یک منبع آگاه به زمانه میگوید در جریان برخوردهای صورت گرفته با زنان بازداشتشده در قیام ژینا به یک زن مسیحی در زندان قرچک تجاوز شده است. او اشاره میکند ماموران امنیتی در همین زندان یک دختر را مجبور کردند دستانش را به نحوی بگیرد که گویا بخشی از آلت تناسلی آنها در دستهای او قرار دارد.
سال گذشته در طی انقلاب ژینا، زنان بسیاری در ایران بازداشت شدند و در چندین زندان مختلف، از جمله زندان قرچک ورامین (ندامتگاه شهرری) تا زمان دادگاه و تصمیمگیری نهایی نگهداری میشدند. در این زندانها، در طول روزهای پر از فراز و نشیب جنبش زن، زندگی، آزادی رویدادهای زیادی اتفاق افتاد و شواهد مختلفی از آنها ثبت شد؛ از دادگاههای مجازی و تلفنی که در دو دقیقه و بدون حضور وکیل برای زنان بازداشتی برگزار میشد تا جلسات بازجویی در اتاقهای شرعی.
حدود یک سال از آن زمان گذشته و زنانی که از این زندانها آزاد شدهاند، شاهد روایتهای متنوعی از آن دوران هستند. یکی از این زنان، که بیش از سه ماه، در اوج این رویدادها در زندان به سر برد، تجربیات و گزارشهای جدیدی از وضعیت زنان زندانی را در اختیار زمانه قرار داده است.
پیشتر نیز دو منبع آگاه در گفتوگو با زمانه درباره وضعیت زندان قرچک و برخوردهای صورت گرفته با زنان زندانی اشاره کرده بودند، از جمله استفاده بازجوها از «اتاق ملاقات شرعی» برای بازجویی.
از کشیدن زنان زندانی روی آسفالت تا برهنه کردن آنها
این منبع آگاه که سال گذشته در زندان قرچک ورامین حضور داشته، شهادتنامهای از رویدادها و شرایط دشواری که زندانیان در آن زمان تجربه کردهاند را به زمانه ارائه داده است.
او میگوید:
در آبان ماه سال گذشته، هنگامی که اعتراضات مردم در حال وقوع بود، من هم به عنوان یکی از زنان شرکتکننده در تجمعات، در تاریخ ۲۴ آبان بازداشت شدم. شب اول بازداشت، حدود ۶۰ نفر در یک اتاق ۲۰ تا ۲۴ متری نگهداری میشدند و همه ما بسیار شدید مورد ضرب و شتم قرار گرفتیه بودیم. دو روز بعد، تعداد بازداشتشدگان به ۱۲۰ نفر افزایش یافت و ما به باشگاه زندان منتقل شدیم. در باشگاه، تختهای چند طبقه در فاصله یک متری از یکدیگر گذاشته شده بود و تنها ۴ یا ۵ سرویس بهداشتی و حمام داشتیم.
این زندانی سابق زندان قرچک توضیح میدهد:
زندانیان زنی که کتک میخوردند، روی آسفالت کشیده میشدند و بدون مراقبتهای پزشکی رها میشدند. پاهای آنها زخمی بود و دستهایشان دستبند زده شده و کبود بود. خاطرم هست دختری با موهای کوتاه هم دستگیر شد و او را بدون هیچ رحمی، کتک زدند. حتی او را لخت کردند تا ببینند آیا او یک دختر است یا پسر.
این منبع توضیح میدهد که زندانیان زن پس از این تجربهها در بازداشتگاه، به قرنطینه منتقل شدند و سپس به بند ۸ زندان قرچک منتقل شدند.
تعرض به زن مسیحی
منبع آگاه زمانه به مواردی از تعرض جنسی به زنان در هنگام بازداشت اشاره کرده و میگوید:
در قرنطینه به یک زن مسیحی تعرضهای جسمانی شدیدی شد به طوری که پنج دندانش را از دست داد. دستها و پاهای او نیز به شدت با پوتین مورد ضرب و شتم قرار گرفت و در ادامه به او تجاوز شد. آنقدر به او شوک برقی زده بودند که نمیتوانست حرف بزند و عین انسانهای مرده شده بود. به همین دلیل از ترس اینکه فوت کند، او را با اخذ وثیقهای سنگین آزاد کردند.
این منبع آگاه، همچنین به خاطره «تلخ» دیگری از زندان قرچک اشاره میکند:
یک دختر را دستگیر کرده بودند و در ماشین میان دو بسیجی قرار داده بودند. دستهای دختر به طرزی توهینآمیز از پشت سرش بسته شده بود و نیروهای امنیتی به او گفته بود که دستانش را طوری بگیرد که گویا قسمتی از آلت تناسلی ماموران امنیتی در دستهای او قرار دارد. هنگامی که او را از ماشین پیاده کرده، مجبورش کرده بودند که خشتک آنها را بو کند. این حادثه هم یکی از تکاندهندهترین لحظاتی بود که زنان و دختران در آن روزها در زندان قرچک تجربه کردند.
او اشاره میکند زندانیان زن دستگیرشده در آن روزها به شدت شکنجه میشدند به طوری که برخی از آنها شبها در خواب فریاد میزدند.
به زندانیان قرص اعصاب میدادند
این زندانی سابق توضیح میدهد که آب حمام و مصرفی زندان قرچک شور و غیر قابل آشامیدن بود بهطوری که وقتی زنان زندانی پس از حمام، موهای خود را شانه میزدند، دانههای نمک بیرون از آن میآمد.
در قرنطینه، امکان هواخوری وجود نداشت و زندانیان تا روزها به هوای تازهای دسترسی نداشتند.
به گفته او یکی از موارد «تلخ» زندان قرچک این بود که در بند ۸ به راحتی به همه زندانیان انواع قرص اعصاب میدادند.
این منبع آگاه درباره وضعیت زندان قرچک به زمانه میگوید:
بازجویی من تا ۹ ساعت طول کشید و پس از آن به دادگاه انقلاب منتقل شدم. در آنجا نسبت به خانوادههای بچههای زندانی فحاشی و توهین انجام دادند. من نیز برای مقابله با این وضعیت آماده بودم. حضور خانوادهام در دادگاه را متوقف کردم و در مقابل قاضی هم به من گفت که چقدر بیکس و بدبخت هستم.
نمایندگان مجلس و معاون زنان ابراهیم رئیسی به ما کمک نکردند
منبع گاه زمانه میگوید در جلسات بازجویی، سوالاتی از زندگی او، از دوران کودکی تا حال حاضر میپرسیدند:
حتی از مسائل شخصیام میپرسیدند و مورد فحاشی و توهین قرار میگرفتم. اتاق بازجویی دارای تختهای دونفره و میز با صندلیها بود و بیشتر مواقع با چشم بسته از ما بازجویی میکردند. یکی از شکنجههایی که خودم تجربه کردم، نگه داشتن برای چند ساعت در حیاط زندان در سرمای آذرماه بود زیرا با یکی از بازجوها دعوا کرده بودم.
این منبع آگاه اشاره میکند زندانیان زن زندان قرچک با یکدیگر متحد بودند:
زندانبانان از تحصن بچهها و اعتصاب غذا میترسیدند و تلاش میکردند که بچهها را متقاعد کنند تا تحصن نداشته باشند. هر هفته نمایندگان مجلس میآمدند و از ما میپرسیدند که چرا اعتراض کردیم و حتی هنگامی که از وضعیت و شرایط نامناسب زندان میگفتیم، باور نمیکردند. برخی از مسئولان قضایی و حتی معاون زنان ابراهیم رئیسی نیز به زندان آمدند، اما کمکی به ما نکردند. زنان زندانی هم دیگر به آنها اجازه ورود به بندها را نمیدادند.