ده درصد از جامعه ایران را معلولان تشکیل میدهند. در کل جهان شمار معلولان به ۶۵۰ میلیون نفر میرسد. این آمار نشان میدهد که باید به معلولان توجه ويژه داشت. دولتها موظف هستند خدمات متنوعی برای حمایت از افراد دارای معلولیت ارائه دهند. این خدمات میتواند شامل تسهیلات دسترسی، اطمینان از دسترسی به فضاهای عمومی، حمل و نقل و زیرساخت برای افراد داری معلولیت، خدمات آموزشی ويژه معلولان (شامل ارائه برنامههای آموزشی مناسب و حمایت از کودکان دارای معلولیت)، آموزش حرفهای و خدمات اشتغال (مشتمل بر ارائه آموزشهای شغلی، حمایت از اشتغال، و کمکهای کاریابی برای افراد دارای معلولیت)، خدمات مراقبتهای بهداشتی (شامل تضمین دسترسی به امکانات و خدمات مراقبتهای بعداشتی که نیازهای خاص افراد دارای معلولیت را برآورده میکند)، کمکهای مالی (شامل ارائه بستههای حمایتی مالی، مزایا و یارانه برای افراد دارای معلولیت که ممکن است با چالشهای اقتصادی مواجه شوند)، خدمات اجتماعی و برنامههای حمایتی (شامل ارائه مشاوره، گروههای حمایتی و سایر خدمات اجتماعی برای کمک به افراد دارای معلولیت برای عبور از چالشهای زندگی روزمره) و مساعدت حقوقی (شامل ارائه کمکهای حقوقی و منابع برای حمایت از حقوق و منافع افراد دارای معلولیت) میباشد. به طور کلی، دولت باید تلاش کند تا محیطی فراگیر و حمایتی ایجاد کند که افراد دارای معلولیت را برای داشتن زندگی کامل و مستقل، توانمند سازد.
تصویرهایی از وضعیت معلولان در فضاهای مختلف شهری
اولین عکس در فضای آسایشگاه سه معلول جسمی- حرکتی را نشسته بر ویلچر نشان میدهد.
معلولان جسمی-حرکتی افرادی هستند که دارای ضعف، اختلال یا ناتوانی در اندامهای جسمی حرکتی بوده و برای حرکت نیاز به وسایل خاصی دارند. دیوارهای آسایشگاه به رنگ صورتی با پروانهها و آویزهای کاغذی تزئین شده و فضایی شاد به عکس دادهاند. اما حالت هیچ کدام از معلولان، شاد نیست.
اولین معلول با نگاه جدی و خشمگینش به ما خیره شده، دومی بدنی خمیده دارد و سومین معلول پشت به دوربین با حالتی بیاعتنا، یا ناآگاه، به حضور عکاس سرش را به شانهاش تکیه داده. احوال هر سه تن به واقعیت حاکم در برخورد با معلولان آسایشگاههای ایران اشاره دارد. شادی برای دیوارهاست و درد و رنج برای معلولان آسایشگاه. همواره اخباری مبنی بر برخورد نامناسب کارکنان آسایشگاه با معلولان به بیرون درز پیدا میکند و در این عکس، اگرچه خود کارکنان حضور ندارند، درد و رنج وارده بر چهره و تن معلولان قابل مشاهده است.
عکس دوم معلولی را دراز کشیده روی یونیت دندانپزشکی نشان میدهد.
کلیه معلولان تحت نظر سازمان بهزیستی میتوانند با گرفتن نامه از این سازمان با تخفیف پنجاه درصد از کلینیکهای تخصصی استفاده کنند. تمیز و مجهز بودن کلینیک و رعایت تمامی أصول بهداشتی، استفاده از ماسک، روپوش مخصوص بیمار، عرقگیر و… در عکس قابل مشاهده است اما واقعیت چیزی ورای این تصویرِ به ظاهر تبلیغاتیست.
روند گرفتن نامه از بهزیستی برای اکثر معلولان طاقتفرسا و گاهی غیرممکن است چرا که این سازمان در سالهای اخیر با کسری بودجه مواجه شده و از ارائه خدماتی به مراتب سادهتر و کمهزینهتر از مراکز درمانی چنین مجهزی، عاجز است. از طرف دیگر اکثر مراکزی که تحت قرارداد این سازمان هستند نه فضایی چنین تمیز و مجهز دارند و نه امکاناتی مناسب حال معلولان.
این عکس زیباست اما دور از واقعیت است.
سومین عکس مربوط به فیزیوتراپیست. فیزیوتراپی بخشی از سیستم پزشکی است که هدف آن پیشگیری از بیماریها، درمان، توانبخشی و بالا بردن سطح سلامت است و عملکرد جسمانی بدن بیمار را با توجه به سیستمهای مختلف بدن بصورت مستقیم یا غیرمستقیم بهبود میبخشد.
فضای عکس به ما نشان میدهد که این مکان هیچ شباهتی به مرکز فیزیوتراپی ندارد. زنی با ناتوانی حرکتی در فضای قفس مانندی قرار داده شده و با وسایلی که هیچ کارکرد مشخصی ندارند، درحال ورزش کردن است. نه کمکدرمانگری در عکس حضور دارد و نه وسایل پیشرفته، حتی کمی پیشرفته. برخلاف عکس قبل، فضای این عکس کاملا واقعی و حامل روایت سیاه زندگی معلولان ایران و امکاناتیست که سازمان بهزیستی در اختیارشان قرار میدهد.
تصویر چهارم مربوط به آسایشگاه معلولان ذهنیست.
جلوگیری از ایجاد معلولیت ذهنی قبل از تولد اهمیت زیادی دارد. میتوان از طریق آزمایش ژنتیک، جلوگیری از ازدواج فامیلی، ارائه مشاوره به زوجین، بررسی امکان بارداری بعد از ۳۵ سالگی و رعایت بهداشت حاملگی، پرهیز از اشعه، دارو، ضربه به شکم، تغذیه مناسب، جلوگیری از عفونتهای بارداری و… پیشگیریهای اولیه را انجام داد اما با وجود تمامی این راهها همچنان کودکانی با معلولیت ذهنی به دنیا میآیند و این وظیفهی سازمانهای دولتی و مردمنهاد است که به خانوادهها جهت نگهداری و رشد این کودکان یاری رسانند.
در این عکس فضای داخلی یکی از اتاقهای آسایشگاه که مملو از رنگهای شاد است به ما نشان داده شده؛ اما آیا رنگ شاد برای کودکان معلول ذهنی کافیست؟ آنها باید در مکانی امن همراه با وسایلی که برایشان معنادار باشد، زندگی کنند. این عکس نه فضای امنی را به ما نشان میدهد نه وسایلی مخصوص کودکان معلول ذهنی، صرفا اتاقی است پر از تختهای نرده دار و مربیای که از نحوه لباس بر تن کودک پوشاندش کاملا مشخص است که اصول اولیهی رفتار با کودکان معلول ذهنی را نمیداند.
پنجمین تصویر نشان دهنده فضای کتابخانه برای معلول جسمی-حرکتیست.
افراد دارای معلولیت جسمی-حرکتی به دلیل معماری نادرست فضاها همواره احساس نادیده گرفته شدن توسط افراد غیرمعلول را دارند. نگاه افراد سالم بهطور معمول همراه با ترحم و یا تحقیر است. برای از میان برداشتن این نگاه و ساخت فرهنگی پذیرنده در جامعه، لازم است فضاهای عمومی بهنحوی مناسبسازی شوند تا معلولان بتوانند مانند افراد فاقد معلولیت، و در کنار آنها، به راحتی زندگی کنند.
در این تصویر عکاس تلاش کرده که چنین فضایی را به ما نشان دهد اما مسئله اساسی اینجاست که فضای کتابخانه مناسبسازی نشده. نه میزی مناسب فرد معلول وجود دارد و نه دسترسیای مشابه افراد سالم به کتابخانه دارد. فضای بهینه و وسایل کمک حرکتی مناسبی برای او ساخته نشده تا بتواند مستقلا کارهای خودش را انجام دهد. واقعیت این است که صرف حضور در مکان عمومی نشانهی پذیرفته شدن نیست.
تصویر ششم فضای یک کارگاه فرهنگی هنری را به ما نشان میدهد.
کارگاه فرهنگی هنری کلاسهای موسیقی، نقاشی، نویسندگی، زبان انگلیسی، سواد آموزی، تئاتر و… را شامل میشود.
فضای عکس عاری از تمامی تعاریف کارگاههای فرهنگی هنریست. ما درحال مشاهده افراد معلولی هستیم که نه تنها آموزشهای لازم را ندیدهاند بلکه ابزارهای کاری مناسبی که با آن بتوانند هنری بیافرینند، در اختیار ندارند. تمام فضای عکس حاکی از درد و رنجیست که معلولان میبرند. نه خلاقیتی، نه حرفهای، نه آسایشی و نه حتی محیط مناسبی برای آنها مهیا شده که بتوانند استعدادهای خود را شکوفا کنند.
شش عکسی که به بررسی آنها پرداختیم بر ما روشن ساخت که سازمانهای دولتی و مردمنهاد در ایران راه بسیار طولانی برای رسیدن به استاندارهای جهانی درخصوص برخورد با معلولان و ایجاد فضا، کار و وسایل مناسب برای آنها در پیش دارند. در این سالها، نه فرهنگ سازیای صورت گرفته که سبب پذیرش معلولان در جامعه شود و نه برنامهای مختص رفاه حال معلولان طرحریزی شده.
تمامی عکسها گواه همین مدعاست.