[موسیقی]

[گوینده یک] شنونده رادیو زمانه هستید از آمستردام

[مجری] اولین سؤال من این هست خانم کلاهچیان

که چرا قانون جزائی در ایران که از شرع و دین اسلام هم نشأت گرفته

این همه خشونت علیه زنان به کار میگیره

و اصولاً رابطه این قوانین با خشونت علیه زنان در کجاست؟

[مهمان] ببینید همواره دین و شریعت

در جامعه ایران نقش بسزایی داشته

حتی به گذشته های بسیار

دور هم که نگاه میکنیم

زمانی که قانون نویسی به معنای

رایج و امروزی خودش وجود نداشته

آنچه که مورد حکم قرار

میگرفت توسط قاضی شهر

همگی بر پایه دین و شریعت بوده

در جامعه ایران خب به واسطه

ورود دین اسلام به ایران

که خب یک بحث بسیار گسترده

و بسیار در واقع وسیعی هستش

بحث بحث چگونگی اجرای این قوانین

نسبت به افراد در جامعه هست

قانون مجازات هم از این

موضوع جدا نیست در واقع

خب در این حالت هستش که

زمانی شما با یک قانونی مواجه هستید

که ناشی از فقه و شریعته

اجرای اون مجازات هم به

عهده این قانون گذاشته شده

در واقع وقتی نگاه میکنیم به قضیه

این خشونت علیه هم مردان هست هم زنان

اما چرا بحث زنان و خشونت علیه زنان رو

بیشتر به چشم میاریم

و بیشتر در واقع متمایز

میکنه قضیه رو از بحث مردان

آن هم بحث نگاه ایدئولوژیک به قوانین هست

من تأیید یا تکذیب نمیکنم در واقع

رد یا نقض نمیکنم قضیه رو

که بله، چون احکام ما در واقع

قوانین ما برگرفته از شریعت هست

به این ترتیب باید اجرا بشود یا

نباید اجرا بشود، درست است اجرا بشود

یا نادرست است اما

همین قانونی که برگرفته از فقه و شریعته

در جایی که برای مرد با مسامحه

و تساهل به قضیه نگاه میکند

و در واقع چشم پوشی میکند از برخی موارد

برای زن هم میتواند این کار را انجام بدهد

در واقع قانون اگر

نگارش شده، اگر تدوین شده

اگر تصویب شده برای اجرا در جامعه

و برای موارد جرم انگاری شده

و هم برای زنان این جرم در نظر گرفته شده

و هم برای مردان

پس چرا ما نمیبینیم که

برای مردان هم به همان شدت زنان

این قوانین به اجرا دربیاد؟

به خاطر همون نگاه سنتی

و آمیخته با ایدئولوژیک هست

در واقع وقتی جامعه نگاهش

به هر موضوعی آمیخته شده

با مسائل سنتی، عرف درون جامعه و همچنین

مسائل ایدئولوژیک

شما این وجه تمایز رو در اجرای قوانین

نسبت به زنان و مردان میبینید

اگر بخواهیم نگاه واقع

بینانه به قانون داشته باشیم

قانون هم برای مردان در خیلی از زمینه ها

جرم انگاری کرده هم برای زنان

اما وجه تمایز در اجرای قانونه

اجرای قانون هستش که آن

هنگام که مجازات دارد تعیین میشود

برای مردان در حالت

بسیار متمدنانه و امروزی

به قضیه نگاه میشه و خب

در اونجا عرف جامعه و حتی

ایدئولوژیک هم کنار گذاشته میشه

و صرفا به قانون توجه میشه

به مستندات ارائه شده در پرونده

اما هنگامی که زن جرمی رو انجام میده

اونجا هستش که قانون بسیار سختگیرانه

و بسیار… خاص به قضیه نگاه میکنه

عرف جامعه رو در نظر میگیره

سنت شکنی رو در نظر میگیره

و همین باعث میشه که ما

اون قانونی رو که در واقع مساوی نوشته شده

برای زنان خشونت آمیزتر میبینیم

و احساس میکنیم، احساس نیست

در جامعه در واقع داره اتفاق میفته

این رو میبینیم به چشم

و به عینه میبینیم که

مجازاتهایی رو که برای

زنان در نظر گرفته میشه

همواره با خشونت بیشتر

با اشد مجازات با سختگیری بیشتر

اما برای مردان با چشم پوشی بیشتر

با مصالحه و مسامحه بیشتر و در واقع

بر– گویی که اتفاقی نیفتاده

میشود با چشم پوشی موضوع رو حل کرد

این قضیه هستش که نگاه خشونت آمیز قانون

نسبت به زنان رو متمایز میکنه در واقع

اگر قانون به شیوه ای درست

و به شیوه اصولی و

بنیادین خودش به اجرا دربیاد

قطعا نباید هیچ تمایزی بین زن و مرد باشه

اما در عمل و در اجرا ما تفاوتها و تمایزات

بسیار زیادی رو برای اجرای قوانین

نسبت به زنان و مردان شاهد هستیم

[مجری] صدور احکام سنگین مانند اعدام

چقدر میتونه در جامعه ترویج خشونت بکنه؟

و بعضا ما زنانی رو میبینیم که

چون امکان طلاق ندارن و میدونن که

قانون هیچ حمایتی از آنان نمیکنه

دست به قتل همسران خود میزنن

[مهمان] ببینید قوانین در

موضوع حمایت از خانواده

بحث امور حسبی و همچنین طلاق

بسیار نسبت به زنان تبعیض آمیزه

و همین باعث ایجاد خشونت میشه

متأسفانه قوانین ط– مخصوصا در حوزه طلاق

و بحث جدایی زن و شوهر از یکدیگر

در ز– در ایران به گونه ای نگاشته شده

به– به گونه ای تدوین شده

که مردانه هست

فی الواقع میتونیم این

رو به کرات و به صراحت

عنوان کنیم که قوانین مردانه هست

شاید عده ای از– عده

ای بنشینند الان بگن نه

بسیاری از قوانین رو برای زنان نوشته شده

برای زنان هست اما باید ببینیم

در عمل چقدر برای زنان کاربرد داره

که ما متأسفانه شاهد این ماجرا نیستیم

در عمل میبینیم که ممکنه قوانین

برخی از قوانین برای زنان باشه

اما اجرای این قوانین هیچگاه برای زنان

نه مفید به حالشون بوده و

نه اصلا در عمل اجرایی شده

بحث کوچک حتی همون بحث مربوط به طلاق رو

به صورت یک گزینه حساب بکنیم

به راحتی آقایون در ایران

یعنی مردان در ایران به راحتی پروسه طلاق رو

و تشکیل پرونده اش رو پی میگیرن

و مطمئن به نتیجه هستن یعنی

آقایی اگر در ایران

پرونده طلاق رو شروع بکنه

مطمئن هستش که نتیجه طلاق رو خواهد گرفت

و پرونده رو هم اجرایی خواهد کرد

یعنی در واقع حکم طلاق

رو اجرایی خواهد کرد اما

زنان در ایران اینطوری

نیستن زنان… وارد پروسه طلاق

ترجیح میدن نشند

مگر آنکه اینقدر مستندات و مدارکشون

کافی و در واقع حائز اهمیت باشه برای قاضی

خیلی از موارد رو ما دیدیم

پرونده هایی رو که متأسفانه تمام

حتی مستندات به طور

کامل در پرونده بوده، اما

قاضی حکم به طلاق نداده

و وقتی حکم به طلاق نمیده، قطعا زن هم

مجبور هست به زندگی زناشویی خودش بازگرده

در واقع زن برای گرفتن

حکم طلاق از دادگاه خانواده

نیازمند به اثبات این ماجرا در دادگاه داره

به گونه ای که باید یا

اعتیاد مرد رو ثابت کنه

یعنی چندین مرتبه مرد

به کمپ ترک اعتیاد رفته

اما مجدد اعتیاد داره یا اینکه

زن مورد ضرب و شتم جسمانی حتی

اینکه ز– مرد پرونده روانپزشکی

یا روان درمانی داره برای

پروسه مسائل روحی و روانی خودش هم

باز ملاک عمل برای

دادگاه خانواده قرار نمیگیره

یعنی زن باید ضرب و شتم

چندین مورد ضرب و شتم باشه

زن به پلیس زنگ بزنه

گزارش پلیس رو داشته باشه

باز هم ممکنه منتج به نتیجه طلاق نشود

یا اینکه مرد حکم زندان رو داشته باشه

میبینیم که خب زن با یک حالت

کاملا نامطمئن وارد قضیه و

پروسه طلاق میشه خب وقتی این اتفاق میفته

و زن میره برای طلاق

و این پروسه منتج به نتیجه نمیشه

و مجبوره به زندگی

زناشویی برگرده پر از خشمه

یا بعضی اوقات ما مت– ما شاهد هستیم که

به دلیل همین پروسه طولانی و همچنین پروسه

پرمشقتی که زنان دچارش میشن و خب

واردش مجبور بشن که آیا به حکم برسن یا نه

اصلا ورود نمیکنن به قضیه و

این خشمهای فروخورده ای که

در طی این سالهای زندگی مشترک

برای اون زنان اتفاق میفته

به صورت یک آتش فشان

یک جایی از زندگی فوران میکنه

و به صورت خشم خودش رو نشون میده متأسفانه

که عاقبت و نتیجه های

ناگواری رو ما شاهد هستیم

که یکی از این بحثها همین بحث همسرکشی هست

متأسفانه همون خشمهای

فروخورده ای که اگر یک

مشاور روانشناسی یا حالا

یک روانپزشک یا روان درمان– درمانگر

به پروسه زندگی مشترک این زوج نگاه بکنه

و اون رو واکاوی کنه

قطعا این زوج میبایستی همون سالهایی که

دچار بحران شدن دچار تنش شدن یا چالشی

در زندگیشون اتفاق افتاده

قطعا میبایستی از هم جدا میشدن

اما حالا به دلیل لجبازی مرد اینکه

زن به همون دلایل پروسه طولانی بودن طلاق

وارد این پروسه نشده

باعث این چالشها شده

و همچنین یک بحث بسیار بسیار تأسف بار

یعنی متأسف– متأسفانه در ایران

همچنان اتفاق داره میفته

بحث کودک همسری هست

دخترانی که برخی از مناطق ایران همچنان

بر پایه عرف و سنت خودشون

دختران وقتی وارد یک پروسه بلوغ میشن

این موضوع رو دارن که

باید دختر ازدواج کنه و خب

اغلب هم با مردانی ازدواج میکنن که

سن و سال بالایی دارن و از لحاظ روحی

از لحاظ– زبان مشترکی ندارن و

حرف همدیگه رو درک نمیکنن

گاهی هم مورد ضرب و شتم قرار میگیرن

مورد آزار و اذیت روحی و روانی قرار میگیرن

خب این همه خشمهای

فروخورده ایه که متأسفانه

درون زن نمود بعضی اوقات

پی– پیدا نمیکنه و زن رو

دچار آسیبهای بسیار شدیدی خواهد کرد

یا اگر هم نمود پیدا کنه نمودش

همراه با خشونته و این

چرخه خشونت رو متأسفانه

همینطور به صورت دورانی افزایش میده

یعنی ما با کاهش مسائل

خشونت بار مواجه نیستیم

ما با افزایش اونها به دلیل همون

عدم حمایت قانون

به دلیل همون عدم حمایت از

حمایت انجمنهای خانواده از خانمها

البته که اونها تلاش خودشون رو میکنن اما

قانونی که حمایتگر باشه

از زنان متأسفانه وجود نداره

اینقدر در این زمینه

قوانین تبعیض آمیز هست که

اگر حتی به خود همون قانون هم مراجعه کنیم

بیشتر مردانه نگاه شده به

قضیه زندگی زناشویی تا

تا به صورت اینکه مشترک

باشه حتی من نمیگم زنانه

میگم مشترک اگر برای مرد حقی قائله

برای زن هم همون حق قائل باشه

حتی ممکنه برخیها الان به من بگن خب

بله، مهر– مهریه هم

برای زنان وجود داره بله

مهریه ای که برای زنان وجود داره، اما

زن با یک پروسه بسیار طولانی و بی نتیجه

متأسفانه مواجه هست خب

ترجیح میده مهریه نباشد ولی

بتواند از حقوق دیگر

مساوی با مرد استفاده کند

اما قانونی رو نمیپذیره چون

همون نگاه شرعی و ایدئولوژیک در

قوانین مدنی ما هم هست متأسفانه

یعنی اینکه اون کابین و مهریه

از فقه و شریعت اسلام نشأت میگیره

اما نتیجه بخش بودنش متأسفانه

نتیجه ای نداره برای زن

زن در یک پروسه دریافت مهریه قرار میگیره

و این پروسه بالاجبار به خاطر

شرایط بد اقتصادی در ایران

به خاطر مسائل مربوط به حالا

تفکراتی که مردان دارن

و حالا هزار و یک میانبری که قانون

همون قانون برای مردان در نظر میگیره

عملا دست زنان به همون کابین و مهریه هم

نمیتواند برسد حقوقی وجود دارد

اما اینکه شما نمیتوانی به صورت اجرایی

به قول حالا فقهی و حقوقی

به منصه ظهور برسونی خب

نبودش بهتر از اینه که باشد اما نتیجه بخش

نباشد-

♪ با هم ♪

♪ باشیم یک صدا ♪

[گوینده دو] رادیو زمانه

♪ یک صدا ♪

[مجری] مردی که برای

خیانت همسرش اعلام شکایت میکنه

چند درصدش برای صرفا ترسوندن

و حالا یک انتقامگیری فردیه

و چند درصد از اونها واقعا خواهان

اجرای کامل مجازات هستند

و این هم میدونیم که بعضا میبینیم که

خیلی از اونهایی که حتی شکایت هم نمیکنن

خودشون دست به کار میشن و

مادر، همسر و یا دختر

خودشون رو به قتل میرسونن

[مهمان] از بعد روانشناختی

من وارد قضیه نمیشم

چون در تخصص بنده نیست اما

آنچه که به صورت

بیرونی میتونیم مشاهده بکنیم

و در توضیحات قبل هم بهش اشاره کردم

مرد اگر بخواد وارد پروسه خیانت بشه

شاید از نگاه جامعه… این باشه که تو

اگر همسرت رو دوست نداری

یا اینکه دلت نمیخواد با این خانم

ادامه زندگی مشترک داشته باشی

پس میتونی طلاق بگیری

چون پروسه طلاق برای مرد

خب از طرف قانون پذیرفته شده است و

خب قاعدتا هم بسیار پروسه راحتی هست

حالا هم مسائل مالی رو

هم بالاخره اینقدر راه میونبر

مردان بلد هستن که بتونن

بحث میونبرش رو هم پوشش بدن و خب

پروسه طلاق رو پیش ببرن اما

خب اون بحث رو در واقع کنار میگذاریم

اما بحث زن چرا این اتفاق می افتد

اگر نگاه بندازیم به عقبه این ماجرا

همون بحث عدم حمایت قانون

از زنان و همون بحث خشم فروخورده ای که

زنان رو با آسیب مواجه میکنه و

اون پروسه طلاقی که مرد حالا

لجبازی داره و خب زن

هیچ دستاویز قانونی نداره

برای اینکه بتونه پروسه

طلاقش رو پی ببره

منتهی به انجام خیانت در زندگی مشترک میشه

خب ممکنه مرد متوجه این خیانت بشه

و برای اثبات این ماجرا قطعا

تمهیداتی میاندیشد

حالا یا دوربین مداربسته ای

یا تعقیب زن یا حالا هر

فکری که در ذهن داره

خب سعی میکنه انجامش بده

اما خب این اتفاق می افتد

مرد حالا متوجه خیانت همسر میشه

گزارش انجام میشه، اعلام شکایت میشه

و اینکه آیا چقدر برای

ترساندن زن هست؟ بسیار زیاد

یعنی گاهی میشه که

ز– مرد از این مقوله برای

گرفتن طلاق و از بین بردن مهریه

برای گرفتن حضانت فرزندان

و و خیلی مسائل دیگر

درسته میانبر براش

در نظر گرفته شده

اما چه میانبری از این ساده تر

چه میانبری از این راحتتر

که مرد متوجه خیانت همسر میشه

دارم درصد رو میگم اگر به

فکر میکنیم صد درصد ماجرا

شاید بگم ۷۰ درصد ماجرا یا ۸۰ درصد ماجرا

برای ترساندن زن هستش

مرد در نظر داره طلاق بده همسرش رو

اما نمیخواد از پروسه قانونی استفاده کنه

چون بحث مهریه رو داره

بحث نفقه رو داره

یا نه نمیخواد حضانت

رو به– به مادر بچه بده

در واقع به همسر خودش بده پس

شرایط رو برای ایجاد یک

زندگی در تنگنا قرار میده

زن از سر ناچاری حالا یا به اشتباه

وارد یک پروسه خیانت میشه

آشنایی با مرد دیگر خیانت

و خب این اتفاق می افتد

مرد با اعلام این در واقع دستاویز

از زن یک همون دستاویز واقعا

واژه ای بهتر از دستاویز پیدا نمیکنم

دستاویزی میگیره برای اینکه

بتونه این پروسه طلاق خودش رو

بدون دادن مهریه گرفتن حضانت از همسر

و همه این موارد

حضانت همسر رو در خصوص فرزندان زیر هفت سال

دارم میگم نه فرزندان بالای هفت سال چون

دختر و پسر بالای هفت سال

حضانت اصلا با پدر هست

به این راحتی میتونه مثلا

پروسه طلاق رو پیش ببره

یعنی میتونه دستاویزی قرار بده

اعلام شکایت هم بکنه حتی

و زن در اثنا به دلیل همون

مسائل عرفی جامعه همون که

بی آبرویی نشه بی عزتی نشه

از همسرش میخواد هر آنچه

تو بخواهی من به تو میدهم

و خب من رو طلاق بده خب

در این حالت این اتفاق میفته

بریم محضر بریم یک دفتر اسناد رسمی

تو مهریت رو ببخش بذل مهریه بکن

خب این طلاق رو انجام میدیم و خب

زن به خاطر همون جلوگیری از همون

بی عزتی و بی آبرویی این کار رو انجام میده

خب اون درصد بعدی رو ملاک قرار بدیم

شاید تا درصد بسیار کمی باشه

شاید من خیلی درصد بالایی

هم گفتم برای بیست درصد

برای اینکه بخواد این

چرخه خشونت رو ایجاد بکنه

چون این چرخه متأسفانه اتفاق خواهد افتاد

باید این در دادگاه اثبات بشه

و اگر هم در دادگاه اثبات بشه

قطعا این چرخه به صورت یک

حالت دورانی ادامه پیدا میکنه

و خب بعدا ممکنه آسیبهایی

رو برای مرد داشته باشه

برای فرزندان مشترک اگر داشته باشن

خب قطعا این آسیبها به وجود خواهد آمد

به خاطر همین موضوع

شاید بگم بیشتر پرونده هایی که حالا

شروع میشه برای عنوان خیانت

منتهی به اعلام رضایت میشه

یا حالا به نوعی

یک… بده بستان دفتر اسناد

رسمی مانندی اتفاق میفته

که بخوان از این پروسه به

نفع خودشون مردان استفاده کنن

در واقع باز هم میبینیم

قانون حمایتی از زنان نمیکنه

و این متأسفانه اون خشم فروخورده رو

بیشتر و بیشتر میکنه

ما همیشه دنبال این هستیم که

خشمهای فروخورده زنان به دلیل همون

آسیبهایی که میبینن عدم حمایتهای قانونی که

اتفاق میفته در جامعه

و نتایج و عواقب و ناگواری

که داره میخواهیم که این

چرخه خشونت متوقف بشه

اما متأسفانه میبینیم به دلیل

همون عدم حمایت قانونی این چرخه

همچنان در حال گردش هست

و به صورت دورانی گاهی

گریبان مرد رو میگیره یعنی

عواقب و نتایج گاهی از کنترل

خارج رو شاهد خواهیم بود

[مجری] این نابرابری

رابطه جنسی خارج از ازدواج

بین زنان و مردان در ایران

چقدر مربوط به قوانین اسلامیه

و چقدر از اون مربوط به عرف جامعه است؟

که این نابرابری رو عرف جامعه پاس میداره

و زن رو لایق مجازات میدونه

برای خیانت و مرد رو خیر

[مهمان] متأسفانه… سنت

و عرف در جامعه ایران

و بخصوص در برخی مناطق ایران

با فرهنگ عجین شده به گونه ای که حتی

مقابله میکنند با قانون

در جامعه ایران ما قوانین بسیاری داریم

قوانین تبعیض آمیز هستن نسبت به زنان

شاید این حرف حرف چندان خوشایندی نباشه

اما واقع بینانه ست متأسفانه

مردان قانون رو مینویسن نگاهشون مردانه ست

ما در قانون خودمون هم

به تأسی از همون فرهنگ

و فقه و عرف و شریعت و نگاه ایدئولوژیک

قانون علیه زنان هست

در بخش مربوط به طلاق

در بخش مربوط به حضانت

در بخش مربوط به

حتی نام خانوادگی فرزندی که به دنیا میاد

در واقع زن شاید نقش اندکی از لحاظ قانون

در این زندگی مشترک ایفا میکنه

شاید خیلی از همکاران و

دوستان مقابل من بنشینن و بگن

خب بسیاری از قوانین برای زنان هست بله

ولی اگر ما فکر میکنیم که قانون

ت– به تساوی نوشته شده و

این قانون زن و مرد نمیشناسه

مخصوصا در بحث کیفری

باید در اجرا هم همون باشد

اما ما در عمل شاهد هستیم که

وقتی حکمی برای مردان به اجرا درمیاد

با مسامحه ست با چشم پوشیه با اغماضه

اما برای زنان اشد

مجازات رو اتفاقا انجام میدن

شدیدترین حالت اتفاق می افتد

چرا؟ چون اون نگاه تنبیهی جامعه برای زنانه

در صورتی که زنان به واسطه مسائل مختلف

در زندگی زناشویی آسیب بسیار زیادی میبینن

و از لحاظ روحی و احساسی بیشتر باید اتفاقا

مورد حمایت قانون باشن اما ما متأسفانه

این رو در نه در قوانین میبینیم

نه در اجرای قانون میبینیم

هیچ کدوم از این اتفاقها نمیفته

حتی در همون بحث عرفی و فرهنگی

اینقد این عرف و سنتها به

همراه همون نگاه ایدئولوژیک

در فرهنگ ایرانی و بخصوص

در بعضی از مناطق ایران

عجین شده که فرد ترجیح میده اون نگاه ناروای

هم طیفان خودش رو

همشهریان خودش رو به جا نخرد

مقابله بکند با قانون اما اون

سنت و فرهنگ خودش رو بجا بیاره

در خیلی از مناطق ما هنوز شاهد این هستیم

که دختر و پسر رو بدون آشنایی

بدون اینکه در زندگی مشترک

در واقع شناختی از زندگی مشترک

و در که متقابلی از هم داشته باشن

وارد زندگی مشترک میشن

و متأسفانه آسیبهایی که زنان به دلیل

همون عدم حمایت قانونی

ما متوجهش هستیم

میبینیم شاهدش هستیم

خیلی به مراتب بیشتره و

همین باعث ایجاد خشونت میشه

اون عدم حمایتی که قانون از زنان داره

و اون اتفاقاتی که نمیبایست

بیفته در زندگی مشترک

و قطعا آسیبهای روانی و روحی بسیار

شدیدی رو به یک زن وارد میکنه که شاید

در ورود این زن به آستانه ۵۰

یا ۶۰ سالگی از زندگیش

پر از درد و رنجه و شما

نمیتونید ببینید یک زنی که در

این پروسه از زندگیش قرار داره

و یک زن شادابیه شاید بگم

خیلی درصد پایینی از زنان ایران

واقعا یه همچین تجربه ای رو دارن که

لحظات شادی رو در این

سنین از زندگیشون تجربه کنن

اغلب با آلام بسیار شدید

روحی و روانی مواجه هستن

نیاز دارن که حرف بزنن

نیاز دارن دوست داشته بشن

نیاز دارن این مسا– آسیبهای روحی و روانی

براشون تألم پیدا کنن اما متأسفانه

این اتفاق نمی افته

و باز هم باید تأسف خورد که

همون عدم حمایت قانونی

همون عرف همون سنتهای در جامعه ایران که

با فرهنگ ایرانی عجین شده

مسبب این ماجراست

کاش نگاهمون رو نسبت به

حتی اجرای قانون عوض کنیم من

شاید تمام این صحبتهایی

که راجع به قوانین کردم

تمام نگاهم به آینده هست که

امیدوارم این قوانین عوض بشن

قوانین دید بهتری رو

نسبت به زنان داشته باشن

قوانینی که در اجرا زن

رو با چالش مواجه نکند

اگر زن ورود میکنه به یک پروسه ای

مطمئن باشه از ضمانت اجرای

اون پروسه ای رو که شروع کرده اما متأسفانه

چون شاهد این ماجرا نیستم فعلا

فقط باید امیدوار باشم به آینده

[مجری] رسانه ای کردن احکامی چنین سنگین

و با خبر کردن جوامع غربی از

آنچه که در ایران میگذره و کمک گرفتن

از قوانین حقوق بشر تا چه اندازه میتونه

تأثیر داشته باشه در روند دادرسی محکومان؟

[مهمان] رسانه ای کردن

احکامی که در ایران صادر میشه

حالا ما بیشتر راجع به

احکام کیفری صحبت میکنیم

چون احکام معنی اصولا حالت

اجرایی و محکوم له و محکوم علیه داره

و یا به اجرا در میآید یا نمیآید

بالاخره طرفینی حضور دارن

اما در مورد مسائل کیفری

خب ما گاهی با شاکی مواجه هستیم

اما گاهی این شاکی در واقع یک نهاد

یا یک سیستم امنیتی یک کشور هست در واقع

و ما با احکامی مواجه میشیم که

اون سیستم دوست داره و علاقمند هست که

این احکام اجرایی بشه

به همین ترتیب رسانه ای کردن یک پرونده

و همچنین رسانه ای کردن

احکامی که صادر میشه

بسیار کمک کننده هست، مخصوصا جایی که

احکام به درستی و با صحت کلام

اطلاع رسانی میشه صحبت میشه راجع بهش

و پیام خاصی رو برای مخاطب داره

در واقع میخواد یک ری اکشنی

از جامعه دریافت بکنه

بسیار انجامش توصیه میشه از نظر من

ما بسیاری از مواردی رو داشتیم

حتی دارم تأکید میکنم که پرونده ها

شاکی خصوصی داره

و احتمال این میره که خب به دلیل همون بحث

شکایتی که اون فرد انجام داده

و اون حساسیتهایی که موجود هست

ممکنه روی لجبازی یا رو

واکنشی بیفته که خیلی

به حال پرونده خوب نیست

مثلا در مورد احکامی که ما

مواجه هستیم با همسرکشی

خب به هر حال وقتی همسرکشی اتفاق میفته

از طرف زن

خب ما با خانواده اولیای دم مواجه هستیم

اگر این اطلاع رسانی، اطلاع رسانی دقیق

بدون شاعبه، بدون شک و شبهه و حتی

بدون اغراق باشه

علاوه بر اینکه برای کمک به اون فردی که

در شرف حکم اعدام هست

عواطف و احساسات خانوادی

اولیای دم رو هم در اون لحظه

نگریسته بشه بهش و توجه بشه

به نظر من بسیار هم خوب هست چرا که خب اون

فردی هم که اولیای دم هست اون لحظه

به هر حال از لحاظ روحی و عاطفی و احساسی

در معرض آسیب هست

همین بحث همسرکشی رو من

بیشتر حالا روش تمرکز میکنم

فرض کنید که همسرکشی اتفاق افتاده

رسانه ها چیزی رو با اغراق توضیح میدن

یا نادانسته یا به غلط یک موضوعی رو

در واقع توضیح میدن که واقعیت نداره

اون خانواده شاکی و اولیای دم رو

تحت تأثیر قرار میده و

آسیبشون رو بیشتر میکنه

در مورد اطلاع رسانی

اگر اغراقی در اون نباشه

اگر عین واقعیت گفته بشه

بدون اغراق بدون حاشیه پردازی

بدون اینکه عواطف طرفین

و احساسات طرفین و اون اتفاقاتی

که ممکنه آسیب بزنه

به اجرای اون پرونده اگر

روی اونها تمرکز بیشتری بشه

و اونها بهش توجه بیشتری بشه

در واقع این اطلاع رسانی نه تنها بد نیست

بلکه کمک کننده هم هست

چرا که خب کمپینهای بسیاری

و نهادهای بسیاری در

سراسر دنیا وجود دارن که خب

مبارزه میکنند با گرفتن جان انسان حالا

حالا چه به صورت اعدام باشه

برای مثلا موضوع زنا در ایران

یا حالا بحث بحثهای دیگه ای بحث مواد مخدر

یا بحث قصاص نفس باشه در قضیه قتل

که خب کمپینها تشکیل میشن

اگر خانواده شاکی یا اولیای دم رضایت بدن

هم خب قطعا این کمپینها به

راه میفتن مبالغی رو تأمین میکنن

خب میپردازن بحث دیه

برطرف میشه یا حتی مسائل دیگه

در واقع یه التیامی پیدا میکنند

هم اون خانوادی اولیاء دم هم اون

فردی که آسیب دیده ماجرا بوده

و اون خشم فروخوردش در واقع

فوران پیدا کرده

و نتیجه اش شده دست به قتل زدن که

شاید اگر هزار بار دیگر

در اون موقعیت قرار بگیرد

دست به همچین کاری نزند

ولی اون موضوع آسیب روانی

به قدری فاحش و بالا بوده

که در آن واحد تونسته یک

همچین قتلی رو انجام بده، شاید

بعدا که مرتکبش شده

هزار بار پشیمان شده باشه

اما دیگه راه فرار و یا حتی

چاره ای برای اون نداره

به خاطر همین میگم هر

دو بخش التیام پیدا میکنن

اما با اطلاع رسانی دقیق

با اطلاع رسانی بدون اغراق

و اینکه توجه به هر دو بعد قضیه باشه

هم بعد اولیای دم و هم

قسمت مربوط به اون فردی که

در شرف اجرای حکم اعدام هست

قصاص نفس هست در واقع

هر دوی این اتفاق بیفته

اطلاع رسانی باعث میشه که

خیلی کمکها انجام بشه صحبت میشه

در واقع اگر اولیای دم هم به واسطه همون

برافروخته شدن احساساتشون

شاید تا مدتی قبل

نمیخواستن کسی رو ببینن یا حتی

رضایت نمیدادن ببینید من در

این حالتی دارم صحبت میکنم

که ما با خانواده اولیای دم هستیم

بحث نهاد حکومتی کاملا بحث متفاوتی هست

مثلا بحث محاربه، بغی یا افساد فی الارض

یک بحثی هست که از ابتدای

امر باید یعنی از زمانی که

فرد بازداشت میشه و

این اتهام افساد فی الارض

بغی و بقیه موارد به اون منتسب میشه، باید

اطلاع رسانیها به سرعت اتفاق بیفته

کمپینهای حقوق بشری، نهادهای حقوق بشری

کمیته های حقیقتی و

بسیار میتونن کمک کننده بشه

اما اون بحثی که باید خیلی نگاه

دوطرفه ای به قضیه داشته باشیم

بحثی هست که ما با خانواده

اولیای دم در– مواجه هستیم

خب اونجا قطعا باید اون بحث

قضیه رو هم بهش توجه کنیم

به اون بحث هم یه تمرکزی داشته باشیم

که بتونیم یک پل ارتباطی

بین این دو خانواده ایجاد کنیم

و حالا بدون آسیب رسوندن

به خانوادی اولیای دم

مانع قصاص بشیم، مانع ایجاد این

چرخه خشونت بشیم-

♪با هم♪-

♪ باشیم یک صدا ♪

[گوینده دو] رادیو زمانه

♪ یک صدا ♪