در روزهای بیستم و بیست‌و‌یکم ژانویه کنفرانس «ژن ژیان ئازادی، با زن، زندگی، آزادی به سوی انقلاب زنان می رویم» به همت جامعه زنان آزاد شرق کوردستان (کژار) با حمایت و حضور دەها زن از ملیت‌های تحت ستم ایران در استکهلم سوئد برگزار شد. در این کنفرانس زنان دانشگاهی و فعالین مدنی و سیاسی درباره‌ی تاریخ جنبش زنان در ایران و شرق کردستان، تحلیل جامعه‌شناختی خیزش انقلابی ژینا، مشکلات پیش روی تداوم قیام و راه‌های حفظ آرمان آن به تبادل نظر پرداختند. 

این کنفرانس با اعلام یک دقیقە سکوت بە احترام جان‌باختگان راە آزادی آغاز شد. سخنرانی افتتاحیه را مریم فتحی، از اعضای شورای مدیریت «جامعە‌ی زنان آزاد شرق کوردستان» (کژار) ارائه کرد. او در سخنان خود ضمن ابراز هم‌دردی با خانواده‌های جان‌باختگان خیزش انقلابی ژن، ژیان، ئازادی، مقاومت زنان زندانی از زینب جلالیان تا سپیده قلیان‌ها و سپیده رشنوها را ستود.

پس از سخنرانی افتتاحیه، پیام ویدئویی گولان فهیم، رئیس مشترک جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان (کودار) به نمایش درآمد که در آن بر اهمیت همبستگی میان مبارزات زنان، اندیشیدن مشترک، سازماندهی و پیش‌بردن انقلاب علیه نظام ضد زن سرمایه‌داری جهانی تأکید کرد. گولان فهیم از نیکا و سارینا به عنوان زنان جوان پیشاهنگ مبارزه یاد کرد که تا پای جان برای پس‌گرفتن کرامت انسانی‌شان جنگیدند و راه را برای مبارزه همزمان علیه پیرسالاری، مردسالاری و سرمایه‌داری به همگان نشان دادند.

در ابتدای کنفرانس هنرمند و فعال زن سوئدی سیدینا بانگز، بە یاد سکینە جانسز زن سیاستمدار کورد و دیگر همراهانش کە سال ٢٠١٣ در فرانسە ترور شدند، ترانەای اجرا کرد.

گولان فهیم، رئیس مشترک جامعه دموکراتیک و آزاد شرق کوردستان (کودار)، از نیکا و سارینا به عنوان زنان جوان پیشاهنگ مبارزه یاد کرد که راه را برای مبارزه‌ی همزمان علیه پیرسالاری، مردسالاری، و سرمایه‌داری به همگان نشان دادند.

پنل نخست کنفرانس با عنوان «جستجوی حقیقت زنان در تاریخ ایران و شرق کوردستان» با سخنرانی شهین نوایی آغاز شد. شهین نوایی، فعال باسابقه چپ و از سازمان‌دهندگان تظاهرات شش روزه اسفند ۱۳۵۷ علیه حجاب اجباری، سخنرانی خود را بە تاریخ مبارزاتی زنان ایران اختصاص داد کە از دوران صفوی آغاز شدە و تا اکنون نیز ادامە دارد. او رواج تئوری‌های پست مدرن و نسبی‌گرایی فرهنگی و معرفی حجاب به عنوان امری «بومی» در دانشگاه‌های غربی را از جمله انحرافاتی دانست که کار روشنگری درباره سرکوب‌ها در داخل ایران را برای زنان فعال در دیاسپورا دشوارتر کرده است. 

شهرە قنبری، هنرمند نقاش و زندانی سیاسی سابق نیز در سخنانش بە مبارزات و مقاومت زنان در زندان‌های جمهوری اسلامی از دهه‌ی شصت تاکنون پرداخت. او گفت زنان نه فقط به عنوان زندانی سیاسی بلکه به دلیل زن‌بودن مورد تهمت‌ها، تحقیرها و تعرض و خشونت جنسی قرار می‌گیرند. بسیاری از زنان زندانی پس از مقاومت در برابر امضای توبه‌نامه یا مصاحبه‌ی تلویزیونی برای محکوم‌کردن جریان یا حزب سیاسی‌شان، از طرف قاضی و بازجوها به «فساد جنسی و اخلاقی» متهم می‌شدند. قنبری به‌ویژه به شرایط غیرانسانی زندان برای زنان باردار، جدا کردن نوزادان از مادرانشان و سواستفاده از کودکان برای اعتراف‌گیری از مادران اشاره کرد.

سخنران سوم هایدە درآگاهی، فعال سیاسی و فمینیست بود که روایت خود را از برگزاری مراسم هشت مارس در سال ١٣۵٧، حملە‌ی گروه‌های حزب‌اللهی و چماق‌بەدست بە تجمعات زنان در آن مقطع بازگو کرد. او حمایت‌نکردن از اعتراضات زنان در آن مقطع را ناشی از نبود آگاهی و حساسیت فمینیستی حتی در درون جنبش چپ دانست. درآگاهی به خروج گروه کثیری از زنان تحصیل‌کرده و دارای آگاهی سیاسی اشاره کرد که جنبش زنان خارج از کشور را شکل دادند. این گروه طی سال‌ها از یک سو را از طریق نهادهایی چون «بنیاد پژوهش‌های زنان ایران» (تأسیس‌شده در سال ۱۹۹۲) ایده‌های فمینیستی را با فعالان داخل در میان گذاشتند و از سوی دیگر صدای جنبش زنان را به گوش فمینیست‌های کشورهای مقصد خود رساندند. به گفته‌ی درآگاهی، سمینارهای بنیاد پژوهش‌ها نه فقط آگاهی‌رسان بلکه در مواردی چون پرداختن به مسئله‌ی همجنسگرایی یا تجاوز در چارچوب خانواده، تابوشکن نیز بوده‌اند.

Ad placeholder

فریبا بلوچ، دیگر سخنران پنل اول، به رنج مشترک بلوچ‌های ساکن در جغرافیای سیاسی جمهوری‌های اسلامی پاکستان و ایران پرداخت کە با تأسیس این دولت-ملت‌ها و تقسیم بلوچستان آغاز شدە است. او ضمن حمایت از جنبش خلق بلوچ در پاکستان علیه خشونت و ناپدیدسازی‌های قهری، از دکتر مهرنگ بلوچ و سایر زنان جوانی یاد کرد که پیشاهنگ و رهبران این اعتراضات در بلوچستان شرقی هستند. همزمان با قتل حکومتی ژینا امینی در تهران، تجاوز یک سرهنگ نیروی انتظامی به دختری پانزده ساله به نام ماهو بلوچ و شجاعت او در روایت این جنایت باعث اوج‌گیری قیامی شد که کلیشەها در مورد زنان بلوچ را به چالش کشید. فریبا بلوچ در ادامه بە نقش و حضور تاریخی زنان بلوچ پرداخت و مسئله‌ی این زنان را نه غیبت آنها از میدان مبارزه بلکه در نامرئی‌کردن حضورشان از سوی نگاه‌های مرکزگرا دانست.

شهرزاد ارشدی، فعال فمینیست، سوسیالیست و عکاس، بە عنوان آخرین سخنران در پنل اول کنفرانس، دربارە‌ی روایت‌هایی کە در جریان سفرهای خود بە کوهستان‌های کوردستان، در مورد زنان مبارز کورد گردآوری کردە، صحبت کرد و با نمایش عکس‌هایی از زنان گریلا داستان آنان را برای حاضران بازگو کرد. 

پنل دوم با نام «تحلیل جامعە‌شناختی خیزش «ژن، ژیان، ئازادی» کە راه را بر انقلاب زنان هموار کرد» و با سخنرانی سمیە رستم‌پور، رها ثابت سروستانی، سوزان کریمی، ندا هوشنگ و سارا افراسیابی برگزار شد. 

نخستین سخنران، سارا افراسیابی درباره‌ی اهمیت به‌کارگرفتن رویکرد فمینیسم اینترسکشنال (تقاطعی) در بازشناسایی رنج زنان در تقاطع مردسالاری و ستم ملّی در ایران صحبت کرد. او با اشاره به تجربه‌ی زیسته‌ی خود به مسئله‌ی آزارهای آنلاین پرداخت، امری که تا پیش از آن‌که خود را به عنوان «زن کورد» در شبکه‌های اجتماعی هویت‌یابی کند، به این شدت تجربه نکرده بود. او با یادآوری این رویکرد که زنان باید تا به پیروزی رسیدن انقلاب و تحقق سایر آرمان‌ها برای رسیدن به حقوق خود صبر کنند، پرسید آیا این‌بار هم زنان تحت ستم ملّی که در پایین‌ترین سلسله‌مراتب امتیازها هستند و پیشروان انقلاب ژن، ژیان، ئازادی بودند باید برای مطالبه‌ی آزادی خود منتظر بمانند؟

رها ثابت سروستانی، دکترای مطالعات زنان، محقق و مدرس مرکز مطالعات پیشرفتە دانشگاه تورکوی فنلاند به عنوان دومین سخنران نتایج اولیه‌ی پژوهشی درباره‌ی عاملیت زنان در جنبش زن، زندگی، آزادی را ارائه کرد. او گفت طی دهه‌های گذشته، زنان در عرصه‌های مختلف عاملیت دادخواهانه، شناختی و عملی خود را در کمپین‌ها (از جمله «کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین») و فعالیت‌های گوناگون دیگر (برای نمونه دانشگاه زیرزمینی بهاییان) به نمایش گذاشته‌اند، عاملیتی که پشتوانه نقش آنان در جنبش انقلابی اخیر بوده است. 

Ad placeholder

سومین سخنرانی را سمیه رستم‌پور، جامعه شناس و مدرس دانشگاه در پاریس با عنوان «شکست یا افول قیام ژینا» ارائه کرد. این ارائه به بازبینی انتقادی خیزش انقلابی ژینا به ویژه از زاویه‌ی به‌حاشیه‌رفتگان و از دریچه‌ی سیاست فمینیستی رهایی‌بخش اختصاص داشت. رستم‌پور در این ارائه گفت:

قیام ژینا نشان داد که معترضین در حاشیه نه «کنشگران حادث» که در دنباله‌روی از مرکز به اعتراض برمی‌خیزند (نگاهی که تا ۲۰۱۷ غالب بوده) بلکه «کنشگرانی تاریخی» هستند که به خیابان می‌آیند چون مطالبات مشخصی دارند و نسبت به آنها آگاه‌اند.

خیزش انقلابی ژینا به یُمن تقاطع زمانمندی‌های تاریخی ناهمگون حاشیه و مرکز و وحدت‌یافتن آنها در یک برهه‌ی تاریخی مشخص در یک گستره‌ی مکانی وسیع توانست پایه‌های حکومت اسلامی را به لرزه درآورد. رستم‌پور توجه به چندمرکزی‌بودن جنبش زنان، درک ناهمزمانی‌های تاریخی حاشیه و مرکز، روش‌شناسی ماتریالیستی در حاشیه و رویکرد ضداستعماری در مرکز را برای دست‌یافتن به افق گسترده‌ی همبستگی فمینیستی ضروری دانست. 

آخرین سخنران این پنل سوزان کریمی، نویسنده، فعال فمینیست و عضو شبکه فمینیست‌ها برای ژینا بود که سخنرانی خود را با عنوان «مرگ‌پذیری و زندگی‌خواهی: تکوین و انهدام ساختار سیاسی جمهوری اسلامی» ارائه کرد. او با شرح کارکرد مرگ برای رژیم ایران، این رژیم را دستگاهی دانست که مرگ تولید می‌کند و از مرگ تغذیه می‌کند. او با ارجاع به  نظریه‌پرداز سیاسی کامرونی، جوزف آشیل مبِمبه گفت که روابط دشمنی و اعلام وضعیت اضطراری دو شرط ضروری برای مرگ‌پذیر کردن بعضی بدن‌ها در جوامع مدرن هستند. جمهوری اسلامی مردسالاری و مذهب شیعه به عنوان دین رسمی را به نحو ویژه‌ای در هم بافته است که از طریق آن، قلمرو ملّی را تضمین می‌کند. در این میان، بدن اقلیت‌های تحت ستم مذهبی و ملّی مرگ‌پذیرترین جان‌ها برای حفظ بقای این سیستم‌اند. به علاوه، مسئله‌ی ناموس و به دنبال آن حجابِ زنِ ایرانی مسئله‌ای است که هر لحظه حکمرانی فرمانروا را یادآوری و مانند داغ ننگی بر تن زنان، ستاندن جان آنها را بدون عقوبت اعلام می‌کند.

جلسه در روز اول با پرسش و پاسخ و مشارکت حاضران به پایان رسید. 

Ad placeholder

روز دوم کنفرانس با پنل سوم با عنوان «تأثیر دینامیک‌های درونی و بیرونی بر انقلاب: مشکلات پیش روی تداوم قیام‌ها و انقلاب زنان و جوامع» آغاز شد. 

در نخستین ارائه‌ی این پنل با عنوان «نسبت یک انقلاب اکولوژیک با جنبش زن زندگی آزادی یا یک انقلاب زنانه»، ندا هوشنگ، اکوفمینیست و اگرو-اکولوژیست ضمن اشاره به اثرات مضاعف بحران‌های زیست‌محیطی بر زنان و گروه‌های به حاشیه رانده‌شده، گفت که زنان در خط مقدم مبارزه با این بحران‌ها هستند و به این واسطه، برساختن یک آلترناتیو رادیکال اکولوژیک در بطن مبارزات فمینیستی ضروری است. او در ادامه، اکوسوسیالیسم و اکوفمینیسم را دو ایده‌ای برشمرد که امکان تخیل نظمی نو بر پایه‌ی اکولوژی و فمینیسم را فراهم می‌کنند. او از نمونه‌های نامه‌ی جمعی از زنان زندانی سیاسی برای دعوت مردم به پیوستن به جنبش اقلیمی در جهان (فروردین ۱۴۰۲) و مشارکت زنان سالخورده در خاموش‌کردن آتش جنگل در کوردستان به عنوان لحظاتی از تقاطع مبارزه زنان و تلاش برای حفظ محیط زیست نام برد. 

https://www.radiozamaneh.com/759143/

بلقیس روشن، نماینده مجلس‌های ولایتی، سنا و پارلمان افغانستان، دانش‌آموخته‌ی حقوق و تاریخ، سخنران دوم بود که به مبارزات زنان افغانستان در ۴۵ سال گذشته پرداخت. روشن گفت نیمی از جمعیت افغانستان که زنان هستند در زندان طالبان زندگی می‌کنند. افغانستان در پنج دوره به نام کمونیسم، اسلام و غرب فاشیسم را تجربه کرده است. به گفته‌ی او، هر حکومتی که بر سر کار آمده، با اعلام عفو عمومی، جنایتکاران و جنگ‌سالاران را آزاد کرده و جلوی روشن‌شدن حقیقت و اجرای عدالت را سد کرده است. پارلمان فاسد و دولت دست‌نشانده‌ی پیشین افغانستان، با امضای قرارداد امنیتی به آمریکاییان داخل این کشور مصونیت داد، به طوری‌که آنان برای هر جرمی که مرتکب می‌شوند تنها در آمریکا و بر اساس قوانین این کشور مجازات شوند.

روژین مکریان، دانشجوی دکترای علوم سیاسی، در سخنانش گفت پرداختن به مسئله‌ی ملّی امری ضروری است. در واقع، گفت‌وگو پیرامون مسئله‌ی ملّی و ایجاد راه‌حل قابل اجرا برای آن، عوامل تعیین‌کننده در ترسیم افقی صلح‌آمیز، روشن و دموکراتیک برای آینده ایران است؛ از این لحاظ كه‌ پرسش مربوط به گفتمان ملّی شامل تعامل پیچیده‌ای از پویایی‌های درونی و بیرونی در جنبش انقلابی «ژن، ژیان، آزادی» است که هم به عنوان نیروهای محرک و هم نیروی بازدارنده در این جنبش انقلابی عمل می‌کند. این به عنوان یک نیروی محرک عمل می‌کند به این معنا که تلاش برای تعیین سرنوشت یکی از عوامل متعارفی است که منجر به ظهور این جنبش شد. به‌ عبارتی دیگر، ستم و سلطه‌ی ملّی بخش جدایی‌ناپذیر مبارزه‌ای است که جامعه‌ی به حاشیه رانده‌شده با آن مواجه است. توافق گسترده‌ای وجود دارد که جنبش اخیر عمدتاً از سوی جوامع پیرامون، به ویژه زنان از جوامعِ به حاشیه رانده‌‌شده‌ رهبری شده است؛ از سوی جوامعی که روابط قدرت سه‌گانه‌ی سرمایه‌داری، پدرسالاری و دولت-ملت را به چالش می‌کشند. به بیانی دیگر، مبارزه با سلطه، استعمار و استثمار در این جوامع موازی است. شبکه‌ی پیچیده‌ی ستم چندوجهیِ حاکم در ایران به گونه‌ای درهم‌تنیده وعمیقاً به‌هم‌پیوسته است كه‌ بحث در مورد یک جنبه‌ی ناگزیر توجه به جنبه‌های دیگر را ضروری می‌کند. او با بهره‌گیری از نظرات اوجالان، بازتعریف ملت به صورت «ملت دموکراتیک» را پیشنهاد کرد که هم‌زیستی در عین تنوع را ممکن می‌کند. 

سارا کرمانیان، دانشجوی دکترای روابط بین‌الملل در سخنانش به این سوال پرداخت که «وقتی می‌گوییم آینده ایران و خاورمیانه در گرو انقلاب زنان است از چه سخن می‌گوییم؟» او ژئوپلیتیک را یکی از حوزه‌هایی دانست که در پیوند با آن مسئله‌ی ستم جنسی-جنسیتی از قالب مسئله‌ی زنان و اقلیت‌های جنسی-جنسیتی فراروی کرده و به عنوان پارادایم محوری روابط قدرت درمی‌آیند. ژئوپولیتیک به عنوان مجموعه سیاست‌هایی که نظم فضا را به خدمت شکل خاصی از دیگری‌سازی و روابط قدرت میان خود و دیگری – چه در داخل و چه در خارج – در می‌آورد، از بسیاری جوانب با مسئله‌ی جنسیت پیوند خورده است. این پیوند در اغلب چارچوب‌های تحلیلی به گونه‌ای تفسیر می‌شود که درهم‌تنیدگی تاریخی دولت‌محوری، استعمار و پدرسالاری را به خوانش‌های مقطعی و مبتنی بر دو قطبی غرب-شرق تقلیل می‌دهد. اما هم روش‌شناسی تاریخی سنت اکولوژی اجتماعی و تئوری کنفدرالیسم دموکراتیک و هم فرآیند تاریخی که منجر به شروع جنبش انقلابی زن، زندگی آزادی از روژهه‌لات شدند به محوریت مسئله جنسیت در پراکسیس‌های ژئوپولیتیکی دولت‌ها در طول تاریخ اشاره دارند. آغاز شکل‌گیری دولت-ملت در ایران – و سایر دولت های منطقه – نه بر تحولی اجتماعی و اقتصادی، بلکه بیش و پیش از هر چیز بر تحولی ژئوپولیتیک استوار بوده است. تحول سیاست‌های ژئوپولیتیکی در گذار از حکومت پهلوی به جمهوری اسلامی به بازتعریف سیاست‌های جنسیتی منجر شده‌اند اما این سیاست‌ها همواره در جهت مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های استعمار داخلی و جنگ‌افروزی منطقه‌ای قرار داشته‌اند. این وضعیت زمینه‌ساز پذیرش شعار انقلابی زن، زندگی آزادی را نخست در روژهه‌لات و سپس در ایران فراهم کرده‌اند. تخیل ژئوپولیتیک مستتر در این شعار معطوف به بازتعریف رابطه جنسیت و ژئوپولیتیک به گونه‌ای است که آن را از دلالت‌های استعماری و دولت‌محورش بگسلد.

روژین مکریان گفت‌وگو با هدف رسیدن به راه‌حلی قابل‌اجرا برای مسئله‌ی ملّی را از عوامل تعیین‌کننده در ترسیم افقی صلح‌آمیز و دموکراتیک برای آینده‌ی ایران خواند. روزا ثابت با اشاره به نژادپرستی سیستماتیک علیه مردم عرب در ایران، اتحاد برای تغییر را بدون پشت پا زدن به امتیازات ناشی از مرکزگرایی بی‌معنا خواند. به گفته‌ی فریبا برهان‌زهی، برای برون‌رفت از بحران فعلی ایران، پذیرفتن تکثری که تاریخاً وجود داشته ضروری است.

آخرین ارائه‌ی این پنل را مدیس توکلی، دکترای روانشناسی بالینی، نویسندە، نقاش و استاد سابق دانشگاه، ارائه کرد که بر فعالیت ایرانیان خارج از کشور در مخاطب قراردادن جامعه‌ی مدنی و سیاستمداران کشورهای غربی تمرکز داشت. او گفت به رغم شرایط دهشتناک داخل ایران، تصویری که برخی از گزارش‌ها درباره شرایط ایران ارائه می‌دهند ابتر است و به «ابتذال شر» می‌انجامد. چنان که طی این یک سال و نیم دیده‌ایم بعضی جریان‌ها یک زندانی را انتخاب می‌کنند و درباره‌ی او اطلاع‌رسانی کامل انجام می‌کنند، و در مقابل زندانیانی هم هستند که کاملاً نامرئی می‌شوند. او تنظیم‌کردن آگاهی‌رسانی بر اساس توان، تمایل و ظرفیت روانی مخاطب را راهی برای ساختن سرمایه‌ی اجتماعی برای جریان‌های خارج از ایران در میان مخاطبان غیرایرانی دانست. 

پیش از شروع پنل چهارم با عنوان راه‌های حفظ انقلاب «ژن، ژیان، ئازادی» و آرمان‌های انقلاب، یکی از اعضای کژار پیام همراهی نیروی دفاع زنان (ه.پ.ژ) را قرائت کرد. در ادامه نیز چهار سخنران بحث‌های خود را ارائه کردند. 

اولین سخنران، روزا ثابت، روزنامەنگار و عضو «سازمان دفاع از حقوق بشر الاحواز»، به تبعیض و نژادپرستی سیستماتیک علیه مردم عرب در ایران پرداخت و گفت اتحاد برای تغییر نظم موجود بدون به رسمیت شناختن ستم‌های سیستماتیک، امتیازات ناشی از فارس‌بودن یا مرکزگرا بودن و پشت پا زدن به این امتیازات بی‌معنا خواهد بود. به باور او، وضعیت مردم عرب با سایر ملت‌ها از این جهت متفاوت است که این مردم در سرزمین بومی خودشان علاوه بر رژیم سیاسی، از طرف ساکنان غیرعرب که برای کار در صنایع به آنجا مهاجرت کرده‌اند نیز آشکارا هدف نژادپرستی و توهین قرار می‌گیرند. یکی از سازوکارهای تثبیت نژادپرستی عبارت است از ذاتی‌پنداریِ آنچه «عقب‌ماندگی» مردم عرب پنداشته می‌شود و انسان‌زدایی از آنان که با سال‌ها پروپاگاندا به باور عمومی تبدیل شده و هزینه‌ی سرکوب فعالان این سرزمین را با اتهاماتی چون «داعشی» و «وهابی» پایین آورده است. او آلترناتیو رژیم ایران را برخاسته از همان جمعیت‌هایی دانست که بیشترین سرکوب و ستم را متحمل می‌شوند: زنان تحت ستم ملّی، اقشار فرودست، جمعیت‌هایی که به طور سیستماتیک فقیرسازی می‌شوند و منابع طبیعی‌شان به سرقت می‌رود. ثابت در ادامه به انتفاضه(قیام)هایی که در احواز رخ داده، از جمله در انتفاضه پس از توهین روزنامه‌ی اطلاعات به مردم عرب در سال ۱۳۶۲، پرداخت و به نقش و مشارکت زنان در این اعتراض‌ها اشاره کرد. او تأکید کرد تا زمانی که ادبیاتی از قبیل اتهام تجزیه‌طلبی به ملت‌های تحت ستم در میان بخش زیادی از اپوزیسیون و مردم به کار گرفته می‌شود ماهیت این گفتارها هم فاشیستی است و سد راه همبستگی هستند.

Ad placeholder

فریبا برهان‌زهی، لیسانس ادبیات فارسی، داروساز و فعال حقوق بشر، در ارائه‌ی خود گفت که اکنون در آن‌سوی خط مرزی‌ جعلی‌ای که انگلیس با آن بلوچستان را به دو پاره تقسیم کرد، دکتر مهرنگ بلوچ، «ژینای بلوچستان شرقی» پرچمدار جنبش انقلابی زنان علیه حکومت نظامی و تمامیت‌خواه پاکستان است. مهرنگ بلوچ راهپیمایی اعتراضی به طول بیش از هزار و پانصد کیلومتر را مدیریت کرد که جمعیت آن گاه به ده‌هزار نفر می‌رسید. همزمان دو رژیم ایران و پاکستان در هماهنگی باهم ولی با دستپاچگی نیروهای سرمچار (معادل پیشمرگه در کوردستان) را بمباران کرده‌اند. به گفته‌ی برهان‌زهی، برای برون‌رفت از بحران در شرایط فعلی ایران و دستیابی به جامعه‌ای دموکراتیک، پذیرفتن تکثری که تاریخاً وجود داشته ضروری است. جنبش ژن، ژیان، ئازادی در این راستا تحت رهبری جمعی و سازمان‌یافته‌ی مورد اعتماد مردم می‌تواند ادامه یابد که در آن زنان فعال سیاسی باید در قبول جایگاه بالا در تشکلات سیاسی اپوزیسیون داخل و خارج ایران گام بردارند. ساختار فعلی به باور او باید غیرمتمرکز، تکثرگرا و سکولار باشد و در آن مردم در نهادهای محلی و منطقه‌ای در تعیین سرنوشت خود مشارکت داشته باشند. 

الهە صدر، فعال جنبش زنان و مشاور امور پناهندگان زن در آلمان و عضو پلاتفرم فراملیتی زنان به روند تحول فعالیت خود از سال ۱۳۶۰ تاکنون اشاره کرد و گفت:

در یک سال همکاری با حزبی چپ‌گرا متوجه بی‌توجهی و ناآگاهی آنان از مسئله‌ی جنسیت شدم و به فعالیت فمینیستی روی آوردم و درباره‌ی مسئله‌ی کوئیر آموختم. بعد از آن، از طریق کار با فمینیست‌های سیاه، با نژادپرستی و استعمار آشنا شدم و حالا می‌توانم بگویم من یک کوئیرفمینیست چپ ضد نژادپرستی و ضد استعمار هستم.

به گفته‌ی صدر، جنبش ژینا، در امتداد آبان ۹۸ و دادخواهی مادران جانباختگان آن اعتراضات، فضایی آفرید که در آن اعتراض‌ها به ستم طبقاتی، ستم جنسی/جنسیتی و ستم ملّی به هم گره خوردند. در این انقلاب، زنانِ ملت‌های تحت ستم نه تنها حکومت استبدادی بلکه مردسالاری درون ملت و احزاب خود و همچنین گفتمان‌های فمینیستی مرکزگرا را به چالش کشیدند و به این معنا انقلابی ذهنیتی را آغاز کرده‌اند. این جنبش در داخل با سرکوب شدید مواجه است، و در خارج از ایران نیز از یک سو با راست افراطی‌ای که با انکار ملت‌های غیرفارس در پی بازتولید تک‌صدایی است روبروست و از سوی دیگر با چپی که همچنان حل مسئله‌ی زن را به پس از استقرار حکومتی کارگری موکول می‌کند. به علاوه، کشورهای غربی هم با دیپورت ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها و به رسمیت شناختن رژیم ایران و طالبان به جنبش ژن، ژیان، ئازادی خیانت کردند. به گفته صدر، این جنبش توانست این آگاهی را به میان همگان بیاورد که بدون تشکیل جبهه‌ای فراملّی و مبارزه علیه هر نوع تبعیض رهایی از دیکتاتوری، مردسالاری، دگرجنسگرا همجاری، استثمار و تخریب محیط زیست ممکن نیست. 

مریم فتحی، عضو مدیریت کژار در اروپا که فعالیت خود را از نوجوانی با جامعه زنان آزاد شرق کوردستان آغاز کرده و آن را در باسک با جنبش حمایت از آزادی‌خواهی کردستان پی گرفته است، آخرین سخنران این کنفرانس بود که بر آلترناتیوی زنانه در برابر سیستم شکست‌خورده و بحران‌زده‌ی موجود تاکید کرد. او با تکیه بر آموزه‌های ژنولوژی و ملهم از نظریات عبدالله اوجالان گفت:

یک انقلاب لازم است بر ضد سیستم مرد-پدرسالاری باشد، از محیط زیست حفاظت کند و دارای قدرت خودمدیریتی باشد تا بتوان آن را انقلاب نامید.

فتحی به اقتدارگرایی به عنوان آفت جریان‌های انقلابی اشاره کرد و مبارزه با ذهنیت قدرت‌گرا را برای زندگی آزاد و دموکراسی حیاتی خواند. قدرت‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ایدئولوژیک، ملی و جهانی جوانبی از قدرت‌اند که مستقیم یا غیرمستقیم بر زندگی ما اثر می‌گذارند. در مقابلِ وضع موجود دو راه وجود دارد؛ یا مدیریت ذاتی که در آن اکوسیستم طبیعی و جامعه توان خودمدیریتی دارد، یا مدیریت بیگانه با جوامع و تاریخ ما چنان که ناکارآمدی مدل دولت-ملت اروپایی در سرزمین‌های ما نشان داد. اتوریته‌ی اجتماعی ضرورتی است که می‌تواند از طریق قرارداد اجتماعی، تعاونی‌ها، کمون‌ها و پارلمان‌ها محقق شود. او در ادامه پرسید:

چگونه دولت‌گرایی راه‌حلی برای بحران محیط زیست دارد وقتی سران دولت‌ها با هواپیماهای شخصی به نشست‌های مربوط به حفظ اکوسیستم جهان می‌روند؟ چنان که ارتش‌های سلسله‌مراتبی هم کاری جز حفظ منافع قدرت‌های مستقر ندارند، در مقابل سیستم دفاع ذاتی و کنترل اجتماعی از طریق اقناع و قراردادهای اجتماعی می‌تواند هم‌زیستی دموکراتیک را تضمین کند.

فتحی ارائه‌ی خود را با تفسیر فلسفه‌ی ژن، ژیان‌، ئازادی بر مبنای گفتمان اصلی‌اش و دعوت زنان به همیاری بر مبنای پارادیمی دموکراتیک پایان داد:

با ژن علیه تمام بردگی‌ها قیام کنیم، با ژیان (زندگی) در مقابل هر مرگی بایستیم، و با ئازادی علیه سکسیسم نهادینه‌شده در جامعه مبارزه کنیم!

نکته‌ی بسیار قابل توجه این کنفرانس علاوه بر حضور زنان با پس‌زمینه‌های مختلف ملی، اتنیکی، گرایش‌های سیاسی و مذهبی گرد هم آمدن نسل‌های مختلف فعالان، دانشگاهیان و سایر زنان آزادی‌خواه بود. ارائه‌های زنان جوان همان‌قدر مورد توجه قرار می‌گرفت و با دقت و کنجکاوی دنبال می‌شد که به اشتراک گذاردن تجارب زنان باتجربه‌تر.

کنفرانس به صورت همزمان به زبان‌های کوردی (کرمانجی و سورانی) و انگلیسی ترجمه می‌شد.

Ad placeholder