مهدی شیرزاد مقدم
مهدی شیرزاد مقدم دانشآموخته دانشگاه صنعتی امیرکبیر در رشته هوا فضا، فیلمنامهنویسی را با علیرضا بذرافشان در سریال راه بیپایان شروع کرد. فیلمنامههای سریالهای «عملیات ۱۲۵ فصل ۱ و فصل ۲» «پردهنشین خسوف» (مجموعه نمایش خانگی)، «گسل» و «نوبت لیلی» و همینطور فیلمهای سینمایی «پنهان» و «مزارشریف» (بازنویسی) و «در سکوت» از آثار متعدد اوست.
شیرزاد مقدم برندهی جایزهی بهترین فیلمنامهی تلویزیونی از جشنواره فیلم شهر برای «حبیب» است.
مهدی شیرزاد در فروردین ۱۴۰۲ از کشور خارج شد و در سالگرد تولد سارینا اسماعیلزاده در اینستاگرام خود نوشت:
«کمتر واقعهای در این ۴۴ سال به اندازهی قتل این بچه روی من تاثیر گذاشت. نمیدانم چقدر و چند بار ویدئوهایش را دیدم و بعد از چندین سال گریه کردم… و دردناکتر از همه این که کم و بیش همسال پسر خودم بود. صراحت و روشنی لحظاتی که از خودش به جا گذاشت، تمام دروغهای پس از قتلش را خنثی و بیحاصل کرد و اگر مهسا-ژینا رمزی شد، سارینا یک راهنما شد که به ما بگوید آنها چه میخواهند. سارینا برای من واقعا یک راهنما بود. برای من یک لحظهی قطعی را ساخت که آیا این کار و زندگی من به این همه حقارتش میارزد یا نه؟»
منبع: ویکیپدیا
وزیر ارشاد اسلامی ادعا کرده است که ایران در دولت رئیسی «یکی از پررونقترین دورههای سینما» را میگذراند. محمد مهدی اسماعیلی اغراق را به آن حد رسانده که از «رکورد جاودانه» در استقبال مردم از فیلمهای اکران شده سخن گفته است. در همان حال رئیس سازمان سینمایی در آستانه برگزاری جشنواره فیلم فجر درخواست کرده است که «سینماگرانِ کنج عزلت» گزیده به صحنه برگردند. محمد خزاعی، دوم بهمن در سخنانی در جریان افتتاحیه «پردیس سینمایی زیما مال» در تهران گفت:
همین جا، از سینماگران خوبی که کنج عزلت گزیدهاند دعوت میکنیم باتوجه به فضای رونق و همدلی که در جامعه شکل گرفته برای تولید اثر وارد عرصه شوند تا شاهد محصولات آنها باشیم و مردم از این آثار بهرهمند شوند. البته علت عدم حضور برخی از سینماگران حوزه اجتماعی شرایط عمومی کشور در سال گذشته بوده که امروز این شرایط تغییر کرده است و میتوان این نوید را بدهیم که سال اینده شاهد آثار درخشانی بر پرده سینما باشیم.
این سخنان متناقض را چگونه میتوان توضیح داد؟ با مهدی شیرزاد مقدم، فیلمنامهنویس گفتوگو کردهایم:
شیرزاد مقدم در این مصاحبه یادآوری میکند که جشنواره فیلم فجر قبل از قیام ژینا هم اهمیت خود را از دست داده و به یک «دورهمی برای تجدید دیدار» فروکاسته بود:
این آخریها بخش بینالملل آبرویی جمع کرده بود که آن هم به مذاق برادران گام دوم خوش نیامد و درش را تخته کردند. در واقع جنبش ژینا یک تیر خلاص بود به پیکری بیمار که به زور و به احترام خاطرات خوب قدیمی سرپا بود و چیزی که شاید در یک روند ده ساله پیش میآمد را یکباره انجام داد و آن هم گرفتن اندک آبروی باقیماندهی ویترین سابق سینمای ایران بود. الان هم که دیگر رسماً نمیشود اسم جشنوارهی فیلم فجر روی آن گذاشت و همان جشنوارهی مقاومت صدایش کنند به نظر بهتر میرسد.
چهل و دومین جشنواره فیلم فجر در عمل محل رقابت بین فیلمهاییست که ارگانهای حکومتی تهیه و تولید کردهاند. از ۲۲ فیلم حاضر در جشنواره ۱۹ فیلم از محصولات بنیاد فارابی، سازمان سینمایی سوره و سازمان هنری رسانهای اوج وابسته به سپاه پاسداران است. شیرزاد مقدم میگوید:
تا همین آخری تلاش میشد حداقل عنوان «ویترین سینمای ایران» برای جشنواره فیلم فجر حفظ شود و حتی فیلمسازهایی که عموماً مشهور بودند به ساختن فیلمهای بفروش، سعی میکردند در جشنواره باشند اما امسال برخی از همان بفروشسازهای همیشه حاضر هم فیلمشان را کنار گذاشتهاند برای اکران.
باید گفت بر سر همان سه فیلم باقی مانده هم که بخش خصوصی تهیه کرده اختلاف وجود دارد. خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) ۲۹ دی گزارش داده بود که ۱۲ روز قبل از برگزاری جشنواره به دلیل اختلاف بر سر یک فیلم هنوز محل جشنواره مشخص نشده:
در این دوره قرار بود مرکز همایشهای برج میلاد تهران به عنوان مکان برگزاری جشنواره معرفی شود و رایزنیهای جدی در این زمینه با شهرداری تهران شده بود. اما آنطور که شنیده میشود، اختلافات مربوط به راه ندادن یک فیلم به بخش مسابقه سودای سیمرغ، باعث شده است که تفاهم درباره برج میلاد فعلا در کشاکش این اختلاف بماند؛ آن هم ۱۲ روز مانده تا برگزاری جشنواره فجر!
سال گذشته، برای نخستین بار بدنه سینمای ایران این جشنواره حکومتی را تحت تأثیر قیلم ژینا تحریم کرده بود. شیرزاد مقدم میگوید:
جشنوارهی پارسال همهجوره یک شکست بود. از شرکت نکردن عوامل پشت دوربین و بازیگران در جشنواره و بیمیلی فیلمهای قابل توجه به شرکت در جشنواره بگیر، تا عدم استقبال مردم و افتضاح فیلمهای بینالملل که ناچار بودند دو ساعت قبل از اکران اسمش را اعلام کنند تا مبادا فیلمسازش زودتر باخبر شود و فیلمش را از جشنواره بیرون بکشد. آن طور که من خبر موثق دارم، در نهایت مسئولین ناچار شدند با بلیتهای ارگانی و آوردن تماشاچی خودی، سالنها را پر کنند. پس مسئولین سینمایی به همان نتیجهای رسیدند که سایر مسئولین گام دومی زودتر رسیدهبودند. اگر قرار است پول تولید و خرج برگزاری را خودمان بدهیم و تماشاچی را هم خودمان بیاوریم، چرا فیلمش مال مخاطبی غیر از همینها باشد؟
دولت از ماهها قبل برای آنکه نشان بدهد عده زیادی از سینماگران متقاضی شرکت در جشنواره فیلم فجرند، ترفند تازهای به کار بسته است:
خبر موثق دارم که اکران در شش ماههی اول سال (یعنی عید و تابستان) منوط شده به پر کردن فرم جشنواره و باز هم خبر دارم، فیلمی پس از دو سال رفع توقیف شده، به شرطی که فرم جشنواره را پر کند.
در همان حال وزیر ارشاد اسلامی ۲۰ دی در پایان جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران گفته بود:
اتفاق مهم رویش نسل جدید و جوان در عرصه سینماست، ما ۱۰ کارگردان و تهیهکننده کار اولی در جشنواره فیلم فجر داریم.
شیرزاد مقدم در مصاحبه با زمانه درباره حضور چهرههای تازه مورد ادعای وزیر ارشاد اسلامی در جشنواره فیلم فجر میگوید:
برداشت من این است که از سویی با اجبار فیلمسازان به پر کردن فرم و بعد نپذیرفتن فیلمشان هم قرار است به نظر برسد، متقاضی شرکت زیاد است و از سویی دیگر، محتوای جشنواره هم همان باشد که خودیها دوست دارند. این میزان فیلم اولی هم ذیل همین ایده و بعنوان کادرسازی قابل فهم است.
در جریان قیام ژینا بسیاری از هنرمندان شناخته شده سینما از اعتراضات مردمی حمایت کردند:
الناز رکابی، پریناز ایزدیار، ترانه علیدوستی، هدیه تهرانی، نوید محمدزاده، شقایق دهقان، باران کوثری، سیامک انصاری، حامد بهداد، مهران مدیری، هانیه توسلی، مانی حقیقی، افسانه بایگانی، هنگامه قاضیانی و فریبرز عربنیا و کارگردانانی همچون اصغر فرهادی، بهمن قبادی، علی احمدزاده و مسعود کیمیایی و همینطور داریوش مهرجویی که همراه با همسرش به طرز فجیعی به قتل رسید.
بعید به نظر میرسد که حکومت بتواند در روند «خالصسازی» سینمای ایران به سادگی جایگزینی برای این چهرهها بیابد.