مهدی ملکی، متولد ۱۳۷۲ در کودکی به تشنج مغزی مبتلا شد. او از آن زمان تاکنون که ۲۹ سال دارد با معلولیت زندگی می‌کند. او ابتدا حتی نمی‌توانست بنشیند اما پس از سیزده سال درمان، اکنون مهدی نه تنها می‌تواند از عهده امور روزانه برآید که با موفقیت تحصیلاتش در رشته کارشناسی مدیریت دولتی را به پایان رسانده و به یک ورزشکار موفق هم بدل شده است و با این‌حال نه شغلی دارد و نه دولت از او حمایت می‌کند. تنها منبع درآمد او ۶۶۵ هزار تومان ماهانه‌ای‌ست که از بهزیستی دریافت می‌کند. او در مستند زمانه از آرزوها و رویاها و زندگی‌اش برای ما می‌گوید:

تکیه کلام مهدی ملکی «حق زندگی»‌‌ست. او قدم زدن زیر باران را دوست می‌دارد و زندگی در نظرش یعنی ورزش. در سال ۱۹۸۹ بود که در پارکی در تهران تصادفاً با بدمینتون آشنا شد. گروهی مشغول بازی بودند و از او هم دعوت کردند که با آن‌ها هم‌بازی شود. آشنایی با بدمینتون به او اعتماد به نفس را بازگرداند و به او انگیزه و روحیه داد. مهدی ملکی می‌گوید:

مشکل عمده بچه‌های معلول، مخصوصاً از قشر پایین این است که بچه را قایم می‌کنند. یک انسان با توان بدنی کم هم می‌تواند کارهای بزرگ بکند.

با وجود آنکه او دانش‌آموخته رشته مدیریت است، اما نه کار دارد و نه حقوق ماهانه و نه اسپانسر. او حتی از گواهینامه رانندگی هم محروم مانده است. مهدی ناگزیر خانه‌نشین شده و با حقوق بهزیستی زندگی می‌‌کند و در همان حال یک ورزشکار حرفه‌ای‌ست که در مسابقه‌های کشوری انواع مدال‌ها از برنز تا طلا را به دست آورده. ورزش اما خرج دارد. یک راکت بدمینتون ۷ تا ۱۲ میلیون تومان قیمت دارد: معادل چندین ماه حقوق یک نفر با امکان‌های او، تازه بر فرض آنکه چیزی هم نخورد. او می‌گوید افزایش هزینه‌های زندگی ممکن است ورزش را تحت تأثیر قرار دهد: «بعد چی باقی می‌ماند؟ کار، گذران در سفره‌خانه‌ها و قهوه‌خانه‌ها؟»

Ad placeholder