسرائیل حیاتی است و به کار تأکید بر ناسیونالیسم نوبنیاد آمده‌اند.
هر سه نمونۀ متقدم به آسیا تعلق داشتند. در آمریکای جنوبی، دیلما روسوف از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ رئیس‌‌جمهور برزیل بود. از دیلما چند پوستر با حضور خود پرچم یا رنگ‌هایش و چند کاریکاتور موجود است که به‌جای مشی سیاسی مثلاً روی انبوه موهایش انگشت گذاشته است. از رز کریستین راپوندا، نخست‌وزیر سابق گابون در آفریقا و در عصر انفجار تصویر چند عکس بیشتر در دست نیست. همین طور از متأخرترین نمونه، هالا توماسدوتیر رئیس‌جمهور منتخب ایسلند در اروپا. بنا بر اعلام نهاد زنان سازمان ملل:

شواهد محرزی وجود دارد که رهبری زنان در سیر تصمیم‌گیری‌های سیاسی این روند را بهبود می‌دهد. برای مثال، تحقیقات دربارۀ پانچایات (شوراهای محلی) هندوستان مشخص کرد که تعداد پروژه‌های آب آشامیدنی در مناطقی که زنان در رأس شوراها هستند ۶۲ درصد بالاتر از تعداد پروژه‌های مناطقی است که مردان در رأس شورا قرار دارند. در نروژ، رابطۀ تصادفی مستقیمی بین حضور زنان در شوراهای شهرداری و پوشش بیمه‌ای مراقبت از کودکان مشاهده شد.

شواهد تصویری فوق حاکی از آن است که بازنمایی تصویری زنان از عاملیت زنانه در میدان عمل عقب افتاده است. استعارۀ مادری در پرتره‌های آنان غلبه دارد و به جای نشانه‌های دارایی‌، مدال، جنگ‌آوری مردانه، عناصر تصویری مبتنی بر سوژگی زن خلق نشده است. حتی نوعی لاپوشانی ویژگی‌های جنسیتی در پرتره‌ها به چشم می‌خورد و لوازم تزئینی به نیابت از این ویژگی‌ها در نقش‌ها حضور دارند. ممکن است مبنای خنثی‌سازی بدن در نقش‌های این زنان خصوصیات شخصیتی خود آنان باشد؛ با این هدف که باوقار و جدی به نظر برسند.

Ad placeholder

در میان این زنان متقدم استثنایی وجود دارد: شیخ حَسینه. حسینه از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ و از ۲۰۰۹ تاکنون نخست‌وزیر بنگلادش است.

https://www.instagram.com/p/C9PZW7uN4D9/?img_index=1

 حسینه در پرتره‌هایش همانقدر پیر و رهبر است که متفکر. تصویر او زن است، نه مردی با لباس زنانه. او همان‌قدر مادر و زن است که بابایاگاست! شخصیت جادوگر افسانه‌ها که قهرمان برای پیروزی به ترفندها و اسباب جادویی‌اش نیاز دارد. او با دماغش دیگ را هم می‌زند، با چشم‌هایش غازها را می‌پاید. کله‌اش به سقف می‌رسد و پایش به در. او بازماندۀ مادرسالاری در قصه‌هاست.

Ad placeholder

منابع:

یک، دو، سه