استاندار تهران امروز در «نشست خبری استانداری تهران به مناسبت دهه فجر و انتخابات» گفت که «اتباع غیر مجاز جایی برای ماندن نخواهند داشت» و «حتما برنامه جمعآوری و طرد اتباع غیرمجاز بهطور قاطع صورت خواهد پذیرفت». این اظهارات ادامهای از اقدامات جمهوری اسلامی برای بیرونراندن افغانستانیهای ساکن ایران است که ماههاست شدت گرفته است. دو روز پیش نیز، محسن نایبی، معاون امنیتی و انتظامی استانداری تهران از فرمانداران شهرهای استان تهران خواسته بود که ساماندهی پناهجویان و مهاجرانی که مدارک اقامتی معتبر ندارند را متوقف کنند و آنها را در فرآیند اخراج از ایران قرار دهند:
درباره اتباع غیر مجاز ساماندهی معنایی ندارد و فقط باید بازگشت به کشورهای مبداء صورت گیرد.
مهرماه ۱۴۰۲، برخی روزنامههای رسمی ایران مطالبی درباره تعداد زیاد مهاجران در ایران منتشر کردند. از جمله روزنامه هممیهن که مهاجرت را «باتلاقی گنگ» برای ایران توصیف کرده بود و حتی تعداد فرزندان مهاجران افغانستانی، یعنی افغانستانیتبارهای متولد ایران [آنچه در ادبیات روزنامه موالید نام گرفته بود] را نگرانکننده خوانده بود.
در حالیکه رسانههای رسمی ایران و برخی رسانههای جریان اصلی، افکار عمومی را با سیاستهای نژادستیزانه و مهاجرستیزانه جمهوری اسلامی و استثمار مهاجران همراه میکنند، وضعیت «نازیستنی» افغانستانیهای ساکن ایران اغلب از نظر پنهان میماند.
افغانستانیهای ساکن ایران، وقتی که مدارک اقامتی مجاز دارند «مهمان» و وقتی این مدارک را دریافت نمیکنند، «اتباع بیگانه» خوانده میشوند و در هر دوره، برخی مشکلات موجود در کشور به آنها نسبت داده میشود. مشکلاتی از جمله «ناامنی» یا «بیکاری» به تقلید از گفتارهای سیاستمداران نژادستیز اروپایی و امریکایی به مهاجران نسبت داده میشود و سرزنش مهاجران، راهحل آسان و قابل دسترسی برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی پیش پا میگذارد و مانع از تحلیل پیچیدگیهای مسئله و شنیدن صدای افغانستانیها شود.
بهطور مثال، محمدشریف زارعی، فرماندار کاشان گفته بود «همه کودکان کار اتباع خارجی هستند.» اما هرگز اشارهای به ازجاماندگی کودکان افغانستانی از تحصیل، فقر مهاجران افغانستانی و ممنوعیت ثبتنام در مدارس یا چشمانداز تاریک افغانستانیها در ایران در سایهی قوانین تعبیضآمیز شغلی نمیشود. مشاغلی که افغانستانیها [حتی آنها که مدارک اقامتی مجاز دارند] میتوانند بهعهده بگیرند، فهرستی محدود و مشخص است و میزان تحصیل یا شایستگی و … نمیتواند کوچکترین تغییر یا استثنایی در اینباره در پی داشته باشد. افغانستانیها اساسا اجازهی اشتغال را فقط در مشاغل سخت و طاقتفرسا و در شرایط بیثبات و ناایمن پیدا میکنند و در حالیکه امکان استخدام برایشان فراهم نیست، عامل بیکاری ایرانیان توصیف میشوند.
هفته گذشته، روز یکشنبه ۸ بهمنماه رضا محمدی در گفتوگو با خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا) درباره ترکیب نیروی کار پاکبانی گفته بود:
در حال حاضر زحمت عمده امور مربوط به نظافت معابر پایتخت روی دوش اتباع بیگانه است که برای ما محترم هستند و به هر حال به دلیل دشوار بودن شغل پاکبانی، ایرانیها بخصوص نسل جوان کمتر به انجام این کار رغبت دارند.
او در ادامه گفته بود «همین حالا براساس طرح طبقهبندی مشاغل، تهران به پنجهزار پاکبان تماموقت بیشتر نیاز دارد»، اما با اینحال:
ترجیح ما این است که تا حد امکان از نیروهای ایرانی برای این شغل استفاده کنیم؛ بنابراین به پیمانکاران خود توصیه کردهایم که هرچه بیشتر نیروهای اتباع بخصوص اتباع غیرمجاز را با نیروهای ایرانی جایگزین کنند.
این اظهارات در حالیست که پاکبانان بهطور مکرر با حقوقهای عقبافتاده، اخراج و تغییر پیمانکار مواجهاند. جمهوری اسلامی از زمان روی کارآمدنش مهاجران افغانستانی را با سیاستهای مکررا تغییریافته استثمار کرده است، آنها را در بیثباتی و تعلیق ارتش ذخیره کار نگه داشته و هر زمان که نیاز به نیروی کار بسیار ارزان داشته از کارشان بهره برده و هرگز امکانی برای رشد و زندگی آنها ایجاد نکرده است.
این فقط مهاجران نیستند که در ایران با عنوان «اتباع بیگانه» به حاشیهرانده میشوند. شهروندان بدون شناسنامه، مخصوصا در بلوچستان، از امکان تخیل هرگونه آیندهی بهتر محروماند. چندی پیش مصاحبهای از سوی شبکه «تسنیم» با کودکی بلوچ پخش شد که در آن میپرسید «من بدون شناسنامه چه کاری میتوانم برای کشورم بکنم؟ کجا را میتوانم آباد کنم؟»
محرومسازی شهروندان از مدارک قانونی، چه مهاجران و چه ساکنان و متولدان ایران، ایجاد محدودیت تردد، محدودیت دائمی در اقامت، محدودیت شغلی و جغرافیایی، نگهداشتن آنها در وضعیتی نازیستنی و مرگبار است که نه فقط توسط جمهوری اسلامی، که با همکاری و همدستی ملیگرایی ایرانی، باور به نژاد برتر و با فرودستسازی و انسانزدایی صورت میگیرد.
کارزارهای افغانستانیستیزی و آزار و اذیت افغانستانیها در ایران، بهخصوص در آنجا که خارج از حوزه ستمهای دولتی و منحصر به برخوردهای اجتماعی میشود، از جمله حمله به افغانستانیها در قزوین و یزد، از آنرو که امتدادی از سیاستهای مرزیسازی و گفتارهای نژادستیزانه مقامهای جمهوری اسلامی است. کاهش امنیت، از بین رفتن مشاغل و افزایش جرم و جنایت، آنطور که رژیم جمهوری اسلامی سعی در القایش دارد، با اخراج مهاجران از ایران نه بهبود مییابد و نه حل میشود.