«Sustainable City»، یا آن‌طور که از ترجمه‌ی تحت‌اللفظی‌اش برمی‌آید، «شهر پایدار»، شهرکی‌ست در جنوب غربیِ شهرِ توریستیِ دبی. این شهرک در منطقه‌ای به اسم (DubaiLand) واقع شده، ۴۶ هکتار مساحت دارد و ۵۸۷ واحد مسکونی و حدود ۳۰۰۰ نفر در آن زندگی می‌کنند. در آمارها آمده که در شورای همکاری خلیج فارس، برای سه سال پیاپی، منطقه‌ای معرفی شده که ساکنان آن بیشترین رضایت را از زندگی دارند، آن هم در میان مناطق شهری‌ پرشماری که دبی را به شهری چنین لوکس و مقصد تجاری و تفریحیِ بیش از دویست ملیت دنیا بدل کرده است.

جالب اینجاست که با وجود چنین دستاوردی، «شهر پایدار» هنوز هم به اندازه‌ای که باید شناخته‌شده نیست. هیاهو ندارد و شاید درست به همین دلیل توجه اساسی‌ای برنمی‌انگیزد. گردشگرانی که روزانه از ده‌ها کشور دنیا پا به دبی می‌گذارند، هم رغبتی به سر زدن به این جاذبه‌ی خاص ندارند. البته ناگفته نماند که برای خرید ملک یا اجاره، از گران‌ترین نقاط شهر به حساب می‌آید. این را باید به حساب چند متغیر گذاشت: خدمات محیطی متمایز، درخواست عمومی ناچیز برای زندگی در محیطی چنین استیلیزه و نامعمول، و البته مسافت نسبتاً زیاد از مناطق مرکزی و پرجاذبه‌ی شهر.

Ad placeholder

چرایی راه‌اندازیِ پروژه

شاید در نگاه اول و با در نظر گرفتن تعداد کم ساکنان این شهرک، این ترکیب معماری سنتی و تکنولوژی‌های پیشرفته، عبث به چشم بیاید. اما این امکانی‌ست برای ایجاد فضایی که مشابهش را به این راحتی‌ها در اطراف‌مان نمی‌یابیم. سال‌هاست در گردش مالی اقتصاد غالب، و به میانجیِ سرمایه‌داریِ بی‌افسار و هار، در کشورهای جهان اول، رویای ایجاد چنین فضاهایی جای به کابوس واقعیت داده است: ایده‌ی آشنای عرضه و تقاضا و نادیده گرفتن ذخایر پایان‌پذیر محیطی، و بی‌اعتنایی به منابع در شرف اضمحلال طبیعی.

در جست‌وجویی ساده به دنبال نام طراح و ایده‌پرداز چنین پروژه‌ای به فَریس سعید می‌رسید، مالک شرکتی به اسم «See» و برند مشهور ساختمان‌سازی «الماس» (Diamond) . او بیش از یک دهه قبل، پنج میلیون فوت (بیش از یک میلیون و پانصد متر مربع) از بیابان‌های خارجی دبی را خریداری کرد. فکری که در سر می‌پروراند، در راستای اهداف و سیاست‌گذاری‌های کلان دولت امارات در بحث صیانت از محیط زیست هم بود، به‌ویژه اتخاذ تدابیری برای کاهش آثار تولید کربن بر محل زندگی. تا همین امروز، این دغدغه‌مندی ادامه داشته، و برای مثال شرکت آب و برق دبی (موسوم به DEWA) هم در این سیاست‌گذاری نقشی کلیدی ایفا می‌کند. فریس سودای ترمیم بافت آسیب‌دیده‌ی اکولوژیک را داشت، و به دنبال برساختن جهانی بدون انتشار گازهای گلخانه‌ای بود. به این منظور بنا داشت در زیرساخت‌ها و مدلِ کلیِ شهرسازی مدرن رخنه کند. با این بازتعریف الگوهای پیشین و موجود، او در مقام برنامه‌نویس، Sustainable City را به یکی از زیبایی‌های طبیعیِ منطقه بدل کرد.

مجموعه‌ی کنونی از مرحله‌ی فکر تا ساخت، ۳۵۴میلیون دلار هزینه در بر داشته است و هفت سال هم طول کشیده تا به بهره‌برداری برسد. گو اینکه ادعا می‌شود تا ماه مارس سال میلادی جاری، تنها بخشی از اهداف زیست‌محیطیِ آن تامین شده است. امارات متحده‌ی عربی، نمونه‌های مشابه دیگری هم دارد: محلی به همین نام در شهر مجاور دبی، یعنی شارجه؛ و شهرکی به نام «Masdar City» در پایتخت امارات، ابوظبی.

تصویری از یک دختربچه که به گوسفندها سبزیجات می دهد
همزیستی حیوانات اهلی با ساکنان شهرک پایدار دبی‌ ـ مه ۲۰۲۴، منبع: رادیو زمانه، عکس: سارا منتی

نمونه‌ها از جزییات زندگی ریشه‌دارِ شهرک تا دل‌تان بخواهد زیادند: آب و زباله‌ای در شهرک نمی‌یابید که بازیافت نشود. سطل‌های زباله‌ی تفکیک‌شده در پنج بخش («پلاستیک»، «کاغذ» و «کارتن»، «شیشه»، «فلز»، و «سایر زباله‌ها») جابه‌جا به چشم می‌خورند. ۱۲ زمین اختصاصی به کشاورزی ارگانیک اختصاص یافته. دمای این زمین‌ها هم برای پرورش گیاه کنترل شده‌اند.

آنچه در گشت‌وگذاری تصادفی هم به چشم می‌آید، تعدد امکانات ورزشی به نسبت جمعیت شهرک است: زمین فوتبال، تنیس، باشگاه سوارکاری، پیست دوچرخه‌سواری و چند استخر. کودکان به‌راحتی در این فضای طبیعی تردد می‌کنند و با حیوانات می‌آمیزند: از مرغ و خروس بگیرید تا گربه و خر و میش و گوسفند و طاووس و البته اردک‌هایی که در چند آب‌نمای شهرک خودنمایی می‌کنند.

ساکنان ملزم شده‌اند سواری‌های شخصی خود را در پارکینگ‌های ورودی مجموعه پارک کنند. این است که در شهرک، خودروی شخصی دیده نمی‌شود. در ساعات پرترددِ عصرگاهی، ممکن است تردد خودروهای برقی بیشتر باشد، چنان که در اولین مراجعه‌ی نگارنده به شهرک، محسوس بود. این خودروها به کار انتقال بین نقاط متفاوت شهرک می‌آیند، با چند مزیت: نه سروصدایی دارند، نه آلاینده‌اند، و نه کسی را در راه‌بندان فلج‌کننده‌ی مرکز همین شهر اسیر می‌کنند. برای استفاده از آن هم باید کارت مخصوص سکونت در شهرک را ارائه بدهی. چند ایستگاه شارژ هم برای‌شان پیش‌بینی شده است. بنا هم بر این گذاشته شده است که مالکان برای خدمات دریافتی، هزینه‌ای پرداخت نکنند. این جزو پیش‌فرض‌های سازنده بوده، و تا جایی که اطلاع داریم تا امروز هم رعایت شده است.

نمایی از غروب خورشید در خیابانی که ماشین های برقی کوچ حرکت می کنند
نمایی از خودروهای برقی در شهرک پایدار دبی‌ ـ مه ۲۰۲۴، منبع: رادیو زمانه، عکس: سارا منتی

در دومین باری که به سراغ این شهرک رفتیم، چیزی به نیمه‌شب نمانده بود. در طی حدود دو ساعت گشت شبانه، به‌زحمت صدایی از تنابنده‌ای به گوش می‌رسید. صدای جیرجیرک‌ها بود و بافت انبوه گیاهی. حتی تعداد خانه‌هایی که چراغی در آن‌ها روشن باشد به چشم می‌آمد.

تنوع بافت گیاهی هم در Sustainable City، با عنایت به محدودیت‌های کشت در این سامان، نظرگیر است و البته شگردهای مختلفی که برای تمایز بخشیدن به معماری منطقه‌ای به‌شدت گرمسیری به کار رفته: بادگیرهایی که طراحی شده‌اند تا مصرف برق را پایین بیاورند، چون بی‌نیاز از تهویه به کار تلطیف هوا می‌آیند، و خصوصاً زاویه‌ی خانه‌ها نسبت به هم برای ایجاد سایه و پوشش دادن منازل مجاور. خانه‌ها و املاک تجاری هم با چراغ‌های (LED) روشن می‌شوند و پنجره‌ها طوری طراحی شده‌اند که بخشی از نور را برگردانند. عایق‌های اضافی هم به همین منظور تعبیه شده‌اند.گفته شده مصرف انرژی به این شکل حدوداً نصف می‌شود. این در شرایطی‌ست که سلول‌های خورشیدی به مساحت ششصد هزار فوت مربع، انرژی شهرک را تامین می‌کند. مصرف برق منازل هم چیزی‌ست بین ۲۵ تا ۳۰ کیلو وات در ساعت. شاید باورتان نشود که انرژی تولیدی در این محیط بیشتر از نیاز مصارف روزانه از آب درآمده!

لازم به تاکید است که زباله‌ها هم چون تماماً بازیافت می‌شوند، در چرخه‌ی طبیعی باقی می‌مانند و خرج زندگی روزانه‌ی خود ساکنان می‌شوند. در گلخانه‌هایی که پیش‌بینی شده هم، مردم می‌توانند سبزیجات و میوه‌هایی که دوست دارند را پرورش بدهند. شمه‌ای از عملکردشان را در ورودی یکی از گلخانه‌ها که از آن بازدید کردیم، به‌تفصیل شرح داده بودند:

این مزرعه مناسب‌ترین شیوه را برای تولید در فضای مسقف در پیش گرفته است. سیستم هوازیِ به‌کاررفته در آن، در برابر آب مقاومت دارد، و ضمناً با استفاده از LEDهای خاص، ضمانتی هم هست برای حفظ کیفیت. از سطح زمین، ۹۰ تا ۹۵ درصد کمتر استفاده می‌کند. به همین نسبت هم به آب کمتری برای به بار رساندن محصول نیاز دارد. سخت‌افزارهای هوشمندی دارد که متصل به ابرهاست. از راه دور هم کنترل می‌شود. پخش گازهای گلخانه‌ای به دلیل استخراج نفت در سطحی وسیع در امارات، طبیعی و قابل انتظار بود. این مجموعه بناست در برابر این خسران طبیعی، در حکم پاتک عمل کند.

درمانگاه، آرایشگاه، خواروبارفروشی، دوچرخه‌سازی و مرکز خریدی مختصر و مفید، و کارگرانی از ملیت‌های مختلف که یکسره در تکاپویند، به قول سینمایی‌ها لانگ‌شات شهرک را می‌سازند.

اگر الزاماتِ رسیدن یک شهر به پایداری را به یاد بیاوریم، این شهرک با پیشنهاد یک زندگی بی‌دغدغه و بی‌سروصدا، همه را در خود انباشته:

  • پیاده‌سازیِ زیرساخت‌های سبز
  • استفاده از کشاورزی شهری
  • حمل و نقل عمومی کارآمد
  • توجه به منابع انرژیِ تجدیدپذیر
  • مدیریت پسماند
  • حفاظت از آب

ترکیب این‌ها به شهرک هویتی مستقل بخشیده است. گویی با فاصله‌ی حدوداً ۲۰ کیلومتری‌ای که از مراکز مشهور دبی دارد، به‌راستی تمدن و بدویت را همنشین کرده باشد. صادقانه بگویم که منِ شمالی، با دیدن چنین ترکیبی، سخت به یاد روستاهای مازندران و گیلان افتادم!

Ad placeholder

جمع‌بندی

امیدوارم این متن خصلتی تبلیغی نیافته باشد. به‌واقع حالی که از مواجهه با این مجموعه برجای می‌ماند، ترکیبی‌ست از تحسین و دریغ و شگفتی. به‌ویژه برای کسانی که دغدغه‌ی روزمره‌ی آنچه بر محیط زیست انسان می‌رود قلقلک‌شان می‌دهد، این منطقه و دوری و نزدیکی توامانش از بافت فوقِ مدرن و لوکس شهری چون دبی، به آرمانشهری می‌ماند که همیشه در پی‌اش بوده است. یعنی همه‌اش واقعی بود؟ به‌خصوص که با رفتار کنونیِ بشر متمدن با طبیعت، لابد چاره‌ای جز چنین ترفندهای خلاقانه و رادیکالی هم برای امید به بقا در کره‌ی زمین، باقی نخواهد ماند.