بیست و هشتمین کنفرانس اقلیمی سازمان ملل (کاپ۲۸) از ۳۰ نوامبر/ ۹ آذر در دبی آغاز به کار کرده و تا ۱۲ دسامبر / ۲۱ آذر ادامه خواهد داشت. بیش از ۷۰ هزار شرکتکننده و ۱۹۹ کشور و سازمان در این کنفرانس حاضرند. قرار بود ابراهیم رئیسی نیز در این اجلاس شرکت کند اما چند روز پیش خبرگزاری حکومتی فارس خبر داد که بهعلت «حضور اسرائیل» در اجلاس کاپ۲۸ «نه تنها رئیسجمهور در این کنفرانس شرکت نمیکند، بلکه نمایندهای هم از سوی او در این اجلاس حضور نخواهد یافت». از ایران علی اکبر محرابیان، وزیر نیرو در دولت سیزدهم، به عنوان نماینده رئیسجمهوری اسلامی به امارات متحده عربی رفته بود، اما او نیز جمعه ۱۰ آذر کنفرانس را در اعتراض به حضور نمایندگان اسرائیل ترک کرد.
با فرید صفری، پژوهشگر انرژی و محیط زیست درباره بیست و هشتمین اجلاس اقلیمی، ریاست جنجالبرانگیز آن، سلطان الجابر و حضور هیئت ایرانی در این نشست و چشمانداز پیش رو به گفتوگو نشستیم.
صفری میگوید وجه تمایز این اجلاس با اجلاسهای قبلی این است که در خاورمیانه برگزار شده است، مکانی که بسیاری از کشورهای آلودهکننده محیط زیست و صنایع نفت و گاز در آن قرار دارند. به گفته صفری شاید این مسئله برای توافق بر سر گذر به انرژیهای تجدیدپذیر، موثر واقع شود.
گفتوگوی کامل را در ادامه در ساوند کلاد بشنوید:
این گفتوگو را در سایت زمانه بشنوید:
گفتوگو با فرید صفری
نسیم روشنایی ــ امسال کاپ ۲۸ در دبی برگزار شده است. به نظر شما تفاوت این کنفرانس اقلیمی با کاپهای قبلی چیست؟
فرید صفری ــ کنفرانس تغییر اقلیم سازمان ملل یا کنفرانس گردهمایی دولتها در واقع اولین بار در ۱۹۹۵ در برلین شروع شد و تا امسال ادامه دارد. بیست و هشتمین کنفرانس اقلیمی را در امارات متحده عربی و شهر دبی خواهیم داشت. در این کنفرانس در واقع ادامه روند مقابله جهانی با تغییرات اقلیمی و کنترل آن است.
چیزی که کنفرانس ۲۸ام را متمایز میکند یا ویژگی شاخصی که این کنفرانس دارد این است که قرار بود که دو دوره در خاورمیانه و شمال آفریقا باشد. همین که در منطقه خاورمیانه این کنفرانس را شاهد هستیم مسئله مهمی است زیرا خاورمیانه، هم کشورهایی در حال توسعه را در خود جای داده و هم کشورهایی که صنایع بزرگ نفت و گاز دارند و میتوانند در بخشهای مختلف تعهداتی که بهصورت جهانی برای مقابله با تغییرات اقلیمی وجود دارد خیلی مؤثر واقع شوند.
این کنفرانس در دبی برگزار میشود و بخشی از این کنفرانس در مورد برنامهای است که در اجلاس قبلی در شرمالشیخ در مصر قرار شد مصوبهها و شکل مشخص آن امسال به نتیجه برسد. بخش دیگر کنفرانس مربوط همان مسائل قبلی است که مقابله با تغییرات اقلیمی است و بهطور مشخص از کنفرانس پاریس ادامه دارد و در واقع تعهداتی است که در کنفرانس پاریس داده شد. قرار است تعهدات کشورها بازنگری شود تا اهدافی که گذاشته شده در واقع امکان تحقق یافتن پیدا کنند.
بهطور مشخص چه تعهداتی بودند که سال پیش در کنفرانس قبلی نیمه رها شدند و حالا قرار است پیگرفته شوند؟
ببینید خیلی مشخص بیشتر بحثهای مالی هستند. همه این اقداماتی که دولتها میخواهند انجام بدهند برای تغییرات اقلیمی و اقدامات جهانی است و این نیاز به مشارکت همه کشورها با همدیگر و نیاز به «ازخودگذشتگی» کشورها دارد. برای این مسئله باید یک سازوکار مالی مشخص وجود داشته باشد که بهشکلی رضایت همه طرفین را تا حد زیادی برقرار بکند.
یک مسئله که مصوباتش در کنفرانس ۲۷ام در شرم الشیخ آغاز شد، بحث صندوق آسیب و خسارت بود یا «Lost and Damage Found». در این صندوق مالی آسیب و خسارت کشورهای توسعه یافته و کشورهایی که در این افزایش بیرویه گازهای گلخانهای سهم زیادی داشتند و اثرات تغییرات اقلیمی که شاهدش هستیم، باید بیایند و پولی را اختصاص دهند به آن صندوق برای کشورهای «در حال توسعه» که آنها بتوانند با آسیبهایی که در سطح جهانی در مسئله تغییر اقلیم رخ میدهد، خودشان را انطباق دهند یا تابآوری بیشتری داشته باشند.
اما جدال و منازعه یا به قولی مشاجره بسیاری بر سر این مسئله بود که کشورهای توسعه یافته یعنی چه. برای مثال بعضی کشورها گفتند که خب در موقعی که این بحث مطرح شده بود، یعنی در سالهای قبل، کشورهای توسعهیافته معنی دیگری داشتند و ما نمیتوانیم به معنایی که در کنفرانس زمین و کنفرانس ریو در واقع مصوب شد، رجوع کنیم. بر این اساس برخی کشورها میگفتند آن باید مبنا قرار بگیرد. اما برخی از کشورهای توسعهیافته گفتند که معنی کشورهای در حال توسعه آن نیست و باید یک بازنگری در این کشورهای در حال توسعه صورت بگیرد که چه کشورهایی هستند. همچنین این اختصاص پول به این صندوق دقیقا طبق چه مکانیسمهایی قرار است صورت بگیرد.
به صورت تاریخی در این کنفرانسهای تغییر اقلیم و کنفرانسهای زمین ما مواجهیم با «شمال جهانی» و «جنوب جهانی» (global south and global north). حالا اگر این را بپذیریم که کشورهای جنوب که اصطلاحا کشورهایی هستند که بیشتر از بقیه رنج آسیبهای تغییر اقلیم را تجربه میکنند اما در عین حال سهم کمتری در آلودگی داشتند. به این معنا که کشورهای جنوب در برآیند انقلاب صنعتی و سازوکار صنعتی جهان بعد قرن هجدهم نوزدهم کمتر سهیم بودند و اما بیشتر آسیبهایش را متحمل شدند. این کشورها همواره سعی دارند در این کنفرانس تغییرات اقلیمی کشورهای توسعهیافته را وادار کنند که بیشترین پول را به این حرکت جهانی اختصاص بدهند تا بتوانند بهرهمند شوند و تابآوریشان را بالا ببرنند.
مسئله دیگر اجرای تعهدهای آرتیکل ۱۴ و معاهده پاریس است. اینکه کشورها چقدر به سهمی که باید برای کم کردن آلودگی و توسعه مکانیسمهای پاک اختصاص بدهند، تعهد داشتند. سال ۲۰۰۹ کشورها تعهد کردند که از ۲۰۲۰ به بعد سالانه صد میلیارد دلار این پول را به کشورهای آسیبدیده اختصاص بدهند اما این اتفاق نیفتاده است. در این باره هم باید بحث جدی صورت بگیرد.
این به بحث مالی مربوط است اما در این کنفرانس یکسری تعهدان «Multilateral» یا تعهدات چندجانبه که لزوما برای همه کشورها نیست وجود دارد. بدین معنا که برخی از کشورها در کارگروهها درباره یکسری مسائل اجماع میکنند و برایش تعهد میدهند، مثلا برای کم کردن متان که در کنفرانس ۲۶ام در گلاسکو اتفاق افتاد.
امسال بیشتر احتمال دارد این کارگروهها در مورد بحث غذا، تأمین کار جهانی و تأثیر تغییر اقلیم بر آن و اینکه چطور کشورها تاب آوریشان را برای تأمین غذا بالا ببرند.
یک مسئله مهم دیگر که قرار است به آن پرداخته شود بحث آینده «بازار کربنی» است. خیلی نقدها وارد شده که در بازار کربنی ساز و کار این داد و ستد اعتبارهای کربنی که قبلا به شکلی تعریف شده بود، خیلی کارآمد نیست و باعث میشود که در مواردی هدف که کنترل گازهای گلخانهای و کنترل تغییر اقلیم است در واقعیت متحقق نشود.
ریاست این کاپ را الجابر که مدیرعامل شرکت ملی نفت ابوظبی است بهعهده دارد. این انتخاب انتقادهای بسیاری را از سوی سیاستمدارهای غربی و کنشگرهای زیستمحیطی برانگیخته است. در عین حال برخی هم این انتخاب را هوشمندانه دانستند و استدلال کردند که او بهعنوان یکی از مدیران مهم یک شرکت سوخت فسیلی توان بیشتری برای متقاعد کردن شرکتهای سوخت فسیلی دیگر دارد. نظر شما چیست؟
همانطور که اشاره شد این یک شمشیر دولبه است یعنی هم خیلی انتقاد شده و هم برخی خوشحال شدند از این موضوع. بهزعم من اگر بهصورت نمادین هم نگاه کنیم این یک تناقض و یک مسئله ناامیدکننده است. این که ما میبینیم مدیرعامل یک شرکت بزرگ سوخت فسیلی که قاعدتا یکی از مشکلات و معضلات جهان است، ریاست این اجلاس را بر عهده دارد، سیگنالی منفی است.
بحث سوختهای فسیلی و شرکتهای بزرگ سوختهای فسیلی که بر سر راه گذار انرژی و کم کردن آلودگی و مبارزه با تغییر اقلیم مانع ایجاد میکنند [است که] انتصاب این فرد بهعنوان رئیس این اجلاس را مسئلهدار میکند. اگر هم قرار باشد که کار مهمی انجام بگیرد و این شرکتها به طرف درستی گام بردارند، حداقل بهصورت نمادین بهتر بود که این اتفاق نمیافتاد.
این البته دیدگاه من است. اما از یک سو، بله، همانطور که مشکل عظیم همین شرکتها هستند به همان شکل میشود امیدوار بود که در این کنفرانس شاهد باشیم که این شرکتها قدم بزرگتری بردارند و بتوانیم در واقع یک تکانه و جنبشی را در شرکتهای بزرگ سوختهای فسیلی و نفت و گاز شاهد باشیم.
اگر این شرکتها بتوانند چشمانداز بهتری را برای برنامههایشان متصور باشند و آلودگیهایی را که فعالیتهایشان ایجاد میکند کاهش دهند، مفید است. باید دید که در این اجلاس در مورد آینده نفت و گاز چه بحثهایی مطرح و چه تعهداتی مصوب میشوند.
گزارش آژانس بینالمللی انرژی که یک هفته قبل از شروع اجلاس منتشر شد، مبنی بر این بود که شرکتهای سوخت فسیلی اگر قرار است به کار خودشان ادامه دهند باید بازنگری بسیار بزرگی در سازوکار فعالیتشان بکنند یا اینکه بهسوی ورشکستگی خواهند رفت.
در فرآیند گذار جهانی اگر ما به کنفرانس پاریس متعهد باشیم و متوسط افزایش دمای اتمسفر کره زمین را در دو درجه و در حالت خوشبینانه یک و نیم درجه حفظ کنیم و این تعهدها باقی بماند، این شرکتها باید [این را] در عمل نشان دهند.
باید دید حالا که ایشان بهعنوان رئیس هستند و ادعا میکنند، چقدر پای عمل هم مینشینند و تغییر را ایجاد کنند.
ایران هم جزو حاضران این اجلاس است و گویا ابراهیم رئیسی هم شرکت میکند. آیا باید این حضور را به فال نیک بگیریم و این حضور ایشان نشان میدهد که ایران بحران زیستمحیطی را واقعا جدی گرفته و به او اولویت داده است؟ [توضیح: این گفتوگو پیش از خبر لغو سفر ابراهیم رئیسی و بازگشت نماینده ایران از اجلاس انجام شده است.]
تجربه سالهای اخیر نشان داده که به جای قدم گذاشتن رو به جلو و سهیم شدن در این سازوکار جهانی و مشارکت جهانی برای مقابله با تغییر اقلیم بیشتر ما شاهد بهانهآوری از سوی حکومت ایران بودهایم. یعنی در این کنفرانسها حضورشان بهشکلی بوده که «ما ناتوانیم و چون تحریم شدهایم نمیتوانیم کاری انجام بدهیم». یعنی آن حضور فعال وجود نداشته که قادر است بهعنوان کشوری که میتواند در زمره کشورهای در حال توسعهای که از آن حرف زدیم، از این سازوکار جهانی و از این اجلاس تغییر اقلیم بیشترین بهره را ببرد.
ایران میتواند کشوری باشد که از صندوق آسیب و زیان بودجه بگیرد. زیرا با توجه به پتانسیل بسیار بالایی که در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر و بسیاری از بخشها دارد و با توجه به اتفاقات ناگواری که برای محیط زیستاش افتاده و آسیبهای جدی که دیده، همه را برای چانهزنی استفاده کند و در این مکانیسمها از فرصتهای بالقوه استفاده و کمک دریافت کند. اما متاسفانه این حضور فعالانه را شاهد نبودیم و بیشتر به این پرداختیم که چرا ما تحت تحریم قرار گرفتیم.
امسال امید میرود که به واسطه اینکه سازوکار اقتصاد جهانی هم در حال تغییر است مسئولان هم این را درک کرده باشند و مشارکت بیشتری و حضور فعالانهتری را شاهد باشیم. اما باید دید، باید دید که چه اتفاقی میافتد آیا مثل سالهای قبل خواهد بود یا این تغییر را شاهدیم.
وضعیت گرمایش زمین دارد به مرحله بی بازگشت میرسد. طبق آخرین گزارشهای سازمان ملل این وضعیت به آستانه ۱٬۴ درجه رسیده و حتی اگر برنامههای حکومتها برای کاهش گازهای گلخانهای بهطور کامل هم اجرا شوند همچنان در مسیر گرمایشی قرار داریم که در آخر این سده از آستانه سه درجه سانتیگراد ممکن است بگذریم. این کنفرانس باید چه نتایج عملی را بهدست آورد که واقعا بتواند در مهار گرمایش زمین کارآمد باشد؟
درست است. گزارشی از برنامه محیط زیست سازمان ملل در ماه نوامبر منتشر شد که بر این تأکید داشت که بر اساس پیشنماییهایی که انجام داده شده است هم از سوی «آی پی سی» یا نهاد بین دولتی تغییر اقلیم و هم بر اساس مستندات علمی، ما با سازوکارهای فعلی یعنی سیاستگذاریها و تعهدات کشورها در کنفرانس پاریس، نه اینکه حالا بهصورت کامل تعهداتشان را عملی کرده باشند ولی اگر آنها را ملاک قرار دهیم، افزایش این متوسط درجه حرارت کره زمین از ۲٬۵ درجه هم عبور خواهد کرد. این میزان در حدود ۲٬۵ تا ۲٬۹درجه تخمین زده شده بود.
در آن گزارش سازمان ملل در نتیجه میبینیم که تا آخر این سده شرایط ناگواری را خواهیم داشت و باید در همان سیاستها هم تغییر ایجاد شود.
مهمترین مسئلهای که بر کسی پوشیده نیست بحث گذار انرژی است و مسئله بسیار مهمی است چون عمده گازهای گلخانهای که بیرویه منتشر میشود، بخش عمدهاش بهخاطر احتراق سوختهای فسیلی است.
یک مسئله دیگر هم که میتواند در این مسیر کمک بسیاری کند مسئله ادپتیشن (انطباق) است؛ اینکه کشورها انسجام خود یا تابآوری جهانی را داشته باشند و بتوانند با همدیگر کار کنند. زیرا این موانع ژئوپلیتیک موانع سیاسی و موانع اجتماعی این مسئله هم باید برطرف شود. در واقع باید آن عدالتی که متصور هستیم بیشتر برقرار شود و کشورها با هم بتوانند همکاری کنند و بهصورت جهانی این اهداف را متحقق کنند.
بنابراین این مسئله را فقط نمیتوانیم بهصورت تکنولوژیک نگاه کنیم. بلکه این یک بعد بسیار مهم اجتماعی هم دارد که به بازنگری در سیاستها، بازنگری در شیوه ابزار تولید و مسائل مختلف نیاز دارد تا بتواند کشورهای مختلف و طبقات مختلف را در این امر سهیم کند. این تغییرات بسیار دشوارند زیرا افراد، ارگانها، شرکتها و جریانهایی که از آن سود میبرند، یعنی شرکتهای سوختهای فسیلی و کارخانههای خودروسازی و مانند اینها، که بهصورت سنتی سود میبردند، برایشان سخت است که این تغییر را ایجاد کنند.
همانطور که اشاره کردم بحث شرکتهای سوختهای فسیلی و لابیها و روابطی که با سیاستمداران و سیاستگذاری در کشورها دارند، همه اینها مسائل بسیار مهمی هستند که با دیدی که من دارم تا این مسائل به خوبی مرتفع نشود و فشار لازم نیاید و آن تغییر را ما ببینیم، مقداری سخت است که ما بتوانیم هدف دو درجه و یا در حالت بهترش ۱٬۵ درجهای را که در کنفرانس ۲۶ام مصوب شد را نگه داریم تا در کره زمین آسیب جدی نبینیم.