گریلا گرلز

فضای عمومی از دیرباز صحنۀ مناسبی بوده تا فعالیت کنشگران، از سازماندهی تظاهرات گرفته تا نمایش هنر چریکی (Guerilla art) را به نمایش بگذارد. چاپ پوستر به دلیل کثرت، ارزانی نسبی و سهولت تولید، و ظرفیت انتشار گسترده در واکنش به امکان‌های انقلابی سپهر عمومی برجسته‌تر از سایر رسانه‌هاست. در عصر پیشادیجیتال، پوستر همتای بصری جزوه‌ها، گزارش‌های خبری و مقاله‌ها بود. امروزه هنرمندان همچنان برای نمایش و انتشار پیام‌های تغییر اجتماعی از این رسانه استفاده می‌کنند. گریلا گرلز (Guerilla Girls) نام گروهی از هنرمندان نیویورکی است که از حدود چهل سال پیش با طراحی پوسترهای چشمگیر جسورانه، نابرابری جنسیتی و نژادی را در دنیای هنر مطرح کردند. در وبسایت این گروه می‌خوانیم:
«ما به فمینیسم همگرا (intersectional) اعتقاد داریم که در راه حقوق بشر برای تمامی انسان‌ها می‌جنگد. با افشای لایۀ زیرین داستان، معنای پنهان، با افشای هر چیزی که نادیده‌اش گرفته‌اند و هر بی‌عدالتی‌، روایت جریان اصلی را به چیزی نمی‌گیریم. ما در سراسر جهان صدها پروژه انجام داده‌ایم، از پوسترها و بنرهای خیابانی گرفته تا اقدامات عملی، چاپ کتاب و ساخت ویدئو. در موزه‌های هنر هم دست به مداخله‌هایی می‌زنیم و نمایشگاه‌هایی برپا می‌کنیم، آنها را به خاطر سلوک بد و شیوه‌های تبعیض‌آمیزشان روی دیوارهای خودشان به باد انتقاد می‌گیریم. از جمله نمایش مخفیانه روی نمای موزۀ ویتنی دربارۀ نابرابری درآمد و هنرربایی خرپول‌ها. بازنگری‌ها و نمایشگاه‌های سیار ما توجه هزاران نفر را جلب کرده است. کتاب «گریلا گرلز: هنر بدرفتاری» صدها پروژۀ ما را از سال ۱۹۸۵ تا ۲۰۲۰ گرد می‌آورد و نیویورک تایمز و لس‌آنجلس تایمز آن را یکی از بهترین کتاب‌های هنر ۲۰۲۰ نامیده‌اند. آخرین کار ما در تیت مادرن و گالری وایت‌چپل، موزۀ هنر سائوپائولو، دوسالانۀ ونیز، موزۀ ون‌گوک آمستردام، موزۀ تاریخ نظامی درسدن، موزۀ باسل هنگ‌کنگ و بسیاری جاهای دیگر به نمایش درآمده است. شعار ما این است: «کاری بکن، اگر جواب داد برو سراغ کاری دیگر. اگر جواب نداد، باز هم برو سراغ کاری دیگر، ذره‌ذره بتراش!»

گریلا گرلز اولین بار در سال ۱۹۸۴ به سیم آخر زدند: گروهی تشکیل دادند که قرار بود خاری در چشم فضای رسمی هنر باشد. هویت‌شان مشخص نیست؛ هر گاه در ملأ عام ظاهر شوند ماسک‌های گوریلی (به جناس guerilla-Gorilla) بر چهره دارند.

https://www.instagram.com/p/ChsdNzhv5xh/

هدف‌شان افشای تبعیض‌های جنسی و نژادی در دنیای هنر است، و تمرکز روی مسائل، نه جلب توجه به هویت خودشان. بعد از همایش بین‌المللی نقاشی و مجسمه‌سازی در سال ۱۹۸۴ در موزۀ هنر مدرن نیویورک جرقۀ تشکیل این گروه زده شد. از میان ۱۵۲ نفری که در این نمایشگاه حضور داشتند، فقط ۱۳ نفر زن بودند. تعداد هنرمندان رنگین‌پوست از این هم کمتر بود. هرچند این هنرمندان در دهۀ ۱۹۷۰ و با شکوفایی اقتصادی اوایل دهۀ ۱۹۸۰ سهم اساسی در هنر تجربی آمریکا داشتند، حضور نمایشگاهی آنها در موزه‌ها و گالری‌ها کمتر هم شده بود. گروه در سال ۱۹۸۴ با عنوان خودخواندۀ «وجدان دنیای هنر» آغاز به کار کرد:

[با این آمار] به عقل‌مان رسید که دنیای هنر اساساً دنیای مردانۀ سفیدپوست‌هاست؛ کسی هم نمی‌پرسید چرا؟ می‌گفتند اگر زن‌ها و رنگین‌پوست‌ها در این نمایشگاه حضور ندارند، یعنی کارشان آنقدرها خوب نیست. ما می‌دانستیم این‌ها بهانه‌های نخ‌نمایی است. اعتراض‌هایی صورت گرفت. تنها دستاورد ما این بود که بازدیدکنندگان موزه را عصبانی کردیم. اما متوجه شدیم این روش به درد نمی‌خورد. هر کسی بهانه‌ای برای دنیای هنر می‌تراشید. پس به این نتیجه رسیدیم باید راهی پیدا کنیم که وادارشان کنیم به این موضوع اهمیت بدهند. تبعیض درست جلوی چشم همه بود، اما آن را نمی‌دیدند. قضیه این است که اگر به مردم بگویی ساختار ناعادلانه است، باور نمی‌کنند، اما اگر با آمار و ارقام نشان‌شان بدهی، حرفی نمی‌ماند. به همین خاطر ما سراغ اسم‌ها و رقم‌ها رفتیم.

در سال‌های دهۀ ۱۹۸۰، گروه تصمیم گرفت راهبردهای جدیدی به فمینیسم دهۀ ۱۹۷۰ اضافه کند: بذله‌گویی، سماجت، مزاح و خنده. هرچند این گروه متأثر از کار پیشگام هنرمندانی همچون جودی شیکاگو و منتقد هنر لوسی لیپارد بود که نامرئی بودن زنان در دنیای هنر را نقد می‌کردند، زبان تازۀ این گروه در خطاب به عامۀ مردم نقطۀ عطفی محسوب می‌شد. آنها تمثال‌ها و عناصر فرهنگ عامه را در کارهای خود گنجاندند، مثل موزهای اندی وارهول و فیگور کینگ‌کونگ [غول]، و همچنین پرترۀ هنرمندان زن و بازیگران زن هالیوود.

https://www.instagram.com/p/C4LIHyPtO2X/

 پوستری را که می‌بینید در سال ۱۹۸۹ طراحی کردند. اشارۀ گروه به مجموعه‌های هنرمند آمریکایی اندی وارهول (۸۷-۱۹۲۸)، مجموعه‌دار امیلی ترمین و حراج سوثبی است که عملاً کار هیچ زنی را در مجموعۀ خود نگنجانده‌اند. با دو موز که سر و ته آنها به هم چسبیده است در عین تداعی جنسی، رقمی که به نمایش می‌گذارند صفر است.

https://www.instagram.com/p/C4LIRiLthHY/

در سال ۱۹۸۵، گروه کمپینی راه انداخت که موزه‌ها، دلال‌های هنری، کیوریترها، منتقدان و هنرمندان را هدف قرار می‌داد. یکی از اعضای گروه در این مورد می‌گوید:

صدها سال قبل شاه‌ها و ملکه‌ها بودند که می‌گفتند چه چیزی هنر است و ما هم همان را قبول می‌کردیم. حالا که در اشتیاق دموکراسی هستیم، چرا باید میلیاردرها فرهنگ بصری ما را معلوم بکنند؟ این پسروی نیست؟!

گروه مانند هنرمندان آمریکایی نظیر باربارا کروگر (۱۹۴۵) و جنی هولزر (۱۹۵۰) زبان بصری تبلیغات، به‌خصوص انتشار پوستر در مکان‌های غیرمجاز را از آن خود کردند تا پیام‌های‌شان را با سرعت و به صورتی همه‌فهم منتقل کنند.

https://www.instagram.com/p/C4LIZXftczW/

https://www.instagram.com/p/C4LId0YNTfW/

اولین پوسترشان را نیمه‌شب در خیابان‌های سوهو به دیوار چسباندند. در این پوستر، فهرست‌ و آماری درج شده بود که خود دخترها جمع کرده یا از منابع موجود مانند گزارش مجلات و موزه‌ها گرد آمده بود و نام گالری‌هایی آمده بود که کمتر از ۱۰ درصد نمایشگاه‌های‌شان به هنرمندان زن اختصاص داشت و هنرمندان مرد موفقی که اجازه می‌دادند کارشان در آن دسته از گالری‌هایی به نمایش گذاشته شود که کار زنان را نمایش نمی‌دادند (یا خیلی کم نمایش می‌دادند).

در سال‌های دهۀ ۱۹۸۰، گروه گوریلا گرلز تصمیم گرفت راهبردهای جدیدی به فمینیسم دهۀ ۱۹۷۰ اضافه کند: بذله‌گویی، سماجت، مزاح و خنده. هرچند این گروه متأثر از کار پیشگام هنرمندانی همچون جودی شیکاگو و منتقد هنر لوسی لیپارد بود که نامرئی بودن زنان در دنیای هنر را نقد می‌کردند، زبان تازۀ این گروه در خطاب به عامۀ مردم نقطۀ عطفی محسوب می‌شد. آنها تمثال‌ها و عناصر فرهنگ عامه را در کارهای خود گنجاندند، مثل موزهای اندی وارهول و فیگور کینگ‌کونگ [غول]، و همچنین پرترۀ هنرمندان زن و بازیگران زن هالیوود.

پوسترهای دیگر مانند «ما نان سفید می‌فروشیم»، ابتدا به صورت استیکرهایی روی پنجره‌ها و درها به نمایش گذاشته شدند و پوستر «آیا زن‌ها باید لخت باشند که به موزۀ متروپولیتن راه پیدا کنند؟» به صورت تبلیغات روی اتوبوس‌های نیویورک سیتی به نمایش درآمدند. آنان با مزاح و بذله‌گویی انگشت انتقاد خود را به سمت استانداردهای دوگانه در دنیای هنر و در جاهای دیگر گرفتند:

همه تقصیر را گردن یکی دیگر می‌انداختند. هنرمند مرد سفیدپوست می‌گفت من نمی‌توانم به گالری بگویم چه کارهایی را به نمایش بگذارد. گالری‌دار می‌گفت نمی‌تواند کارهای زن‌ها را نمایش بدهد چون نمی‌فروشد. مجموعه‌دار می‌گفت نمی‌توانم کار زن‌ها و رنگین‌پوست‌ها را بخرم چون جایی نمی‌بینم‌شان.

https://www.instagram.com/p/C4LInY3Nycq/

داستان پوستر «آیا زن‌ها باید لخت باشند که به موزۀ متروپولیتن راه پیدا کنند؟» از سال ۱۹۸۹ شروع شد که صندوق عمومی هنر (Public Art Fund) نیویورک به این گروه هنرمندان فمینیست مأموریت داد تا بیلبوردی طراحی کنند. دخترها به موزۀ متروپلیتن رفتند تا تعداد هنرمندان زن را که کارهای‌شان در گالری‌های هنر مدرن به نمایش گذاشته شده با تعداد بدن‌های لخت زنانه در کارهای هنریِ به نمایش درآمده مقایسه کنند. آنها این آمار را در این پوستر گنجاندند: کمتر از ۵ درصد از هنرمندانی که کارشان در بخش‌های هنر مدرن به نمایش گذاشته می‌شود زن هستند اما  ۸۵ درصد از سوژه‌های لخت را زنان تشکیل می‌دهند. در نهایت، صندوق هنر عمومی این بیلبورد را به دلیل عدم شفافیت قبول نکرد. گریلا گرلز محل عمومی دیگری برای طرح خود پیدا کردند: اتوبوس‌ها. پوستر به دلیل طراحی گرافیکی جسورانه و چشمگیرش به اعتباری شمایل‌نگارانه رسید. گریلا گرلز در این پوستر فیگور لخت در نقاشی «زن زیبای حرمسرا»ی ژان آگوست دومینیک انگر (۱۸۱۴) را با ماسک میمون بازتولید کردند. متن پوستر هم که سخن از عدم تنوع جنسیتی در موزه و توسعاً در دنیای هنر دهۀ ۱۹۸۰ می‌گفت تأثیرگذار بود. گریلا گرلز در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۱۲ باز هم این پوستر را پخش کردند تا بر تداوم این وضعیت گواهی داده باشند.

https://www.instagram.com/p/C4LIu3xNVZU/

این پوستر از آن جهت غیرعادی است که با دست‌خطی بزرگ‌تر از معمول خطاب به «کلکسیون‌دار عزیز» ناشناسی نوشته شده است. پوستر فقط می‌گوید که گروه مطمئن است کلکسیون‌دار قصد دارد کارهای زنان را بیشتر جمع کند. دست‌خط شکسته و دخترانه در زمینه‌ای صورتی! نقاشی گلی با صورت غمگین بر سر این برگه کشیده شده و صندوق پستی هم پای صفحه آمده است.

گروه به تدریج دامنۀ توجه خود را گسترده‌تر کردند و به مسائل تبعیض نژادی در دنیای هنر پرداختند و دست به مداخله‌های مستقیم‌تر و سیاسی‌تر زدند. همزمان با برگزاری دوسالانۀ ویتنی ۱۹۸۷، نمایشگاهی از اطلاعاتی برگزار کردند که سابقۀ ضعیف این موزه را در نمایش کار زنان و سیاه‌پوستان افشا می‌کرد. در سال ۱۹۹۲، در هنگام افتتاح گوگنهایم میوزیوم سوهو، بعد از تحریک به کارزار نوشتن کارت‌پستال که به موزه حمله می‌کرد چون قصد داشت فقط هنرمندان مرد را به نمایش بگذارد، تظاهراتی ترتیب دادند و پاکت‌هایی با طرح میمون به شرکت‌کنندگان دادند که روی سرشان بکشند.

https://www.instagram.com/p/C4LJACWNgF7/

در میان فهرست موزۀ گوگنهایم که در سال ۱۹۹۲ شعبۀ جدیدی در مرکز شهر برای هنرمندان سفیدپوست مرد افتتاح کرد، نام کارل آندره به چشم می‌خورد که او را بخاطر مرگ همسرش، آنا مندیتا هنرمند، مقصر می‌دانستند و در دادگاه از این جرم تبرئه شده بود. به یاد مندیتا که گالری A.I.R. را با دیگر زنان هنرمند تأسیس کرده بود، گریلا گرلز و ائتلاف جنبش زنان هنگام افتتاح این شعبه جلوی آن ازدحام کردند. چند سال بعد، تبرئۀ سیمپسون از قتل همسرش، نیکل براون، که شبیه مورود آندره بود، الهام‌بخش گریلا گرلز در طراحی این پوستر بود.

https://www.instagram.com/p/C4LJEAXNrws/

نزدیک به ۴۰ سال از زمانی که این جمع کنشگران سرکش به وجود آمده می‌گذرد. در این مدت خیلی چیزها تغییر کرده و خیلی چیزها هم به قوت خود باقی است. حول‌وحوش سال ۲۰۱۵، این گروه با پوستری اعلام کرد که گالری‌هایی که زمانی فقط ۱۰ درصد از نمایشگاه‌های خود را به هنرمندان زن اختصاص می‌دادند، الان این رقم را به ۲۰ درصد رسانده‌اند. موزه‌های نیویورک که در سال ۱۹۸۵ برای هیچ زنی نمایشگاه انفرادی برگزار نمی‌کردند (از جمله موزه‌های گوگنهایم، متروپولیتن و ویتنی) در سال ۲۰۱۴ هر کدام نمایشگاه انفرادی فقط یک زن را برپا کرده‌اند. بدیهی است برگزاری نمایشگاه علاوه بر پرستیژ و رزومۀ کاری برای هنرمند، روی انتخاب و جهت‌دهی به کارهایی که نمایش داده می‌شود و تأثیر این آثار روی جامعه، و همچنین اقتصاد هنر تأثیر می‌گذارد. یکی از اعضای گروه دربارۀ نسبت نمایش کارهای زنان می‌گوید:

اگر هنر نمود فرهنگ باشد و فقط با کارهای مردان سفیدپوست بازگو شود، تاریخ هنر تاریخ مردسالاری است.

Ad placeholder

یکی از اعضای گروه به نام فریدا کالو (این کنشگران که هویت‌ خود را افشا نمی‌کنند، نام هنرمندانی همچون کته کلویتس، فریدا کالو، زبینده آغا،[۱] گرترود اشتاین، چیو اونو را روی خود گذاشته‌اند تا از این هنرمندان و نویسندگان تجلیل کنند) می‌گوید:

موزۀ ویتنی می‌گوید شگفت‌انگیز نیست که در مجموعۀ جدید ۳۰ درصد از زنان شرکت کرده‌اند؟ و ما می‌گوییم ۳۰ درصد رقمی است که برایش سر و دست بشکنیم؟ ۲۰ درصد بقیه چه می‌شود؟

کلویتس و کالو از اعضای اصلی گروه گریلا گرلز هستند که طی سال‌ها تعدادشان به ۶۰ نفر رسیده است. در ابتدا می‌خواستند ماسک اسکی بپوشند و نگاه‌ها را متوجه موضوعی کنند که در سال ۱۹۸۵ به فکر کسی نرسیده بود: اختلاف شدید در تعداد هنرمندان زن و مرد که موزه‌ها و گالری‌های مهم به نمایش می‌گذاشتند. کالو می‌گوید: «ما نقشه‌ی نداشتیم. فقط ذله شده بودیم.»

ماسک میمون بعد از اشتباه تایپی gorilla (میمون) به جای Guerilla (چریک) به فکرشان رسید و چنین بود که این اعتراض آوانگارد متولد شد، حرکتی هجوی که راهی هم بود تا این زن‌ها هویت خودشان و حرفه‌شان را از شرّ تلافی‌ها در امان نگه دارند.

 گوریلا گرلز با مزاح و بذله‌گویی انگشت انتقاد خود را به سمت استانداردهای دوگانه در دنیای هنر و در جاهای دیگر گرفتند و به زودی دریافتند که: «همه تقصیر را گردن یکی دیگر می‌انداختند. هنرمند مرد سفیدپوست می‌گفت من نمی‌توانم به گالری بگویم چه کارهایی را به نمایش بگذارد. گالری‌دار می‌گفت نمی‌تواند کارهای زن‌ها را نمایش بدهد چون نمی‌فروشد. مجموعه‌دار می‌گفت نمی‌توانم کار زن‌ها و رنگین‌پوست‌ها را بخرم چون جایی نمی‌بینم‌شان.»

به مرور زمان، استیکرها و پوسترهایی که گریلا گرلز استفاده می‌کردند خودشان به کارهای هنری خواستنی تبدیل شدند. تیت مادرن کارهای این گروه را در مجموعۀ همیشگی این موزه گنجانده است. گروه تا امروز بیشتر از نود پوستر، سه کتاب، بی‌شمار استکیر و پروژه‌های چاپی دیگر طراحی کرده و دست به اقداماتی دربارۀ تبعیض در دنیای هنر، فیلم و سیاست زده است. آنها سخنرانی‌ها و کارگاه‌هایی در مدارس، موزه‌ها و سازمان‌های مختلف برگزار می‌کنند.

https://www.instagram.com/p/C4LJV9cNKN5/

https://www.instagram.com/p/C4LJb6VttWh/

https://www.instagram.com/p/C4LJk7dNvHw/

https://www.instagram.com/p/C4LJsQetRwV/

گریلا گرلز در پاسخ به گالری‌هایی که می‌خواهند کارشان را به نمایش می‌گذارند، می‌گویند علاقه‌ای ندارند بازاری باشند و کالای گران‌قیمت تولید کنند. هر کسی می‌تواند کار آنها را با چند دلار بخرد. کالو می‌گوید پول‌سازی به معیار موفقیت در دنیای هنر تبدیل شده و هر گاه هنرمندان زن نمی‌توانند میلیاردها دلار به جیب صاحب گالری سرازیر کنند، آنها هم به سراغ مردان جوان سفیدپوست می‌روند:

توده‌ها به هنر دسترسی ندارند. ما به اکناف جهان سفر می‌کنیم و پیام اصلی ما این است که هر چه را می‌بینید زیر سؤال ببرید، هر چه را که در این بنگاه‌ها می‌بینید قبول نکنید؛ باید بپرسید چه چیزی نمایش داده نمی‌شود؟ چیست که نمایش داده می‌شود و چطور به این جایگاه نمایش رسیده؟ با کارها برخوردی انتقادی داشته باشیم و بپرسیم چه چیزی ممکن است در این موزه به نمایش درنیاید؟ هنرمندان در خط مقدم مقاومت هستند. باید نگاه انتقادی سیاسی به کار خود داشته باشند و در فکر راه‌های بدیل زندگی، کار و بقا باشند.

Ad placeholder

از جمله عنوان‌های جذاب گریلا گرلز که به صورت کتاب منتشر شده «هنر بدرفتاری» (۲۰۲۰)، «پتیاره‌ها، داف‌ها و سلیطه‌ها: راهنمای تصویری گریلا گرلز برای کلیشه‌های زنانه» (۲۰۰۳)، «تاریخ هیستریک هیستری از دیدگاه زنانۀ گریلا گرلز و نحوۀ درمان هیستری از دوران باستان تاکنون» (۲۰۱۵)، «اعترافات گریلا گرلز» (۱۹۹۵)، «راهنمای بالینی تاریخ هنر غرب گریلا گرلز» (۱۹۹۸) و چندین مجموعۀ دیگر از پوسترها و کارت‌پستال‌های این گروه است. در «راهنمای بالینی…» می‌نویسند:

ما قبل از اینکه gorilla (میمون) باشیم، guerilla (چریک) بودیم. از همان قدم اول، مطبوعات دنبال ما بودند. ما به لباس مبدلی احتیاج داشتیم. هیچکدام از ما مطمئن نیستیم چطور صاحب این پشم و پیلی گوریلی شدیم، اما داستانی هست که می‌گوید در اولین ملاقات دختری از اعضای اصلی گروه که املایش خوب نبود به جای guerilla نوشت gorilla. اشتباه روشنگری بود. ما صاحب ماسک-ولین [نرینگی] شدیم.

آنها در موزه‌ها و گالری‌ها سخنرانی می‌کنند و کارگاه برگزار می‌کنند. پرفرمنس‌های این گروه عبارت است از اینکه ماسک‌های خود را به صورت بزنند، به خیابان بروند، تظاهرات به راه بیندازند، روی بیلبوردهای دیجیتال فضای هنری تبعیض‌آمیز را به زبان هجو و بذله‌گویانه افشا کنند. «جایزۀ سوزان بی. آنتونی، شعبۀ نیویورکی سازمان ملی برای زنان، ۱۹۸۷، جایزۀ امیلی تاث ۱۹۹۵ برای بهترین بررسی فمینیستی فرهنگ عامه و فرهنگ آمریکا، دانشگاه ایالت لوئیزانا، ۱۹۹۵، جایزۀ هنر چکش است، مرکز مطالعۀ گرافیک سیاسی، لس‌آنجلس، ۲۰۰۱ و جایزۀ شجاعت هنری یوکو اونو لنون، ۲۰۱۰ از جملۀ جوایزی است که این گروه ناشناس دریافت کرده است.

گریلا گرلز بیش از ۱۰۰ زن را به جمع خود پذیرفته‌اند که همگی مسلح به پیامی فمینستی هستند؛ پیامی معطوف به تغییر اجتماعی. آنها نام خود را افشا نمی‌کنند: می‌توانند همه جا باشند، ببینند و بشنوند. هویت‌شان مخفی است، پیام‌شان روشن: براندازی اتوریتۀ سفید مردانه. موفقیت‌شان؟ به قول خود این گروه: ذره‌ذره.

منابع:

یک، دو، سه، چهار

پانویس:

[۱]. هنرمند پاکستانی که در سال ۱۹۹۷فوت کرد.