انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است. وعده و وعیدهای شش کاندیدای ریاست جمهوری تاکنون بیشتر بر محورهای پوپولیسم، دگماتیسم، دروغ و مردمفریبی، سرسپاری به رهبری، تلاشی برای خاموش کردن نارضایتیها، یا جاهطلبی، گردیده است. هر کدام کوشیدهاند ریاست جمهوری خود را «راهحلی بر مشکلات کنونی» بدانند و خود را «مدیر ومشکلگشا» نشان دهند و رقیب را خوار کنند. برخی از کاندیداها و بهطور ویژه زاکانی، قالیباف و پورمحمدی طوری وعده میدهند و از دولتهای قبلی انتقاد میکنند گویا هرگز جزئی از نظام حاکم نبودهاند و دولتها و مجلسهای قبلی را آدم فضاییها در ایران اداره کردهاند. نگاه نگارنده در این نوشته به دغدغههای آنها در حوزه «محیط زیست» است.
شش کاندیدای ریاست جمهوری برای کشوری که در سایه تغییرات اقلیمی با بحران شدید خاک، آب، آلودگی هوا و پسماند روبهروست چه برنامههایی دارند؟ آیا این بحران را اصلا به رسمیت شناختهاند؟
یکی از آسیبشناسیهای انتخابات ریاست جمهوری در ایران این است که کاندیداها برنامههای خود را در وبسایتی بهطور شفاف منتشر نمیکنند بهجای آن میکوشند در مناظرهها با وعده و وعید دادن یا ندادن و کلیگویی مردم را متقاعد کنند یا فریب دهند تا به آنها رای دهند. بنابراین برایم بسیار دشوار بود که بتوانم تصویری واضح و شفاف از مواضع زیستمحیطی تمام آنها بهدست آورم.
با وجود اینکه بر اساس آخرین آمارگیریهای سازمان ملل سه چهارم شهروندان جهان مسئله محیط زیست را امری حیاتی در انتخاب روسای کشورهایشان دانستهاند، اما موضوع محیط زیست و برنامه کاندیداها در این حوزه که یکی از بزرگترین بحرانهایی است که در ایران هم با آن روبهرییم در مناظرههای انتخاباتی مغفول مانده است.
توضیح: علیرضا زاکانی و امیرحسین قاضیزاده هاشمی دو تن از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در ایران از ادامه رقابت برای کسب کرسی ریاست جمهوری کنار کشیدند.
سعید جلیلی و محیط زیست
بیشتر کاندیداها درباره محیط زیست نظر جامعی ندادهاند و برنامههای خود را بهصورت پراکنده و مختصر بیان کردهاند. تا جایی که در رسانههای داخلی بازتاب یافته و به آن دسترسی یافتم، دو کاندیدا تاکنون در این باره هیچ حرفی نزدهاند. با وجود این، کاندیداهایی که به این مسئله اشاره کردهاند گویا استفاده از اصطلاح «توسعه پایدار» را آموختهاند.
یکی از آنها اصولگرای ارتدوکس، سعید جلیلی است. یکی از سخنگوهای سعید جلیلی از توسعه پایدار دم زده است. این کارشناس حکمرانی در برنامهای تلویزیونی با اتکا به «حیاتی دانستن محیط زیست از نگاه رهبر ایران»، محیط زیست را در تضاد با توسعه ندانست و حتی «اقتصاد سبز» و جرمانگاری تخلفات محیط زیستی را نیز جزو برنامههای محیط زیستی سعید جلیلی برشمرد.
جلیلی مشکل زیستمحیطی را در حوزه سوختهای فسیلی «ناترازی انرژی» دانست و با بهینهسازی مصرف و ورود کشورهای اروپایی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر در ازای نفت و گاز خام، و مواردی دیگر این حوزه را تغییر خواهد داد.
مسعود پزشکیان و محیط زیست
تاکنون بیشترین اطلاعات و برنامهها در حوزه محیط زیست از ستاد مسعود پزشکیان، این اصلاحطلب سینهچاک رهبری، با رسانهها در میان گذاشته شده است. شینا انصاری رئیس کمیته محیط زیست ستاد مردمی پزشکیان ۲۹ خرداد در گزارشی از «اقتصاد آنلاین» خبر داد که کمیته محیط زیست ستاد پزشکیان با همکاری و کسب نظرات متخصصان، فعالان، تشکلهای محیط زیستی، دانشگاهیان و اصحاب رسانه نسبت به تهیه برنامه محیط زیستی این نامزد انتخابات ریاست جمهوری اقدام کرده است.
انصاری گفت برنامه «حفاظت از محیط زیست و پایداری سرزمین» در کمیته محیط زیست ستاد پزشکیان شامل چالشها، مطالبات، رویکردها و اهداف راهبردی وی در حوزه محیط زیست است.
او گفت:
اجرای اسناد بالادستی از جمله اصل ۵۰ قانون اساسی، سیاستهای کلی محیط زیست و قوانین محیط زیست، افزایش ظرفیت مشارکت همه ایرانیان برای حفظ محیط زیست به استناد اصل ۵۰ قانون اساسی، آموزش، توانمندسازی و جلب مشارکت مردمی، حفظ منابع زیستی و طبیعی کشور در مدیریت خرد و کلان بهنحوی که رویکرد توسعه مبتنی بر الگوی توسعه متوازن و با محوریت حفاظت و احیا محیط زیست باشد، در این برنامه مورد توجه قرار گرفته است.
رئیس کمیته محیط زیست ستاد مردمی پزشکیان همچنین گفت که تلاش برای «مدیریت منابع آب» با تسهیل فضای مشارکت و گفتوگوی میان ذینفعان، نگاه ویژه به مسأله پسماند و رفع تعارض منافع در مدیریت انواع پسماند و ارتقای دیپلماسی محیط زیست در سطح منطقهای و جهانی برای کاهش اثرات و تبعات تغییر اقلیم، بحران گردوغبار و آبهای فرامرزی از جمله دیگر محورهای این برنامه است.
روزنامه «پیام ما» پنج پرسش را کاندیداهای مختلف درباره این حوزه مطرح کرده و منتظر پاسخ است. ستاد محیط زیست پزشکیان اولین ستادی بود که به پاسخ این روزنامه را داد و من توانستم از آن برای شناخت بیشتر برنامههای زیستمحیطی پزشکیان بهره ببرم.
بر اساس گزارشی که سوم تیر در «پیام ما» منتشر شد، ستاد محیط زیستی پزشکیان مسئله «تغییر اقلیم» و گرمایش زمین را مهم دانسته و برای پیگیری آن به لزوم اهمیت تصویب قوانین بالادستی پرداخته و نوشته است: بهرغم آسیب شدید وارده به زیرساختهای کشور ناشی از تغییر اقلیم (از جمله در بخشهای کشاورزی، آب، بهداشت، گردشگری، مناطق شهری و غیره)، توجه به این موضوع در سیاستگذاریهای کلان کشور مغفول مانده است.
ستاد محیط زیست پزشکیان به «بحران آب» در ایران اذعان میکند و مدیریت بهینه آب را یکی از برنامههای دولت پزشکیان میداند.
این ستاد مسئله «فرونشست زمین» را نیز بسیار حساس میداند و میگوید «تدقیق اندازهگیری نرخ فرونشست، تصویب و اجرای قوانین کارآمد جهت کاهش نرخ فرونشست و ارائۀ دستورالعـملهای طراحی و راهکارهای اجرایی بهسازی، نیازمند مطالعات جامع، فرادستگاهی و ملی خواهد بود».
این ستاد همچنین میگوید «حفاظت از تنوعزیستی»، مدیریت اکوسیستمهای حساس و ارزشمند (از قبیل پارکهای ملی و آثار طبیعی ملی) و حفاظت از منابع ژنتیک، با اعمال حاکمیت قانون و ضوابط، یکی از موضوعات محوری در بـرنامه محیط زیستی پزشکیان است.
این ستاد در پاسخ به بحران «آلودگی هوا» نیز اجرای تماموکمال قانون هوای پاک را کانون تمرکز یکی از محورهای برنامههای محیط زیستی پزشکیان میداند و راهحلهایی همچون توسعه حملونقل عمومی، بهبود کیفیت سوخت، ارتقای استاندارد خودروها، از رده خارجکردن خودروها و موتورسیکلتهای فرسوده، کنترل آلودگی صنایع و سایر منابع ثابت در چارچوب تکالیف محوله در قانون و پیگیری آییننامههای اجرایی آن را مطرح میکند.
قالیباف و محیط زیست
از ستاد محمدباقر قالیباف، این نواصولگرای فرصتطلب، مناظره شفاهی یا مکتوبی در این حوزه هنوز انجام نشد و انتشار نیافت تا ششم تیر که ستاد انتخاباتی او به پرسشهای «پیام ما» پاسخ دادند.
اما در همان آغاز قالیباف اشارهای به مشکلات محیط زیست کرد و گفت برای «ریزگردها» برنامهای جدی دارد، برنامهای که شهروندان قرار است ندانند. او بارها به اجرای برنامه توسعه هفتم اشاره کرده، برنامهای که نقدهایی جدی از سوی پژوهشگران و کارشناسان حوزه محیط زیست به آن وارد شده است.
اشارههای قالیباف به محیط زیست از هوای آلوده و آسیب خودروها و اتوبوسهای بیکیفیت به محیط زیست و ریههای مردم تجاوز نکرده است. او در بخشی از حرفهایش میگوید:
مابهالتفاوت یک خودرو ۵ سال کارکرده با یک خودروی نو بسیار قابل توجه است؛ در حال حاضر ماشینهای دهه ۶۰ میلادی در تهران شب تا صبح کار میکند و گازوئیل به ریههای مردم وارد میکند و یا اتوبوسهایی که اکنون در جادهها کار میکند به محیط زیست آسیب میرساند را به سرویسهای اداره و دولت داده میشود و یا بلدوزرهایی که اکنون در معادن ما استفاده میشود در خارج از کشور به عنوان آهن قراضه محسوب میشود و بابت آن گازوئیل دریافت میکنیم و درآمد ما از معادن ۴۰ همت میشود. در حالی که ۴۴ همت مابهالتفاوت قیمت گازوئیل لیتری ۳۰۰ تومان تا لیتری حدود ۶۰ هزار تومان را پرداخت میکنیم.
به نظر میرسد قالیباف همانطور که از سوابقش انتظار میرود با اشاره به خودروهای اتوبوسهای فرسوده بیشتر به فکر راهانداختن بیزینسی در این حوزه است تا رفع آلودگی هوا و نجات جان مردم.
فراموش نخواهیم کرد که محمدباقر قالیباف بیش از آنکه به فکر طبیعت و منابع طبیعی ایران باشد با سرمایهداران و سرمایه رفاقت دارد. نمونه آن روابط پشت پرده او با عبدالله عبدی، بدهکار بانکی است. قالیباف ارتباط خود را با عبدالله عبدی، سرمایهگذار بدنام پتروشیمی میانکاله، پس از اینکه دولت ابراهیم رئیسی اعلام کرد که این پروژه مجوز زیستمحیطی ندارد در صحن مجلس افشا کرد.
او اردیبهشت ۱۴۰۱ بدون اینکه نامی از عبدی ببرد از این سرمایهگذار پروژه پتروشیمی میانکاله دفاع کرد و در صحن علنی مجلس گفت:
در بیست روز گذشته، در یک سرمایهگذاری که مسیر اداری آن حل شده و تا بالاترین سطوح رفته و در دولت مجوز گرفته و زمین به او واگذار شده و چند ده میلیارد سرمایهگذاری کرده، بعد یکی پیدا میشود و میگوید که فلان موضوع دوباره بررسی شود و کار متوقف میشود. این چه معنی دارد؟ کدام سرمایهگذار در چنین شرایطی میآید همه مراحل را طی میکند و بعد بگوییم کار متوقف شود؟ اگر مشکلی بوده چرا زمین پروژه را به نام او کردهاید؟ چرا سند به او دادید؟
پروژهای که قالیباف «بدون عذاب وجدان» از آن دفاع کرد اگر به ثمر مینشست به قیمت نابودی تالاب میانکاله، مراتع و اکوسیستم آن ناحیه و زندگی مردمان بومی آن منطقه تمام میشد.
ستاد قالیباف در پاسخ به سوال روزنامه «پیام ما» درباره «تغییر اقلیم» نوشت: «شکاف سیاستگذاری و حکمرانی قابلتوجهی در پایداری سرزمینی کشور بهوجود آمده و سرعت تغییرات اقلیم و چالشها بر اقدامات دستگاههای اجرایی پیشی گرفته است.»
البته یکی از کسانی که باید بهخاطر کوتاهی نظام برای حفاظت از محیط زیست پاسخگو باشد محمدباقر قالیباف است زیرا او سالها جزئی از ارکان اجرایی دولت بوده است.
این ستاد در پاسخ به «بحران آب» معتقد بود که مدیریت ناپایدار آب در کشور صورت گرفته و یکی از راهحلها را «ایجاد پایتخت اقتصادی در ساحل دریای عمان و انتقال صنایع و جمعیت به این پایتخت جدید اقتصادی یکی از اقدامات فوری دولت خدمت و پیشرفت جهت کاهش فشار بر روی منابع آب در کشور ایران ویژه فلات مرکزی خواهد بود». این طرح در لفافه تمام پروژههای ناپایدار و مخرب و گزاف انتقال آب سازمانهای وابسته به سپاه و بیت رهبری را تایید میکند.
این ستاد بحران «فرونشست زمین» را نیز تایید کرد و یکی از راهکارها را ایجاد بازار آب دانست و نوشت:
دولت خدمت و پیشرفت ایجاد بازار آب در دشتهای بحرانی و مناطق مختلف کشور را یکی از روشهای میداند که میتواند هم بر نحوه استخراج و مصرف آب و هم مدیریت پایدار آن اثر بگذارد و در میان مدت منجر به بهبود این وضعیت شود.
ستاد قالیباف «حفاظت از تنوع زیستی» را مهم دانست و گفت برای این مسئله راهکارهایی در نظر دارد. همچنین این ستاد درباره «آلودگی هوا» نیز ایدههایی را مطرح کرد. همانطور که در گفتوگوهای قالیباف نیز دیده میشد یکی از پاسخهای کلیدی ستاد قالیباف برای بحران آلودگی «واردات خودروی سبک و سنگین» است که آن را یکی از دهها اقدام فوری دولت خدمت و پیشرفت برای کمک به کاهش آلودگی هوا اعلام کرد.
از لابهلای پاسخهای ستاد قالیباف میتوان دید که برای این نواصولگرای سپاهی پوپولیست، بیزنس و سودآوری بر همه چیز مقدم است.
علیرضا زاکانی و محیط زیست
زاکانی، شهردار تهران و اصولگرای جاهطلبِ نزدیک به جبهه پایداری، میان دوستداران محیط زیست محبوبیت چندانی ندارد. هنوز جوهر امضای کارزارهایی که برای نجات درختان پارکهای جنگلی چیتگر و پارک قیطریه بهراه افتاده، خشک نشده که زاکانی برای صندلی ریاست جمهوری خیز برداشته و کلید حل تمام مشکلات زیستمحیطی را «کاهش مصرف سوخت فسیلی» «برقیسازی امور مردم» میداند و وعده «یارانه انرژی» داده است.
زاکانی «نوآوری» و «هوشمندسازی و برقیسازی امور مردم» را راه حلی میداند تا در حوزه خودرو و سوختهای فسیلی و ایجاد آلودگیهای زیست محیطی جلوگیری مانع ایجاد کند. شهردار ناکارآمد تهران، مشکل امنیت غذایی که در بحران خاک و آب و روشهای مخرب کشاورزی و پیگیری هدف «خودکفایی کشاورزی» ریشه دارند را نیز میخواهد با ثابت قیمت و سود برای تولید کننده و مصرف کننده برطرف کند.
تا زمانی که این متن نوشته میشود و چند روز بیشتر به انتخابات نمانده سیدامیرحسین قاضیزاده هاشمی و مصطفی پورمحمدی در حوزه محیط زیست وعده یا برنامهای را در رسانهها انتشار ندادهاند.
نسبت نامزدها با رهبر، ارگانهای اقتصادی سپاه و نهادهای بیت رهبری چیست؟
بحرانهای زیستمحیطی که در ایران با آنها روبهروییم ثمره شیوه حکمرانی دستوری ـ استثماری از منابع طبیعی ایران است که منابع طبیعی سرزمین ایران را تمام ناشدنی تلقی کرده و به فکر سودآوری کوتاهمدت بوده است. رهبر فرمان داده و ارگانها اجرا کردهاند گویی خامنهای همواره پنداشته منابع طبیعی و اقلیم نیز در حوزه قدرت الهی او قرار دارند. شعار ویرانگر خودکفایی در کشاورزی که خمینی آن را سرلوحه قرار داد و خامنهای نیز آن را تکرار کرد، سالانه بیش از ۹۰ درصد آب شرب سرزمین ایران را برای کشت گندم و هندوانه و امثالهم هدر داده، سرزمینی که پیش از اشغال ایران از سوی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷، با بحران آب روبهرو بود چرا که از نظر جغرافیایی در منطقه گرم و خشک قرار داشت.
مقابله با بحران آب در ایران با جنون سدسازی و پروژههای بزرگ انتقال آب به حوزههای مختلف، شیرین کردن آب دریا، تغییر کاربری زمینهای جنگلی و مراتع به زمینهای کشاورزی و صنعتی، هدف رسیدن به خودکفایی کشاورزی و استثمار خاک با کودهای شیمیایی و بذرهای تراریخته، بهرهبرداری بیرویه از آبهای زیرزمینی، چاههای غیرمجاز، پروژههای بزرگ آب ژرف، فقدان سرمایهگذاری ملی بر انرژیهای تجدید پذیر مثل انرژی خورشیدی در ایران، مدیریت نادرست منابع آبی، خاک، پسماندها و … نمونههایی از روشها و روندهایی هستند که روح الله خمینی، علی خامنهای و تمام ارگانهای حاکمیت در در تخریب و به فلاکت رساندن زیستبوم ایران در آن سهیم بودهاند. برخی از ارگانهای شبهدولتی همچون نهادهای وابسته سپاه و نهادهای وابسته به بیت رهبری نقش مخرب بیشتری ایفا کرده و همواره با طراحی و اجرای این پروژههای کلان در چهل سال گذشته پروار شده و خود را از نظر نظامی و اقتصادی تثبت کردهاند.
من، بهمثابه یک زن و یک روزنامهنگار که بحران زیستمحیطی را حیاتیترین بحران در ایران و جهان میدانم از کاندیداهایی که از حفاظت از محیط زیست دم زدهاند و آن را مهم دانستهاند میپرسم: نسبت شما با این ارگانهای مخرب محیط زیست در ایران چیست؟ آیا واقعا قصد دارید سیاستهای کلان را تغییر دهید؟ آیا دست سپاه و بیت رهبری را از منابع طبیعی قطع خواهید کرد؟ آیا قصد دارید کماکان از علی خامنهای در راستای تحقق خودکفایی در کشاورزی، اطاعت کنید؟ آیا واقعا با مفهوم توسعه پایدار آشنایید؟
به چه نامزدی رأی میدادم؟
مشارکت در انتخابات در ایران را در سپهر سیاسی موجود بیمعنا میدانم چون انتخابات آزاد وجود ندارد و ریاست جمهوری نیز از اجرای اوامر ولایت فقیه ناگزیر است. رای ندادن را هم در شرایط موجود کنشی «ایجابی» یا «انقلابی» نمیدانم. اما اگر بخواهم به کاندیدایی فرضی رأی دهم، نامزدی را انتخاب خواهم کرد که اولویت او حفاظت از محیط زیست، لغو قانون اعدام، توسعه پایدار، تحقق حقوق برابر برای زنان و اقلیتهای جنسیتی، تغییر نظام اقتصادی و از بین بردن شکاف طبقاتی، اعطای آزادیهای اجتماعی و سیاسی به تمام شهروندان، دموکراتیک کردن نظام سیاسی، آزادی تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی، رفع تبعیض اقلیتهای ملی، مذهبی و مهاجران افغانستانی و سکولاریزه کردن نظام سیاسی باشد. در غیر اینصورت هر ریاست جمهوری، اصلاحطلب یا اصولگرا که در ایران بر مسند قدرت بنشینید تاثیر چندانی بر سرنوشت این سرزمین و ساکنانش نخواهد داشت.
هر یک از نامزدها که انتخاب شوند ممکن است تغییراتی مثبت اما جزئی یا تغییراتی مخرب بهصورت جزئی یا جبرانناپذیر در برخی حوزههای محیط زیست و دیگر حوزهها رخ دهد اما در نهایت ساختار غیردموکراتیک و استثمارگر نظام جمهوری اسلامی، کماکان پابرجا میماند. با وجود این، با توجه به آنچه رسانهها بازتاب دادهاند از میان این شش کاندیدا پزشکیان بیشترین دغدغه را برای محیط زیست ابراز کرده است. اینکه در عمل، با وجود ساختار ولایی نظام حاکم، چند درصد از این برنامهها میتوانند جامه واقعیت به تن بپوشند، پرسشی است که مسعود پزشکیان و ستاد محیط زیست او باید پاسخگو باشند! همچنین پزشکیان باید رابطه خود را با بخش خصوصی و نئولیبرالیسم روشن کند.
نسبت نهادی قالیباف از جنبه اقتصاد سیاسی با محیط زیست روشنتر است. اگر او رییس جمهور شود نهادهای وابسته به سپاه و بیت رهبری با استثمار منابع طبیعی به سوداگری ادامه خواهند داد. پروژههای ناپایدار و پولساز مجور خواهند گرفت و محیط زیست برای او منبعی برای سودآوری بیشتر خواهد بود.