خشونت مبتنی بر جنسیت GBV) Gender-based violence) به اعمال زیان‌باری گفته می‌شود که به دلیل جنسیت یک فرد و یا بیان جنسیتی او علیه آن فرد اِعمال می‌شود و ریشه در نابرابری جنسیتی، سواستفاده از قدرت و فرهنگ مردسالارانه دارد. مشخصا گروه‌های اجتماعی در معرض خشونت مبتنی بر جنسیت، زنان و جامعه کوییر، ترنس* ‌و اینترسکس‌اند، که با سویه‌های تراماتیکال و سطوح بالایی از استرس آسیب‌زای این خشونت مواجه می‌شوند. خشونت جنسی از مصادیق خشونت مبتنی بر جنسیت است.

خشونت علیه زنان و افراد کوییر به عنوان نقض حقوق بشر و نوعی تبعیض علیه این گروه‌های اجتماعی تلقی می‌شود و مفهومی چتری‌ست که تمام اَعمال خشونت آمیزی که به دلیل جنسیت بر این افراد وارد می‌شود را در برمی‌گیرد. این نوع از خشونت می‌تواند منجر به آسیب جسمی، آسیب جنسی، آسیب روانی و روحی، آسیب اقتصادی و آسیب رنجِ ناشی از شکنجه شود.

در جهان جنوب و در کشورهای تحت اشغال نظامی و ‌جنگ، زنان و جامعه کوییر میزان بسیار زیادی از این خشونت جنسی مبتنی بر جنسیت را به واسطه وضعیت میلیتاریزه تجربه می‌کنند. 

ارتباط خشونت جنسی و جنسیتی با جنگ رابطه‌ای‌ست که باید با نظام مردسالاری و هژمونی مردانه و تاکسیک مسکولینیتی (مردانگی سمی) تعریف شود. نظامی‌گری و خشونت علیه زنان – کوییر، دو روی یک سکه‌اند و هر جا که جنگ وجود دارد تجاوز و خشونت جنسی نیز وجود دارد.

جنگ یک وضعیت تماماً مسکولین (مردانه) و پرخشونت است که در آن مردان برای آن‌که حاضر شوند در راه حفظ  منافع و مرزهای حکومت‌ها و دولت‌ها جلوی اسلحه و روی مین بروند، با توهم «قهرمانان برگزیده بودن» و «دفاع از ناموس و مام وطن» مغزشویی می‌شوند. 

Ad placeholder

هژمونی مردانه و سربازان جنگ

جنگ‌ها را حکومت‌ها با ساختاری از هژمونی مردانه راه می‌اندازند. دولت‌مردان تحت عنوان وطن‌پرستی، که در این کانتکست وطن به مثابه «ناموس»‌ست، گروه‌های مردان را (مرد سیس هترو که برای ساختار مردسالاری به اندازه کافی مرد است) به این واسطه راهی میدان قدرت‌طلبی و فتح و کشورگشایی خود می‌کنند. 

در فرهنگ مردسالاری «مام وطن» و «زن» هر دو در تعریف واژه برساخت ناموس می‌‌گنجند. رتوریک غالب مایملک‌انگاری «زنان» و «خاک،» که با «فتح» خاک و زن و در واقع «اعمال خشونت» بر بدن زنان به مثابه میدان نبرد عجین است، باعث می‌شود در زمان جنگ‌ها از بدن زنان ـ کوییرها به عنوان بخشی از فتوحات هر یک از طرفین همچون غنیمت جنگی و برای آسیب زدن به مردانگی مردان رو‌به‌رو استفاده شود. 

برای این‌که بتوان از خشونت‌های مبتنی بر جنسیت در ساختار و وضعیت جنگ، پرده برداشت و برای منع آن تلاش کرد ضرورت دارد که ابتدا از جنگ‌ تقدس‌زدایی کنیم؛ نسبت دادن واژه‌های جعلی‌ای مثل «دفاع مقدس» به جنگ، که حکومت جمهوری اسلامی سال‌هاست در پروپاگاندای خود از آن برای دست‌کاری ذهن مردم تحت حکومتش استفاده می‌کند در واقع برای سرکوب روایات خشونت جنگ و «قهرمان‌سازیِ» ابزاری از مردان اختراع و انتخاب شده‌است. 

ساختن بنای مقدس بر رنج، ماحصل پروپاگاندای ساختار قدرت است. هیچ تظاهر به تقدسی روایت زنان – کوییر و کودکان پسر زیر سن را از خشونت جنسی و جنسیتی در شهرهای جنگ‌زده و میدان‌های جنگ پاک نمی‌کند.

در فرهنگ برساخت مردسالاری ‌که زنان را به‌عنوان دارایی مردان می‌شناسد، هنگام کشورگشایی و فتح به نشانه اِعمال قدرت و اراده و تحقیر طرف مقابل، این زنان هستند که با مورد تجاوز جنسی و خشونت به محلی برای نشاندن پرچم فتح مبدل می‌شوند. 

به پسران جوان آموزش داده می‌شود که «به اندازه کافی مرد نیستند اگر موفق به فتح دشمن و گرفتن غنایم جنگی نشوند». در تعالیم هژمونی مردانه از زنان انسانیت‌زدایی می‌شود. این آموخته‌ها پس از شی‌انگاری زن، سربازان نظام مردسالاری را به فتح زنان در میدان جنگ به مثابه پیروزی بر دشمن وادار می‌سازد و به این ترتیب قدرت‌ رأس هرم هژمونی مردانه (حکومت‌ها و دولت‌ها) تسلط خود را رقم می‌زند.  

بدن زن و کوییر در وضعیت جنگی

تاریخ مردانه جنگ‌ها به خوبی نشان‌گر این توحش خشونت به زنان ـ کوییر است. علاوه بر آسیب‌های پس از وقوع این خشونت‌ها که منجر به تروماهای بین نسلی می‌شود و تا نسل‌ها بعد هم ادامه دارد، بسیاری از این زنان پس از وقوع این خشونت‌‌جنسی و تجاوز دچار بارداری‌های ناخواسته می‌شوند، و به این واسطه حتی از سوی جامعه خودشان نیز طرد می‌شوند. بسیاری از آن‌ها امکان دسترسی امن به پایان‌دادن به بارداری‌شان را ندارند و برخی از آن‌ها هم تمایلی ندارند که جنین خود را سقط کنند. کودکانی که در نتیجه خشونت‌های جنسیِ جنگ متولد می‌شوند اغلب اوقات از سمت جامعه پذیرفته نمی‌شوند و سیر اجتماعی شدن را با آسیب‌های بسیار زیاد ناشی از این «دیگری‌سازی» طی می‌کنند. 

ساختن بنای مقدس بر رنج، ماحصل پروپاگاندای ساختار قدرت است. هیچ تظاهر به تقدسی روایت زنان – کوییر و کودکان پسر زیر سن را از خشونت جنسی و جنسیتی در شهرهای جنگ‌زده و میدان‌های جنگ پاک نمی‌کند.

در کشورهایی با وضعیت جنگی، زنان و جامعه کوییر سال‌ها در یک وضعیت میلیتاریزه زندگی می‌کنند، وضعیتی که برای کل جامعه مدنی بار سنگین خشونت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به همراه دارد، ولی این دو گروه اجتماعی بار خشونت مبتنی بر جنسیت و آسیب‌های استرس‌زای شدید آن را به‌گونه‌ای دیگر زندگی می‌کنند. آن‌ها به‌طور مداوم با تهدید خشونت جنسی، تجاوز و تعرض، بردگی جنسی، ناپدید شدن اجباری و کار اجباری روبه‌رو هستند، در شرایطی که هرگز به مراقبت‌های پزشکی لازم و خدمات بهداشت روانی و جسمی و جنسی درست و ایمن دسترسی ندارند. جهان معاصر شاهد نمونه‌های بسیاری از این دست در جنگ‌ها بوده‌است؛ زنان کرد گریلا که در دفاع و مقاومت مقابل اشغال‌گران خود را سازماندهی می‌کردند و تعلیمات نظامی می‌دیدند، هرگز زنده توسط نیروهای ارتش ترکیه دستگیر نشدند. مردان ارتش ترکیه پس از کشتن این زنان به اجساد آن‌ها تجاوز می کردند و تصاویر این خشونت هولناک را منتشر می‌کردند.

در نمونه بسیار متأخر دیگر، جنگ حماس و دولت اشغال‌گر اسرائیل، آن‌شکلی از خشونت که زنان در هر دو سوی این آتش‌افروزی تجربه می‌کنند، خشونتی سیستماتیک و ناشی از استعمار نیز هست که منجر به شکنجه، حذف، آسیب‌دیدگی و حتی مرگ آن‌ها می‌شود.

https://twitter.com/OsintUpdates/status/1710609912269771030

آن‌چه از آمار و ارقام رسمی در فلسطین اشغالی تا به امروز مشخص شده حاکی از آن است که ۳۷ درصد از زنان در معرض خشونت قرار داشتند. ۵۸,۶ درصد از زنان حداقل یک بار در معرض خشونت روانی قرار گرفته‌اند؛ در حالی که ۲۳,۵ درصد در معرض خشونت فیزیکی قرار داشته‌اند، ۱۱,۸ درصد تحت خشونت جنسی بوده‌اند، ۵۴,۸درصد خشونت اجتماعی، و ۵۵,۱ درصد خشونت اقتصادی را تجربه کرده‌اند. و این تنها آمار رسمی و اعلام شده‌است.

در نمونه دیگری، در جریان درگیری مسلحانه داخلی چهار ماهه در جمهوری سودان، کارشناسان سازمان ملل در تاریخ (۱۷ آگوست ۲۰۲۲) گزارش‌هایی مبنی بر اعمال وحشیانه و گسترده از تجاوز جنسی و سایر اشکال خشونت جنسی و جنسیتی توسط «نیروهای پشتیبانی سریع» (RSF) منتشر کرده‌اند.

این گزارش‌ها می‌گویند زنان و دختران در سودان در معرض ناپدید شدن اجباری و همچنین اقدام‌هایی چون اجبار به کار و استثمار جنسی قرار گرفته‌اند. صدها زن توسط نیروهای «پشتیبانی سریع» بازداشت شده‌اند و در شرایط غیرانسانی و تحقیرآمیز نگهداری می‌شوند. آن‌ها مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند و در معرض بردگی جنسی قرار دارند. زنان و دختران سودانی به ویژه در در مراکز شهری و همچنین دارفور در معرض خشونت قرار دارند. زندگی و امنیت زنان و دختران جوان مهاجر و پناهنده، عمدتا از اریتره و سودان جنوبی نیز به طور جدی در معرض خطر قرار گرفته است. ادعا می‌شود که مردانی که به عنوان اعضای نیروهای «پشتیبانی سریع» شناخته می‌شوند از تجاوز جنسی و خشونت جنسی به زنان و دختران به‌عنوان ابزاری برای تنبیه و ایجاد وحشت در جامعه استفاده می‌کنند. به‌نظر می‌رسد برخی از تجاوزهای گزارش شده انگیزه‌های نژادی نیز داشته باشند.

زنان و افراد کوییر زیادی در این روزها به شکل روزمره درگیر زنده ماندن در وضعیت جنگی و خشونت‌های ناشی از آن هستند: زنان و جامعه کوییر افغانستانِ تحت اشغال نیروهای طالبان، زنان کُرد سوریه که سال‌ها با نیروهای تندروی مذهبی و زن‌ستیز داعش جنگیده‌اند و مبارزه و تحت خشونت بودن مبدل به زیست هر روزه‌شان شده‌است؛ زنانی که شعار پیش‌روی ژن، ژیان، ئازادی نخستین بار سال‌ها پیش توسط آن‌ها سر داده‌شد؛ زنانی که با مقاومت هر روزه‌شان تبر بر ریشه مردسالاری و نظامی‌گری ساختار قدرت می‌زنند. 

وضعیت امروز جهان به ما می‌گوید که نه فقط در روزهای نارنجی که هر روز باید روز مبارزه با خشونت جنسی مبتنی بر جنسیت باشد.

جنگ به مثابه‌ی ماشین خشونت مردانه است که جاده‌ی عبور آن همواره از تن و جان زنان ـ کوییر می‌گذرد.

Ad placeholder