مطلبی در سایت «زمانه» به قلم خانم زهرا عابدین با عنوان «قاتل تهران، منجی ایران؟» بسیار قابل تامل است. با وجود این از آن جهت که برخی مسائل و مشکلات اصلی مدیریت قالیباف در شهرداری تهران را یا ذکر نکرده و یا گذرا مورد اشاره قرار داده است، میتوان گفت حق مطلب را ادا نکرده است.
سردار محمد باقر قالیباف، کاندیدای اصولگرای ظاهراً تکنوکراتی است که عملکرد هشت ساله خود در شهرداری تهران را به منزله امتیاز مثبت در کارنامه مدیریتی خویش تلقی کرده و در موجی که خود و ستاد تبلیغاتی ایشان به راه انداختهاند، تمامی طرحهای سطحی، بیبنیاد و بیاعتنا به معضلات زیست محیطی حاضر که توسط شهرداری تهران در حال اجراست، با سوت و کف فراوان به نمایش گذاشته شده است. اینکه عملکرد ایشان در حوزه خدمات شهری تا چه اندازه با شعارهای انتخاباتیشان مطابقت دارد موضوع این یادداشت نیست. اما آنجا که آقای شهردار خود را کاندیدای مورد حمایت کارشناسان و فعالان محیط زیست معرفی میکند موضوع مورد تردید نگارنده و به احتمال بسیار سایر کارشناسان و دوستداران محیط زیست این آب و خاک است.
کارنامه عمومی زیستمحیطی قالیباف
نیمه کاره رها شدن و توقف کارخانه کمپوست تهران، مدیریت روزانه بیش از هفت هزار تن زباله پایتخت را ناممکن کرده و این حجم انبوه آلودگی همراه با زبالههای بیمارستانی به زیانبارترین صورت ممکن در مرکز دفن کهریزک انباشته و سوزانده میشود. آسیب وارده به آب و خاک این منطقه، ورای تصور شهروندان بیاطلاع تهرانی است.
شهرداری تهران در دوره ریاست ایشان نه تنها ملاحظات زیست محیطی را در برنامههای توسعهای مد نظر قرار نداده، بلکه با فقدان بینش بنیادی و چشم انداز بلند مدت و تنها با شیوه مدیریت تبلیغاتی، ضربات جبران ناپذیری به سیمای طبیعی و چشم انداز شهری پایتخت وارد نموده است. در راستای تحقق رویکرد پوپولیستی شهردار آنچه در تمام این دوره هشت ساله هرگز مورد اعتنا قرار نگرفته همان طرح تفصیلی و طرح جامع شهر تهران بوده که هرگز به صورت جدی اجرا نشده است. شهرداری برای انجام پروژههای نمایشی زودبازده که بتوان آنها را در همین دوره هشت ساله سرهم بندی کرده و به بهره برداری تبلیغاتی رساند، همواره این اسناد و مراجع برنامه ریزی را دور زده و یا نادیده انگاشته است.
ساختمانهای ناایمن و زشت، بزرگراههایی که نه تنها تأثیری در کاهش بار سنگین ترافیک نداشته بلکه با قطعه قطعه کردن سکونتگاههای انسانی به بیهویتی و نابسامانی کلی سیمای شهر دامن زدهاند، ساخت و سازهای غیرمجاز در منطقه ۲۲ (محدوده گلوگاه ورودی باد غالب شهر) که به منزله ضربهای کاری بر پیکر تهران در حال خفگی است، گسترش انبوه سازی به ارتفاعات بالاتر از ۲۰۰۰ متر که در طرح تفصیلی به صراحت ممنوع اعلام گردیده است، گستردگی بی در و پیکر شهر و بلعیدن روستاها و شهرهای کوچک مجاور و استحاله فرهنگی و هویتی آنها در هجوم بیامان پایتخت نشینی، صدور مجوز ساخت و ساز بر روی گسلهای پرخطر شمیرانات و به قیمت تخریب باغات این منطقه تنها به خاطر درآمد سرشاری که از این راه نصیب صندوق شهرداری میشود، همه و همه شواهد آشکاری هستند که بر رویکرد شهرداری تهران مبنی بر توسعه نمایشی بیبرنامه در یک دوره فشرده کوتاه مدت به منظور تحقق اهداف شخصی در آیندهای نه چندان دور، دلالت میکنند.
ارزیابی از برخی پروژهها
پروژههای مخرب دیگری نظیر انسداد مسیر رودخانه کن به فشافویه برای آبگیری دریاچه چیتگر، موجبات نابودی معیشت کشاورزان و اکوسیستم منطقه را فراهم گردانیده است.
در تبیین سیاست پوپولیستی شهرداری تهران در هشت سال اخیر میتوان به طرحهای نیمه کاره و رها شده این ارگان اشاره کرد. یکی از این پروژهها کارخانه کمپوست تهران است. روزانه بیش از هفت هزار تن زباله در پایتخت تولید میشود که برای بازیافت و مهار این حجم انبوه آلودگی، سرمایه گذاری گستردهای در اواخر دهه هفتاد جهت راه اندازی کارخانه کمپوست انجام شد، این کارخانه با ظرفیت فرآوری کمپوست ۳ هزار تن در روز آغاز به کار کرد. فرآوری کمپوست باعث میشد زباله کمتری در مراکز دفن شده و آسیب کمتری به محیط زیست وارد آید. متأسفانه از آنجا که تولید کمپوست و فرآوری زباله دور از چشم عموم انجام گرفته و به اندازه احداث بزرگراهها، تونلها و برجها استفاده تبلیغاتی نخواهد داشت، رفته رفته فعالیت این کارخانه به توقف گرایید و در جهت امحاء حجم عظیم زباله پایتختنشینان هیچ تفکر و طرح سودمندی به مرحله اجرا درنیامد. هم اینک زبالههای بیمارستانی به زیانبارترین صورت ممکن در مرکز دفن کهریزک انباشته و سوزانده میشود و آسیب وارده به آب و خاک این منطقه ورای تصور شهروندان بیاطلاع تهرانی است.
پروژههای مخرب دیگری نظیر انسداد مسیر رودخانه کن به فشافویه برای آبگیری دریاچه چیتگر، موجبات نابودی معیشت کشاورزان و اکوسیستم منطقه را فراهم گردانیده است. گذشته از آن تضمینی برای تأمین منابع آبی این دریاچه وجود ندارد و اگر در سالهای آینده آب رودخانه کن و سرریز منابع آب شرب تهران به عنوان دو منبع اصلی تأمین کننده آب چیتگر به حالت خشکسالی رسید، تدبیری برای جلوگیری از خشکشدن دریاچه چیتگر اندیشیده نشده است. هزینه این طرح و سایر طرحهای پرهزینه شهرداری نظیر برج میلاد و تونلهای توحید و صدر و… میتوانست صرف پروژههای حیاتی و با اولویت نظیر توسعه خطوط مترو گردد. در حالی که اغلب کارشناسان ترافیک و محیط زیست، انتقال توده عظیم مسافران درون شهری به زیر زمین و توسعه خطوط مترو را راه حل نهایی معضل آلودگی هوای پایتخت میدانند، عمده توان مالی شهرداری صرف احداث بزرگراهها و تونلهای عریض و طویلی گردیده که گرچه در کوتاه مدت حس خوشایند توسعهیافتگی را به شهروندان القا نموده، در بلند مدت نتیجهای جز ترافیک بیشتر و آلودگی هوای کشندهتر نخواهد داشت.
طرحهای بلندمدتتر نظیر توسعه گردشگری در شهر تهران در این دوران به محاق فراموشی سپرده شد و امروزه شاهد آن هستیم که گردشگران بینالمللی پس از ورود به تهران تمایل چندانی به اقامت در این شهر نداشته و خیلی زود بار سفر به شهرهای دیگر کشور میبندند. طراحی شهری که هیچ تناسبی با هویت و فرهنگ ایرانی ندارد، آلودگی بصری و تغییر سیمای شهر به یک کارگاه عظیم ساختمان سازی در اثر فروش تراکم بیش از حد، پایتخت را تنها به ایستگاهی بین راهی برای توقف کوتاه گردشگران تبدیل کرده است. ساماندهی چشم انداز و رعایت الگوهای سبز و اصیل در معماری، نکات سادهای بود که چنانچه مورد عنایت مدیران شهرداری قرار میگرفت، امروزه سیمای ناهمگون و بیهویت شهر موجبات شرمساری پایتختنشینان در برابر گردشگران خارجی را فراهم نمیکرد.
کوتاه آنکه…
سوار شدن بر موج نارضایتیها آن هم با تکیه بر مدیریت عوامگرایانهای که نه تنها گره کوچکی از معضلات اساسی تهران نظیر ترافیک، آلودگی هوا، نابسامانی چشم انداز، انبوه سازیهای بیضابطه و… را نگشوده، داعیه آبادانی سرزمین پهناوری چون ایران را دارد، حکایت طنزآلود این روزهای شهردار تهران است. نگارنده برای اینکه سهمی داشته باشد تا نام طرفداران محیط زیست از این جریان مردم فریب جدا شود، این یادداشت خط را نگاشته است.
* کارشناس و روزنامهنگار محیط زیست
سلام
من نه در انتخابات شرکت میکنم و نه قالیباف را میگسندم اما دروغ هم نمیگویم.
من خودم از طرح بازیافت کاملا مطلع م و امار دقیق را نیز روزمره بررسی میکنم
در حال حاضر دستکم 2000 تن روزانه کمپوست بازیافتی تنها بوسیله تنها یک پیمانکار در حال اجراست که تقریبا 10 درصد زباله ها را تفکیک جداسازی و در خط تولید روزانه به کمپوست گرانول تبدیل میکند
نویسنده محترم هم کاملا از وضعیت زیست محیطی تهران بی خبر است و الا هزاران نمونه مهم تر برای استشهاد وجود دارد
در هر صورت حقیقت را فدای منفعت نکنید
ali / 14 June 2013
***
این نویسنده مثل اینکه از سردار بودن قالیباف دلخور است واز اینکه چوب به دست بوده ناراحت . به هر رو با بافتن آسمان به ریسمان و ارتفاع ساختمانهای منطقه 22 وجلوگیری از وزش باد! وربط دادن مسیل کن به کانال فشافویه واکوسیستم مسیر عبوری و مقایسه ذکر نشده آن با جنگل های بارانی آمازون مثل اینکه تا به حال از جاده مخصوص یا جاده قدیم یا کمربندی تهران گذر نکرده که ببیند این مسیر در بیش از 80% اوقات کاملا خشک و در بقیه اوقات گندابی بیش نیست. تنها 10 تا 15 روز در سال سیلاب را منتقل میکند.
بابا این آقای سردار علیرغم سردار بودنش به اندازه 25 سال تواین شهر که من 55 سال توش زندگی میکنم کار کرده تونل زده بزرگراه ساخته آشغال جمع کرده و…
باز هم ببخشید مرا ولی با نفی یکی سعی در اثبات دیگری نکنید.
ضمنا من نه چوب بدست بوده ام ونه نفع و ضرری در سیستم شهرداری دارم.
تهران
تهران / 16 June 2013
همین کسانی که به قالیباف حمله می کنند و وی را ناکارآمد جلوه می دهند، تا 10 سال پیش اگر دزد خانه شان را خالی می کرد، نمی دانستند باید با کجا تماس بگیرند. او بود که پلیس ایران را مدرن کرد . همیمن دوستانی که الان در خارج نشته اند و این مقاله ها را می نویستند یادشان نرود که در دوره ی پیش از قالیباف برای اخذ گذرنامه چه مدت باید در صف می ماندند و چندین روز کارشان طول می کشید. همین قالیباف بود که هشت سال پیش اعلام کرد به نظرش توی صف ایستادن مردم را توهین می داند.
همین حضرات تا 6-7 سال پیش می خواستند از امام حسین بروند آزادی غم برشان می داشت حالا نشسته اند و اینگونه وی را تخریب می کنند.
محمد امین حسن پور / 19 June 2013