بر طبق آمار صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، هماکنون شش شبکه رادیو و تلویزیون در ایران بخشی از برنامههایشان را به زبان کُردی پخش میکنند. این مجموعه، چهار شبکه استانی (آذربایجان غربی، ایلام، کرمانشاه، کردستان)، یک شبکۀ محلی (مهاباد) و یک شبکۀ برون مرزی (سحر) را شامل میشود. شبکههای کُردی در ایران همواره مورد انتقاد شدید نخبگان و فعالان فرهنگی کُرد بودهاند. جمعی از کارشناسان معتقداند برنامههای شبکۀ استانی اهتمامی به هویت و زبان کُردی نمیدهند و بازنمایی غیرواقعگرایانۀ از فرهنگ کُردی ارائه میکنند. اگرچه تعداد کمی از شهروندان اوقات فراغت خود را به تماشای این شبکهها اختصاص میدهند اما فعالان معتقدند تصاویر تحریفشده از زبان و فرهنگ کُردی باعثِ درک اشتباه و غیرمستندِ نسل جوانتر کُردها از آداب و رسوم، سنت و حتی خلقیات آنها میشود. برای بررسی بیشتر سیاستهای پشت پردۀ این شبکهها به گفتگو با چند کارشناس و فعال رسانهایی نشستیم.
بازنمایی کج و معوج از فرهنگ کُردی
شبکۀ محلی مهاباد بازیگری را با گریم پیرمرد و لباس کُردی نمایش میدهد که با هر حرفی از کوره در میرود، او تحمل شنیدن حتی یک انتقاد کوچک را هم ندارد. رادیوی استانی کُردستان صدای بازیگر زن کُردی را پخش میکند که مشخصهاش دروغگویی و دوبهم زنیست. شبکۀ زاگرس کرمانشاه برنامهای طنز را با زبان کُردی نشان میدهد که سرتاسر به سخره گرفتن یکی از گویشهای کُردی (گویش لکی) است. مجری شبکۀ ایلام پوشیده در لباس کُردی برنامۀ کودک را برای کُردزبانان با فارسیِ بدون لهجه اجرا میکند. یک شهروند کرمانشاهی میگوید:
«آمار دقیقی از میزان مخاطبان این شبکهها وجود ندارد. آن چیزی که به عنوان آمار مخاطب عرضه میشود، گفتۀ مسئولین صدا و سیما ست و نمیتوان به آن اعتماد کرد.»
طبق پژوهشهایی که خارج از سازمان صدا و سیما صورت گرفته است، میزان مخاطبان این رسانهها بسیار معدود است. عمدۀ مردم این شبکهها را به دلیل آنچه عدم توجه به فرهنگ بومی کُردها و واژگوننمایی آن میخوانند از تماشای این رسانهها پرهیز میکنند. یکی از شهروندان کرمانشاهی میگوید:
«بیشتر برنامههای شبکۀ زاگرس (کرمانشاه) به زبان فارسی است و تنها چند برنامۀ طنز که خیلی مضحک و ابتدایی هستند با زبان کُردی پخش میشوند. تا جایی که خبر داشته باشم حداقل در میان دوستان و آشنایان خودم، کسی این شبکه را نگاه نمیکند.»
شهروندی دیگر میگوید:
«چیز خاصی در آن وجود ندارد. اگر خبری را هم پخش کنند پر از دروغ است. من شبکههای ماهوارهای کُردی را نگاه میکنم»
شهروندی در ایلام میگوید:
«نمیتوانم حتی ده دقیقه هم این شبکه را تحمل کنم. پر از لوسبازی و لودگی است.»
از یک کارشناس رسانهای دلیل عدم استقبال مردم از شبکههای استانی را جویا میشوم. او که پایاننامۀ کارشناسی ارشدش را در این زمینه ارائه داده، معتقد است:
«نه تنها شبکۀ کرمانشاه، بلکه تمام شبکههای کُردی در ایران بازنمایی غیرواقعبینانهای از فرهنگ کُردی نمایش میدهند. برنامههای کُردی در چند نمایش طنز سطح پایین با مسخره کردن زبان و پوشش کُردی خلاصه شده است. طوری زندگی کُردها را بازنمایی میکنند که انگار هنوز زندگی عشایری دارند و وارد تمدن و مدرنیتۀ شهری نشدهاند.»
بر طبق گفتههای مسئولان صدا و سیما سالانه هزینههای زیادی صرف برنامهسازی میشود، وقتی شبکههای استانی کارکردی در تقویت هویت بومی یا بازنمایی مشکلات مردم ندارند به چه منظور این هزینهها اعمال میشود؟ این کارشناس که هزینههای برنامهسازی را خرج کردن از بیتالمال میداند در جواب سوالم میگوید:
«صداوسیمای ایران، آشکارا یک تریبون ایدئولوژیک است. شما نمیتوانی حتی یک خبر واقعی در آن پیدا کنی، هرگز بازتابی از خواستههای مردم، دغدغههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آنها نبوده است. هزینههای که این سازمان صرف میکند در راستای خواستههای حکومت و دولت است نه مردم. بهوضوح شبکههای استانی کُردی، فرهنگ کُردها را فرهنگی وابسته، نامدرن، مضحک و دسته چندم نشان میدهند.»
وقتی از این کارشناس دربارۀ چگونگی نمایش فرهنگ کُردی پرسیدم در جواب اضافه کرد:
«به عنوان نمونه بازیگری را میآورند با پوششی شلخته و گریم عجب غریب، و به عنوان یک کُرد به نمایشش میگذارند. این بازیگر-که اینجا نمایندۀ مردم کُرد است- طوری جلوه داده میشود که مدافع سرسخت زندگی سنتی است و با هرچیزی که شمهای از زندگی مدرن داشته باشد مخالف است، او نمیتواند حتی کلمههای اینترنت، اینستاگرام، دانشگاه، آژانس، چراغ راهنما و… را به خوبی تلفظ کند. این شخصیت از دید مخاطبِ ناآگاه نمایندۀ کل فرهنگ کرُدی میشود. در واقع تصویری کاملاً مسخشده، کج و معوج، و بدور از هر واقعیتی.»
این کارشناس معتقد است، فرهنگ سنتی کُردها در شبکههای چون ایلام، کرمانشاه و کردستان تقلیل یافته به زندگی در سیاهچادر، پوشیدن گیوه، و دامداری است. او در توضیح سخنان خود میگوید:
«برنامههایی که به عنوان برنامههای جدی و کارشناسانه در این شبکهها پخش میشوند، از کارشناسانی استفاده میکنند که معمولاً پوشش غیرکُردی -بیشتر کت و شلوار- دارند و کُردی را با لهجه صحبت میکنند، یا کُردیشان پر از اصطلاحات غیرکُردیست. این تصور به شکل ناخودآگاه در ذهن مخاطب ساخته میشود که هرکسی کت و شلوار پوشید و کُردی را با لهجه صحبت کرد، کارشناس و آدم فرهیختهای است. در مقابل مثلاً با پیرمردی بیسواد در کوچهای مصاحبه میکنند که اگرچه کُردی را درست صحبت میکند و پوشش مناسب محلی دارد ولی چیزی از اقتصاد و سیاست، مانند آن کارشناس، نمیداند. بنابراین مخاطب همچین برنامههایی خودبهخود این تصور را در ذهن میپرواند که نمیتوان کُرد بود و درک درست و حسابی از اقتصاد یا سیاست داشت.»
به اعتقاد این کارشناس چنین بازنمایی از فرهنگ کُردی، عملی برنامهریزی شده و تابع سیاستهای کلان فرهنگی در مرکز کشور است، او اضافه میکند:
« هیچ برنامهای در رادیو و تلویزیون ایران پخش نمیشود مگر آنکه در راستای سیاستهای خودخواهانه حکومت باشد. حکومت با واژگونسازی واقعیت و جلوه دادن آن به عنوان یک واقعیت مسلم، سعی در تخریب فرهنگهای مختلف محلی در ایران دارد.»
کاربرد ناصحیح زبان کُردی
سَری به سایت شبکههای استانی ایلام، کرمانشاه و کردستان میزنم. بدون استثناء کُردی که برای معرفی برنامهها بکار بردهاند اشتباه است و از رسمالخط فارسی استفاده شده است. مجری شبکه استانی کردستان در توضیح رانندگی صحیح میگوید (ترجمه شده به فارسی) «چرخهای ماشینتان را در زمستان با زنجیر چرخ آرایش کنید»! از یک روزنامهنگار و کارشناس رسانهای میپرسم بدون شک آرایش دادن لاستیک ماشین با زنجیر چرخ عبارت صحیحی نه تنها در زبان کُردی بلکه در هیچ زبانی نیست، آیا میتوان عباراتی از این دست را جزء تکنیک اجرا یا حداقل شیرین زبانی مجری برای جذب مخاطب تعبیر کرد؟ او در نقد چنین عباراتی با تاکید میگوید:
«به هیچوجه! این اتفاقاً از بیسوادی مجری و عدم آشنایی با زبان کُردی سرچشمه میگیرد. بیشتر مجرهای شبکههای کُردی در ایران، کُردی صحیحی را صحبت نمیکنند. بیشترشان با لهجههای شهری خودشان، ایلام، مهاباد، کرمانشاه و سنندج اجرا میکنند که آن را هم به خوبی بلد نیستند. این درحالی ست که باید با لهجۀ معیار حرف بزنند نه لهجههای گوناگون. دقت کنید صداوسیمای سراسری تنها با یک لهجۀ فارسی برنامه دارد نه همۀ لهجهها. متاسفانه لهجههای زبان کُردی، مانند لهجههای فارسی پر از واژههای بیگانه است. اما لهجۀ معیار چون وابسته به متنهای نوشتاری است کمتر واژههای بیگانه در آن نفوذ کرده است.»
یک شاعر و نویسندۀ کُرد معتقد است استفاده نکردن از رسمالخط کُردی در شبکههای کُردی ایران عمدی است. او که زبان را پایه و اساس حفظ هویت میداند میگوید:
«اینکه شبکههای استانی، از کُردی صحیحی استفاده نمیکنند کاملاً برنامهریزی شده است. در واقع اجازه داده نمیشود این زبان به شکل صحیحاش استفاده شود، وگرنه نوشتن اسم یک برنامه به زبان کُردی کار سختی نیست و لازم هم نیست کامل کُردی را بلد باشی. این سیاستیست که از مرکز توصیه میشود تا نشان دهد زبان کُردی رسمالخطی مستقل ندارد و زبانی دسته چندم یا حتی لهجهای از فارسی ست.»
او دربارۀ واژهسازی در برنامههای کارشناسانه میگوید:
« بیشتر کارشناسان و مجریهای که در این رسانهها فعالیت میکنند آشنایی با زبان علمی کُردی ندارند و برای انبوهی از اصطلاحات علمی دست به واژهسازیهای خودسرانهای میزنند که هیچ بنیان و معیاری ندارد. همین مورد باعث میشود مخاطب تصور کند نمیشود با زبان کُردی حرفی علمی یا متنی علمی نوشت. تصویر اشتباهی که این رسانهها به خورد مردم میدهند، مردم را با زبان کُردی بیگانه میکند. هروقت کارشناسی بخواهد حرفی جدی در شبکه بزند، صحبتهایش پر از واژههای فارسی و انگلیسی و غیره است و حتی از دستورزبان کُردی پیروی نمیکند. متاسفانه عدم آشنایی او با زبان کُردی، به غلط به ناتوانی این زبان در کاربرد علمی آن تعبیر میشود.»
تقریباً تمام برنامههای طنز در شبکههای یاد شده با زبان کُردی اجرا میشود و تعداد اندکی از برنامههای جدی به زبان کُردی است. از یک پژوهشگر تئاتر میپرسم آیا توانایی زبان کُردی برای نمایش طنز بیشتر از برنامه جدی است؟ او که مدرس زبان کُردی هم هست میگوید:
«قابلیتهای زبان جزء ذات زبان محسوب نمیشوند، زبان را در هر حوزهای به کار بگیریم میتواند خود را شکوفا کند. زبانِ طنز به زبان مردم نزدیکتر است، به این خاطر شبکههای استانی از زبان مردم بومی کردستان برای آن استفاده میکنند. مشکل اینجاست که سطح تمسخر و لودگی در این نمایشها تا آنجا پیش میرود که این تصور را به وجود میآورد هرکسی از این زبان استفاده کند الزاماً نمیتواند حرفی جدی، علمی، رسمی و… بزند. تمسخر کردن لهجههای متنوع، لودگی در نشان دادن شخصیتها، به تمسخرگرفتن زندگی روستایی، تمجید از بیسوادی و تقبیع زندگی مدرن و… همه باعث میشوند مخاطب تصور کند نمیتوان لباس کُردی پوشید و با زبان کُردی حرف زد اما روشنفکر و دارای دغدغههای امروزی بود.»
این پژوهشگر دربارۀ بازنمایی شخصیتهای طنز توضیح میدهد:
« کار به جایی رسیده است که حتی شبکۀ سراسری به خود اجازه میدهد، زبان و لباس کُردی را در طنزی مضحک نمایش دهد. مثلاً به سریال (نون.خ) که از شبکۀ یک و تماشا پخش میشد توجه کنید، در طنزی میانمایه هویت کُردی را به سخره میگرفت، آدمهای سادهدلی که چیزی از زندگی شهری نمیدانند و تمام زندگیشان وابسته به تهران و یک شخصیت فارسزبان است، حتی نمیتوانند بهخوبی با فارسی صحبت کنند. در بیشتر فیلم و سریالهای ایرانی هویت و زبان کُردها به همین شکل، تقلیلیافتهتر از فرهنگ مرکزنشین نمایش داده میشود. البته این تقلیل دادن تنها محدود به کُردها نمیشود، مابقی اقوام ایران را هم شامل میشود. مثلاً گیلکیها بیشتر مواقع به عنوان آبدارچی نمایش داده میشوند، یا ترکها راننده و کارگر. تنها تهرانیها هستند که روشنفکر، متشخص و دسته بالا را دارند. به نظر من اینچنین بازنمایی کاملاً در امتداد سیاستهای فرهنگی حکومت است.»
عموماً نخبگان و شهروندان کُرد شبکههای کُردزبان داخلی را مورد انتقاد قرار میدهند. به نظر آنها ارادهای سیاسی در عدم بازنمایی صحیح هویت و زبان کُردی در ایران وجود دارد. شبکههای استانی اگرچه بخش اندکی از زمان پخش را به زبان کُردی اختصاص میدهند اما همین مقدار هم دارای اشتباهات فراوان دستوری و املائی است. به اعتقاد فعالان کُرد، بازنمایی فرهنگ کُردی همچون فرهنگی نامدرن با دغدغههای سنتی، وابستگی رسمالخط کُردی به فارسی، لودگی در نمایش شخصیتهای کُرد و عدم توجه به مشکلات معیشتی و سیاسی شهروندان، تنها گوشهای از بازنمایی غیرواقعگرایانۀ شبکههای استانی کُردزبان در ایران است.