جنگ و آوارگی

 زاده روستایی در دشت «شاره‌زور» سیدصادق کردستان عراق است. اما پس از آغاز جنگ هشت ساله ایران و عراق، به ناچار آواره روستاهای اطراف مریوان شد. سکونت در ایران در شرایط جنگی و کمبود، زندگی را بر او و خانواده‌اش تلخ کرد. شبکه روابط خویشاوندی در کردستان عراق را از دست داده بود و زمین و دامداری‌اش را به ناچار رها کرده بود.

اقتصاد جنگی

کاک حسین محمدی
کاک حسین محمدی

این شرایط دشوار، او را راهی خطر کرد. خطرناک‌ترین کاری که او آن روزها می‌توانست انجام دهد، رفتن به مرز و جمع‌آوری آهن‌الات بازمانده جنگ بود. این را فقر شدید بر او تحمیل کرده بود. او در حساس‌ترین زمان ممکن به حساس‌ترین نقطه ممکن در مرز قدیمی باشماخ مریوان می‌رفت. هر آن‌چه را که قابلیت فروش در بازار داشت، جمع می‌کرد و با خود به شهر می‌آورد.

آهن‌آلات جنگ، برای او و دسته‌ای مشابه او به یک منبع اقتصادی کوچک برای گذران زندگی تبدیل شده بود. این کار اما سرانجام خوبی برایش نداشت. در یکی از روزهایی که مشغول گشتن به دنبال آهن‌آلات باقی‌مانده جنگی بود، روی مین رفت و یک پایش را برای همیشه از دست داد.

قطع عضو

داستان کاک حسین محمدی از این‌جا به بعد تازه شروع می‌شود. در آن شرایط اضطراری، تنها کاری که بیمارستان توانست برای او انجام دهد، قطع پایش تا بالای مچ بود. قطعی پای او در شرایطی نامناسب، به شکلی نامسئولانه و غیرحرفه‌ای انجام شد. این را زمانی متوجه شد که هر روز استخوان باقی‌مانده پایش سیاه‌ و کبود می‌شد. برای درمان، به بیمارستان‌های سنندج و تهران مراجعه کرد. اما هر بار که می‌رفت صرفا بخش دیگری از پایش را قطع می‌کردند. این کار تا جایی پیش رفت که قطعی و برش پای آسیب‌دیده او تا زیر زانو هم ادامه پیدا کرد. سرانجام باقی‌مانده پا حفظ شد. اما چون بریدن پا از همان ابتدا اشتباه صورت گرفته بود، آن باقی‌مانده مدام نحیف‌ و ضعیف‌تر شد.

پس از سال‌ها از روند درمان خسته شد و بر آن شد تا پایی مصنوعی جایگزین کند. پس از سال‌ها از طرف یک سازمان دولتی قول یک پای مصنوعی به او دادند. اما پای جدید هم درمان درد نبود. استفاده از آن هم خود سبب تداوم سیاهی باقیمانده پا می‌شد. پای دولت، به هیچ وجه برای او پا نشد. کاک حسین دیگر به کلی از درمان خود ناامید شد.

جوانه زدن

او پیش از آن که نقص عضو شود، عاشق کوه‌نوردی و جنگل‌گردی بود. جنگ تمام شده بود و او نمی‌توانست باقی عمرش را در خانه و با معلولیت کامل سپری کند. اما کوه‌ها و جنگل‌های اطراف مریوان، راه‌حلی پیش روی او گذاشتند که هیج‌گاه در هیچ بیمارستان و سازمانی نیافته بود. او اندک دستی در نجاری و چوب‌بری داشت. کم‌کم تلاش کرد از چوب درختان بلوط، پایی چوبی برای خود بسازد. ناامید از همه‌جا کار خوددرمانی را آغاز کرد.

می‌گوید نخستین پایی که برای خود ساخت، تعریفی نداشت. او به وسیله چوب، دو تیکه میخ و تکه‌ای پلاستیک کِش‌دار پاهای مختلفی ساخت که هرکدام مشکلی داشتند. اما او در حال تجربه و همین آزمون و خطاها، سرانجام راهی یافت. در نهایت روش درست ساخت پای مصنوعی چوبی را به شکل خودآموز یاد گرفت. احتمالا بیستمین پای خودساخته‌اش بوده که مطلوب او بوده و نیازش به ایستادن و رفتن را رفع می‌کرد.

کاک حسین به کمک جنگل و با انگیزه دوباره به جنگل رفتن و با تکیه بر اراده و رفع نیاز اضطراریش به زندگی، مشکل ناخواسته‌اش را حل کرد. او پایی چوبی برای خود ساخت که با آن بار دیگر می‌توانست سر پا بایستد و راه برود. پس از مدتی نه تنها با آن راه رفت، بلکه دوباره به کوه‌نوردی و جنگل‌نوردی هم پرداخت. پایی برای خود ساخت که با باقیمانده پای قطع‌شده‌اش سازگار بود و دیگر مجبور نبود مدام آن را در ناحیه‌ای بالاتر قطع کند.

به اشتراک گذاشتن زندگی

این ساختن پا برای خود، نقطه شروعی بود برای بازسازی امیدهای دیگرانی که به واسطه معلولیت پا، زندگی‌شان در خطر نابودی بود. نام و آوازه کاک حسین کم‌کم به شهرهای اطراف کشیده شد، به ویژه به دیگر شهرهای مرزی که همواره درگیر مسئله معلولیت به واسطه انفجار مین بوده‌اند، آن هم در شرایطی که نبود تیم مراقبت پزشکی حرفه‌ای و محرومیت، مانع از قطع اعضا به شیوه ایمن‌تر و حرفه‌ای‌تر بوده است.

شهرت کاری که او برای رفع معلولیت خود انجام داد، باعث شد تا دیگران هم از او کمک بخواهند. یعنی کسانی که به دلیل سیاه شدن مداوم پا پس از قطع بخشی از آن، در آستانه از دست دادن تمام پایشان بودند. کاک حسین که خود محصول رنج معلولیت پا و آسیب‌های پس از آن بود، به زودی کارگاهی کوچک در مریوان به راه انداخت که در آن پای مصنوعی می‌ساخت. او کم‌کم به یک سفارش‌گیرنده بنا به درخواست دیگر معلولین پا تبدیل شد. اکنون می‌توانست بنا به وضعیت خاص هر پای قطع‌شده نوع خاصی از پای چوبی برایش طراحی کند.

پوستر فیلم مستند دارتاش (نجار)، ساخته شده بر پایه زندگی و فعالیت کاک حسین محمدی
پوستر فیلم مستند دارتاش (نجار)، ساخته شده بر پایه زندگی و فعالیت کاک حسین محمدی

پاهای مصنوعی موجود در بازار کالاهای پزشکی مرسوم، برای این افراد دو ایراد اساسی داشت. اول این که قیمت تمام‌شده آن‌ها بسیار گران است. قیمت پای مصنوعی در بازارهای ایران بنا به جنس به کار برده شده در آن، بین ۲۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان است. این مبلغ برای اغلب معلولین پا سنگین است. دوم این که بیشتر پاهای مصنوعی پلاستیکی پس از مدتی بوی نامطبوعی تولید می‌کنند و با بدن اغلب معلولین پا سازگار نیست.

پاهای ساخت کاک حسین اما هم بسیار ارزان است، هیچ بویی ندارد و بسیار سازگار با بدن انسان است. او یک پای مصنوعی چوبی را با قیمتی حدود ۲ میلیون تومان می‌سازد. می‌تواند بسیار بیشتر از این هم بابت کارش پول بگیرد. اما درکی عمیق که از مسائل معلولان دارد، مانع از آن می‌شود. او در کارنامه‌اش کارهای موفق زیادی دارد. برای افراد زیادی در سر تا سر ایران پای چوبی ساخته و موفق از آب درآمده. او به کمک طبیعت، زندگی‌های زیادی را نجات داده. کاک حسین در حقیقت خود زندگی است.

او در زبان رسانه‌ای، به «دارتاش» به معنی «چوب‌بر» شناخته شده. از زندگی و سرنوشت او چندین فیلم مستند و گزارش تلویزیونی تهیه شده. آخرین و شناخته‌شده‌ترین مستندی که از او ساخته شده، فیلمی است کوتاه به کارگردانی خلیل صحراگرد. این فیلم در هفدهم آذر ۱۴۰۲ و در هفتمین جشنواره تلویزیونی مستند، دیپلم افتخار کارگردانی بخش مستند کوتاه را دریافت کرد.