از مصاحبه‌ها و بیاناتِ برخی مسئولان در این روزها چنین بر‌می‌آید که به‌جای بازنگریِ بنیادین در مأموریتِ “گشتِ آزار ملّی” (موسوم به ارشاد)، به فکر تداوم و حمایت از آن هستند. این در حالی است که فشارهای طاقت‌فرسای ناشی از عملکرد این گشت‌ها به مرحله‌ای غیر‌قابل‌تحمّل رسیده است. مسئله از این پس دیگر فقط در سطح آزارِ جسمی، شکنجه‌ی روحی، تحقیر و تعرّضِ نظام‌مند به کرامتِ مردمان نیست، بلکه این تهدید را هم افزوده‌اند که حتی جانِ آدمیان را نیز طی آن بستانند و جسدی بی‌جان تحویلِ بازماندگان دهند. من البته با مردمان بسیاری مواجه بوده‌ام که پایمال شدن “کرامت”شان را هم‌ردیف با باختنِ جان یا حتی بدتر از آن قلمداد می‌کنند. با همه‌ی این‌ها، تصوّر کنید از این پس چه فشار روانیِ مضاعف و تحمّل‌ناپذیری بر هر فردِ دستگیر شده آوار خواهد شد؛ یا بر بستگان و نزدیکانِ او وقتی مدام در ذهن‌شان این دغدغه‌ی جانکاه حاضر باشد که: آیا قرار است پیکر بی‌جانِ عزیزشان را به آن‌ها تحویل دهند یا…؟

تداومِ این شکنجه‌ی ملّی گسترده، غیر‌قابل تصوّر است. غارتگرانِ هر‌روزه و هر‌لحظه‌ی دست‌رنج و سفره‌ی مردمان تصوّر کرده‌اند که با کشاندنِ جامعه‌ی مدنی به فقر و فاقه، چنان ضعیفش می‌کنند که دیگر نایِ ایستادگی و حق‌خواهی نداشته باشد. آنان البته از این غافل‌اند که ما شاید از “اسب” افتاده باشیم، اما از “اصل” که نیفتاده‌ایم! چنین تعرّضِ نظام‌مندی به جسم و روان و کرامت و جانِ مردمان دیگر قابل تحمّل نیست. این بگیر و ببندهای بحران‌زا را خاتمه دهید. تداوم امثال همین رویکردهای نابخردانه است که موجب می‌شود از دست رفتن غم‌بار یک جان تبدیل به بحرانی شود که طی آن کمر به کشتار ده‌ها تن دیگر ببندید. در برابر تک‌تک این جانهای سوخته مسئولید، همان‌طور که در برابر کشتارهای پیش از آن مسئولید. آزارها را متوقف کنید. کشتارها را متوقف کنید.

Ad placeholder

* * *

در اعتراض به این آزار کلانِ ملّی و سرکوب و کشتارهای متعاقب آن، از روز یکشنبه (۱۰ مهر) مصادف با “روز جهانی خشونت‌پرهیزی”، یک کنشِ ۳ بخشی را از زندان آغاز می‌کنم شامل:

 ۱- اجتناب از صرفِ غذای جامد؛ و فقط مصرفِ مایعات غیرِمُغَذّی (نظیر آب، چای یا قهوه) – به‌استثنای صرفِ (هر ۴۸ ساعت یک‌بار)ِ یک لیوان دوغ و روزانه دو حبّه قند که به قطعاتِ کوچکِ متعدد می‌شکنم‌شان برای مصرف با نوبت‌های چای. می‌توان این را “امساک در مصرف غذا” نامید و لزومی ندارد که اعتصاب غذا بخوانیمش.

۲- تولید متن در قالبِ ترجمه‌ یا تألیفاتی مرتبط با موضوع. (کتابی را با عنوان “مبانیِ مبارزه‌ی خشونت‌پرهیز” در همین راستا ترجمه کرده‌ام که هم‌زمان در همان روز آغازین کنش منتشر خواهد شد – به‌صورت اینترنتی)

۳- راه‌پیمودن‌های طولانیِ هر‌روزه (که پس از انجام‌شان با توجه به توان جسمی که باقی مانده باشد، توضیح خواهم داد.)

این کنشِ ۳گانه را قطعاً تا زمانی که تغییری بنیادین در آن آزارِ ملّیِ پیش‌گفته اعلام و اجرا نشود و کشتارها متوقف نگردد، ادامه می‌دهم (صرفاً به‌عنوانِ یک همراهِ کوچک در انتهای صف مردمانِ مصمّم و باهمّتِ سرزمینم). برای امکان ارزیابی‌های مرحله‌ای، اجرای آن را به دوره‌های ۴۰روزه تقسیم می‌کنم. در صورتی که از پس مراعات وظایف دوره اول به درستی برآیم، مطالبه آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی – مدنی را به خواسته‌های دوره دوم خواهم افزود.

* * *

Ad placeholder

نهالِ آبادانیِ پایدار و دموکراسیِ مبتنی بر حقوق انسان در این مرز و بوم در آینده نمی‌تواند پا‌بگیرد، مگر بر بستر تبلورِ مفهومِ “کرامت انسان ایرانی” در برابرِ حکومت‌های تمامیت‌خواه. واتسلاو هاول نویسنده‌ی “قدرت بی‌قدرتان” اثرش را به خاطره‌ی یان پاتوچکا تقدیم کرد. پاتوچکا اندکی پیش از مرگش (که طی یک جلسه‌ی بازجویی اتفاق افتاد) نوشته بود: در زندگی “بعضی چیزها هستند که ارزش رنج بردن را دارند.” به‌عنوانِ یکی از میانِ خیلِ بی‌شمارِ بی‌قدرتان، معتقدم پافشاری بر مدار “کرامت انسان ایرانی” حتماً یکی از آن “بعضی چیزها”ست.

فرهاد میثمی

مهر ماه ۱۴۰۱

 زندان رجایی‌شهر

___________________

همچنین بخوانید