اسلام تکلیف آنهایی را که به تساوی زن معتقد هستند، معلوم کرده

روحانیت با هر فشار و مضیقه و اهانتى که دولت بر آن وارد کرده و در صدد وارد کردن است، تکلیف دینى و وجدانى خود را در این تشخیص داده که مصالح و مفاسد را به دولت‌ها و به جامعه مسلمین گوشزد کند و از نصیحت مشفقانه به زمامداران و اولیاى امور خوددارى نکند و آنچه را براى این ملت بدبخت ضعیف گرسنه بناست پیشامد کند و آثار و نشانه آن یکى بعد از دیگرى نمایان می‌شود به جامعه بشر برساند.

دختران ایرانی پیش از انقلاب
دختران ایرانی پیش از انقلاب

با این اختناق جانفرساى مطبوعات و سخت‌گیرى دستگاه انتظامى که حتى براى طبع یک ورقه مشتمل بر نصیحت و راهنمائى یا پخش آن، اشخاصى به حبس کشیده و مورد اهانت و شکنجه واقع مى‌شوند، روحانیت ملاحظه مى‌کند که دولت مذهب رسمى کشور را ملعبه خود قرار داده و در کنفرانس‏‌ها اجازه مى‏دهد که گفته شود قدم‌هایى براى تساوى حقوق زن و مرد برداشته شده در صورتى که هر کس به تساوى حقوق زن در ارث و طلاق و مثل اینها که جزء احکام ضرورى اسلام است معتقد باشد و لغو نماید، اسلام تکلیفش را تعیین کرده است. روحانیت مى‌بیند که پایه‏هاى اقتصادى این مملکت در شرف فروریختن است و بازار این کشور در حکم سقوط است چنانکه از پرونده‌هاى مربوط به سفته‌هاى بى‌محل که هر روز بر قطرش افزوده مى‌شود این مطلب واضح می‌شود و همین طور امر زراعت این کشور در معرض سقوط است به دلیل اینکه در این مملکت که باید هر استانش زراعت مورد احتیاج تمام مملکت را بدهد هر چند وقت به عنوان احتمال خشکسالى یا به عنوان دیگرى تصویبنامه وارد کردن گندم صادر مى‌کنند بلکه چنانچه گفته مى‌شود اخیراً به صورت آرد مى‌آورند که آسیاهاى ایران نیز از کار بیفتد.

خمینی: «هر کس به تساوى حقوق زن در ارث و طلاق و مثل اینها که جزء احکام ضرورى اسلام است معتقد باشد و لغو نماید، اسلام تکلیفش را تعیین کرده است.»

با این وضع رقت‌باربه جاى آنکه دولت در صدد چاره برآید سر خود و مردم را گرم مى‌کند به امثال دخالت زنان در انتخابات یا اعطاى حق زن‌ها یا وارد نمودن نیمى از جمعیت ایران را در جامعه و نظائر این تعبیرات فریبنده که جز بدبختى و فساد و فحشا چیز دیگرى همراه ندارد. آقایان نمى‌دانند که اسلام مراعات بانوان را در تمام جهت بیش از هر کس نموده و احترام به حیثیت اجتماعى و اخلاقى آنها موجب شده است که از این نحو اختلاط مخالف با عفت و تقواى زن جلوگیرى کند، نه آنکه خداى نخواسته آنان را مانند محجورین و محکومین قرار داده، مگر فقط علامت عدم محجوریت آن است که در این مجلس‌ها وارد شوند؟! اگر چنین است باید اول نظام برى و بحرى و صاحب منصبان و اجزاء امنیه و نظمیه و شاهزادگان بلافصل و اشخاصى که کمتر از بیست سال دارند از محجورین و محکومین باشند.

اقتصاد مملکت و اسرائیل

از زندانى بودن آقاى طالقانى و مهندس افسرده نباشید، تا این چیز‌ها نباشد کار‌ها درست نمى‌شود، تا زندان رفتن‌ها نباشد پیروزى به دست نمى‌آید. هدف، بزرگ‌تر از آزاد شدن عده‌اى است، هدف را باید در نظر داشت، هدف، اسلام است، استقلال مملکت است، طرد عمال اسرائیل است، اتحاد با کشورهاى اسلامى است. الان تمام اقتصاد مملکت در دست اسرائیل است، عمال اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه نموده‌اند، اکثر کارخانجات در دست آن‌ها اداره مى‌شود، تلویزیون، کارخانه ارج، پپسى‌کولا. دو هواپیمایى که قرار بود حجاج را به مکه ببرند مال اسرائیل بود، بعد دولت عربستان سعودى به این عمل اعتراض کرد و ناچار شدند از این عمل خوددارى کنند. امروز حتى تخم مرغ از اسرائیل وارد مى‌کنند، باید صف‌ها را فشرده کنید، این‌ها عمال استعمار هستند، باید ریشه استعمار را کند.
آقایان سعى کنید در دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببرید، تبلیغات مذهبى بکنید، مسجد بسازید، اجتماعاً نماز بخوانید، نظاهر به نماز خواندن بکنید. وحدت مذهبى لازم است، وحدت مذهبى است که این اجتماع عظیم و فشرده را ایجاد مى‌کند، اگر علاقه به استقلال ایران دارید، وحدت مذهبى داشته باشید.

واقعه ۱۵ خرداد: ننگی بزرگ

واقعه پانزدهم خرداد ننگ بزرگى براى هیئت حاکمه به بار آورد، این واقعه فراموش‌شدنى نیست تاریخ آن را ضبط کرد، آیا ملت مسلمان چه جرمى مرتکب شده بود؟ زن‏‌ها و اطفال صغیر چه گناهى کرده بودند؟ چرا آن‌ها را به مسلسل بستند؟ علماى اسلام و خطباء مذهبى چه جرمى داشتند؟ گناه آن‌ها دفاع از حق بود، دفاع از قرآن کریم بود، به جرم نصایح مشفقانه و صلاح اندیشى اهانت شدند، به حبس کشیده شدند، محصور گردیدند، مبتلا به مصائب شدند.

علماء اسلام وظیفه دارند از احکام مسلمه اسلام دفاع کنند، از استقلال ممالک اسلامى پشتیبانى نمایند، از ستمکارى‏‌ها و ظلم‏‌ها اظهار تنفر کنند، از پیمان با دشمنان اسلام و استقلال و ممالک اسلام اظهار انزجار کنند، از اسرائیل و عمال اسرائیل، دشمنان قرآن مجید و اسلام و کشور برائت جویند، از اعدام‏هاى بى‏جهت و تبعیدهاى دسته‌جمعى و محاکمات غیر قانونى و محکومیت‏هاى بدون مجوز بیزارى جویند و صلاح حال ملت و مملکت را در هر حال بیان کنند، این‌ها جرم است؟ این‌ها ارتجاع سیاه است؟

وزارت فرهنگ

باید یک وزارت فرهنگى، یک فرهنگ صحیح باشد و فرهنگ هم حقش است دست ما باشد. خوب ما در این مملکت یک وزارتخانه نداشته باشیم؟ همه وزرا از آمریکاست، خوب یکى هم از ما، خوب بدهید این فرهنگ را دست ما، خودمان اداره مى‌کنیم، ما خودمان یک کسى را وزیر فرهنگ مى‏کنیم و اداره مى‏کنیم، اگر از شما بهتر اداره نکردیم بعد از ده، پانزده سال ما را بیرون کنید. تا یک مدتى دست ما بدهید. فرهنگ را دست ما بدهید، وزیر فرهنگ را از ما قرار بدهید، یک مدتى هم مهلت بدهید که ما کار را درست انجام بدهیم، اگر ما گفتیم که شما تحصیل نکنید، اگر ما گفتیم شما خوب تحصیل نکنید، اگر ما گفتیم که شما به‏ اعماق آسمان نروید، شما عرضه‏اش را ندارید والا، چون عرضه‏اش را ندارند مى‏گوئید روحانیون نمى‌گذارند، مملکت ما، حالا باز وقت این کار‌ها نشده است. بفرمائید چه کسى جلوتان را گرفته، بفرمائید کارخانه ذوب آهن بیاورند، کدام روحانى گفته است نیاورید؟ هر کدام گفته بگوئید تا ما بشنویم. بفرمائید طیاره‌سازى کنید، اتومبیل‌سازى کنید، آخر عرضه‏اش را ندارید بیچاره‌ها، یک مملکت بى عرضه‌اید و این هم که شما عرضه ندارید نه اینکه عرضه ذاتى ندارید، شما را دست استعمار این‌جور کرده است، غرب‌زده هستید.

منبع: صحیفه نور، جلد اول