در تاریخ هر ملتی فرازها و فرودهای تعیینکننده و سرنوشتسازی وجود دارد که روح جامعه را در قالب دوگانههای متضاد در حوزههای متفاوت اجتماعی بارز میکنند. پس از فراز قیام آبان ۹۸ و خیزش انقلابی شگفتانگیز ژینا ۱۴۰۱، روح زاینده، سیال و روبهرشد واقعی جامعه ایران در همه حوزهها با فرهنگ منحط، ساکن، پوسیده و روبهزوال نظام حاکم به تقابل درآمد. فرود معرکه مهندسیشده سیزدهمین و چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری آینه این تقابلهای دوگانه است که بهروشنی آشکارترین نشانههایش را در نحوه برگزاری رقابت انتخاباتی و کاندیداهای تعیین صلاحیتشده از سوی شورای نگهبان میتوان دید.
تغییر تاکتیک فضای موقت باز سیاسی در انتخابات
در دورههای قبل از این دو فراز تاریخی، علیرغم اینکه در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، انعکاس روایت واقعی و صداهای ضدحاکمیت مطلقا ممنوع بود، در دوران انتخابات ریاست جمهوری فضا به طور موقت باز میشد و بیان اخبار و نظرات عادی جاری میان مردم جاری از زبان کاندیداها و از گلوی رسانهی رسمی حاکمیت، روایتی ناهمگون با روایت رسمی را به صحنه میآورد و این «استثنا» شکل و تاثیر ویژه به خود میگرفت.
الگو این بود: «توهم حضور» صدای مردم جانشین «واقعیت غیاب» صدای آنها میشد. مردم با آن صدا و روایت به شکل ذهنی احساس همذاتپنداری میکردند و خودآگاه و ناخودآگاه وارد معرکه فریب انتخابات میشدند. حاکمیت بدینترتیب، به هدفش یعنی ایجاد مشارکت بالا برای مشروعیت بخشیدن به نظام نائل میآمد و بعد از انتخابات فضا دوباره بسته و «واقعیت غیاب» صدای مردم حاکم میشد.
اما در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ که بعد از قیام آبان ۹۸، فاجعه هواپیمای اوکراینی و اعتراضات خوزستان و اصفهان و در شرایطی صورت پذیرفت که مردم در رفراندومهای سراسری واقعی در کف خیابان به ساختار فریبآمیز دوگانهسوز حاکمیت «نه» گفته بودند، تاکتیک فضای موقت باز سیاسی در انتخابات تغییر کرد. مناظرهها و تایید صلاحیت کاندیداها و مناظرهها میان کاندیداهای تاییدصلاحیتشده به شکل آشکار مهندسی شد تا به التهاب موجود در جامعه و تضاد واقعی مردم با حاکمیت دامن زده نشود. همین سیاست در انتخابات ناخواسته و زودهنگام چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری حاکم است، با این تفاوت بزرگ که بعد از فراز تاریخی خیزش انقلابی ژینا ۱۴۰۱ تقابلهای دوگانه به میزانی رشد کرده و شدت یافته است که انعکاس کوچکترین صدایی از مطالبات واقعی مردم در انقلاب ژینا در فضای رسمی ممکن است وضعیت را آنچنان از کنترل نهادهای امنیتی و نظامی حاکمیت خارج کند که از تاک و تاکنشان نشانی باقی نگذارد.
مهندسی و صحنهآرایی مناظرهها
اولین اقدام برای کنترل مهندسی از بالا، توصیههای خامنهای بر رعایت اخلاقمداری در مناظرهها، یعنی رعایت اخلاقیات ریاکارانه از سوی کاندیداها و پرهیز از افشای فسادهای همدیگر بود.
تاکتیک برگزاری نماز جماعت قبل از مناظرهها از این اصل پیروی میکند. شش کاندیدا در کنار هم به امامت یک آخوند، در قیامی ریاکارانه در جهت رستگاری جمعی معطوف به ملکوت آسمان، برای حفظ «وحدت منافع» به طور موقت و با صلوات از خوردن گوشت تن هم میگذرند؛ سپس در فرود به ناسوت پرجاذبه قدرت و عرصه واقعی «تضاد منافع»، از شکستن استخوانهای یکدیگر، البته با احتیاط کامل، دریغ نمیکنند. بیتوجهی کاندیداها به توصیههای «صاحب قدرت»، تا آستانه از کنترل خارج شدن وضعیت مهندسیشده و به خطر افتادن منافع «جهت قدرت»، باعث شد که خامنهای در آخرین سخنرانیاش رعایت ریاکاری رسمی را تذکر دهد و در راستای حفظ منافع مشترک تاکید کند که کاندیداها در مناظرهها از ابراز جملات «دشمن شادکن» خودداری کنند.
دومین نشانه تقابل «حضور صدای جعلی» حاکمیت و «غیاب صدای واقعی» مردم در معرکه انتخابات را میتوان در اجزا، ترکیب وسایل و چیدمان صحنه، رنگها، لباسها، نورها و… مشاهده کرد. در صحنهآرایی مناظرهها، وجود تهمایه مسلط رنگهای تیره و زیباییشناسی پوسیدگی و فرسودگی غیرقابل انعطاف نظام جمهوری اسلامی را در تقابل با روح زنده، سیلان، رنگارنگ و پرسشگر جوان جامعه ایران بارز است.
لوکیشن اصلی مناظرها، صحنهای مرکب از پسزمینه چندین طاقنمای چوبی محراب با رنگ قهوهای تیره است که رنگ زوال و فرسودگی را بازنمایی میکند. هیچ نشانهای از رنگهای زنده روشن موجود در معمارهای ایرانی مانند فیروزهای، زرد، لاجوردی یا آبی و سبز در صحنهآرایی لوکیشن وجود ندارد و این بیش از هر چیز محیط تیره سترون نظام سیاسی غالب و غیاب روح واقعی جامعه را منعکس میکند.
میزانسن صحنه یک نیمدایره مرکب از شش کاندیدا است که کنار هم نشستهاند اما قرار است روبروی هم مناظره کنند که این ترکیب، وحدت واقعی و تضاد صوری منافع را منعکس میکند. در مقابل آنها و پشت به دوربین و مردم، مجری به عنوان نماینده صدای اصلی قدرت و کنترلکننده این سیرک نمایشی نشسته است. در وسط کادر و بالای سر کاندیداها پرچم ایران با آرم گلدرشت جمهوری اسلامی سلطه بیچون و چرا دارد و بیشترین حجم تصویر را در نماهای باز به خود اختصاص میدهد. نماهای بسته کاندیداها با پسزمینه تاریک و برجستگی نور روی چهرهها نقش مهم آنان را در این معرکه برجسته میکند. این پرفورمنس و ساختار صحنهآرایی با روح حاکم بر مهندسی انتخابات تطابق کامل دارد و بیش از هر چیز «وحدت منافع» جناحهای رقیب حاکم را در تضاد با روح واقعی جامعه بارز میکند. به همین دلیل زیباییشناسی لوکیشن اصلی و پرفورمنس مناظرهها بوی راکد گند خزینههای آلوده و مزه تلخ خاکستر را میدهد.
میزانسن دیگری که در این مناظرهها استفاده میشود، بدین ترتیب است: یک مجری در وسط کادر، و در بال راست کادر، کاندیدا وسط دو کارشناس مورد اعتمادش نشسته است و در بال چپ کادر، سه کارشناس گزینششده و از فیلتر عبورکرده نشستهاند که قرار است نمایندگان آگاه مردم باشند و با پرسشهایشان روشنگری و مچگیری کنند. به رغم استفاده از رنگهای متفاوت در این لوکیشن، دم خروس این توازن و تعادل تصنعی و نمایشی بیرون میزند، و توازن شکلی راست و چپ کادر در تضاد با محتوی آنچه واقعا اتفاق میافتد برهم میخورد. به طور مثال، برخی از کاندیداها حتی دخترانشان را به عنوان مشاورِ متخصص در کنارشان به میدان مناظرهها آوردند. این حضور واقعی، بهرغم ادعاهای ریاکارانه، نظام انگلی قبیلهای را که در افراطیترین شکل آن به «کاست» منجر میشود، متجلی میسازد. براساس این رویکرد، منزلت اجتماعی افراد براساس خویشاوندی سببی و نسبی انحصاری متعین میشود که آینه ساختار قدرت سیاسی موجود و در تضاد کامل با روح واقعی جامعه است که خواهان ویرانی این نظم طبقاتی مبتنی بر کاست و امتیازات انحصاری است. جالب اینجاست که بهرغم تلاش برای حفظ «وحدت منافع» در این لوکیشن مشاور تحصیلکرده فرهنگی مسعود پزشکیان در یکی از مناظرها، به دلیلی که هیچ ربطی به مطالبات واقعی مردم نداشت، شخصیت بیملاحظه پرخاشگر لومپنی را به نمایش گذاشت و میکروفونش را به شکل نمکنشناسانهای به طرف پزشکیان پرت کرد، آنهم در حالی که او به عنوان یک چهره فرهنگ هنجارین باید چهره و رفتار دلپذیر و مطبوعی به نمایش میگذاشت.
مناظرهها و پارادوکس دروغگوی اپیمندیس
اجزا، ترکیب و محتوای مناظرهها بیش از هر چیز چهره پارادوکسیکال بیرونی، فرمایشی، گزینشی، ریاکارانه وحدت منافع و تضاد منافع جناحهای نظام مسلط را نشان میدهد، بدون اینکه کوچکترین نشانهای از حضور صدای واقعی مردم در شکل و محتوای لوکیشن و مناظرهها وجود داشته باشد.
همین موضوع در چالش رقابتی به خوبی آشکار است. در مناظرهها چالش رقابتی بر سر چیزی است که اصالت و حقیقت ندارد. اختلاف بر سر حتمیترین دروغها به نام حقیقت است. کاندیداها که از بلندپایهترین مسئولان چهار دهه گذشته بودهاند با فرار از پذیرش مسئولیت ویرانی و با فرافکنی مشکلات به ناکجاآباد و ساکنان غایبش، موعظهگران بدون ایمان را تداعی میکنند که چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند. بنابراین، سخنان و شعارهایشان بیش از اندازه دستمالیشده و تکراری است. از صداقت در گفتار و اعمال خبری نیست و حرفهایشان حتی به شکل صوری و نمایشی به دل نمینشیند. این ویژگی ریاکارانه بیش از هر چیز در پیشانی اکثر کاندیداها نمودار است، که جای مهر نماز بر آنها حک شده است، در حالی که جهنم در چهرهها، سخنان و رفتارشان بیداد میکند.
ویژگی عام دیگر مناظرها مانند رئالیتیشوهای چون «جوکر» ایجاد سرگرمی و خنده به هر قیمت است و مشابه فیلمهای مبتذل کمدی هدف فروش بیشتر است تا روشنگری و ارائه راهحلهای موثر برای مشکلات واقعی جامعه. تمام کاندیداها دچار پارادوکس اپیمندیس فیلسوف هستند که میگفت: «تمام اهالی کرت دروغگو هستند» و خودش نیز اهل کرت بود. یعنی زمانی که اپیمیندس راست میگفت، در حال دروغگویی بود. و به همینترتیب، زمانی که دروغ میگفت، در حال راستگویی بود. کاندیداهای ریاست جمهوری نیز در حالی که در افشای فسادهای یکدیگر راست میگویند، دارند دروغ میگویند و حقیقت بزرگتر یعنی روح واقعی جامعه را قلب میکنند. هدف از اجرای این معرکه رسمی و نمایشی تهیه خوراک ذهنی از موادی است که بارها و بارها جویده و خورده و بالا آورده شدهاند و از فرط مهوعبودن وهنی بر شعور شهروندان و حتی عامیترین مخاطبان آنهاست.
پرفورمنس، میزانسن، صحنهآرایی و نزاع واقعی و صوری میان کاندیداها جدال شرمآور میانِ بردگان قدرت است که مهمترین ابزارشان افشای فسادهای همدیگر برای کسب سهم و قدرت بیشتر است. در چهره این مبشران تمدن مخوف اسلامی که برده محراب بانکها و مسجد بورسها و… هستند، هیچ اثری از شادی واقعی معنوی که معلول سلامت روح زندهی جامعه است، یافت نمیشود. به آغاز این جستار باز میگردیم؛ و به فراز و فرود تاریخ جوامع و انقلابات اجتماعی و سیاسی جهان و تقابلهای دوقطبی نگاه کنیم. در تاریخ جوامع، هیچ نسل قدیمی و طبقه کهنی نتوانسته است نظام موجود را تغییر دهد یا درهم بشکند؛ بلکه همیشه از دل نظام کهنه و نسل قدیم، طبقه جدید و نسل تازهای به وجود آمده که در مقام نیرویهای محرک واقعی آن جامعه توانسته نظام کهنه را دگرگون کند و همزمان نسل قدیم و سایر طبقات را نجات دهند. در پرفورمنس، لوکیشن، میزانسن و محتوای انتخابات چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری کوچکترین نشانهای از حضور نیرویهای محرک واقعی جامعه، از جمله صدای نسل جدید «زد» که در قیام آبان ۹۸ جوانه زد و در خیزش انقلابی شگفتانگیز ژینای ۱۴۰۱ سربلند و ارجمند بربالید، وجود ندارد. در قیاس با فراز تاریخی «حضور» روح واقعی جامعه در قیام آبان ۹۸ و خیزش انقلاب ژینای ۱۴۰۱، فرود «غیاب» انتخابات ریاست جمهوری، چیزی نیست جز معرکه تضاد و وحدت منافع جناحهای امنیتی و نظامی طبقه حاکم؛ تضادی که بر وحدت آنها در فریب روح زنده و واقعی جامعه و شکستن پولادِ مقاومتِ پرطراوت و زاینده نسل جدید تلاش میکند سرپوش بگذارد.
با درود به شما. اینجانب مدتهاست که به سایت شما نیامده ام. اما حالا دوباره چند هفته است که می آیم و فقط نگاه میکردم. اما پس از آن مدت طولانی برای نخستین بار نظری بنویسم و نخست گلگی کنم که شما ایرانیان که همگیتان رقیب و حتا گاهی دشمن هم هستید چنان تیشه به ریشه ی انقلاب زن زندگی آزادی زدید که حکومت نهراسید از اینکه اتفاقی بیفتد ! او توانست با پرروئی و نترسیدن و شجاعتی مثال زدنی حتا رئیس «جمهوریش» را، حتا وزیر امور خارجه اش را و یک آیت اللهش را (برای پوشش باید یک آیت الله هم میبود) و دیگرانی را بکشد و هیچ اتفاقی نیفتد. و نیفتاد ! حکومت باید واقعا از انگشترسانان، مرگ بر هم گویان و خود رهبر پنداران، مدعیان بی ریشه و…و همه ی خفه کنندگان این انقلاب سپاسگزار باشد که هست. جمع این کاندیداها میتوانند فیلم واقعی و جنائی یکی از هراسناکترینهای تاریخ سینما باشد. با این تفاوت که هیچ تخیلی یارای رسیدن به این درجه از بیشرفی، شناعت، فلاکت، حرامزادگی، جنایت پیشگی،آدمکشی و. دزدی و غارت تاریخ و تمدن و مادیات و معنویات یک ناسیون، یک کشور و…و یک ملت نیست که نیست. در برابر اینهمه جنایتکار که تمامی نبوقش را در بکار گیری جنایت بکار برده ما یک گروه اپوزیسیون خارج نشین داریم که اینان نیز تمامی نبوقشان را بکار برده اند تا هر چه میتوانند تفرقه بیافرینند و آن تفرقه را همچون بمب مایوس کنند بیندازند در داخل کشور. اینان که همگیشان چه چپی و چه راستی و چه لیبرال و چه رادیکال در کشورهای سرمایه داری و البته دموکراتیک زندگی کرده و میکنند بدبختانه و غمگینانه من جنوب شهری تهران باید بگویم که این ایرانیان از آن کشورها هیچ نیاموخته اند. من همینطور که با اینترنت بسیار کم نیرو پرسه میزدم دیدم که در سایت BBC پورمحمدی سخنانی را گفته و پرسش و پاسخی مطرح شده که اتفاقا با یک روانپزشک بسیار مطرح و مجرب و دانشمند دوباره دیدم آنرا در پایان نوشته ام میگذارم تا خوانندگان آنرا ببینند. … در هر حال جنایتکاری و خونخواری و اسلامیت محمدی و تشیع ناب علوی شاخصه گفتار این آدم است. در پایان من امیدوارم این ادرس را سایت زمانه پخش کند تا همه آنرا ببیننید که به قول شما خارج نشینان فورس مجور است. و دیگر اینکه دوستان بیائید بدور ایران و به خاطر ایران و به خاطر ما زندانیان این زندان یک میلیون ششصد هفتاد هزار کیلومتر مربع با هم متحد شوید مشروطه خواه و جمهوریخواه و چپ و راست برای دموکرسی و حقوق بشر و لائیسیته و برابری زن و مرد و تا یک رفراندوم با هم متحد شوید انگشت نرسانید، مرگ بر هم نگوئيد، و مگر در همان غربی که شماها زندگی میکنید همینگونه نیست !!! و این هم آدرس:
https://www.bbc.com/persian/articles/czvvv7er9dzo
ی شین از تهران / 24 June 2024